حوزه و نهادینهسازى ارتباطات خارجى
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
از اینکه وقت ارزشمند خود را در اختیار ما قرار دادید، سپاسگزاریم، در دى ماه سال جارى، همایشى تحت عنوان «حوزه در عرصه بینالملل» تشکیل مىشود . هدف این همایش، آشنا نمودن طلاب و فضلاى حوزه با شرایط، موضوعات و مقتضیات عرصه بینالملل و تبیین وظایف و رسالتحوزویان در این عرصه است . هم چنین در این همایش به بررسى خلاءها و کمبودهایى که در عرصه بینالملل وجود دارد و نیز نیازها و موضوعات مربوط به این مسائل پرداخته مىشود; یعنى نیازهایى که حوزه باید آنها را برآورده کند وموضوع آنها را شناسایى نماید و در نهایت ظرفیتحوزه با این نیازها، به این معنى که حوزه تا چه اندازه توانایى پاسخگویى به این نیازهاى بینالمللى را دارد .
در مجموع مىخواهیم میان این نیازهاى موجود در عرصه بینالملل و ظرفیت موجود در حوزه، مقایسهاى داشته باشیم ; با توجه به اینکه حضرتعالى در عرصه بینالملل «مسئولیت» دارید; در ابتداد به این نیازها و سپس به ظرفیتها، نیازها و خلاءهایى که در حوزه وجود دارد، اشاره داشته باشید انشاءالله . پاسخگوى نیازهاى تشنگان فرهنگ اهل بیت ( علیهم السلام) باشیم .
با توجه به تصمیمى که گرفته شده است . ان شاءالله . امسال نخستین «همایش حوزه در عرصه بینالملل» در قم تشکیل مىشود; البته شاید اولین سؤالى که مطرح مىشود این است که هدف از تشکیل و فلسفه این همایش چیست؟ البته در صحبتهاى شما، به خوبى به اهداف این همایش اشاره شد) فکر نمىکنم کسى تردید داشته باشد که اصولا آرمان، هدف و پیام جهانى است و به یک محدوده «خاص» اختصاص ندارد .
اصولا مخاطبان حوزه علمیه که مرکز آموزش، پژوهش، تربیت و آموزش عالمان و مبلغان دینى است، مخاطبین عام و جهانى هستند . وقتى هدف و پیام یک مرکز جهانى باشد، مخاطبان آن خاص نیستند، بلکه تمام جهان را در برمىگیرد . طبیعى است که برنامهها، آموزشها و تحقیقات این مرکز نیز باید با توجه به این رسالت جهانى باشد . طرح این موضوع به شکل اجلاس و همایش مسئله جدیدى اما اصل موضوع مسئله تازهاى نیست .
اصولا اسلام یک دین جهانى است و رسالتى جهانى دارد و به یک قوم، گروه، کشور، ملت و نظام اختصاص ندارد . دعوت اسلامى یک دعوت بینالمللى است .
حال باید دید که سابقه این امر در گذشته چگونه بوده است؟ ادعا مىکنم که در گذشته این موضوع «سابقه» داشته است . درست است که پیروزى انقلاب اسلامى، توجه جهانى نسبتبه اسلام، تشیع و حوزه علمیه را افزایش داده است و با پیش از آن قابل مقایسه نیست، ولى اکنون حوزه علمیه قم بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، زیرا شخصیتى مانند حضرت امام خمینى (ره) نه تنها منطقه و جهان اسلام، بلکه تمام دنیا را تکان داده است و این مسئله اهمیت موضوع بینالمللى و جهانى بودن و جهانى فکر و عمل کردن حوزه علمیه را بیشتر کرده است .
پیش از پیروزى انقلاب این توجه وجود داشته است و شخصیتها و افراد بزرگى در حوزه به این موضوع توجه داشتند . به گذشتههاى دور نمىپردازم، بلکه به دوران معاصر که خودمان حضور داریم و درک کردهایم، اشاره مىکنم:
در زمان مرحوم آیتالله بروجردى (ره)، گامى بزرگ و با اهمیتبراى ارتباط با جهان اسلام برداشته شد . ایشان با مکاتباتى که با شیخالازهر (مرحوم شیخ شلتوت) داشتند، ارتباطات خاصى را برقرار کرده بودند و میان دو مرکز جهان اسلام (حوزه علمیه قم و دانشگاه الازهر مصر) رابطه برقرار شد و شیخ الازهر فتوایى تاریخى صادر کردند و طى آن مذهب شیعه را یکى از مذاهب رسمى جهان اسلام معرفى نمودند و کرسى فقه شیعه در دانشگاه الازهر تشکیل شد که هنوز هم دایر است و مؤسسه دارالتقریب مذاهب اسلامى، با مشارکتحوزه علمیه قم و دانشگاه الازهر تاسیس شد . در همین رابطه مرحوم آقاى قمى به عنوان نماینده مرجع تقلید حوزه علمیه به مصر رفتند; این گام کوچکى نبود و ما اقداماتى از این قبیل بسیار سراغ داریم .
علامه طباطبایى (ره) نیز با پروفسور هانرى کربن ارتباط برقرار کرده بودند . گفتوگوها و مناظرات آنها گفتوگویى عادى میان دو فرد نبود، بلکه این گفتوگوها میان استاد، فیلسوف و مفسر کبیر قرآن (علامه طباطبایى) از حوزه علمیه قم و استاد برجسته دانشگاه سوربن فرانسه (هانرى کربن) بود; این ارتباط با تدبیر و صلاحیت فکرى، عملى، علمى و فلسفى مرحوم علامه طباطبایى، شیفتگى پرفسور هانرى کربن نسبتبه ایشان و حوزه علمیه قم را در پى داشت و موجب شد که ایشان در برابر مکتب تشیع زانو بزنند و محصول آن، نوشتن کتابهایى در زمینه تاریخ و عرفان تشیع شد . که ابتدا به زبان فرانسوى و بعدها به زبانهاى دیگر ترجمه و منتشر شد . و امسال رایزنى فرهنگى جمهورى اسلامى ایران در پاریس قصد دارد، با همکارى دانشگاههاى فرانسه، مراسم بزرگداشت علامه طباطبایى و پرفسور هانرى کربن استاد دانشگاه سوربن را برگزار کند .
اینها ارتباطات بینالمللى حوزه علمیه و شخصیتهاى علمى است . در آن زمان حکومت جمهورى اسلامى، سازمانهاى متعدد فرهنگى، و یک وزارتخانه متصدى این امر نبوده و امکانات و ارتباطات امروزى وجود نداشته است . این شخصیتها توانستهاند با شخصیتهاى بزرگ علمى دنیا ارتباط برقرار کنند (به صورت مکاتبه) که آثار و برکات فراوانى داشته است .
امروز به برکت جمهورى و انقلاب اسلامى و شخصیت جهانى امام خمینى (ره) تشیع و معارف آن، حوزه علمیه قم، شخصیتها و نویسندگان ما در سطح دنیا مطرح هستند .
