جایگاه شهود در نظریه ادراک حسی پرایس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
1 - 21
حوزه های تخصصی:
دیدگاه پرایس در بحث ادراک حسی مبتنی بر داده های حسی و نظریه آشنایی راسل است. او بین معرفت به داده های حسی و پذیرش حسی تمایز می گذارد. از نگاه او، باور به جهان خارج در طی این دو مرحله صورت می گیرد. داده های حسی حالات ذهنی هستند که موضوع شهود مستقیم و خطاناپذیر هستند و پذیرش حسی نیز نوعی عمل شبه شهودی است. دیدگاه پرایس نمونه ای از «نظریه توجیه در بادی امر» در مبناگرایی درون گرایانه است که با دیدگاه معرفت شناسانی مانند چیزم، پالک و بونجور قابل مقایسه است. بسیاری از منتقدان، چنین دیدگاهی را خوش بینانه و نمونه ای از مبناگرایی جزم اندیش معرفی می کنند که مبتنی بر یک پیش فرض صرف، در باور به جهان خارج است. با این حال، چیزم با تکیه بر مفهوم «خود نمایانگری» دیدگاه او را اصلاح و تعدیل می کند. بونجور نیز با توجه به مسئله انفعال در ادراک حسی و با تکیه بر استدلال بهترین تبیین، مبنایی برای دفاع از معرفت به جهان خارج فراهم می کند. حاصل این دفاعیات، نشان از لزوم توجه به معرفتی متفاوت از معرفت گزاره ای، یعنی معرفت حضوری و نقش استدلال عقلی در باور به جهان خارج است. این توجه، به این شکل است که حقیقت معرفت، مشتمل بر جنبه حکایتگری از معلوم خودش است و با توجه به این جنبه، در صورت فرض سلامت حواس، آشکارشدن پدیدار حسی گواهی ابتدایی بر واقعیت خارجی است که از آن حکایت می کند و استدلال، بهترین تبیین دلیلی است که با کمک آن، این گواه در بادی امر، تبدیل به دلیل مناسب برای باور به جهان خارج می شود.