بازشناسی انسان و اسطوره در عصر حاضر
اسطوره خبر از آغازی بی انتهاست که از حقیقت آفرینش سخن باز می گوید حقیقتی که به راستی ژرف، پیچیده و کهن است. بسیاری از محققین همانند الیاده یا باستید تاکنون نتوانسته اند تعریف جامع و کاملی ارائه دهند. تعریفی که بتواند جامع الشرایط و کامل باشد. اما نفوذ اسطوره را می توان در جای جای زندگی انسان سنتی دید بطوریکه بقایای این ذهنیت کهن و بدوی را می توان در عصر نوین نیز یافت چراکه انسان نوین همان عصیان گر تکنومدار و همان پرومته ای است که برای شناخت بیشتر عصیان می کند و احساسات خود را در جهت تبلور آگاهی بیشتر به کار می برد. در بسیاری از آثار متفکرین مثل سارتر به راحتی می توان ردپای تحمیل اسطوره ای را دید. کل خمیرمایه و مورفولوژی داستان براساس اساطیر شکل یافته و تدوین گشته است که بنحوی عصیان نویسنده بر اوضاع دوران معاصر خویش را مرقوم می سازد. این مقاله در چارچوب تحلیل و توصیف بنا گشته است و روش گردآوری اطلاعات و مفاهیم نگاشته شده به صورت اسنادی و کتابخانه ای و اینترنتی بوده، تا بتوانیم بازشناسی دیگری در حاشیه مفهوم اسطوره پردازی بدست آوریم.