مناسبات کلام پژوهان و تاریخ نگاران معاصر با محوریّت امامت
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با روش تحلیلی- تطبیقی و با تمرکز بر آرای متکلّمان و مورّخان معاصر، به بررسی نسبتِ میان دو دانشِ کلام با رویکرد اثبات و دفاع از گزاره های اعتقادی و تاریخ باهدف تبیین طبیعی و قاعده مند رویدادها در حوزه امامت شناسی شیعی می پردازد. پرسش اصلی آن است که در حوزه امام شناسی، باتوجّه به مقام انسانی و جایگاه فراانسانی امام، آیا می توان در این مقوله، نسبتی بین دانش کلام و تاریخ ارائه کرد؟ و اگر نسبتی وجود دارد، از منظر معاصران چگونه است؟ یافته های پژوهش نشان از آن دارند که در تعامل دوگانه کلام و تاریخ، کلام با استناد به آموزه های دینی، ویژگی های فراطبیعی امامان را تبیین می کند؛ درحالی که تاریخ با تحلیل وقایع عینی، بُعد انسانی و زمینی امامت را برجسته می سازد. این دو رویکرد، نه در تقابل، بلکه در تکمیل یکدیگر عمل می کنند؛ به گونه ای که تاریخ، زمینه های اجتماعی- سیاسی امامت، و کلام، مبانی اعتقادی آن را مستدل می کند. در این میان، تنش اصلی در تقلیل گرایی تاریخی در ارتباط با نادیده گرفتن بُعد قدسی امام یا کلامِ صرفاً انتزاعی به معنی غفلت از واقعیات تاریخی ریشه دارد. راه حل پیشنهادی، اتخاذ نگاهی بینارشته ای است که هم به اسناد تاریخی و هم به استدلال های کلامی توجه توأمان دارد.