مطالب مرتبط با کلیدواژه

مؤلفه های ژئومورفولوژیک


۱.

بررسی ارتباط مؤلفه های ژئومورفولوژیک (ارتفاع، شیب و جهت شیب) با ماکزیمم ماندگاری برف- پوش در ارتفاعات تالش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مؤلفه های ژئومورفولوژیک برف-پوش ماکزیمم ماندگاری برف - پوش کوه های تالش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۵۳
یکی از متغیرهای مهم محیطی که به شدت تحت تأثیر مؤلفه های ژئومورفولوژیک سطحی قرار می گیرد، ماندگاری پوشش برف در ارتفاعات است. زمان ماندگاری برف در مخازن کوهستانی مستقیماً بر پسخوراندهای دمایی، هیدرولوژیکی، فرسایشی، رویشی و زیستی اثرگذار است. درنتیجه مطالعه تعامل سطح توپوگرافی زمین با ماندگاری پوشش برف، ضرورت می یابد. در این پژوهش ارتباط مؤلفه های ژئومورفولوژیکی ارتفاع، شیب و جهت شیب، با ماکزیمم ماندگاری متوالی برف-پوش براساس داده های ماهواره های ترا و آکوا1 در دوره آماری 2003 تا 2021، در ارتفاعات تالش محاسبه و بررسی شد. در گام نخست داده ها براساس آستانه 50 درصدی باینری سازی و در گام بعدی اثر ابرناکی با استفاده از فیلتر مکانی و زمانی کاهش داده شد. سپس داده ها با یکدیگر تجمیع و بر این اساس ماکزیمم ماندگاری متوالی برف-پوش به ازای هر سلول در شبکه رستری به صورت سالانه محاسبه و نقشه های پهنه ای تهیه و ترسیم شد. ماکزیمم ماندگاری متوالی برف-پوش در طبقات ارتفاعی، شیب و جهت شیب نیز بررسی و همبستگی بین آنها محاسبه شد. همچنین تغییرات مطلق و روند تغییرات نیز بررسی و تحلیل شد. نتایج نهایی نشان می دهد که سال های 2010 و 2018 کمترین و سال های 2008، 2012 و 2017 بیشترین ماندگاری ماکزیمم برف-پوش را به خود اختصاص داده اند. ارتباط ماکزیمم ماندگاری متوالی برف-پوش با ارتفاع قوی بوده و نرخ همبستگی با ارتفاع براساس بررسی های کل دوره آماری به آرامی در حال افزایش است. شیب افزایش نرخ همبستگی ارتفاع با ماکزیمم ماندگاری متوالی برف-پوش خصوصاً از سال 2007 به بعد افزایش می یابد. بیشترین ماندگاری برف-پوش مربوط به جهات با آزیموت 300 تا 350 درجه معادل تقریبی اراضی با شیب شمال غربی تا شمالی و کمترین ماندگاری مربوط به جهات با آزیموت 150 تا 200 درجه معادل تقریبی اراضی با جهت جنوبی می شود. مجموع مطلق تغییرات ماکزیمم ماندگاری متوالی برف-پوش در نیمه غربی تالش بیش از نیمه شرقی است و در ارتفاعات بیش از اراضی پست و جلگه ها است. روند تغییرات ماکزیمم ماندگاری برف نشان می دهد که در دره ها و پیشکوه های کم ارتفاع تر تالش شرقی با شیب بیشتری در حال کاهش است که این وضعیت را می توان به دخالت های انسانی، فعالیت های انسان زاد2 و همچنین واقع شدن این نواحی در منطقه بینابینی3 و اثرپذیری بیشتر از تغییرات محیطی نسبت داد.
۲.

تعیین سایت های مناسب توسعه ی شهری بر اساس مؤلفه های ژئومورفولوژیک مطالعه ی موردی شهرارومیه

کلیدواژه‌ها: مؤلفه های ژئومورفولوژیک مکانیابی روش تاپسیس و آنتروپی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۵
محل استقرار سکونتگاه ها و سایر تأسیساتی که انسان ایجاد می کند، در بسیاری از موارد تحت تأثیر عوامل محیطی به ویژه ژئومورفولوژی و زمین شناسی است. امروزه به تبع رشد جمعیت، توسعه ی ساخت و سازها اجتناب ناپذیر است و تأثیر نامطلوب نیازهای بشر بر روی زمین و همچنین بهره برداری از مناطق اطراف شهرها و روستاها برای خانه سازی و تأسیسات اقتصادی و صنعتی گسترشی روزافزون می یابد. در این بین، کثرت عوامل ژئومورفولوژیک و پویایی و دینامیسم محیط طبیعی، گاه امکان ارزیابی یکجای کلیه ی عوامل را جهت بازشناسی بهترین مکان برای جایگذاری عناصر توسعه، با مشکل مواجه می سازد. لذا بهره گ یری از شیوه های کارآمد ارزیابی از مهم ترین اقدامات در راستای برنامه ریزی بهتر خواهد بود. بر همین اساس تحقیق حاضر در پی آن است تا با استفاده از روش اولویت بندی TOPSIS - که یک روش تصمیم گیری قوی و تکنیکی بر اساس نزدیکی به جواب ایده آل است- به مکانیابی بهترین مکان از نظر ساختار طبیعی و ژئومورفولوژیک، جهت توسعه ی آتی شهر ارومیه بپردازد. در این پژوهش، با ورود لایه های اطلاعاتی منطقه به محیط ARC GIS و بر اساس مؤلفه توپوگرافی که مهم ترین محدودیت مورفولوژیک شهر ارومیه به شمار می آید، سه سایت جهت توسعه مناسب تشخیص داده شد که سایت های پیشنهادیآ با استفاده از مؤلفه های طبیعی و مورفولوژیک از طریق تکنیک های ANTROPY فازی (جهت وزن دهی به شاخص ها) و TOPSIS (جهت اولویت بندی سایت ها) مورد ارزیابی قرار گرفت. براساس یافته های تحقیق، سایت ج در بخش شرقی شهر با ضریب CI معادل 76877/0 به عنوان بهترین محل جهت توسعه ی آتی شهر ارومیه در نظر گرفته شده است.