بررسی تاریخی- اجتماعی ارتباط عرفان متصوفه با سیاست و قدرت در ایران عصر مغول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
205 - 224
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو، درصدد واکاوی نوع مناسبات سیاسی- اجتماعی عرفان متصوفه با سپهر سیاست و قدرت سیاسی در ایران تحت حاکمیت مغول است. در این چارچوب با روشی تحلیلی و تاریخی بازه زمانی میان سال های 1200م تا 1500م را مورد کنکاش قرارمی دهد. پرسش مهم این است که آیا عرفان متصوفه در شرایط دشوار تاریخی فوق، با سلاطین و امرای مغول وارد مناسبات همگرا و تعاملی شد یا به روابط واگرا و تقابلی، یا دست کم انزواگرایانه روی آورد؟ در پاسخ بیان می شود که روحیات متساهل مغولان، هم شکلی ساختاری میان جایگاه ساحران و بعضی باورهای مغول ها با منزلت عرفا و آموزه های متصوفه، و نیاز مغولان به تبدیل قدرت سخت به اقتدار از طریق مشروعیت بخشی به قدرت، مجموعاً باعث توجه، احترام، کمک های مالی و حتّی گاهی اخذ مشاوره سیاسی سلاطین مغول از پیران متصوفه گردید. در چنین موقعیتی، برخی طریقت های صوفی به اتکای قدرت روحانی، قدرت انضباطی و دانش خود، به همکاری و مشروعیت بخشی به نظام سلطنت سکولار حاکم می پرداختند؛ امّا گروهی دیگر با زاویه نشینی از همگرایی با قدرت سیاسی روی گردان شدند. همچنین، قدرت سیاسی (حکومت) مغول، تحت تأثیر قدرت روحانی، قدرت انضباطی، و دانشی قرارگرفتند که در یَدِ عرفان متصوفه بود. بنابراین در شبکه روابط سلسله مراتبی قدرت، قدرت نه تنها از بالا به پایین، بلکه از پایین به بالا هم (گرچه به صورت نابرابر) در جریان بود و خانقاه ها به منزله کانونی برای اعمال قدرت روحانی و قدرت انضباطی عرفان و صوفیان ظاهرمی شوند.