آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۳۱

چکیده

متن

روشنفکرى به مفهوم پیرایه زدایى اندیشمندانه, نوگرایى آزاد منشانه همراه با احساس مسؤولیت در برابر سرنوشت دیگران و تسلیم در برابر جوهر دین, اساس روشنفکرى دینى را در جوامع اسلامى به وجود مى آورد.
رویکردى که علماى آزاد اندیش, همواره از عناصر اصلى آن بوده اند. آنان با کند و کاو مسؤولانه در واقعیتهاى زمان خود از یک سو, و دل دادگى به دریافتهاى روزآمد خود از دین, از دیگر سو, کوشیده اند تا راهى به سوى آینده اى بهتر و افقهاى روشن باز کنند.
نقطه اشتراک آنان, تکیه به داده هاى عقل, خردورزى در حوزه دین, مقهور نشدن در برابر سنتهاى بازدارنده و تولید پیام بر اساس نیاز زمان است. آنان بر یک گروه یا یک دسته خاصى اثر نگذاشته اند, بلکه اثرگذارى آنان کلان, چند بعدى, هویتى و عینى بوده و در دو حوزه نظر و عمل بازتاب داشته است, چون عالمان دین, هم در شمار اهل نظر هستند و هم اهل عمل. کنش فردى و اجتماعى عالمان روشنفکر چون نظرشان, بر درنگ و دقت استوار است و حیات شان, پر مخاطره و پر فراز و نشیب است. نقش آفرینى و راهگشایى آنان در مسائل سیاسى, اقتصادى و فرهنگى جامعه, خشماگینى, دست رد زدن و رویارویى گروه هاى تجاوزگر و نهاد قدرت را در طول تاریخ به دنبال داشته است. آنان چون سیره و سنت پرسش گرى را با اثر پذیرى از آموزه هاى دینى به دست آورده اند, نه تنها از رویش پرسش گرى در میان مردم جلو گرفته اند, که خود چگونگى و چرایى پرسش رابه آنان آموخته و کنجکاوى را سرآغاز دانایى دانسته اند.
عالمان روشنفکر, از غلبه فرهنگهاى پست و اندیشه هاى سست و خرافى جلوگیرى کرده, خود به تناسب زمان و مکان و نیازهاى روز, به تفسیر و تحلیل دین و پیرایه زدایى آن و روشنگرى جایگاه انسان در جهان پرداخته اند. یعنى علم ایده ها (ایدئولوژى) را به سازوارى زمان پرورانده و به روشنگرى زوایاى آن مبادرت ورزیده اند.
روشنفکرى در میان عالمان دینى, همیشه با مرحله رشد جامعه و سطح ترقى و تکامل معنوى انسانها, پیوند داشته است. علماى روشنفکر, به خوبى قدرت بهره گیرى از عبرتهاى گذشته براى حال و آینده را به دست آورده اند. آنان در عین حال به تنیدن الیاف ذهن و خیال, دلخوش نبوده اند, بلکه تلاش اصلى عالمان روشنفکر, در راه بهینه سازى حال با بهره گیرى از گذشته و به حقیقت پیوستن آینده بوده است و در طول قرنها خود را به صورت اعجاب انگیزى به بن مایه هاى اصیل جامعه نزدیک کرده و چگونگى و چیستى و چرایى یک جامعه دین مدار و عدالت خواه را شناسایى کرده اند.
آنان, از چند نقطه نظر نوعِ آموزش, یا برخوردارى از توانایى ذاتى و توانایى درونى و نیز ویژه کاریها و مهارتهاى فرهنگى و اجتماعى, همیشه در ردیف پیشگامان جامعه خود قرار داشته و پریشانى و دگرگونیهاى اجتماعى را تاب آورده, کوشیده اند جامعیت دستاوردهاى میراث فرهنگى و اجتماعى جامعه را حفظ و آن را به سازوارى روزگار خود, از نو بسازند. به این منظور مهم ترین ابزارهاى فرهنگى را در اختیار گرفته و درگاه ضرورت پروژه هاى فرهنگى ـ اجتماعى بزرگى را عهده دار شده و کاروانهایى را به مقصد رسانده اند.
در پویه شکل گیرى انقلاب اسلامى, علماى پیشگام به اهمیت داد و ستد فرهنگى توجه یافته و پى برده اند که داد و ستد یک اصل انکارناپذیر در پیوند و بستگى فرهنگهاست. فرهنگ رایج در میان عالمان دینى نیز که در درون خوشه فرهنگى جهان اسلام قرار دارد, در حال داد و ستد با همه کشورهاى هم جوار, بویژه کشورهاى اسلامى بوده است.
علماى پایه گذار و گرداننده نهضت اسلامى ایران, بخشى از پشتوانه هاى فکرى خود را از راه درنگ, مطالعه و دقیق نگرى فرهنگى و سیاسى جهان اسلام و منطقه و حتى از راه درنگ در سرنوشت انقلابها و حرکتهاى وابسته به فرهنگ هاى دیگر به دست آورده اند. بر این اساس, راه هاى پیوند و پیوستگى روشنفکرانه علماى ایران را مى توان به طور کلى به دو دسته, دسته بندى کرد: جهان اسلام و جهان غرب.
الف. جهان اسلام
در دو قرن اخیر, علماى ایران, از خود جنبش و حرکتى بس استوار نشان داده اند که در تاریخ گذشته بى سابقه بوده است. بخشى از این شادابى, جنبش و حرکت از قدرت هاضمه فرهنگى و کوشش و کنجکاوى نسبت به اندیشه هاى رایج در فرهنگهاى دیگر سرچشمه گرفته است.
در دو قرن اخیر, در میان کشورهاى اسلامى, عثمانى, مصر, عراق, سوریه, الجزایر, شبه قاره هند, ماوراءالنهر و آذربایجان از منابع مهم علماى پیشگام ایران بوده است:
1 ـ عثمانى:
علماى ایران در طول دو قرن اخیر, از راه هاى گوناگون با عثمانى داد و ستد فکرى داشته اند: یکى از این راه هایى که اندیشه عالمان ایرانى را در سرزمین عثمانى تراونده و از کانونهاى فکرى و علمى عثمانى, پرتوهایى گرفته و به اندیشه علماى ایرانى افشانده, سید جمال الدین اسد آبادى بوده است. در این دوره, کسانى چون میرزا آقاخان کرمانى و شیخ احمد روحى به اسلامبول رفت و آمد داشتند. شیخ احمد روحى در آن جا چندى در زمره کارکنان اختر بود و با سید جمال الدین اسد آبادى آشنا گردید و با او در اساس بیدارى ایرانیان و اعتلاى پان اسلامیسم (اتحاد اسلام) همکارى مى کرد.1 توضیح این که: پس از کودتاى حزب ترکهاى جوان, سلطان عبدالحمید ناگزیر شد تا فرمان مشروطیت را صادر کند. در این هنگام بود که سه جریان در ترکیه رواج یافت:
الف. اتومانیسم: این جریان مى کوشید تا تمام قومهایى که در سرزمین عثمانى زندگى مى کردند, پیرو دولت یگانه اى باشند.
