گفت و گو با استاد فرزانه حضرت آیتالله سبحانی
آرشیو
چکیده
متن
چرا وجود امام معصوم، پس از پیامبر در هر عصر و زمانی ضروری است؟
امام میزان حق و باطل و مایهی شناسایی نظریههای ناروا و باطل از آیین حق است. امت با مراجعهی به معصوم میتوانند به اختلاف خود خاتمه دهند و چهرهی شریعت و قرآن را با افکار متضاد خود پوشیده نسازند. قرآن مجید با تمام گویایی و قاطعیت خود، همواره پس از پیامبر، مستمسک هفتاد و دو فرقه بوده و هر فرقهای با تمسک به ظواهر قرآن بر معتقدات خود استدلال میکرده است.
حال آیا برای حفظ اصول شریعت و جلوگیری از هر نوع تأویل ناروا در آیات قرآن، لازم نیست که امامی ناطق در میان باشد و رأی او از جانب خدا به صورت یک نظر قاطع اعلام گردد؟ و این نظر، میزان شناسایی حق و باطل شمرده شود تا در پرتو آگاهی وسیع و اندیشهی واقع نمای او، فتنه انگیزان، موفق به اعمال اغراض شوم خود نگردند؟ رسول گرامی اسلام با اشاره به این حقیقت میفرماید: در هر عصر و قرنی، گروهی از افراد عادل، حمایت از این دین را بر عهده دارند تا تأویل باطلگرایان و تحریف متجاوزان را از دامن آن پاک نمایند؛ همچنان که کورهی آهنگری، تیرگی آهن را پاک میسازد.
وظیفهی خطیر و مهم دیگرپیشوایان دین، حفظ حقوق و اجرای حدود الهی و تجسم بخشیدن به واقعیت اسلام و در صورت امکان تشکیل حکومت الهی است؛ حکومتی که احکام و قوانین الهی و مقررات مذهبی در آن مو به مو اجرا گردد. امتی که در فهم شریعت و درک مفاهیم عالی اسلام و حقایق درخشان قرآن، بنا بر دلایلی که بیان گردید، عاجز و ناتوان است و هر کدام از افرادش حدود و احکام خدا را به گونهای میفهمد، و سرانجام به شکل هفتاد و چند فرقه در میآید، هرگز نمیتواند حکومت مورد نظر را تشکیل دهد و به اسلام واقعی تجسم و عینیت بخشد بلکه نیازمند رهبری معصوم است.
نکتهی دیگر، نیاز امت اسلامی به تکمیل و تشریح احکام الهی است،.آیا پیامبر اسلام موفق به بیان تمام احکام و فروع شده است یا نه؟
متاسفانه امت به حفظ و صیانت سنت موفق نشدهاند؛ زیرا مجموع احادیثی که محدثان اهل تسنن در صحاح و مسانید خود از پیامبر گرامی دربارهی احکام و تشریع نقل کردهاند، برای بیان مسائلی که در زمان خود پیامبر مطرح بوده، کافی نیست تا چه رسد به مسائل نوظهوری که مسلمانان بعدها با آن روبه رو شدهاند.
در این صورت، باید در میان امت، امام معصومی باشد که سنتها و احکام را حفظ و تبیین کند. اگر پیامبر به تبیین همهی احکام اسلام موفق نشده است، باید در میان امت اسلام امام معصومی باشد که علم و عصمت او بسان علم و عصمت پیامبر بوده، احکام را از مصدر صحیح بگیرد و در اختیار امت بگذارد و از این راه، بیان احکام شریعت تـکمیل گردد.
چرا وجود حجت، مایهی آرامش و نبودن آن، موجب نابودی ساکنان زمین میشود؟ حدیث «لولا الحجة...» به چه معناست؟
مضمون این حدیث، در قرآن آمده است آنجا که خداوند میفرماید: «وَ مَا کَانَ اللهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَاَنْتَ فَیهِمْ». در این آیه، وجود پیامبر، امانی برای مردم شمرده شده و وجود حجّت خدا مانع از نزول عذاب معرفی گردیده است. امیر مؤمنان(ع) در نهجالبلاغه از آیهی یاد شده، همین نکته را استفاده کرده، میفرماید: در روی زمین، دو وسیلهی ایمنی بخش از نزول عذاب الهی وجود داشت: یکی برداشته شد و دیگری در اختیار شماست؛ پس به آن چنگ زنید. امانی که برداشته شد، وجود رسول خدا بود و امانی که در اختیار هست، طلب آمرزش از خدا است. خدا میفرماید: «وَ مَا کَانَ اللهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَاَنْتَ فَیهِمْ».