به یقین انتظارات چندین برابر شده است، در گذشته فقط عدهاى خاص حوزه علمیه را مىشناختند، ولى امروزه همه دنیا این حوزه را مىشناسد و مىدانند، شخصیتى که در قرن اخیر دنیا را تکان داده است، تربیتشده این حوزه است . دوست و دشمن به حوزه علمیه توجه دارند و انتظار دارند، حوزه پاسخگوى سؤالاتشان باشد .
نامه حضرت امام خمینى (ره) به گورباچف (رئیس جمهور شوروى سابق) و پیشبینى فروپاشى نظام شوروى، با آنکه یک نامه سیاسى تلقى شد، اما دقیقا نامهاى علمى، فرهنگى و متناسب با شخصیتحوزوى امام بود . حضرت امام توسط آقاى گورباچف از متفکران و نخبگان جامعه شوروى دعوت مىکند تا نخبگان علمى خود را به حوزه علمیه قم بفرستند و با افکار بلند علمى ما آشنا شوند و از شخصیتهاى فلسفى و عرفانى شیعه و عالم اسلام نام مىبرند که شما باید بیایید و افرادى مثل ملاصدراها و ... را بشناسید . این نخبگان باید در حوزه علمیه قم تحصیل کنند و با این علوم آشنا شوند تا بتوانند این معارف را به شما برسانند و خلاهاى فکرى را پر کنند .
امروزه این خلاها بسیار زیاد است; چه کسى باید به تبعات فکرى فروپاشى شوروى و بحران فکرى و اعتقادىاى که امروزه در دنیا وجود دارد، پاسخ بدهد؟
به نظر من کسانى که وارد حوزه علمیه مىشوند، از همان ابتدا باید بدانند که یک رسالت و وظیفه جهانى بر عهده دارند و نگاهشان باید به وسعتسراسر جهان امروز باشد . آنها باید توجه داشته باشند که در برابر این رسالت عظیم خود را براى کارهاى بزرگ آماده بکنند .
این همایش گامى است در راستاى ساماندهى، سازماندهى، انسجام و جمعآورى اطلاعات براى این کار و رسالت عظیم که در گذشته نیز وجود داشته است و اصولا بنیانگذاران حوزه علمیه نگاهى جهانى داشتهاند و حالا نیز اینگونه است; باید به این مسئله متناسب با شرایط روز پرداخته شود .
اکنون در عرصه بینالملل، ما شخصیتها و فضلاى حوزوى برجستهاى داریم که فعال هستند . در گذشته هم چنین شخصیتهایى وجود داشتهاند; زمانى مرحوم آقاى محقق از طرف آیتالله بروجردى (ره) به اروپا سفر کردند که نتیجه آن سفر تاسیس مسجد «هامبورگ» (امام على علیهالسلام) در آلمان بود . پس از ایشان شهید بهشتى به آنجا رفتند و این جریان ادامه یافت . در حال حاضر نیز در نقاط مختلف جهان شخصیتهایى داریم که به فعالیت علمى، فرهنگى و دینى اشتغال دارند که از این حوزه برخاستهاند . این شخصیتها باید در کنار یکدیگر جمع شوند و تجربیات و اطلاعات خود را مبادله کنند .
در حوزه باید متناسب با نیازهاى روز برنامهریزى شود و در آموزش دروس حوزوى نیز از روشهاى جدید و ابزارهاى نوین استفاده شود . اینها از مسائلى است که در نگاه بینالمللى حوزه قرار مىگیرند . الحمدلله بزرگان و شخصیتهاى حوزوى به این مسئله توجه دارند; البته در کنار آن باید در سطحى عمومى و وسیعتر به آن نگریسته شود .
در این همایش، تمام افراد و شخصیتهاى صاحبنظر و ارگانهاى فعال حوزوى باید شرکت داشته باشند . به برکت عنایات، توجه خاص و تاکید و راهنمایى مقام معظم رهبرى (دام ظله)، امروز در حوزه ارگانها و نهادهاى متعددى در سطح جهانى و بینالمللى فعال هستند که در زمینه آموزش، پژوهش، انتشارات و ... تلاش مىکنند، لازم است اینها در کنار یکدیگر جمع شوند و اطلاعات و تجربیات خود را مبادله کنند .
«سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى» خدمتگزار تمام این نهادها است و وظیفه خود مىداند که براى فراهم کردن زمینه و بستر فعالیت علما و شخصیتهاى حوزوى از هیچ کوششى فروگذار نکند .
ما نباید انتظار داشته باشیم که تمام مسائل در یک همایش حل شود، بلکه این همایش مىتواند به عنوان گامى در این مسیر تلقى شود . پس از تصدى مسئولیتسازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى در دیدارى که به همراه رایزنان فرهنگى با مقام معظم رهبرى (دام ظله) داشتیم، یکى از نکات مهمى که ایشان در بیانات خود بر آن تاکید داشتند، این بود که «رسالت و ماموریتى که این سازمان به عهده دارد، عبارت است از معرفى انقلاب و جمهورى اسلامى، تبیین تفکر امام خمینى (ره) و انقلاب اسلامى و معرفى اسلام ناب محمدى (ص) که امام خمینى (ره) نظریهپرداز آن بودند . ما براى انجام این مسئولیتها، به حوزه علمیه نیاز داریم تا بتوانیم سراسر جهان را تغذیه فکرى بکنیم . واقعیت این است که ما به این ارتباط نیاز داریم تا بتوانیم در زمینه نیازهاى جهان اسلام، از متفکرین حوزه به عنوان «نظریهپردازان جهان اسلام» ، حداکثر استفاده را داشته باشیم و میان حوزه علمیه و شخصیتهاى حوزوى با شخصیتها و صاحبنظران همطراز آنها در جهان اسلام، به عنوان یک پل و رابط بینالمللى عمل کنیم و حلقه اتصال و ارتباط میان آنها باشیم .
مهمترین کار سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى این است که بتوانیم ارتباطات را برقرار کنیم و میان شخصیتهاى جهانى و صاحبنظران حوزه که در عرصههاى مختلف دینى فعالیت دارند، ارتباط برقرار کنیم تا دانشمندان و شخصیتهاى حوزه در کنفرانسها و مجامع بینالمللى حضور بیابند .
با اینکه بیست و پنجسال از پیروزى انقلاب اسلامى مىگذرد و با همه امکانات، بودجه، مجامع بینالمللى و فرصتهایى که در اختیار داشتیم، شخصیتهاى کمنظیر حوزه در جهان ناشناخته هستند و دانشگاههاى دنیا آنها را نمىشناسند . در علوم مختلف اسلامى مانند علوم معقول و منقول اسلامى، تاریخ، فلسفه، عرفان، تفسیر، علوم حدیث، فقه، اصول و ... شخصیتهاى طراز اولى حضور دارند، در حالى که دنیا آنها را نمىشناسد، در حالى که دنیا به شناختن آنها نیاز دارد که اندیشهها و آثار آنها را بشناسد . عدم شناخته شدن این افراد کمنظیر، براى ما واقعا درد بزرگى است .