ب. پان ترکیسم: این جریان مایل بود در تمام ترکهاى آسیا یک دولت تشکیل دهند.
ج. پان اسلامیسم: این جریان مى کوشید که تمام مسلمانان جهان را به پیروى سلطان عثمانى فرا بخواند.
از میان همه این جریانها, تنها جریان سوم بود که توانست پیام خود را به ایران برساند و کم و بیش مورد توجه شمارى از عالمان و پاره اى از کانونهاى مذهبى و سیاسى ایران قرار بگیرد. از همین راه بود که روشنفکرانى چون مدحت پاشا (محمد شفیق) 1238 ـ 1301 هـ. ق. در ایران شناخته شد و اندیشه هاى او کم کم مورد توجه شمارى از علماى ایران قرار گرفت.
پان اسلامیسم ها, اسلام گرایان اصلاح گرا بودند. آنان بعضى از اصطلاحات را در جامعه اسلامى و در بینش و نگاه باورمندان به اسلام ضرورى مى دیدند و در جست و جوى راهى براى انجام آن, بدون به خطر افکندن میراث اسلامى و فرهنگى خود بودند.
آنان نه تنها اسلام را مخالف تمدن غرب نمى دانستند, بلکه بر این باور بودند که اسلام سرچشمه تمدن جدید است و دلیل فروپاشى امپراتورى عثمانى را کنار گذاشتن اسلام اصیل و احکام آن مى دانستند.
یکى از چهره هاى سرشناس جریان پان اسلامیسم بدیع الزمان سعید نورسى (م: 1960) بود. او حکومت عثمانى و حکومت لائیک آتاتورک را در ترکیه درک کرد و دانشهاى سنتى مراکز علمى اهل سنت ترکیه و دانشهاى مدرن را در مدرسه الزهرا, که یک مؤسسه آموزشى نوین بود, فرا گرفت و به مطالعه فیزیک, شیمى و فلسفه اهتمام ورزید و بر این باور بود که تنها در این راستاست که مى توان کلام جدید را پایه ریزى کرد.
او به رهایى و فلاح همه انسانها مى اندیشید و در کتاب پنج هزار صفحه اى رساله نور به کند و کاو در اسلام و حل مسائل عصر پرداخت. آثار نورسى دیرتر از آثار دیگر روشنفکران دینى عثمانى به دست ایرانیان و علما رسید.
سید جمال الدین اسد آبادى (1255 ـ 1314 هـ. ق) عالم شیعى و تربیت شده حوزه هاى علمى شیعه, پایه گذار پان اسلامیسم و جنبش امت اسلامى بود. او در شمار علماى روشنفکرى است که در میان اهل سنت به تلاش برخاست و روشنگرى کرد و توانست اثر ژرفى بر روند خیزش جهان اسلام داشته باشند. او روى عبدالرحمن کواکبى (1266 ـ 1321) محمد عبده (1266 ـ 1323), رشید رضا (1282 ـ 1354), مدحت پاشا (1238 ـ 1301 هـ. ق) ضیاء گوگلب (1291 ـ 1343 هـ. ق) و شمارى دیگرى از متفکران قلمرو امپراتورى عثمانى اثر ژرف گذاشت. او به نزد علما مى رفت و با آنان, باب گفت و گو را مى گشود و آگاهى هاى لازم را به آنان مى داد و از بى خبرى و ناآگاهى جهان اسلام آگاه شان مى ساخت و رمز غلبه بر عقب ماندگى را به آنان مى آموزاند.
آن چه سید را به این حرکت برمى انگیخت, تهدید فراگیر دنیاى اسلام از سوى استعمار غرب بود. سید جمال الدین اسد آبادى مسلمانان را به خلافت اسلامى, که در این زمانه در خاندان عثمانى تبلور داشت, فرا مى خواند. او توانست جمعیت العروه الوثقى را به این منظور به وجود آورد. این جمعیت, مجله اى به همین نام در پاریس نشر داد.
سید, دریافت که تشکیل دولت واحد اسلامى دشوار است, به این دلیل به پیمان اسلامى روى آورد که رهبرى آن با عثمانى بود. او, بر آن بود که عثمانى را به یک دولت غیر متمرکز تبدیل کند. سلطان عبدالحمید از دعوت سید جمال براى اتحاد دنیاى اسلام و خلافت عثمانى استفاده کرد. در سال 1292 هـ. ش چند نفر از مبلغان عثمانى, براى گسترش اندیشه اتحاد اسلام به ایران آمدند.2
در ایران, سید محمد رضا مساوات, سید محمد کمره اى, سید یحیى ندامانى, سید حسن مدرس و سلیمان محسن اسکندرى, میرزا طاهر تنکابنى و ادیب السلطنه سمیعى عضویت این سازمان را پذیرفتند. این جمعیت به سال 1330 هـ. ق بنیان گذارده شد. در این تاریخ میرزا کوچک خان جنگلى در تهران به سر مى برد. میرزا کوچک خان نیز در همین زمان به عضویت اتحاد اسلام درآمد.3
در شهریور ماه سال 1293 هـ. ش نخستین گروه از جنگجویان جنبش جنگل و اتحاد اسلام در جنگلهاى تولم به وجود آمد.4 اعضاى این گروه, از همان آغاز همکارى خود را با دولت عثمانى شروع کردندو این امر موجب نگرانى روسها و انگلیسیها شد.5
در اکتبر 1914 ترکها به جنگ جهانى اول کشیده شدند و امپراتورى خسته عثمانى, زیر شلاق جنگ توان خود را از دست داد.
سید جمال الدین اسد آبادى که در هند و مصر و ایران گامهایى برداشته بود, در ترکیه عثمانى نتوانست کارى از پیش ببرد, بلکه گرفتار سیاست عثمانى ها شد و در سال 1314 هـ. ق مسموم شد و به شهادت رسید. آفت بزرگ اسلام خواهى, ترکهاى ناسیونالیست بودند. ملى گرایى, تفکرات لائیک را به دنبال داشت. طلعت پاشا, انور پاشا و مصطفى کمال آتاتورک که دستاورد این جریان بودند, بر پان اسلامیسم غلبه یافتند و ترکیه, به دست آنان, کم کم از مرکزیت جهان اسلام خارج شد.