اگر بدانیم که مقصود از«حجت» انسان کامل است، معنای حدیث روشن و واضح خواهد بود. توضیح مطلب این که آفرینش جهان بیهدف نیست و هدف از آفرینش آن، تربیت انسان در مسیر کمال است که از طریق معرفت و کسب فضایل اخلاقی به مقام رفیع انسانی برسد. و برای این جهت نیاز به انسان کاملی است. اگر دیگر انسانها از فیض حیات بهرهمند میشوند، به خاطر همین انسان کامل است که این جهان برای او در حال گردش و تحرک است. اگر روزی، به فرض محال، در میان جامعهی بشری، انسان کاملی وجود نداشت، قطعاً بقای انسان در روی زمین بیهدف خواهد بود. و ساحت قدس خدای تعالی، از کارهای غیر حکیمانه پیراسته است. حجت خدا در روی زمین، همانند درخت تنومندی است که به خاطر آن، دیگر انسانها به نوایی میرسند.
در مناظرهی هشام بن حکم با عمرو بن عبید، از بزرگان معتزله در زمان خود، امام(ع) به قلب عالم خلقت تشبیه شده است. بدیهی است که اگر قلب یک انسان از کار افتاد، از دیگر اعضای بدن کاری ساخته نیست.
ارزیابی پیامبر و یاران او از مسئلهی امامت و رهبری چیست؟
شما در مجموع سخنانی که از پیامبر گرامی و یاران او نقل شدهاست، اثری از انتخاب خلیفه از طریق شورا و گزینش امام به وسیلهی اهل حل و عقد و مانند آنها نخواهید دید.
الفاظی مانند «انتخاب از طریق شورا»، «مهاجر و انصار» «اهل حل و عقد» و... در زمان مناظرهی امام با معاویه پیدا شدهاند و امام میخواست با منطق دشمن او را محکوم سازد؛ وگرنه موضوع رهبری در عصر پیامبر، تنها به صورت انتصاب از جانب خدا بود.
دلایل نقلی، امامت و رهبری را در زمان پیامبر اکرم(ص)، انتصابی و از جانب خدا دکر میکنند و پیامبر عالیقدر، به طور مکرر تعیین جانشین را امری مربوط به خدا میدانست. ایشان در موسم حج که قبایل عرب، برای زیارت خانهی خدا به مکه میآمدند، آیین خود را بر آنان عرضه میکرد و هدف خود را از بعثت تشریح مینمود. هنگامی که با سران قبیلهی بنی عامر تماس گرفت، یک نفر از آنان حمایت خود را از پیامبر اعلام داشت و گفت: هر گاه خداوند تو را به مخالفان پیروز ساخت، آیا موضوع زمامداری مسلمانان پس از شما به ما واگذار میشود؟ پیامبر در پاسخ وی گفت: «الامرُ الی الله، یضعُهُ حَیثُ یَشاءُ»؛ موضوع خلافت و امامت، مربوط به خدا است و از اختیار من بیرون است.
جناب استاد! با توجه به این که مورد خطاب ما در این نشریه جوانان به خصوص طلاب جوان است، چه توصیههایی برای آنها دارید؟
در هر دوره و زمانی بار دین را گروهی از انسانهای عادل و دادگر به دوش میکشند تا تأویل باطلگرایان و تحریف غالیان و کجروی جاهلان را از آن بزدایند. طبق گفتار رسول گرامی اسلام، سنگر تشیع نباید هیچگاه از شخصیتهای بزرگ و مدافعان عالیقدر خالی باشد. طلاب جوان برای حفظ این سنگر باید مجهز به چندین سلاح باشند:
آشنایی با علوم روز؛ بهرهگیری از امکانات فراوان؛ اتحاد و همآهنگی؛ مراعات شئون طلبگی؛ بهرهگیری از استادان خوب؛ سختکوشی و پشتکار در مسائل علمی و دینی؛ امیدوار بودن به آینده و جلوگیری از یأس و ناامیدی و فروتنی و تواضع.
از نظر حضرتعالی رمز موفقیت در چیست؟
پر واضح است که توجه به معنویت و توکل به خداوند و تهذیب نفس اولین رمز موفقیت است و از طرف دیگر، سختکوشی، پشتکار، بهرهوری از وقت، اهمیت ندادن به مادیات، صبر و بردباری در مشکلات، علاقه به تدریس، بحث و تألیف، ویژگیهای دیگری است که میتواند رمز موفقیت همهی ما باشد. امید است خداوند عاقبت همهی ما را ختم به خیر فرماید.