این بزرگان آثار برجستهاى خلق کردهاند; کتابها و معارفى در حوزه وجود دارد که باید توسط نهضت عظیم ترجمه; به زبانهاى مختلف دنیا ترجمه شود . در حوزه علمیه شخصیتها، متفکرین، نویسندگان، گویندگان و مبلغین باید تربیتشوند تا با زبانهاى زنده دنیا و فرهنگ و ادبیات ملتهاى مختلف آشنا باشند و بتوانند با آنها به زبان خودشان سخن بگویند .
امروزه ابزار آن موجود است و لازم نیست که مسافرت کنند . در همین جا مىتوانند روبروى دستگاه رایانه بنشینند و از طریق اینترنت، صدا، تصویر، گفتار و درسهاى خود را به تمام دنیا منتقل کنند . باید ابزارهاى لازم براى آشنایى با زبانهاى زنده دنیا فراهم شود . البته فقط با ترجمه نمىتوانیم رسالتخود را به انجام برسانیم .
قرآن مىفرماید: «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قوم; ما پیامبر و فرستادهاى نفرستادیم، مگر به زبانى که قوم آنها تکلم مىکردند» . لفظ «قوم» فقط زبان نیست، بلکه فرهنگ، ادبیات، هنر، آداب و رسوم آن قوم است که باید با آن آشنا باشند . فکر مىکنم، این همایش گام کوچکى در راه رسیدن به این هدف بزرگ باشد .
پس از پیروزى انقلاب اسلامى همه دنیا پذیرفته است که اسلام بار دیگر زنده شده است; اکنون که ایران و انقلاب اسلامى، به عنوان تجدیدکننده اسلام مطرح شده است، در کنار شعارها و حرکتهایى که با این ابزار و امکانات داشتهایم، چه مقدار مبلغ تربیت کردهایم و واقعا چقدر نیازهاى واقعى دنیا را برآورده کردهایم؟
سؤالى مهم و در عین حال کاربردى است، پاسخ دادن به آن واقعا آسان نیست . به اعتقاد من کار تشکیلاتى زیاد شده است و اگر مراجعه کنید، مىبینید که دهها مؤسسه و مرکز آموزشى علمى و پژوهشى به خصوص در حوزههاى علمیه سطح کشور وجود دارد که در سطح جهانى و بینالمللى کار فرهنگى مىکنند و فعال هستند و دهها شخصیت در سطحى هستند که آثارشان در سطوح جهانى مورد استفاده قرار مىگیرد . براى مثال مؤسسهاى در لندن کتاب «عقاید شیعه» نوشته آیتالله جعفر سبحانى را به زبان انگلیسى و به بهترین شکل ترجمه کرده و به بهترین سبک با هزینه خود چاپ مىکند . این اقدامات دلیلى بر این مسئله است که دنیا فهمیده است که باید معارف عمیق اسلامى و قرآنى را در کجا یاد بگیرد و از چه کسانى کمک و نظر بخواهد .
اما واقعیت این است که آنچه که انجام شده، در مقابل آنچه که انجام نشده، واقعا ناچیز است و نیازى که در سطح جهان براى پاسخگویى به این نیازها وجود دارد، بسیار بسیار بیشتر و بزرگتر از این است و باید همت را زیاد کرد و کارهاى بزرگترى انجام داد .
امروزه امکانات و ابزار با توجه به تکنولوژى دنیا بسیار پیشرفت کرده است و دنیا با فنآورى اطلاعات، با گذشته اصلا قابل مقایسه نیست و یقینا این امکانات در اختیار ما وجود ندارد .
بهتر استسؤال را این گونه مطرح کنیم که آیا ما از ابزارهاو امکانات موجود حداکثر استفاده را مىکنیم یا خیر؟
مهمترین نقطه قوت ما فرهنگ و دین ما است و مهمترین منابع ما نیز نیروهاى با انگیزه، با هوش و با استعداد در حوزههاى علمیه هستند; کسانى که در سن پنج، هفتیا ده سالگى حافظ کل قرآن مىشوند، مىتوانند ده زبان زنده دنیا را فرا بگیرند . در حوزه کم نیستند، کسانى که در پانزده سالگى مجتهد شدهاند، در تاریخ تشیع اینگونه افراد کم نیستند، کسانى که از ابتداى بلوغ مجتهد بودهاند، ما چنین افتخاراتى را در حوزه تشیع داریم; در حال حاضر نیز این افراد در حوزه علمیه حضور دارند .
این نیروى عظیم انسانى که داراى استعداد، انگیزه و ضریب هوشى بالا است، توانایى انجام هر کارى با به خدمت گرفتن هر ابزارى را دارند .
اگر منظور شما ابزارها و امکانات مدرن باشد، الحمدلله حوزه در این زمینه عقب نمانده است و اکنون در حوزه علمیه قم، یکى از وسیعترین بهرهبردارىها از ابزارهاى رایانهاى صورت مىگیرد و بهترین افرادى که از این ابزارها استفادههاى پژوهشى مىکنند، در حوزههاى علمیه حضور دارند . به برکت انقلاب اسلامى و عنایت مقام معظم رهبرى، در این زمینه سرمایهگذارى عظیمى انجام گرفته است . البته نیازها بسیار بیش از این است و به نظر مىرسد که مدیریتحوزه علمیه و مسئولان آن در این زمینه سئولیتبسیار بزرگى را بر عهده دارند .
در برنامههاى آموزشى حوزه با حفظ اصول و روشهاى سنتى (که بسیار ارزشمند است)، باید روشها و نیازهاى جدید وارد شود و تمام سطوح حوزه را متناسب با شرایط روز به وجود بیاورند . اگر این نگاه به وجود بیاید، زمان زیادى طول نخواهد کشید که حوزه علمیه توان و کفایتخود را در سطح بینالمللى نشان مىدهد، زیرا در اینجا منابع، استعداد و انگیزههایى وجود دارد که در هیچ کجاى دنیا یافت نمىشود و اگر این نگاه، نگاهى جهانى باشد و اصلاح بشود و وسعت پیدا کند، فضلاى حوزه علمیه در سطح جهان، آن چنان خواهند درخشید که چشم جهانیان را خیره کند .
از بزرگانى مانند آیتالله العظمى بروجردى (ره) و علامه طباطبایى (ره) که خدمات بزرگى به شیعه کردهاند، یاد کردید; این نوع حرکتهاى فردى از سوى بعضى مراجع، فقها و فلاسفه انجام گرفته است، اماواقعیت این است که همه بزرگان ما نگاهى بینالمللى نداشتهاند و در سطح بینالمللى فعالیت نکردهاند . به همین دلیل، پس از ارتحال این بزرگواران، این حرکتها افول کرده و حتى فراموش شده است; چه باید کرد؟ چه تدبیرى باید اندیشید که بزرگان حوزه این مسیر را ادامه دهند تا این حرکت ادامه و گسترش بیابد؟
اگر بخواهیم پاسخ شما را در یک جمله بیان کنیم، باید بگوییم که این امور باید در حوزه علمیه امروز نهادینه شود . افرادى که نگاه و دغدغه جهانى داشتهاند، کم نبودهاند و به افرادى که من نام بردم، اختصاص ندارند . اگر بخواهید مىتوانم افرادى را که در این زمینه کار کردهاند، نام ببرم . البته اطلاعات بنده محدود است، شما مىتوانید از بزرگان سئوال کنید، قطعا افراد زیادى را از حوزه علمیه قم و نجف نام مىبرند .