راه دوم ارتباطى علما با عثمانى, کنجکاوى برخى از علما, بویژه علماى آذربایجان در عرصه هاى علمى و فرهنگى بود که آنان را به دیدار از عثمانى فرا مى خواند. حاج شیخ اسداللّه مامقانى در شمار این دانشوران است. او از علماى مشروطه خواه بود و از علماى روشنفکر حوزه علمیه نجف به شمار مى آمد. با ادبا و فضلاى ترکیه که در عراق بودند از جمله با سلیمان نظیف, ادیب معروف ترک آشنا شد.6
بعدها علاقه او به مشروطه, وى را به استانبول کشاند و در آن جا با رجال معروف ترک, بویژه با انور پاشا و طلعت پاشا, باب مراوده را گشود و ریاست ایرانیان مقیم این شهر را به عهده گرفت و شیخ الاسلام شیعه در باب عالى گردید.
پس از آن که جنگ جهانى اول شروع و عثمانى به طرفدارى از آلمان وارد جنگ شد, او براى خنثى کردن تبلیغات متفقین علیه ایران, عازم عربستان شد و با رئیسان قبیله ها دیدار مى نمود و لزوم اتحاد مسلمانان را در برابر کفار به آنان یادآور مى شد.
او, پس از شکست عثمانى به تبریز آمد و روشنفکران متدین از گفته هاى او استقبال مى کردند.7 کتاب مسلک الامام فى سلامه الاسلام چاپ 1329 تبریز و دین و شؤون چاپ 1334 ق استانبول از آثار ایشان است که موجب برانگیخته شدن و موضع گیرى افرادى شد.8
میرزا على آقا هیئت (1306 ـ ق) نیز در شمار این علماى دینى است. او از چهره هاى مشروطه خواه تبریز بود. با مطبوعات مصر و بیروت و استامبول آشنا بود و آنها را پى گیرانه مطالعه مى کرد. او پس از بازگشت از عتبات به تبریز, به استانبول, مصر و بیروت رفت. و در این سفر علمى به جامع الازهر قاهره راه یافت و مدتى در آن جا به دانش اندوزى پرداخت.9
سومین راه ارتباطى علماى ایران با عثمانى, حضور دولت در تبعید ایران در ترکیه بود. این حضور از اسباب آشنایى علماى پیشگام ایران, با اندیشه هاى روشنفکرانه رایج آن زمان گردید. سید حسن مدرس به عنوان یکى از علماى روشن اندیش, خوش فکر و مبارز ایران در اواخر دوره قاجار با فرهنگ ترکها و اندیشوران آن جا آشنا شد و با محمد خامس پادشاه دولت عثمانى دیدار کرد. و با پرنس سعید حلیم پاشا وزیر کشور وقت و طلعت پاشا و انور پاشا و دیگر وزراى دولت عثمانى نیز دیدار کرد.10 در کنار این دیدارهاى رسمى و غیر رسمى, که ما به دو نمونه از آنها اشاره کردیم, از سوى دولت عثمانى نیز, در جریان اتحاد اسلام, هیأتى براى دیدار با علماى برجسته شیعه و سیاستمداران, به ایران فرستاده شد.
2 ـ مصر:
پس از فروپاشى حکومت عثمانى, ترکیه از مرکزیت جهان اسلام خارج شد و کشورهاى عربى مصر, عربستان, عراق, لبنان و سوریه, همه به استقلال رسیدند. آنها ملى گرایى را دنبال کردند و این گرایش روح اسلام را نشانه رفت. در آن میان نهضت هاى فکرى شکل گرفت و این چالشها و خیزشها در حوزه هاى علمى ایران بازتاب داشت. چنانکه تلاشهاى عالمانى چون حاج شیخ عبدالکریم زنجانى (1300 ـ 1389 ق) از مراجع شیعه و از دوستداران وحدت اسلامى در مصر شناخته شده بود. عبدالوهاب عزام رئیس دانشگاه الازهر, دکتر طه حسین و فرید وجدى کارهاى او را ستوده اند. آثار و افکار ایشان در سراسر جهان اسلام, جایگاه ویژه یافت و پذیرفته شد. در مجلس سخنرانى ایشان در مصر, سوریه و عراق, ده ها هزار نفر شرکت مى کردند.11 او در هندوستان و ماوراء النهر نیز محاضراتى داشت.12
ابوعبداللّه زنجانى (1309 ـ 1360 ق) نیز که به زبان فرانسوى و عربى و ترکى مسلط بود, در سوریه, فلسطین, عراق و مصر مباحثى داشت. او در دانشگاه الازهر حضور یافت و کنفرانس ارزنده اى با عنوان: (دواء المسلمین فى الرجوع الى القرآن) را ارائه داد. با علامه مصطفى مراغى رئیس دانشگاه الازهر و دکتر عبدالرحمن شهبندر و عبدالوهاب عزام دیدار کرد.13 او نخستین عالم ایرانى است که عضو فرهنگستان علمى ادبى دمشق شد.14
نهضت جمال عبدالناصر نیز, نقش انکار ناپذیرى در روشن کردن افکار علماى شیعه در ایران داشت و حوزه هاى علمى قم و مشهد با دقت اخبار این نهضت را دنبال مى کردند.
علماى پیشگام, از خواندن مواضع موافقان و مخالفان اسلام گرایى پرهیز نداشتند. و در کنار آثار رافع طهطاوى (1216 ـ 1290 هـ. ق) عبدالرحمن کواکبى, شیخ محمد عبده, رشید رضا, حسن البنا, سید قطب و محمد قطب, با آثار على عبدالرزاق و طه حسین نیز آشنا شدند. از آن میان, از سه دهه پیش از انقلاب اسلامى, توجه علماى روشنفکر ایران به آثار سید قطب (1906 ـ 1966) از مهم ترین متفکران اسلام گراى عصر و عضو شوراى رهبرى اخوان المسلمین جلب شد. بیش تر آثار ایشان, به قلم این علما به زبان فارسى برگردانده شد. از آن میان به کتابهاى اسلام و دیگران, ترجمه سید محمد شیرازی15, آینده در قلمرو اسلام ترجمه سید على خامنه ای16, عدالت اجتماعى در اسلام, ترجمه محمد على گرامى و سید هادى خسروشاهی17, اسلام و استعمار, ترجمه محمد جعفر امامی18 و زیر بناى صلح جهانى, ترجمه سید هادى خسروشاهى و زین العابدین قربانى مى توان اشاره کرد. این ترجمه ها به طور معمول همراه با پاورقیهایى است که براى نشان دادن اختلاف نظر شیعه, با دیدگاه هاى طرح شده از سوى نویسنده, نوشته شده است.
