بازتعریف الگوهای طراحی مسکن معاصر بر اساس معیارهای مردم شناختی در راستای برنامه ریزی شهری (نمونه موردی: خانه های شهر بم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مسکن ایجاد محیطی سازگار با روش زندگی انسان است تا نیازهای کمی، کیفی و اجتماعی را تأمین نماید. در عصر جدید و شیوع بیهویتی فعلی، کلیه ساخت و سازها به سمت یکسان شدن پیش رفته است و به علت نادیده انگاشتن کاربران و یا عدم شناخت کافی نسبت به نیازهای آنان، منجر به بروز مشکلاتی چون کاهش رضایتمندی، از بین رفتن هویت فرهنگی و مکانی شده است. در حالیکه توجه به معماری برخاسته از انسانشناسی، باورهای جامعه بومی و بستر شهر که در طی زمان تحت تاثیر عوامل مکانی و فرهنگی شکل و محتوای خاصی یافته است. مقاله حاضر سعی دارد تا با ژرف کاوی کیفیت مسکن در خانه های سنتی ایران، مولفه هایی در جهت تبیین راهکارهای مؤثر برای افزایش کیفیت مسکن معاصر به دست آید. این پژوهش به روش کیفی انجام شده و برای ارزیابی نهایی از روش تحلیل سلسله مراتبی بهره گرفته شده و با نرم افزار اکسپرت چویس صورت گرفته و در نهایت اولویت بندی مولفه -های مؤثر در شکلگیری فضاهای مسکونی تدوین شده است. جمع آوری اطلاعات برپایه چک لیستهایی جهت تکنیکهای مصاحبه، مشاهده و از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و تحلیل نقشه ها بهره گرفته شده است. در ادامه با بررسی عوامل اصلی مدلهای مختلف، تعداد 22 مولفه مؤثر در شکلگیری فضاهای مسکونی خانه های معاصر شهر بم بیان گردید. سپس با تحلیل معیارها و اعمال تأثیرات شیوه زندگی، نیازهای انسان و شرایط جامعه معاصر با امتیازدهی مؤلفه ها و اولویت بندی شاخص ها، راهکارهایی برای بهبود جنبه های کیفی مسکن پیشنهاد گردید. براساس نتایج این پژوهش مولفه های موثر در طراحی فضاهای مسکونی، به شش دسته زیست پذیری، معناپذیری، انعطاف پذیری، نظارتپذیری، رفتارپذیری و بازی پذیری طبقه بندی شد.