امام میزان حق و باطل و مایهی شناسایی نظریههای ناروا و باطل از آیین حق است. امت با مراجعهی به معصوم میتوانند به اختلاف خود خاتمه دهند و چهرهی شریعت و قرآن را با افکار متضاد خود پوشیده نسازند. قرآن مجید با تمام گویایی و قاطعیت خود، همواره پس از پیامبر، مستمسک هفتاد و دو فرقه بوده و هر فرقهای با تمسک به ظواهر قرآن بر معتقدات خود استدلال میکرده است.
حال آیا برای حفظ اصول شریعت و جلوگیری از هر نوع تأویل ناروا در آیات قرآن، لازم نیست که امامی ناطق در میان باشد و رأی او از جانب خدا به صورت یک نظر قاطع اعلام گردد؟ و این نظر، میزان شناسایی حق و باطل شمرده شود تا در پرتو آگاهی وسیع و اندیشهی واقع نمای او، فتنه انگیزان، موفق به اعمال اغراض شوم خود نگردند؟ رسول گرامی اسلام با اشاره به این حقیقت میفرماید: در هر عصر و قرنی، گروهی از افراد عادل، حمایت از این دین را بر عهده دارند تا تأویل باطلگرایان و تحریف متجاوزان را از دامن آن پاک نمایند؛ همچنان که کورهی آهنگری، تیرگی آهن را پاک میسازد.
وظیفهی خطیر و مهم دیگرپیشوایان دین، حفظ حقوق و اجرای حدود الهی و تجسم بخشیدن به واقعیت اسلام و در صورت امکان تشکیل حکومت الهی است؛ حکومتی که احکام و قوانین الهی و مقررات مذهبی در آن مو به مو اجرا گردد. امتی که در فهم شریعت و درک مفاهیم عالی اسلام و حقایق درخشان قرآن، بنا بر دلایلی که بیان گردید، عاجز و ناتوان است و هر کدام از افرادش حدود و احکام خدا را به گونهای میفهمد، و سرانجام به شکل هفتاد و چند فرقه در میآید، هرگز نمیتواند حکومت مورد نظر را تشکیل دهد و به اسلام واقعی تجسم و عینیت بخشد بلکه نیازمند رهبری معصوم است.
نکتهی دیگر، نیاز امت اسلامی به تکمیل و تشریح احکام الهی است،.آیا پیامبر اسلام موفق به بیان تمام احکام و فروع شده است یا نه؟
متاسفانه امت به حفظ و صیانت سنت موفق نشدهاند؛ زیرا مجموع احادیثی که محدثان اهل تسنن در صحاح و مسانید خود از پیامبر گرامی دربارهی احکام و تشریع نقل کردهاند، برای بیان مسائلی که در زمان خود پیامبر مطرح بوده، کافی نیست تا چه رسد به مسائل نوظهوری که مسلمانان بعدها با آن روبه رو شدهاند.
در این صورت، باید در میان امت، امام معصومی باشد که سنتها و احکام را حفظ و تبیین کند. اگر پیامبر به تبیین همهی احکام اسلام موفق نشده است، باید در میان امت اسلام امام معصومی باشد که علم و عصمت او بسان علم و عصمت پیامبر بوده، احکام را از مصدر صحیح بگیرد و در اختیار امت بگذارد و از این راه، بیان احکام شریعت تـکمیل گردد.
چرا وجود حجت، مایهی آرامش و نبودن آن، موجب نابودی ساکنان زمین میشود؟ حدیث «لولا الحجة...» به چه معناست؟
مضمون این حدیث، در قرآن آمده است آنجا که خداوند میفرماید: «وَ مَا کَانَ اللهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَاَنْتَ فَیهِمْ». در این آیه، وجود پیامبر، امانی برای مردم شمرده شده و وجود حجّت خدا مانع از نزول عذاب معرفی گردیده است. امیر مؤمنان(ع) در نهجالبلاغه از آیهی یاد شده، همین نکته را استفاده کرده، میفرماید: در روی زمین، دو وسیلهی ایمنی بخش از نزول عذاب الهی وجود داشت: یکی برداشته شد و دیگری در اختیار شماست؛ پس به آن چنگ زنید. امانی که برداشته شد، وجود رسول خدا بود و امانی که در اختیار هست، طلب آمرزش از خدا است. خدا میفرماید: «وَ مَا کَانَ اللهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَاَنْتَ فَیهِمْ».