یکى از نظریه هاى سید قطب در خصوص فرهنگ کنونى غرب و جهان, گسترش مفهوم جاهلیت به این فرهنگ ها بود. از نظر وى, جاهلیت به معناى ضد علم نیست, به دوره خاصى از زمان هم اشاره ندارد. مکان, نژاد, حکومت و یا جامعه خاصى را هم مدنظر قرار نمى دهد, بلکه (جاهلیت) آن است که حاکمیتِ مطلق خداوند در همه زمانها و مکانها نادیده گرفته شود. جاهلیت ضد استیلاى شریعت است. اهمیت این دیدگاه در حدى است که دکتر سید خطاب, از پژوهشگران سیاسى اجتماعى دانشگاه موناش استرالیا کتابى را به طور مستقل به این نظریه سید قطب اختصاص داده است19 بخش هایى از نظریه ایشان سالها پیش از انقلاب اسلامى در تهران نشر یافت و از منابع مطالعاتى روحانیون مبارز و جوانسال و میانسال حوزه علمى آن روز بود.
آثار محمد قطب نیز مورد توجه بود. او نیز از راه فرهنگ و نشر آثار اسلامى در بیدارى مسلمانان نقش داشت. وى, عضو عالى رتبه وزارت فرهنگ مصر و مدیر دارالنشر اسلامى بود و بعدها به دلایل سیاسى به زندان افتاد. از میان آثار او کتاب: شبهاتى درباره اسلام, بشریت بر سر دو راهى, روش تربیتى در اسلام, جاهلیت قرن بیستم, فرد و اجتماع, اسلام و نابسامانیهاى زندگى و اسلام و نابسامانیهاى روشنفکران ترجمه محمد على عابدى, انسان بین مادیگرى و اسلام, ترجمه سید ضیاء الدین روحانى و سید هادى خسروشاهى به زبان فارسى برگردانده شد.
سید قطب, افزون بر فراگیرى دانشهاى جدید, با دانشهاى اسلامى نیز آشنایى داشت و بیش تر حوزه کارى اش در روشنگرى معارف اسلامى بود. و در این راه سرسختانه تلاش مى ورزید. او با حسن البنا, محمد عباس عقاد, در پیوند بود. با ناسیونالیسم و غرب زدگى مخالف بود و به ستیز با این دو جریان برخاست. تفسیر فى ظلال القرآن, که دستاورد دوران زندانِ طولانى مدت او در قاهره است و دیگر آثار ایشان در زمینه مباحث قرآنى, شناخت اسلام, جامعه شناسى اسلامى, اقتصاد و حکومت اسلامى به فارسى برگردانده شده اند. ترجمه فى ظلال القرآن و ویژگیهاى ایدئولوژى اسلامى وى, از آثار پرطرفدار در ایران و میان روحانیون روشنفکر بود.
دادگاه سید و سخنان ایشان به طور گسترده اى در رسانه هاى ایرانى در دوره جمال عبدالناصر بازتاب یافت و مورد توجه همه محافل روشنفکرى دینى قرار گرفت. اعدام سید در 29 اوت سال 1966 از وى یک اسطوره ساخت.
سید قطب در افکار خود از محمد عقاد و ابوالاعلى مودودى, اثر پذیرفته بود.20
3 ـ عراق:
دستاوردهاى روشنفکرى دینى عراق نیز از منابع فکرى علماى پیشگام ایران بود. علماى ایران در جریان نهضت مشروطه, با جریان روشنفکرى دینى عراق, مرتبط بودند. اندیشه هاى رایج در نجف, کربلا و بغداد که بخشى از آن بازتاب جهان عرب و غرب و عثمانى بود, در ایران و میان عالمان دینى منعکس مى شد. مباحث سیاسى, آزادى, دموکراسى, نقش زنان در جامعه, مسأله هویت و عقلانیت, مارکسیسم و… از طریق علما به ایران مى رسید. یکى از سببها و عاملهاى اصلى این پیوند و بستگى فکرى و علمى را مى توان مهاجرت چشم گیر علماى ایران به عراق و دورى آنان از کانون استبداد دانست. آنان پیوند علماى ایران را با اندیشه هاى رایج در این کشور برقرار مى کردند.
از سرچشمه فکرى و روشن اندیشى دینى عراق در دوره هاى اخیر, اندیشه هاى شهید محمد باقر صدر است که بى گمان در بالا بردن روشن اندیشى دینى در حوزه هاى ایران نقش بسزایى داشته است. بخشى از آثار آن شهید را علما و فضلا, به فارسى برگردانده اند. حتى در پاره اى از حوزه ها, از جمله حوزه خراسان, آثارى از آن شهید, متن درسى قرار گرفته و تدریس مى شود.
پیش از ایشان, علماى ایران با تلاشهاى علمى و سیاسى شیخ محمد حسین آل کاشف الغطا آشنا شده بودند. نوشته محمد حسین آل کاشف الغطا (م1333 هـ. ش)در پاسخ نامه هاپکینز, از اعضاى انجمن آمریکایى دوستداران خاورمیانه, که به منظور گفت و گوى رهبران ادیان, از ایشان دعوت کرده بود تا در کنگره اى در هتل آمبادور در شهر بحمدون لبنان شرکت کند, بسیار تکان دهنده است و با فاصله کمى, دکتر على شریعتى آن را به فارسى برگرداند و همزمان با درگذشت کاشف الغطا در مشهد منتشر کرد و با استقبال زیادى روبه رو شد.
4. سوریه:
علماى ایران در حرکتهاى روشنفکرانه خود از منابع سورى نیز استفاده مى کردند. آثار امیر شکیب ارسلان21(م: 1946 میلادى) رئیس آکادمى علوم عربى در سوریه, محمد ابوزهره22(1316 ـ 1394 هـ. ق) استاد دارالعلوم و دانشکده اصول الدین الازهر و استاد دانشکده حقوق دانشگاه قاهره و شوقى ابوخلیل,23 مورد استفاده علماى شیعى در عصر پهلوى بود. هرچند چنانکه اشاره شد, حضور بزرگانى از علماى ایران از جمله شیخ ابوعبداللّه زنجانى در سوریه, توانسته است نقش سازنده اى در میان پیشگامان فرهنگى این کشور داشته باشد.
5 ـ الجزایر:
از مجموعه جهان اسلام, آثار متفکران جنوب شرقى آسیا و بلاد مغرب, کم تر در اختیار ما قرار داشته است. ولى الجزایر و نهضت اسلامى آن از مؤثرترین جریانهاى فکرى سیاسى جهان اسلام در پویایى اندیشه دینى در پیشگامان روحانى و عالمان مبارز ایران بوده است. آثار مالک بن نبى الجزایرى, نهضت جمیله بوپاشا, نوشته هاى فرانتس فانون درباره نهضت الجزایر از مجموعه هاى ترجمه شده به زبان فارسى است. در ایام انقلاب و پیش از آن تحصیل کردگان حوزه, بسیار به این منابع مراجعه مى کردند و از آنها بهره مى جستند.