چند سال قبل، ملاقاتى با یک وزیر مصرى داشتم . درحین دیدار متوجه شدم که به صورت عجیبى در برابر معارف تشیع خضوع مىکند . اولین جمله او این بود: «ما مفتخر هستیم که در حب اهلبیت ( علیهمالسلام) با ملت ایران مشترک هستیم» . من در صحبتهایم احتیاط مىکردم که مسائل شیعه و سنى مطرح نشود، ولى دیدم که او این مرزها را پشتسر گذاشته است و به این مسائل حساس نیست . دقت کردم تا علت آن را پیدا کنم . فهمیدم که این آقا مدتى در آلمان شاگرد «استاد فلاطورى» بوده است .
ممکن است افرادى فکر کنند که ایشان (پروفسور فلاطورى) چه ارتباطى با حوزه علمیه دارند، ولى افرادى که ایشان را مىشناسند، مىدانند که ایشان یک روحانى تربیتشده در حوزه علمیه نجف هستند و اگرچه احساس مسئولیت کردهاند و به اروپا (آلمان) رفتهاند و با کت و شلوار در سر کلاس حاضر شدهاند، باز هم یک روحانى نجفى بودهاند . یا شخصیتى مانند «شهید آیت الله محمد باقر صدر» در آثارى که نوشتهاند; «فلسفتنا» و «اقتصادنا» ، حقیقتا نگاهى جهانى داشتهاند .
به یادم دارم، در زمان طاغوت هنگامى که دانشآموز بودیم، مکاتبات مرحوم «علامه محمد تقى جعفرى» و «برتراند راسل» فیلسوف غربى منتشر مىشد، خدا مىداند که به جوانها، نوجوانها و دانشگاهیان چه انرژى و نیرویى وارد شد . راسل بتى در جهان غرب بود، و حاضر نبود مطلبى را بپذیرد . پس از مکاتبه چند نامه از سوى علامه محمد تقى جعفرى (ره)، برتراند راسل بعضى چیزها را پذیرفت و علامه از نظر استدلالى غالب شدند; در گفتوگوى آنها مباحثى مانند وجود خدا، دین و ... مطرح مىشد چقدر در میان محصلان و دانشجویان آن دوره شادى ایجاد مىشد .
باید دید که چگونه مىتوان این امور را در حوزه نهادینه کرد؟ واقعیت این است که دنیاى امروز، دنیاى تشکیلات مدرن و دنیاى طراحى و برنامهریزى است و باید ساختارهاى مناسب براى رسیدن به تشکیلات مفید تعریف شود و یقینا بزرگان حوزه براى آن فکر مىکنند و مؤسساتى در این راستا به وجود آمده است و به طور حتم مدیریتحوزه به فکر تاسیس یک «معاونتبینالمللى» در حوزه است، در غیر این صورت فرصت از دست مىرود . معاونتهاى آموزش، پژوهش و ... وجود دارد و باید به این موضوع اساسى و عمیق نگاه کرد و در این زمینه اهتمام جدى وجود داشته باشد .
با توجه به منابع انسانى، انگیزههاى قوى، هوش سرشار و استعداد فراوانى که در فضلاى حوزههاى علمیه وجود دارد، انشاءالله مىتوانیم عقبماندگىها را پشتسر بگذاریم و به عرصههاى جدید وارد شویم .
امروزه در دنیا، شرایط رشد براى جمهورى اسلامى فراهم است . از دیدگاه فرهیختگان دنیا ملت، فرهنگ و تمدن ایران و آثار برجسته فرهنگى آن ارزش زیادى دارد .
در کشورى مانند امریکا، ده سال متوالى است که ترجمه مثنوى معنوى مولانا در صدر 10 کتاب پرفروش قرار گرفته است، حال آنکه خود مولوى مىگوید: «هر چه دارم از قرآن است .» این نشاندهنده این است که جهان به معارف اسلام و تشیع و معرفت ناب اسلامى نیاز دارد . برخى فکر مىکنند که بسیارى از حوادثى که اتفاق مىافتد (مثل 11 سپتامبر) به ضرر و تهدیدى براى ما است، دشمنان هم به این نیت این مسائل را به وجود مىآورند; حادثه 11 سپتامبر را که حادثهاى تروریستى بود، به غلط به مسلمانها و اسلام منسوب کردند و براى اسلام، مسلمین و ما خسارتهایى به بار آورد . مسجدها مورد حمله قرار گرفتند و شخصیتها، مردم و به خصوص زنان مسلمان مورد تهاجم قرار گرفتند .
من در جمعى گفتم که تمامى پیامدهاى 11 سپتامبر منفى نبود، چرا که غربىها توجه کردند که باید اسلام را دوباره بشناسند . توجه کنید که در دنیا فروش «ترجمههاى قرآن» ، هزار درصد افزایش یافته است و تقاضا براى کتابهاى اسلامى بسیار زیاد شده است، به طورى که کتابفروشىها توانایى پاسخگویى به این درخواستها را ندارند .
دشمن مىخواهد اسلام را مترادف با تروریسم و خشونت معرفى کند و براى آن برنامهریزى کرده است . اما در دنیا همه با این مطلب موافق نیستند . در دنیا افراد حقطلبى وجود دارند که مىخواهند اسلام را بشناسند و ببینند که اسلام، قرآن و معارف تشیع چه مىگویند؟ در اینجا باید دید که آیا ما توان پاسخگویى به این تقاضا را داریم یا خیر؟ آیا ما مىتوانیم اندیشه را عرضه متناسب با این تقاضاها بالا ببریم؟
اینجا باید از خودمان سؤال کنیم که قرآن کریم، نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه به چند زبان زنده دنیا ترجمه شده است؟ انقلاب اسلامى به چند زبان زنده دنیا بیان شده است؟ زندگانى ائمه اطهار ( علیهمالسلام)، فلسفه شیعه، عرفان اسلامى، فلسفه اسلامى، حقوق اسلامى و اقتصاد اسلامى به چند زبان زنده دنیا ترجمه شده و وجود دارد؟ کرسىهاى اسلامشناسى و شیعهشناسى به چه تعداد به زبانهاى مختلف دنیا تدریس مىشود؟
آیا مسئولیتحوزه این نیست که براى در اختیار گرفتن کرسىهاى اسلامشناسى، شیعهشناسى، امامشناسى، قرآنشناسى، نهجالبلاغهشناسى و ... استاد تربیت کند . اینها رسالتهاى حوزه علمیه است . من همیشه گفتهام که همه دستگاههاى جمهورى اسلامى ایران باید با حوزههاى علمیه همکارى کنند .
