ارزیابی نگرۀ هم ترازی ادلۀ اثباتی و سلبی انگارۀ اتحاد عاقل و معقول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فرایند خردورزی، خودپردازی عقل، امری معمول و رایج در همه مکاتب فلسفه اسلامی است. برخی در این آزمون دشوار سرفراز و برخی ناکام مانده و به تردید گرفتار و به تعطیل فرجام سپرده اند. مسئله اتحاد عقل و عاقل و معقول در زمره مسائلی است که عقل به توانایی قلمرو و کیفیت خردورزی خود می پردازد. ابعاد مختلفی از معرفت شناسی و هستی شناسی و نفس شناسی در این مسئله بروز و نمود دارد. همین امر، نظریه پردازی را دچار دشواری مضاعف نموده است. ابن سینا با تأثیر از نارسایی برخی مبانی خود، بخشی از قلمرو آن را پوچ و قائل به آن را به عدم فهم متهم کرده است. فقط صدرالمتألهین بر اساس مبانی قوم، حتی خود ابن سینا و سپس در حد پیشرفته تری، استوار بر مبانی خاص حکمت متعالیه، به احیاء و بازآفرینی آن اهتمام ورزیده است. در حکمت متعالیه نتایج مهم معرفتی و انسان شناختی از آن مدنظر است و توجیه خردپسند برخی باورهای اصیل دینی به تحلیل متعالی از آن منوط شده است. پژوهنده ای هردو دیدگاهِ مُثبت و نافی را ناتوان از تحکیم مطلوب انگاشته و ادعای توقف و تعطیل نظریه پردازی را بر آن مترتب کرده است. واکاوی نشان می دهد این ادعا مترتب بر برداشت های نادرست از ادله اثباتی صدرالمتألهین است و ادعای تکافؤ و هم ترازی مردود است.