6 ـ شبه قاره هند:
هرچند ارتباط علماى ایران با جنبشهاى فکرى شبه قاره هند, به اندازه جهان عرب نبود, ولى به کلى از حرکتهاى آنان نیز غافل نبودند. بخشى از این آگاهى ها از راه نجف, به حوزه هاى ایران راه مى یافت. حاج شیخ عباسعلى اسلامى از جمله شخصیتهایى است که با درخواست نجم الحسن هندى, معروف به نجم العلما, از بزرگان حوزه نجف, به سال 1313 ش. راهى هندوستان شد. وى, در کنار کارهاى تبلیغى و ارشادى در آن سرزمین, در مدرسة الواعظین به تقویت بنیه علمى خود پرداخت و با مسافرت به شهرهاى مختلف هندوستان و کشور برمه, بر آگاهى اجتماعى و سیاسى خود از اوضاع جهان افزود. او پنج سال در هند اقامت داشت.24
کتاب مسلمانان در نهضت آزادى هندوستان ترجمه و تألیف آیت اللّه سید على خامنه اى نیز, که از سوى مؤسسه انتشارات آسیا به چاپ رسید, از اشتیاق علماى پیشگام ایران به شناخت مسائل سیاسى, فرهنگى و انقلابى مسلمانان در کشورهاى دیگر در عصر پهلوى حکایت دارد.
نهضت آزادى هند و تلاشهاى گاندى و پاندید نهرو, سر سید احمد خان, شبلى نعمانى (1857 ـ 1914 م) پیشگام تاریخ نگارى دینى به شیوه نو, ابوالکلام آزاد, ابوالاعلى مودودى و بویژه اندیشه هاى اقبال لاهورى و اخیراً دکتر محمد فضل الرحمن انصارى, طراح گفتمانهاى کلامى و فلسفى جدید در حوزه دین مورد توجه علما قرار گرفته است. آنان آثارى را در شناساندن این شخصیت ها یا نهضت هند منتشر کرده اند.
اقبال لاهورى یکى از چهره هاى برجسته این حوزه فکرى, از اثر گذاران در اندیشه انقلاب اسلامى بود. او بود که رمز خودى را به سینه روشنفکران دینى جارى کرد و همو که از احیاى تفکر دین سخن گفت و اهل نظر و دقت آن را ارج نهادند. اقبال لاهورى, در چشم عالمان روشنفکر شیعه, بزرگ بود و مورد ستایش.
علامه مطهرى به اندیشه هاى احیایى وى ارج مى نهاد و اندیشه هاى اصلاحى او را مى ستود و قهرمان این عرصه اش مى نامید.
(در خارج از جهان, برخى مصلحان که بتوان آنها را قهرمان نامید کم و بیش ظهور کردند. اقبال لاهورى را قطعاً یک قهرمان اصلاح در جهان اسلام باید به شمار آورد که اندیشه هاى اصلاحى اش از مرز کشور خودش هم گذشت)25
اقبال تفسیر خویش را از اسلام در ناسازگارى مستقیم با تفسیر سنتى مسلمانان زمان خویش شرح و بسط داد. در واکنش به روحیه تقدیر گرایى و تسلیم, که در ذهن و فکرسنت گرایان مسلمان رسوخ کرده بود, اقبال به برترى عمل باور داشت و خواهان درگیرى فعالانه در جهان مادى بود.
اقبال خواهان یکپارچه شدن افراد در امت اسلامى بود. به همین دلیل او نیز به پان اسلامیسم رسید. ترجمه دو جلد از آثار مهم ایشان به فارسى, بویژه احیاى تفکر دینى, ترجمه احمد آرام, علاوه بر دیوان شعر او که بارها در ایران منتشر شده است, او را به یکى از منابع فکرى اندیشوران روحانى ما تبدیل کرد.
در منابع اسلامى یاد شده, مباحث انسانى و اجتماعى, سیاسى, اقتصادى و فرهنگى جامعه از منظر اسلام مورد کند و کاو قرار مى گرفت و ضمن اشاره به داده هاى مکتبهاى ماتریالیستم, کمونیستم, سوسیالیسم, پراگماتیسم, اگزیستانسیالیسم و مکتب روانشناختى فروید و داروینیسم و نیز صهیونیسم و مباحث مربوط به بین الادیان راه حل هاى اسلامى ارائه مى شد.
از ویژگیهاى همه این آثار, جنبه هاى کاربردى و به روز بودن آنها بود. مسائل مربوط به نظام خانواده و جوانان, وضعیت حیات اجتماعى و دشواریها و پیچیدگیهاى آن, دفاع عقلى از دین, از مباحث محورى این آثار بود. بازگشت به اسلام و معارف الهى و احیاى سنتهاى دینى, مبارزه با استعمار, یاد گذشته هاى تمدن اسلامى و برانگیزاندن مسلمانان براى احیاى تمدن از یاد رفته, رویکرد به عدالت اجتماعى و اقتصادى و نمایاندن موضع گیرى اسلام نسبت به مسائل طبقاتى و بیان روشن و دقیق از پایه هاى عدالت اجتماعى در اسلام, توجه به آینده موعود و ارائه آن در نقطه مقابل آینده اى که غرب براى انسان عرضه مى کرد و از آن به عنوان خمیر مایه نفوذ خود در ملل شرق استفاده مى نمود, هشدار نسبت به آینده و خطراتى چون مدرنیزاسیون, سکولاریسم و سیانتیسم و عدم فرهنگ بومى که مسلمانان را تهدید مى نمود, از مقوله هاى مهم, در خور طرح, انگیزاننده, روشنگر براى اندیشوران شیعى بود که در این آثار بازتاب یافته بود. در میان مباحث گوناگون روشنفکرى, توجه به اندیشه هاى کلامى و حقوقى و سیاسى در میان عالمان شیعى, پررنگ تر از توجه به رویکردهاى دیگر بود.
7 ـ ماوراءالنهر
روحانیون ترک زبان ایران با توجه به پیشینه هاى ارتباط علمى و فرهنگى این سرزمین با ماوراءالنهر, از فراز و فرودهاى سیاسى و اجتماعى این منطقه غافل نبودند. یکى از دلایل این پیوند و پیوستگى, آشنایى آنان با زبانهاى رایج این منطقه و راه هاى ارتباطى شان بود. علماى آذربایجان براى آمد و شد به خراسان و مشهد, از راه قفقاز استفاده مى کردند.26 ما در میان حوزویان کسانى مانند شیخ عبدالرحیم قارى (م 1336 ق) را سراغ داریم که به این منطقه سفر کرد و توانست در برخى از وقایع دینى و سیاسى آن جا حضورِ فعال داشته باشد. او در خیوه به محضر حاج شیخ محمد نامیرا رسید و براى استفاده از او در این شهر ماند و با شیخ شامل داغستانى رئیس لزگى ها آشنا شد بعدها که شیخ شامل در داغستان علیه روسها قیام کرد و از خیوه استمداد نمود, او نیز میان مسلمانان, مرکب از: طایفه هاى آرال و قزاق, براى حمایت از مسلمانان به کمک شیخ شامل شتافت در این جنگ مسلمانان پیروز شدند.