وزارت امور خارجه و سفیران جمهورى اسلامى ایران باید خود را به ارائه خدمات به علماى حوزه و حوزه علمیه موظف بدانند و آگاهىها و اطلاعات لازم را از منطقه و حوزه مسئولیتخود جمعآورى کنند . و رایزنان فرهنگى باید مسائل را به حوزههاى علمیه و علماى حوزه برسانند . اگر مراجع تقلید و بزرگان حوزه علمیه بدانند که در دنیا تشنگان فراوانى وجود دارند که از چشمه زلال شیعه اثنى عشرى سیراب مىشوند، احساس مسئولیتخواهند کرد و براى آن سرمایهگزارى کرده و شاگردانى تربیتخواهند کرد .
امروز که ما گفتوگوى تمدنها و ادیان را مطرح مىکنیم، برخى فکر مىکنند که چیز جدیدى مطرح شده است . باید ریشه تاریخى این موضوع را در فرهنگ خود بیابیم و به دنیا اعلام کنیم که گفتوگوى میان ادیان از زمان پیامبر اکرم (ص) آغاز شده است و قرآن با نداى «قل یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمة سواء بیننا و بینکم ان لا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله و ...» ، قبل از سایرین، نداى گفتوگو با سایر ادیان را بلند کرده است . پس از آن نیز امیرالمومنین، امام محمد باقر، امام جعفر صادق و امام رضا (سلام الله علیهم اجمعین) طلایهداران این حرکتبودهاند .
در مساجد دنیاى اسلام، اصحاب ادیان مختلف، مانند مسیحیت و یهودیت و حتى کافر و ملحد مىآمدند و با امامان شیعه بحث و مناظره مىکردند که در این زمینه کتابهاى احتجاجات را داریم . گفتوگوهایى با زنادقه همچون عمران ساوى و جاثلیق مسیحى شده است . البته این مقدارى است که ثبت و ضبط شده است و بسیارى از این مطالب از بین رفته است .
منابع عظیمى وجود دارد و علما و بزرگان از آن اطلاع دارند که این موضوع بىسابقه نیست . این فعالیتها درخششهایى بوده است که در بسیارى از مواقع، شرایط نامساعد زمان اجازه رشد به این فعالیتها را نداده است; نه اینکه شخصیتها و بزرگان در فکر انجام این کارها نبودهاند، بلکه ضرورتها، مشکلات، موانع و اولویتهایى مطرح بوده است و به آنها اجازه نمىداده است که به هر چه که مىخواستند، عمل بکنند و با آنکه دولتهاى ستمگر اجازه نمىدادند، ولى باز هم از پا نمىنشستند .
باید راه آنها را ادامه دهیم و راههایى جدید و متناسب با زمان ارائه کنیم، تا انشاءالله به وظیفه بزرگى که بر عهده داریم و آن زمینهسازى براى ظهور امام زمان (عج) و تشکیل جامعه جهانى و حکومت عدل جهانى است، عمل کرده باشیم .
همانطور که مىدانید، سازمانها و با نهادهاى مختلفى وجود دارد که در سطح بینالمللى فعالیت دارند . این سازمانها چقدر حوزه و شوراى عالى حوزه در تعامل و تبادل هستند; به این معنا که چه مقدار از نیازهایى که در خارج از کشور وجود دارد، در قالب اطلاعات به حوزه منتقل شده است، تا حوزه متقابلا در زمینه آموزش، پژوهش، تبلغ و ... جهتگیرىهاى خود را به این خواستهها و نیازها پیوند و اختصاص دهد و جهتبخشیده است . این همکارى به چه میزان وجود داشته است؟
این سؤال را باید از بزرگان حوزه و شوراى عالى حوزه داشته باشید . من تاکید مىکنم که با این بزرگان گفتوگو داشته باشید و از نظرات و دیدگاهها و رهنمودهاى آنان استفاده کنید . بدون شک این ارتباطات با مؤسسات وجود دارد و حوزه علمیه با مراکز آموزشى، علمى، فرهنگى جهان اسلام ارتباطاتى دارد، حتى با مراکز سایر ادیان رفت و آمدها، ارتباطات، گفتوگوها و مبادله نشریاتى وجود دارد .
امروز در حوزه علمیه قم، مرد و زن مسیحىاى که به شناخت اسلام علاقه دارند، به تحصیل مشغول هستند با خانم و آقاى مسیحىاى برخورد کردهام که براساس قراردادى، چند سال است در حوزه علمیه در حال تحصیل است .
الحمدلله اکنون در حوزه، در این زمینه گامهاى خوبى برداشته شده است و هزاران طلبه خارجى (مرد و زن) در قم مشغول تحصیل هستند و به افراد شیعه و مسلمان اختصاص ندارد و غیر مسلمانهایى در قم مشغول تحصیل و فراگیرى علوم اسلامى هستند و اسلامشناسى مىخوانند .
این حرکتباید توسعه پیدا بکند و نهادینه شود . دستگاههاى جمهورى اسلامى ایران باید در این زمینه به حوزههاى علمیه یارى برسانند تا این ارتباطات برقرار بشود .
به هر حال، ما در دنیایى زندگى مىکنیم که مثلا واتیکان (مرکز) یکى از فرقههاى مسیحیت است . مسیحیت داراى سه فرقه است و پاپ رهبر کاتولیکهاى جهان است و واتیکان مرکز دنیاى کاتولیک استو براساس آمار، گزارشات و اطلاعات معتبر، کلیساهاى واتیکان در دنیا، دو میلیون مبلغ براى تبلیغ مسیحیت در سراسر جهان در اختیار دارد .
به هر حال ما در دنیا رقیبان بزرگى داریم; کشورهایى در جهان اسلام هستند که سالیانه میلیاردها دلار براى گسترش تبلیغات دینى براساس روش، مرام و اهداف خود سرمایهگذارىهاى عظیمى کردهاند (عربستان سعودى، لیبى، سودان و امارات)، و در زمینه رسانههاى جمعى، انتشارات دانشگاهى و تربیت مبلغ فعالیت مىکنند . شما مىدانید که دانشگاه الازهر مصر دو قسمت دارد: ما فقط با بخش حوزه علمیه الازهر آشنا هستیم، ولى بخش عظیمى از دانشگاه الازهر در رشتههاى مختلف علوم تجربى فعال هستند و مبلغانى با کسوت پزشکى تربیت مىکنند .
من قبول دارم که ما به یک نگاه و مطالعه مجدد براى تجدید نظر در نظامهاى آموزشى، پژوهشى، مدیریتى و برنامهریزى خود نیاز داریم و البته باید متناسب با نیازهاى جدید دراین مسائل تجدید نظر کنیم . حوزههاى علمیه باید خود را براى مواجه شدن با رویکرد جدید آماده کنند که نشانههاى بروز این آمادگى و رویکردهاى جدید مشاهده مىشود .
