مطالب مرتبط با کلیدواژه

یوهان گُتفرید فُن هردر


۱.

هردر و ظهور فلسفه فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه فرهنگ یوهان گُتفرید فُن هردر روشنگری ارگانیسم درونزای فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۸ تعداد دانلود : ۷۱۲
هرچند نخستین اندیشه ها درباره فرهنگ به یونان باستان، و حتی شاید پیش از آن، بازمی گردد، اما آنچه امروز مشخصاً تحت عنوان مفهوم «فرهنگ» شناخته شده است، مفهومی مدرن است که بیشتر از نظر ورزی های متفکران آلمانی قرون 18 و 19 میلادی متاثر است. علی رغم اندیشه های روسو، دیدرو، ولتر، ویکو، لایب نیتس و دیگران می توان نشان داد که یوهان گُتفرید فُن هردر (1744-1803) نخستین متفکری است که برای فرهنگ جایگاه و معنایی متافیزیکی و فلسفی قایل شد. او حتی انسان را موجودی ذاتاً فرهنگی معرفی کرد و برای تحلیل نسبت انسان و فرهنگ، به لحاظ نظری، بر نقش و کارکرد زبان و تاریخ تاکید ورزید. با این همه، او کتاب یا متن مستقلی درباره «فلسفه فرهنگ» یا حتی معنای فرهنگ ندارد. در نتیجه، مقاله حاضر می کوشد تا با بررسی مباحث و مطالب متنوع و پراکنده هردر درباره زبان، انسان، تاریخ، سیاست و فرهنگ، چگونگی ظهور ضمنی نوعی «فلسفه فرهنگ» را در آثار وی ردیابی نماید و نهایتاً به تاثیر آن بر متفکران بعدی این حوزه، به ویژه هگل، بپردازد. بر این اساس، مقاله حاضر صرف نظر از مقدمه ای کوتاه، دارای سه بخش اصلی است: اول) مبانی نظری اندیشه هردر و تاثیرپذیری او از اسلافش؛ دوم) استخراج نوعی فلسفه فرهنگ از بطن آثار هردر با تمرکز بر نقد روشنگری؛ و سوم) بررسی تاثیر هردر بر متفکران بعدی با تمرکز بر سیر تحول مفهوم فرهنگ.
۲.

تبیینِ «کثرت گرایی فرهنگی» در پرتو فلسفه فرهنگ هردر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه فرهنگ یوهان گُتفرید فُن هردر تکینگیِ فرهنگی کثرت گرایی فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۴ تعداد دانلود : ۳۹۸
هرچند فلسفه فرهنگ، در معنای مشخصِ آن، شاخه ای نوپا و میان رشته ای است که مستقلاً از اواخر قرن بیستم در آلمان مطرح شد و بسط یافت، اما مفسران نخستین اندیشه های فلسفی درباره فرهنگ در معنای مدرن آن را به یوهان گُتفرید فُن هردر (1744-1803) نسبت می دهند که آثارش الهام بخش فرهنگ پژوهان پس از او بوده است. یکی از مهمترین میراث های هردر، «کثرت گرایی فرهنگی» است. او این کثرت گرایی را به عنوان ابزاری علیه تمامیت خواهیِ خودبرتربین و استعمارگرِ حاکم بر روشنگری به کار گرفت و نه تنها به برتری فرهنگ اروپایی بر سایر فرهنگ ها باور نداشت، بلکه تعریف و درک نوینی از فرهنگ را مطرح کرد که بر اساس آن می شد از فرهنگ های سایر بخش های جهان، به ویژه فرهنگ های شرقی دفاع کرد. مقاله حاضر با هدف تبیین ایده «کثرت گرایی فرهنگی» نزد هردر، خواهد کوشید تا این ایده را ذیل سه زیرعنوان کلیدی «تکینگیِ فرهنگی»، «داوریِ درونی» و «مفهومِ نیرو» ساماندهی و تبیین نماید و امکانات آن را برای مقابله با تصور تمامیت خواهانه اروپامحور یا همان «اروپامحوریِ فرهنگی» نشان دهد. نهایتاً به کمک تحلیلِ کارکردِ مفهوم «نیرو» نزد هردر، بخش مختصری به بحث از اتهام نسبی گرایی علیه «کثرت گرایی فرهنگی» اختصاص خواهد یافت.