قارى, پس از مدتى از داغستان به عربستان و مصر رفت و پس از دوازده سال گشت و گذار به ایران برگشت و در سال 1336 در نود سالگى درگذشت.27
ب. غرب
علماى روشنفکر ایران, از راه مطالعه آثار و کتابهاى روشنفکران ایرانى نیز در بالا بردن و به روز کردن اندیشه خود کوشیدند. آنان ضمن این که از راه همین آثار و دیدارهاى حضورى خود با روشنفکران و حتى شرکت در محافل روشنفکرى, با فلسفه ها و مکتبهاى غرب آشنا مى شدند و به نقد این اندیشه ها مى پرداختند.
از مهم ترین دلبستگیهاى علماى روشنفکر, نقص و ابرام فلسفه شناخت و کند و کاو در مبانى ایدئالیسم و ماتریالیسم بود. آنها از همین راه, با اندیشه هاى جرج بارکلى, دیوید هیوم, هگل, اگوست کنت, نیچه, مارکس, انگلس, داروین, فروید و دیگران آشنا مى شدند سپس در آثار خود این اندیشه را نقد یا نقل مى کردند.28
رویدادهاى مستقل و بى واسطه زیادى نیز در قرن اخیر در میان علما و متفکران غربى به وجود آمده است. این برخوردها, بیش تر به حوزه دین و مناقشه هاى کلامى مربوط مى شود. از قدیمى ترین آنها به نقد شبهات هنرى مارتین از سوى ملا محمد تقى فاضل کاشانى مى توان اشاره کرد که در عصر ناصرى اتفاق افتاد و تحت عنوان هدایه المسترشدین, به سال 1312 هـ. ق در تهران به چاپ رسیده است. البته هنرى مارتین هفتاد و پنج سال پیش از نگارش این کتاب, شبهات کلامى خود را پراکنده بود; اما امواج آن در عصر فاضل کاشانى در تهران بازتاب یافته بود!
با اوج گیرى گفتمان در دوره ناصرى, میرزا محمد صادق فخر الاسلام, کتاب ده جلدى بیان الحق و الصدق را در نقد مسیحیت نوشت و آن را به سال 1322 هـ. ق به چاپ رساند. وى در دیباچه کتاب خود (/9) از حاج میرزا سید محمد مجتهد فرزند سید صادق طباطبایى یاد مى کندکه در منزل خود, واقع در محله سنگلج تهران, مجلسى به نام (حوزه ترقى اسلامى) دایر کرده و به جواب شبهه ها بویژه شبهه هایى که مسیحیان مى پراکندند, مى پرداخت و نیز از سید محمدعلى داعى الاسلام نام مى برد که مجلسى به نام (صفاخانه) در جلفاى اصفهان برگذار کرده بود و به شبهه هاى مسیحیان در خصوص اسلام پاسخ مى داد. محصول این گفت و گوها, هر ماه به صورت رساله اى چاپ و منتشر مى شد و هزینه هاى مالى آن را میرزا سلیمان خان رکن الملک عهده دار بوده است.29
حاج میرزا مصطفى آقا مجتهد (1297 ـ 1337ق) از شاگردان برجسته آخوند خراسانى نیز از این علماست. وى, افزون بر علوم رایج حوزه, در ریاضیات و علوم طبیعى نیز اطلاعات گسترده اى داشت. در نجف با همه علماى عرب زبان و هندى, در پیوند بود. در سفر به حج به سوریه و روم رفت و آثار تاریخى این کشورها را از نزدیک دید.
حاج میرزا عبداللّه مجتهد, فرزند ارشد حاج میرزا مصطفى مجتهد, از تحصیل کردگان حوزه قم و شاگردان حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى و حاج شیخ محمد رضا اصفهانى, به زبانهاى: فارسى, ترکى, عربى, فرانسه و انگلیسى احاطه کامل داشت و کتابهاى تألیف شده در این پنج زبان را مطالعه و نقد مى کرد. به تاریخ غرب و فلسفه آشنایى داشت.30
فضاى فرهنگى اواخر قاجار و اوایل حاکمیت پهلوى, که بیش تر تحت تأثیر داده هاى غرب قرار داشت, علما را به فکر چاره جویى مى انداخت. بعضى از آنها کوشیده اند تا راه هاى برون رفت از بحران فرهنگى جهان اسلام را ارائه دهند. یکى از پیشگامان این جریان سید اسداللّه میراسلامى خارقانى (1254 ـ 1355 هـ. ق) نویسنده کتاب محوالموهوم و صحوالمعلوم, یا راه تجدید عظمت و قدرت اسلامی31 است که ضعف عمومى مسلمانان را در اثر خود مورد مطالعه قرا داده است.
بعضى از علما نیز راه حل را آشنایى با منابع اصلى غرب و آشنایى دقیق به زبانهاى خارجى دانسته اند.
آیت اللّه علامه ذوفنون میرزا ابوالحسن شعرانى از این پیشگامان است. او در جامعیت علمى منحصر به فرد بود و به زبانهاى فرانسه, عبرى, ترکى, عربى و انگلیسى تسلط داشت.32
سید محمد کاظم عصار نیز, مدتى در فرانسه زندگى کرد و با زبان فرانسه و علوم جدید آشنایى یافت.33 این آشنایى ها در تلقى آنان از اوضاع جهان مؤثر بود.
کسانى هم در میان علما بوده اند که در جهان غرب تحصیل کرده و به طور مستقیم از فرهنگ غرب استفاده کرده و با مبانى فلسفى, کلامى و دینى آن سرزمین آشنا شده اند. از آن میان مى توان به شخصیتهایى که آیت اللّه حاج آقا حسین بروجردى و دیگران به عنوان نماینده خود به این کشورها فرستادند و آنان سالها در غرب حضور داشتند, اشاره کرد. در شمار آنان مى توان از دکتر بهشتى و دکتر مهدى حائرى یزدى یاد کرد که بى گمان در آشنا کردن حوزه هاى دینى با فرهنگ غرب و داد و ستدهاى فکرى بین فرهنگ غرب و فرهنگ شیعه, نقش داشته و اثرگذار بوده اند.