در مجموع مىخواهیم میان این نیازهاى موجود در عرصه بینالملل و ظرفیت موجود در حوزه، مقایسهاى داشته باشیم ; با توجه به اینکه حضرتعالى در عرصه بینالملل «مسئولیت» دارید; در ابتداد به این نیازها و سپس به ظرفیتها، نیازها و خلاءهایى که در حوزه وجود دارد، اشاره داشته باشید انشاءالله . پاسخگوى نیازهاى تشنگان فرهنگ اهل بیت ( علیهم السلام) باشیم .
با توجه به تصمیمى که گرفته شده است . ان شاءالله . امسال نخستین «همایش حوزه در عرصه بینالملل» در قم تشکیل مىشود; البته شاید اولین سؤالى که مطرح مىشود این است که هدف از تشکیل و فلسفه این همایش چیست؟ البته در صحبتهاى شما، به خوبى به اهداف این همایش اشاره شد) فکر نمىکنم کسى تردید داشته باشد که اصولا آرمان، هدف و پیام جهانى است و به یک محدوده «خاص» اختصاص ندارد .
اصولا مخاطبان حوزه علمیه که مرکز آموزش، پژوهش، تربیت و آموزش عالمان و مبلغان دینى است، مخاطبین عام و جهانى هستند . وقتى هدف و پیام یک مرکز جهانى باشد، مخاطبان آن خاص نیستند، بلکه تمام جهان را در برمىگیرد . طبیعى است که برنامهها، آموزشها و تحقیقات این مرکز نیز باید با توجه به این رسالت جهانى باشد . طرح این موضوع به شکل اجلاس و همایش مسئله جدیدى اما اصل موضوع مسئله تازهاى نیست .
اصولا اسلام یک دین جهانى است و رسالتى جهانى دارد و به یک قوم، گروه، کشور، ملت و نظام اختصاص ندارد . دعوت اسلامى یک دعوت بینالمللى است .
حال باید دید که سابقه این امر در گذشته چگونه بوده است؟ ادعا مىکنم که در گذشته این موضوع «سابقه» داشته است . درست است که پیروزى انقلاب اسلامى، توجه جهانى نسبتبه اسلام، تشیع و حوزه علمیه را افزایش داده است و با پیش از آن قابل مقایسه نیست، ولى اکنون حوزه علمیه قم بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، زیرا شخصیتى مانند حضرت امام خمینى (ره) نه تنها منطقه و جهان اسلام، بلکه تمام دنیا را تکان داده است و این مسئله اهمیت موضوع بینالمللى و جهانى بودن و جهانى فکر و عمل کردن حوزه علمیه را بیشتر کرده است .
پیش از پیروزى انقلاب این توجه وجود داشته است و شخصیتها و افراد بزرگى در حوزه به این موضوع توجه داشتند . به گذشتههاى دور نمىپردازم، بلکه به دوران معاصر که خودمان حضور داریم و درک کردهایم، اشاره مىکنم:
در زمان مرحوم آیتالله بروجردى (ره)، گامى بزرگ و با اهمیتبراى ارتباط با جهان اسلام برداشته شد . ایشان با مکاتباتى که با شیخالازهر (مرحوم شیخ شلتوت) داشتند، ارتباطات خاصى را برقرار کرده بودند و میان دو مرکز جهان اسلام (حوزه علمیه قم و دانشگاه الازهر مصر) رابطه برقرار شد و شیخ الازهر فتوایى تاریخى صادر کردند و طى آن مذهب شیعه را یکى از مذاهب رسمى جهان اسلام معرفى نمودند و کرسى فقه شیعه در دانشگاه الازهر تشکیل شد که هنوز هم دایر است و مؤسسه دارالتقریب مذاهب اسلامى، با مشارکتحوزه علمیه قم و دانشگاه الازهر تاسیس شد . در همین رابطه مرحوم آقاى قمى به عنوان نماینده مرجع تقلید حوزه علمیه به مصر رفتند; این گام کوچکى نبود و ما اقداماتى از این قبیل بسیار سراغ داریم .
علامه طباطبایى (ره) نیز با پروفسور هانرى کربن ارتباط برقرار کرده بودند . گفتوگوها و مناظرات آنها گفتوگویى عادى میان دو فرد نبود، بلکه این گفتوگوها میان استاد، فیلسوف و مفسر کبیر قرآن (علامه طباطبایى) از حوزه علمیه قم و استاد برجسته دانشگاه سوربن فرانسه (هانرى کربن) بود; این ارتباط با تدبیر و صلاحیت فکرى، عملى، علمى و فلسفى مرحوم علامه طباطبایى، شیفتگى پرفسور هانرى کربن نسبتبه ایشان و حوزه علمیه قم را در پى داشت و موجب شد که ایشان در برابر مکتب تشیع زانو بزنند و محصول آن، نوشتن کتابهایى در زمینه تاریخ و عرفان تشیع شد . که ابتدا به زبان فرانسوى و بعدها به زبانهاى دیگر ترجمه و منتشر شد . و امسال رایزنى فرهنگى جمهورى اسلامى ایران در پاریس قصد دارد، با همکارى دانشگاههاى فرانسه، مراسم بزرگداشت علامه طباطبایى و پرفسور هانرى کربن استاد دانشگاه سوربن را برگزار کند .
اینها ارتباطات بینالمللى حوزه علمیه و شخصیتهاى علمى است . در آن زمان حکومت جمهورى اسلامى، سازمانهاى متعدد فرهنگى، و یک وزارتخانه متصدى این امر نبوده و امکانات و ارتباطات امروزى وجود نداشته است . این شخصیتها توانستهاند با شخصیتهاى بزرگ علمى دنیا ارتباط برقرار کنند (به صورت مکاتبه) که آثار و برکات فراوانى داشته است .
امروز به برکت جمهورى و انقلاب اسلامى و شخصیت جهانى امام خمینى (ره) تشیع و معارف آن، حوزه علمیه قم، شخصیتها و نویسندگان ما در سطح دنیا مطرح هستند .
به یقین انتظارات چندین برابر شده است، در گذشته فقط عدهاى خاص حوزه علمیه را مىشناختند، ولى امروزه همه دنیا این حوزه را مىشناسد و مىدانند، شخصیتى که در قرن اخیر دنیا را تکان داده است، تربیتشده این حوزه است . دوست و دشمن به حوزه علمیه توجه دارند و انتظار دارند، حوزه پاسخگوى سؤالاتشان باشد .
نامه حضرت امام خمینى (ره) به گورباچف (رئیس جمهور شوروى سابق) و پیشبینى فروپاشى نظام شوروى، با آنکه یک نامه سیاسى تلقى شد، اما دقیقا نامهاى علمى، فرهنگى و متناسب با شخصیتحوزوى امام بود . حضرت امام توسط آقاى گورباچف از متفکران و نخبگان جامعه شوروى دعوت مىکند تا نخبگان علمى خود را به حوزه علمیه قم بفرستند و با افکار بلند علمى ما آشنا شوند و از شخصیتهاى فلسفى و عرفانى شیعه و عالم اسلام نام مىبرند که شما باید بیایید و افرادى مثل ملاصدراها و ... را بشناسید . این نخبگان باید در حوزه علمیه قم تحصیل کنند و با این علوم آشنا شوند تا بتوانند این معارف را به شما برسانند و خلاهاى فکرى را پر کنند .
