بررسی ابعاد فطرت انسان از منظر معارف وحیانی به ویژه نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فطرت، یکی از مباحث دیرین و مهم انسان شناختی است که معانی گوناگونی در علوم منطق، فلسفه، کلام، عرفان و هم چنین معارف وحیانی دارد و از منظر هر یک از این علوم، ابعاد متفاوتی را شامل می گردد. مقاله پیش رو، مسأله ابعاد فطرت را از منظر معارف وحیانی به ویژه نهج البلاغه برمی رسد. بر همین اساس، فطرت به ابعاد هشت گانه تقسیم می شود: فطرت اولیه، ثانویه، بالفعل، بالقوه، ادراکی، گرایشی، مشترک و اختصاصی. از این منظر، فطرت اولیه انسان، بلافاصله بعد از تکوین جوهره او شکل می گیرد. فطرت ثانویه هم در مرحله تکوین ساحت های ترکیبی انسان تکوُّن می یابد. فطرت بالفعل و بالقوه هم دو نوع دیگر از ابعاد فطرت انسان است که معارف وحیانی به ویژه نهج البلاغه به آن تأکید کرده اند. هم چنین معارف وحیانی، به دو نوع فطرت ادراکی و گرایشی اشاره دارند که به طور متعارف مورد بحث متکلمان بوده است. اما دو بعد دیگر فطرت، از منظر پیش گفته، فطرت مشترک و اختصاصی است. فطرت اختصاصی در برابر فطرت مشترک، به ویژگی های پیشینی فرد فرد انسان ها اشاره دارد که به طور اختصاصی از آن ها برخوردارند؛ مانند طینت های مختلف.