اگر بدانیم که مقصود از«حجت» انسان کامل است، معنای حدیث روشن و واضح خواهد بود. توضیح مطلب این که آفرینش جهان بیهدف نیست و هدف از آفرینش آن، تربیت انسان در مسیر کمال است که از طریق معرفت و کسب فضایل اخلاقی به مقام رفیع انسانی برسد. و برای این جهت نیاز به انسان کاملی است. اگر دیگر انسانها از فیض حیات بهرهمند میشوند، به خاطر همین انسان کامل است که این جهان برای او در حال گردش و تحرک است. اگر روزی، به فرض محال، در میان جامعهی بشری، انسان کاملی وجود نداشت، قطعاً بقای انسان در روی زمین بیهدف خواهد بود. و ساحت قدس خدای تعالی، از کارهای غیر حکیمانه پیراسته است. حجت خدا در روی زمین، همانند درخت تنومندی است که به خاطر آن، دیگر انسانها به نوایی میرسند.
در مناظرهی هشام بن حکم با عمرو بن عبید، از بزرگان معتزله در زمان خود، امام(ع) به قلب عالم خلقت تشبیه شده است. بدیهی است که اگر قلب یک انسان از کار افتاد، از دیگر اعضای بدن کاری ساخته نیست.
ارزیابی پیامبر و یاران او از مسئلهی امامت و رهبری چیست؟
شما در مجموع سخنانی که از پیامبر گرامی و یاران او نقل شدهاست، اثری از انتخاب خلیفه از طریق شورا و گزینش امام به وسیلهی اهل حل و عقد و مانند آنها نخواهید دید.
الفاظی مانند «انتخاب از طریق شورا»، «مهاجر و انصار» «اهل حل و عقد» و... در زمان مناظرهی امام با معاویه پیدا شدهاند و امام میخواست با منطق دشمن او را محکوم سازد؛ وگرنه موضوع رهبری در عصر پیامبر، تنها به صورت انتصاب از جانب خدا بود.
دلایل نقلی، امامت و رهبری را در زمان پیامبر اکرم(ص)، انتصابی و از جانب خدا دکر میکنند و پیامبر عالیقدر، به طور مکرر تعیین جانشین را امری مربوط به خدا میدانست. ایشان در موسم حج که قبایل عرب، برای زیارت خانهی خدا به مکه میآمدند، آیین خود را بر آنان عرضه میکرد و هدف خود را از بعثت تشریح مینمود. هنگامی که با سران قبیلهی بنی عامر تماس گرفت، یک نفر از آنان حمایت خود را از پیامبر اعلام داشت و گفت: هر گاه خداوند تو را به مخالفان پیروز ساخت، آیا موضوع زمامداری مسلمانان پس از شما به ما واگذار میشود؟ پیامبر در پاسخ وی گفت: «الامرُ الی الله، یضعُهُ حَیثُ یَشاءُ»؛ موضوع خلافت و امامت، مربوط به خدا است و از اختیار من بیرون است.
جناب استاد! با توجه به این که مورد خطاب ما در این نشریه جوانان به خصوص طلاب جوان است، چه توصیههایی برای آنها دارید؟
در هر دوره و زمانی بار دین را گروهی از انسانهای عادل و دادگر به دوش میکشند تا تأویل باطلگرایان و تحریف غالیان و کجروی جاهلان را از آن بزدایند. طبق گفتار رسول گرامی اسلام، سنگر تشیع نباید هیچگاه از شخصیتهای بزرگ و مدافعان عالیقدر خالی باشد. طلاب جوان برای حفظ این سنگر باید مجهز به چندین سلاح باشند:
آشنایی با علوم روز؛ بهرهگیری از امکانات فراوان؛ اتحاد و همآهنگی؛ مراعات شئون طلبگی؛ بهرهگیری از استادان خوب؛ سختکوشی و پشتکار در مسائل علمی و دینی؛ امیدوار بودن به آینده و جلوگیری از یأس و ناامیدی و فروتنی و تواضع.
از نظر حضرتعالی رمز موفقیت در چیست؟
پر واضح است که توجه به معنویت و توکل به خداوند و تهذیب نفس اولین رمز موفقیت است و از طرف دیگر، سختکوشی، پشتکار، بهرهوری از وقت، اهمیت ندادن به مادیات، صبر و بردباری در مشکلات، علاقه به تدریس، بحث و تألیف، ویژگیهای دیگری است که میتواند رمز موفقیت همهی ما باشد. امید است خداوند عاقبت همهی ما را ختم به خیر فرماید.