امروزه این خلاها بسیار زیاد است; چه کسى باید به تبعات فکرى فروپاشى شوروى و بحران فکرى و اعتقادىاى که امروزه در دنیا وجود دارد، پاسخ بدهد؟
به نظر من کسانى که وارد حوزه علمیه مىشوند، از همان ابتدا باید بدانند که یک رسالت و وظیفه جهانى بر عهده دارند و نگاهشان باید به وسعتسراسر جهان امروز باشد . آنها باید توجه داشته باشند که در برابر این رسالت عظیم خود را براى کارهاى بزرگ آماده بکنند .
این همایش گامى است در راستاى ساماندهى، سازماندهى، انسجام و جمعآورى اطلاعات براى این کار و رسالت عظیم که در گذشته نیز وجود داشته است و اصولا بنیانگذاران حوزه علمیه نگاهى جهانى داشتهاند و حالا نیز اینگونه است; باید به این مسئله متناسب با شرایط روز پرداخته شود .
اکنون در عرصه بینالملل، ما شخصیتها و فضلاى حوزوى برجستهاى داریم که فعال هستند . در گذشته هم چنین شخصیتهایى وجود داشتهاند; زمانى مرحوم آقاى محقق از طرف آیتالله بروجردى (ره) به اروپا سفر کردند که نتیجه آن سفر تاسیس مسجد «هامبورگ» (امام على علیهالسلام) در آلمان بود . پس از ایشان شهید بهشتى به آنجا رفتند و این جریان ادامه یافت . در حال حاضر نیز در نقاط مختلف جهان شخصیتهایى داریم که به فعالیت علمى، فرهنگى و دینى اشتغال دارند که از این حوزه برخاستهاند . این شخصیتها باید در کنار یکدیگر جمع شوند و تجربیات و اطلاعات خود را مبادله کنند .
در حوزه باید متناسب با نیازهاى روز برنامهریزى شود و در آموزش دروس حوزوى نیز از روشهاى جدید و ابزارهاى نوین استفاده شود . اینها از مسائلى است که در نگاه بینالمللى حوزه قرار مىگیرند . الحمدلله بزرگان و شخصیتهاى حوزوى به این مسئله توجه دارند; البته در کنار آن باید در سطحى عمومى و وسیعتر به آن نگریسته شود .
در این همایش، تمام افراد و شخصیتهاى صاحبنظر و ارگانهاى فعال حوزوى باید شرکت داشته باشند . به برکت عنایات، توجه خاص و تاکید و راهنمایى مقام معظم رهبرى (دام ظله)، امروز در حوزه ارگانها و نهادهاى متعددى در سطح جهانى و بینالمللى فعال هستند که در زمینه آموزش، پژوهش، انتشارات و ... تلاش مىکنند، لازم است اینها در کنار یکدیگر جمع شوند و اطلاعات و تجربیات خود را مبادله کنند .
«سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى» خدمتگزار تمام این نهادها است و وظیفه خود مىداند که براى فراهم کردن زمینه و بستر فعالیت علما و شخصیتهاى حوزوى از هیچ کوششى فروگذار نکند .
ما نباید انتظار داشته باشیم که تمام مسائل در یک همایش حل شود، بلکه این همایش مىتواند به عنوان گامى در این مسیر تلقى شود . پس از تصدى مسئولیتسازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى در دیدارى که به همراه رایزنان فرهنگى با مقام معظم رهبرى (دام ظله) داشتیم، یکى از نکات مهمى که ایشان در بیانات خود بر آن تاکید داشتند، این بود که «رسالت و ماموریتى که این سازمان به عهده دارد، عبارت است از معرفى انقلاب و جمهورى اسلامى، تبیین تفکر امام خمینى (ره) و انقلاب اسلامى و معرفى اسلام ناب محمدى (ص) که امام خمینى (ره) نظریهپرداز آن بودند . ما براى انجام این مسئولیتها، به حوزه علمیه نیاز داریم تا بتوانیم سراسر جهان را تغذیه فکرى بکنیم . واقعیت این است که ما به این ارتباط نیاز داریم تا بتوانیم در زمینه نیازهاى جهان اسلام، از متفکرین حوزه به عنوان «نظریهپردازان جهان اسلام» ، حداکثر استفاده را داشته باشیم و میان حوزه علمیه و شخصیتهاى حوزوى با شخصیتها و صاحبنظران همطراز آنها در جهان اسلام، به عنوان یک پل و رابط بینالمللى عمل کنیم و حلقه اتصال و ارتباط میان آنها باشیم .
مهمترین کار سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى این است که بتوانیم ارتباطات را برقرار کنیم و میان شخصیتهاى جهانى و صاحبنظران حوزه که در عرصههاى مختلف دینى فعالیت دارند، ارتباط برقرار کنیم تا دانشمندان و شخصیتهاى حوزه در کنفرانسها و مجامع بینالمللى حضور بیابند .
با اینکه بیست و پنجسال از پیروزى انقلاب اسلامى مىگذرد و با همه امکانات، بودجه، مجامع بینالمللى و فرصتهایى که در اختیار داشتیم، شخصیتهاى کمنظیر حوزه در جهان ناشناخته هستند و دانشگاههاى دنیا آنها را نمىشناسند . در علوم مختلف اسلامى مانند علوم معقول و منقول اسلامى، تاریخ، فلسفه، عرفان، تفسیر، علوم حدیث، فقه، اصول و ... شخصیتهاى طراز اولى حضور دارند، در حالى که دنیا آنها را نمىشناسد، در حالى که دنیا به شناختن آنها نیاز دارد که اندیشهها و آثار آنها را بشناسد . عدم شناخته شدن این افراد کمنظیر، براى ما واقعا درد بزرگى است .
این بزرگان آثار برجستهاى خلق کردهاند; کتابها و معارفى در حوزه وجود دارد که باید توسط نهضت عظیم ترجمه; به زبانهاى مختلف دنیا ترجمه شود . در حوزه علمیه شخصیتها، متفکرین، نویسندگان، گویندگان و مبلغین باید تربیتشوند تا با زبانهاى زنده دنیا و فرهنگ و ادبیات ملتهاى مختلف آشنا باشند و بتوانند با آنها به زبان خودشان سخن بگویند .
امروزه ابزار آن موجود است و لازم نیست که مسافرت کنند . در همین جا مىتوانند روبروى دستگاه رایانه بنشینند و از طریق اینترنت، صدا، تصویر، گفتار و درسهاى خود را به تمام دنیا منتقل کنند . باید ابزارهاى لازم براى آشنایى با زبانهاى زنده دنیا فراهم شود . البته فقط با ترجمه نمىتوانیم رسالتخود را به انجام برسانیم .
