تضادهای محلی در بستر فرهنگ و جامعه ایرانی (مورد مطالعه: آیین اوبَجَ در ششتمد خراسان رضوی)
در نیم قرن اخیر یکی از مهم ترین پرسش هایی که بخشی از مطالعات روستایی ایران را به خود معطوف داشته، این پرسش بوده است که آیا ایرانیان مشارکت گریز هستند یا مشارکت گرا. گروهی از پژوهش ها، با برجسته سازی تضادهای محلی در جامعه ایرانی، ایرانیان را در کار گروهی و جمعی ناکارآزموده تلقی می کنند. در مقابل چنین دیدگاهی، گروهی از پژوهشگران با استناد به شواهد میدانی، از وجوه وفاق آمیز در جامعه روستایی ایران سخن به میان آورده اند. در این میان، پژوهشِ حاضر ضمن پذیرش وجود تضاد در جامعه روستایی ایران، به دنبال پاسخی برای این پرسش است که سازوکارهای فرهنگی چگونه تضاد را در جامعه ایرانی مدیریت و کنترل می کنند. در این چارچوب، مطالعه حاضر با بررسی یک آیین مدیریت آب در خراسان، در نظر دارد نشان دهد چگونه تضادها و کشمکش ها در بسترِ فرهنگ جامعه ایرانی حل وفصل و مدیریت می شوند. این موضوع با استفاده از روش شناسی کیفی و ملهم از نگاه نظری مردم شناسی به موضوع تضاد، سازمان دهی شده است. یافته ها و نتایج پژوهش، آیین مطالعه شده را به مثابه یک موقعیت میانجی در پس وپیش موقعیت های سیاسی تحلیل می کند. براساس نتایج حاصل از این پژوهش، می توان گفت جامعه ایرانی به رغم تضادها و تنش های محلی و جز آن، به مدد توسل به سازوکارهای فرهنگی و آیینی، در تاریخ انسجام و پایداری اجتماعی خویش را حفظ کرده است.