مطالب مرتبط با کلیدواژه

چهاربعدگرایی


۱.

نظریه مرحله ای و تحلیل بقا بر اساس نظریه مشابهت زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چهاربعدگرایی نظریه مرحله ای بقا اتصاف زمانی ارجاع شمارش غیرزمانمند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳۲ تعداد دانلود : ۴۷۱
چهاربعدگرایی به عنوان یک هستی شناسی اشیای مادی بر این اعتقاد است که بقای اشیا در زمان، مشابه امتداد آنها در مکان است. یکی از نسخه های مهم این نظریه مشهور به نظریه مرحله ای، بر این باور است که اشیا عادی، مراحلی لحظه ای هستند که به واسطه داشتن مشابه های زمانی مختلف در زمان های مختلف بقا دارند. یکی از ایرادات عمده این نظر این است که این نظریه، در تبیین حقیقی بقای اشیا در زمان توفیقی ندارد. این نوشتار دو هدف دارد: ما نخست تبیین نظریه مرحله ای از بقا و برخی مسائل وابسته بدان (یعنی مسائل اتصاف زمانی، ارجاع و شمارش غیرزمانمند) را ارائه می نماییم و سپس به ذکر برخی از دشواری هایی که اتخاذ چنین رویکردی پدید می آورد، می پردازیم. با قطع نظر از نارسایی تحلیل نظریه مرحله ای از بقا و اتصاف زمانی و نقدهای مختلفی که از این حیث بر آن وارد شده است، چنین می نماید که راهبردهای آن در حل مشکل آن در شمارش غیرزمانمند مغایر ملاک های متعارف وحدت و کثرت عددی می باشد.
۲.

نظریه چهاربعدگرایی لوئیس و مسئله تغییر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چهاربعدگرایی دیوید لوئیس مسأله صفات نفسی موقتی تغییر بقا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۱ تعداد دانلود : ۴۲۸
چهاربعدگرایی (در مقابل سه بعدگرایی)، دیدگاهی در متافیزیک معاصر است که به موجب آن، اشیای عادی، هویاتی چهاربعدیند که به واسطه داشتن اجزای زمانی متمایز در زمان های مختلف بقا دارند. یکی از اشکال عمده این نظریه، مشهور به نظریه کرم های مکانی- زمانی که توسط دیوید لوئیس پیشنهاد شده است، مدلول اشیا را مجموع چهاربعدی اجزای زمانی می داند. لوئیس بر این عقیده است که چهاربعدگرایی، تنها راه حل قابل دفاع مسئله به اصطلاح اوصاف نفسی موقتی است و به نیکی در برابر اشکالات ممکن مختلف قابل دفاع است. نوشتار حاضر ضمن تأکید عمده بر این مسئله، قصد دارد نسخه چهاربعدگرایی لوئیس را مورد ارزیابی قرار دهد. بدین منظور، پس از معرفی این مسئله، راه حل مبتنی بر اجزای زمانیِ لوئیس مورد تبیین و بررسی قرار می گیرد. استنتاج ما این است که چهاربعدگرایی پیشنهادی لوئیس، افزون بر مشکلات آن در فراهم نمودن راه حلی مقبول برای مسئله تغییر نفسی و مسئله تغییر به طور عام، تبیینی غیرشهودی از بقا و مفاهیمی غیراستاندارد و ناآشنا از تغییر و اتصاف ارائه می کند و در حفظ معنایی از وحدت که در مفهوم شیء بودن ضرورت دارد، ناموفق است.