دکتر مهدى حائرى یزدى, فرزند شیخ عبدالکریم حائرى یزدى مؤسس حوزه قم و مرجع برجسته شیعه, در شمار عالمانى است که سالها در غرب حضور یافت و در دانشگاه هاى آن جابه تحصیل پرداخت و کوشید پلى در بین دو فرهنگ شیعى و غرب ایجاد کند. ایشان مدتى به عنوان نماینده آیت اللّه بروجردى در آمریکا حضور یافت, بعدها به عنوان استاد میهمان به دانشگاه هاروارد رفت و براى اخذ فوق لیسانس در دانشگاه میشیگان حضور یافت و فلسفه تحلیلى (آنالیتیک) خواند و دکتراى خود را در شهر تورنتو کانادا گرفت و در همان جا به تدریس پرداخت.
کسانى نیز به طور مستقل و براى ادامه تحصیل و آشنایى با فرهنگ غرب و اهداف فرهنگى, به آن دیار رخت کشیدند. مانند دکتر جواد فلاطورى, که از تحصیلات عالى حوزوى برخوردار بود, در نقل و انتقالات دو فرهنگ مؤثر واقع شد. او سالها در دانشگاه کلن تدریس کرد و بنیاد آکادمى علوم اسلامى را در این شهر, بنیاد نهاد.34
در این میان, جریانهاى انحرافى نیز پدید آمد که عالمانى آگاهانه به رویارویى با آنها برخاستند و در روشنگرى و به روز اندیشیدن جوانان مسلمان نقش بسزایى داشتند.
از پیامدهاى نفوذ اندیشه هاى لائیک و سکولار به حوزه, به روز شدن نقد و بررسیها و مباحث کلامى و اعتقادى و خاک گیرى از منابع کهن بوده است. یکى از این هجمه ها را کسروى انجام داد و بخشى از آثار علما از جمله آثار حاج سراج انصارى مربوط به این دوره است.
در داد و ستد فکرى و منطقى علما با چهره هاى فرهنگ ساز غرب, شمارى از عالمان روشنفکر این توفیق را داشته اند که اندیشه هاشان در کانون توجه غربیان قرار گرفته است و با دانشمندانى از آنان, چهره به چهره شده و دیدگاه هاى خود را بیان کرده و سخنان آنان را شنیده اند. این مناظره ها و چهره به چهره شدنها, موجى بزرگ در روشنگرى و روشن اندیشى را در حوزه ها و بین عالمان انگیخته که آثار و برکاتى بس بزرگ داشته است. از شاخص ترین این چهره ها, مى توان از علامه محمد حسین طباطبایى و علامه محمد تقى جعفرى نام برد. دیدارهاى طولانى مدت هانرى کربن با علامه طباطبایى و مناظره دقیق آنان در موضوعات دینى و فلسفى, بس روشنگر و نمایان گر اوج اندیشه شیعى است و نیز دیدار اندیشه ورانى از غرب و از بلوک شرق با علامه جعفرى بازتاب و اثر گذارى گسترده اى در تعامل فرهنگى علما با فرهنگ هاى دیگر داشته است.
پس علماى روشنفکر هرگز در انزواى اجتماعى و فکرى به سر نبردند. آنها ضمن تقویت روز افزون مبانى علمى خود, به مبارزه در قلمرو افکار و فرهنگ پرداختند و توانستند مسائلى را بیابند که لازم است جامعه با آنها مقابله کند و خود نیز راه حل هایى را ارائه دادند و با فنون خاصى به مبارزه براى مردم و در کنار مردم پرداختند.
علما براى مدتها به صورت حسرت بارى به گذشته مى اندیشیدند و به وقایع عبرت آموز نگاه مى کردند. عمل اجتماعى و مراوده با فرهنگهاى دیگر به آنان آموخت که به آینده نیز توجه داشته باشند. داد و ستد فرهنگى و علمى گسترده و تجربه هاى عمیق اجتماعى موجب شد تا عالمان به درستى دریابند که تجدد خواهى در حوزه میراث از مهم ترین خاستگاه هاى روشنفکرى قرن حاضر است و خود در برابر این ماجرا به دو دسته اصلى تقسیم شدند:
1. دسته اى که معتقد بودند میراث ما در همه حوزه هاى اندیشه, باور و روش, کامل است و نیاز به بررسى دوباره ندارد و کافى است امت اسلامى به میراث خود بازگردد تا نیازهاى خود را به خوبى برآورد. بر این اساس آن چه باید انجام داد, وارد کردن تکنولوژى مورد نیاز از غرب و پناه گرفتن در میراث فرهنگ خودى است.
2. دسته دیگر بر این باور بودند: بازنگرى در پاره اى از امور مربوط به حوزه میراث اسلامى و باز تولید آن به زبان عصر از راه مراجعه روش مندانه به کتاب و سنت, راه حل رها شدن از بن بست است. آنان متوجه کاستیها و نارساییهاى برداشت معاصران خود از دین شده بودند و به همین دلیل کاستیهاى نظام معرفتى رایج حوزه ها را احساس مى کردند و نقد عقل گرایى مبتنى بر قیاسات را لازم مى دانستند و به تدریج توجه شان به روشهاى استقرایى جلب شد و شهید صدر این رویکرد را به کمال رساند. آنها یک رستاخیز دینى را لازم مى دیدند.
مایه هاى اصلى روشن بینى عالمان دینى در زمینه میراث, این دغدغه بوده است که اسلام را چگونه باید زنده کرد؟ چگونه باید با آثار ویران گر تمدن غرب, به رویارویى برخاست؟ تقویت پیوند میان ملتهاى مسلمان چگونه امکان پذیر است. آنان به روشنى شاهد عقب ماندگى فرهنگى و بحران ارزشها در جامعه هاى سنتى خود بودند و مى دیدند چگونه بحران اجتماعى, مهاجرت, رشد جمعیت, بى سوادى و نداشتن نظام آموزشى کارآمد, آنها را در تنگنا مى گذارد.
انقلاب جهانى:
ویژگیهاى بحران جامعه ایران براى علماى روشنفکر نشان مى داد که دگرگونیهاى بنیادین در عرصه سیاست لازم است. در میان علما این امام خمینى بود که چنین تزى را به طور جدى مطرح کرد و دنبال نمود. ایشان این امر را مقدمه احیاى فکر دینى و بازسازى مفاهیم اعتقادى, سیاسى, اجتماعى و اقتصادى آن مى دانست. او مى خواست تا نهضت روشنفکرى توسعه یافته و به نسل جوان رخنه کند, تا بسط عدالت و قطع ایادى اجانب, اسلام را به دنیا معرفى کند. ایشان یک بار گفت:
(نقطه روشنى که در این اواخر براى من امید بخش است, همین آگاهى و بیدارى نسل جوان و نهضت روشنفکران است که با سرعت در حال رشد است و با خواست خداوند تعالى به نتیجه قطعى که قطع ایادى اجانب و بسط عدالت اسلامى خواهد رسید. شما جوانان پاکدل موظف هستید با هر وسیله ممکنه, ملت را هرچه بیش تر آگاه کنید و از نیرنگهاى گوناگون دستگاه پرده بردارید و اسلام عدالت پرور رابه دنیا معرفى کنید. )
امام خمینى, به پیوند میان روحانى و روشنفکر مى اندیشید. او وظیفه همه روشنفکران را غفلت زدایى از مردم و زمینه سازى براى یک نهضت عمومى اسلامى مى دانست. سعى در رسوایى ابر قدرتها و خنثى کردن تبلیغات آنان داشت و مى کوشید از انحراف نهضت و غرب زدگى جلوگیرى کند.
