نظریه جهانشمولی نسبی در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله در صدد تبیین همپیوندی و هم تکمیلی امور نسبی و جهانشمول در روابط بین الملل است. با این باور که بر اساس "نظریه وحدت در عین کثرت"، می توان دارای وحدت جهان بینی و کثرت روش بود، در نظریه جهانشمولی نسبی نیز می توان در عین بهره مندی از اصول اولیه ثابت و عام و جهانشمول، دارای الگوها و قواعد ثانویه، متکثر، متنوع، متعدد، متغیر و خاص مبتنی بر عدم قطعیت و تحول پذیری بود. مقاله در صدد تسری نظریه "جهانشمولی نسبی" جک دانلی در زمینه حقوق بشر به مفاهیم عمده روابط بین الملل از قبیل: حاکمیت، دولت، قدرت، امنیت، سود، منافع ملی، نظم و ارزش است. در پاسخ به این پرسش که چرا مفاهیم روابط بین الملل در هسته مرکزی خود جهانشمول و مطلق و در پوسته سیال، نرم و ژلاتینی خود نسبی و اقتضایی هستند، مقاله با بهره گیری از روش تبیینی، چنین نتیجه می گیرد که علت ان ماهیت تناقض نمای عصر جهانی- محلی شدن است که در ان دیالکتیک وحدت ارزش ها و کثرت روش ها منجر به برسازی متقابل و تعامل پویای عام و خاص در چارچوب جهانشمولی نسبی می شود.