تئوری ها و الگوهای مکان گزینی در چند نگارگی های جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه مکان گزینی به عنوان دانشی در قلمرو جغرافیا، در سیر تحول تاریخی خود گاهی دچار تغییراتی شده، ولی همواره دارای پشتوانه های نظری بوده است و در فرایند تکوین این دانش، دو محور اصلی یعنی سود بیشتر و کمّی شدن روش ها و مدل ها را می توان به صورت فزاینده ای شاهد بود. با گسترش دانش آمایش، محققان دریافتند که هر دو اصل فوق قابل تأمل و بازنگری است. این بازنگری ها بیشتر به روش مطالعه و تغییر در نگاه محققان معطوف است، به طوری که روش های کیفی در این زمینه ارجحیت یافته و نگاه ها از صلبیت های عینی به نسبی گرایی فکری تمایل یافته است. شاید بتوان علت این گرایش ها را در پیچیدگی سازمندی های طبیعی و اجتماعی و تأثیر عوامل دیگری جستجو کرد که در مکان گزینی نقش آفرینند و نگرش های سودمدارانه، جزءنگر و متغیّرهای صرف رقومی در تبیین آن ناکارآمدند؛ لذا برای درک بهتر مسائل آمایشی، شیوه ها و اهداف جدیدی مطرح می شود تا خرسندی عمومی و تضمین رفاه و سلامت محیطی را نیز فراهم آورد. این پژوهش که برگرفته از یک طرح تحقیقاتی در دانشگاه اصفهان است، سعی دارد با اتکا به روش تحلیل متن [1]، ضمن کالبد شکافی نظریه ها و الگوهای مکان گزینی و با طرح پارادایم آینده پژوهی به عنوان جایگزین تفکر برنامه ریزی، بنیان فکری جدیدی را باز تعریف کند. نتایج به دست آمده نشان می دهد: · در آمایش کلاسیک، سود بیشتر، حداقل کردن هزینه و تجزیه و تحلیل بازار سه رکن تعیین کننده محسوب می شوند. · روش های کیفی چون تحلیل گفتمان [2]و طرح پارادایم آینده پژوهی می تواند افق جدیدی را پیشِ روی محققان قراردهد که با شیوه های کلاسیک، دستیابی به آن ها امکان پذیر نبوده است. · مدل های SD ، SWOT ، AHP و ... شیوه های متفاوت تحلیل های آمایشی را در پارادایم آینده پژوهی ارائه می دهد. [1] -Text Analysis [2] -Discourse Analysis