پیروزى انقلاب اسلامى, پیامدهاى بس نیک, عالى و بى شمارى را به دنبال داشت. در میان پیشگامان روحانى انقلاب کسانى بودند که با تمدن غرب از نزدیک آشنا شده بودند. آنان این توانایى را داشتند که همزمان با حفظ هویت ملى و مذهبى خود, از دستاوردهاى علمى, هنرى و فرهنگى جهان استفاده کنند و از مبارزه با متحجران و جاهلان متنسک بیمناک نباشند. این گرایش به دلیل واننهادن ارزشهاى دینى توانست, بسیار نقش آفرین و اثرگذار و دگرگون آفرین باشد.
بعد از انقلاب اسلامى, ترجمه آثار علماى برجسته چون: محمد مهدى شمش الدین35 و آثار روشنفکران جدید جهان عرب از جمله آثار نصر حامد ابوزید36 و آثار ادوارد سعید روشنفکر آمریکایى فلسطینى تبار و صدها اثر تازه دیگر, در ردیف منابع مطالعاتى علماى روشنفکر قرار گرفت برگذارى کنفرانس هاى بین المللى وحدت اسلامى و تاسیس دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه و گفت وگوى اسلام و ارتدکس, باب مراوده هاى دینى نوینى را باز نمود.
پى نوشتها:
1. شرح حال رجال ایران, مهدى بامداد, ج2 / 254, کتابفروشى زوار, چاپ چهارم 1371.
2. شرح حال رجال ایران 5 / 183.
3. سردار جنگل, ابراهیم فخرایى/ 23, شرح حال رجال ایران, ج 5 / 183. سازمان انتشارات جاویدان, چاپ چهارم 1351.
4. قیام جنگل مقدمه/ 18.
5. دکتر حشمت و اندیشه اتحاد اسلام در جنبش جنگل, سید محمد تقى میرزا ابوالقاسمى تهران, نشر ندا.
6. رجال آذربایجان در عصر مشروطیت, مهدى مجتهدى 1327 / 151.
7.همان.
8.همان.
9. ر. ک: رجال آذربایجان در عصر مشروطیت, مهدى مجتهدى/ 168 ـ 171, چاپخانه نقش جهان, تهران, 1327.
10. مرد روزگاران, مدرس شهید, نابغه ملى ایران, على مدرسى, نشر هزاران, تهران, چاپ دوم, 1374.
11. ر. ک: شرح زندگانى دانشمندان استان زنجان, کریم نیرومند, 216 ـ 226, انتشارات عود, زنجان, 1385.
12. همان.
13. کیهان اندیشه شماره 61 مرداد و شهریور 1374 ش.
14. مجله محلى اللغه العربیه بدمشق, ج1, مجلد 62 / 163.
15. تهران کانون انتشارات عابدى, 1351 هـ. ش.
16. تهران انتشارات عصر 1345.
17. تهران, شرکت سهامى انتشار, چاپ هشتم, 1352.
18. قم, انتشارات امید, بى تا, دفتر نشر فرهنگ اسلامى 1355.
19. ر. ک:
the political thought of sayyid Qutb - the theory of jahiliyyah - sayed khatab - Routledge taylor and fracis group.lodon and new york 2006
20. ر. ک: اندیشه هاى سیاسى سید قطب, شهید سیروس (روح اللّه) سوزنگر/ 32, مرکز اسناد انقلاب اسلامى, تهران, 1383; فى ظلال القرآن, ترجمه سید على خامنه اى, انتشارات ایران, تهران 1362 هـ. ش. آینده در قلمرو اسلام, ترجمه سید على خامنه اى, دفتر نشر فرهنگ اسلامى, تهران 1369 هـ. ش; ویژگیهاى ایدئولوژى اسلامى, ترجمه سید محمد خامنه اى / 33, انتشارات کیهان, تهران 1369 هـ. ش.
21. از آثار ایشان مى توان به التکافل الاجتماعى فى الاسلام, رمز عقب ماندگى ما, ترجمه محمد باقر انصارى, سازمان انتشارات نوید 1344 اشاره کرد.
22. از آثار ایشان کتاب همکاریهاى اجتماعى است که محمد مهدى جعفرى آن را ترجمه کرده است. چاپ دوم این کتاب در سال 1358 از سوى انتشارات اسلامى منتشر شد.
23.اسلام در زندان اتهام, ترجمه حسن اکبرى مرزناک, تهران, انتشارات بعثت 1355.
24. حجة الاسلام حاج شیخ عباسعلى اسلامى به روایت اسناد ساواک, مرکز بررسى اسناد تاریخى, مقدمه /10 و 11, 1383.
25. نهضت هاى اسلامى در صد ساله اخیر, مرتضى مطهرى/ 50, صدرا, قم.
26. شرح زندگانى دانشمندان و روات استان زنگان, کریم نیرومند/ 217, انتشارات عود, زنجان 1385.
27. همان.
28. به عنوان نمونه ر. ک: بحثى و فلسفه بشرى و اسلامى, جواد تهرانى, انتشارات کتابخانه بزرگ اسلامى, تهران, بى تا.
29. همان/ 10.
30. رجال آذربایجان/ 214ـ145
31. چاپ اردیبهشت 1339 هـ. ش تهران, سازمان چاپ و انتشارات کیهان.
32. فرزانه ناشناخته, یادنامه علامه میرزا ابوالحسن شعرانى, مقاله علامه ذوالفنون آیت اللّه میرزا ابوالحسن شعرانى, سید محمد رضا غیاثى کرمانى/ 15 مؤسسه بوستان کتاب قم, 1382.
33. ر. ک: مجموعه آثار عصار/ 5, امیرکبیر, تهران, 1376.
34. فلاطورى, سید عباس رفیعى پور, ج 1 / 83, دلیل ما 1383.
35. نظام حکومت و مدیریت در اسلام, ترجمه دکتر سید مرتضى آیت اللّه زاده شیرازى, دانشگاه تهران 1375.
36. نقد الخطاب الدینی…, نقد گفتمان دینى, ترجمه حسن یوسفى اشکورى و محمد جواهر کلام, نشر یادآوران 1383.

تبلیغات