قرآن مىفرماید: «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قوم; ما پیامبر و فرستادهاى نفرستادیم، مگر به زبانى که قوم آنها تکلم مىکردند» . لفظ «قوم» فقط زبان نیست، بلکه فرهنگ، ادبیات، هنر، آداب و رسوم آن قوم است که باید با آن آشنا باشند . فکر مىکنم، این همایش گام کوچکى در راه رسیدن به این هدف بزرگ باشد .
پس از پیروزى انقلاب اسلامى همه دنیا پذیرفته است که اسلام بار دیگر زنده شده است; اکنون که ایران و انقلاب اسلامى، به عنوان تجدیدکننده اسلام مطرح شده است، در کنار شعارها و حرکتهایى که با این ابزار و امکانات داشتهایم، چه مقدار مبلغ تربیت کردهایم و واقعا چقدر نیازهاى واقعى دنیا را برآورده کردهایم؟
سؤالى مهم و در عین حال کاربردى است، پاسخ دادن به آن واقعا آسان نیست . به اعتقاد من کار تشکیلاتى زیاد شده است و اگر مراجعه کنید، مىبینید که دهها مؤسسه و مرکز آموزشى علمى و پژوهشى به خصوص در حوزههاى علمیه سطح کشور وجود دارد که در سطح جهانى و بینالمللى کار فرهنگى مىکنند و فعال هستند و دهها شخصیت در سطحى هستند که آثارشان در سطوح جهانى مورد استفاده قرار مىگیرد . براى مثال مؤسسهاى در لندن کتاب «عقاید شیعه» نوشته آیتالله جعفر سبحانى را به زبان انگلیسى و به بهترین شکل ترجمه کرده و به بهترین سبک با هزینه خود چاپ مىکند . این اقدامات دلیلى بر این مسئله است که دنیا فهمیده است که باید معارف عمیق اسلامى و قرآنى را در کجا یاد بگیرد و از چه کسانى کمک و نظر بخواهد .
اما واقعیت این است که آنچه که انجام شده، در مقابل آنچه که انجام نشده، واقعا ناچیز است و نیازى که در سطح جهان براى پاسخگویى به این نیازها وجود دارد، بسیار بسیار بیشتر و بزرگتر از این است و باید همت را زیاد کرد و کارهاى بزرگترى انجام داد .
امروزه امکانات و ابزار با توجه به تکنولوژى دنیا بسیار پیشرفت کرده است و دنیا با فنآورى اطلاعات، با گذشته اصلا قابل مقایسه نیست و یقینا این امکانات در اختیار ما وجود ندارد .
بهتر استسؤال را این گونه مطرح کنیم که آیا ما از ابزارهاو امکانات موجود حداکثر استفاده را مىکنیم یا خیر؟
مهمترین نقطه قوت ما فرهنگ و دین ما است و مهمترین منابع ما نیز نیروهاى با انگیزه، با هوش و با استعداد در حوزههاى علمیه هستند; کسانى که در سن پنج، هفتیا ده سالگى حافظ کل قرآن مىشوند، مىتوانند ده زبان زنده دنیا را فرا بگیرند . در حوزه کم نیستند، کسانى که در پانزده سالگى مجتهد شدهاند، در تاریخ تشیع اینگونه افراد کم نیستند، کسانى که از ابتداى بلوغ مجتهد بودهاند، ما چنین افتخاراتى را در حوزه تشیع داریم; در حال حاضر نیز این افراد در حوزه علمیه حضور دارند .
این نیروى عظیم انسانى که داراى استعداد، انگیزه و ضریب هوشى بالا است، توانایى انجام هر کارى با به خدمت گرفتن هر ابزارى را دارند .
اگر منظور شما ابزارها و امکانات مدرن باشد، الحمدلله حوزه در این زمینه عقب نمانده است و اکنون در حوزه علمیه قم، یکى از وسیعترین بهرهبردارىها از ابزارهاى رایانهاى صورت مىگیرد و بهترین افرادى که از این ابزارها استفادههاى پژوهشى مىکنند، در حوزههاى علمیه حضور دارند . به برکت انقلاب اسلامى و عنایت مقام معظم رهبرى، در این زمینه سرمایهگذارى عظیمى انجام گرفته است . البته نیازها بسیار بیش از این است و به نظر مىرسد که مدیریتحوزه علمیه و مسئولان آن در این زمینه سئولیتبسیار بزرگى را بر عهده دارند .
در برنامههاى آموزشى حوزه با حفظ اصول و روشهاى سنتى (که بسیار ارزشمند است)، باید روشها و نیازهاى جدید وارد شود و تمام سطوح حوزه را متناسب با شرایط روز به وجود بیاورند . اگر این نگاه به وجود بیاید، زمان زیادى طول نخواهد کشید که حوزه علمیه توان و کفایتخود را در سطح بینالمللى نشان مىدهد، زیرا در اینجا منابع، استعداد و انگیزههایى وجود دارد که در هیچ کجاى دنیا یافت نمىشود و اگر این نگاه، نگاهى جهانى باشد و اصلاح بشود و وسعت پیدا کند، فضلاى حوزه علمیه در سطح جهان، آن چنان خواهند درخشید که چشم جهانیان را خیره کند .
از بزرگانى مانند آیتالله العظمى بروجردى (ره) و علامه طباطبایى (ره) که خدمات بزرگى به شیعه کردهاند، یاد کردید; این نوع حرکتهاى فردى از سوى بعضى مراجع، فقها و فلاسفه انجام گرفته است، اماواقعیت این است که همه بزرگان ما نگاهى بینالمللى نداشتهاند و در سطح بینالمللى فعالیت نکردهاند . به همین دلیل، پس از ارتحال این بزرگواران، این حرکتها افول کرده و حتى فراموش شده است; چه باید کرد؟ چه تدبیرى باید اندیشید که بزرگان حوزه این مسیر را ادامه دهند تا این حرکت ادامه و گسترش بیابد؟
اگر بخواهیم پاسخ شما را در یک جمله بیان کنیم، باید بگوییم که این امور باید در حوزه علمیه امروز نهادینه شود . افرادى که نگاه و دغدغه جهانى داشتهاند، کم نبودهاند و به افرادى که من نام بردم، اختصاص ندارند . اگر بخواهید مىتوانم افرادى را که در این زمینه کار کردهاند، نام ببرم . البته اطلاعات بنده محدود است، شما مىتوانید از بزرگان سئوال کنید، قطعا افراد زیادى را از حوزه علمیه قم و نجف نام مىبرند .
چند سال قبل، ملاقاتى با یک وزیر مصرى داشتم . درحین دیدار متوجه شدم که به صورت عجیبى در برابر معارف تشیع خضوع مىکند . اولین جمله او این بود: «ما مفتخر هستیم که در حب اهلبیت ( علیهمالسلام) با ملت ایران مشترک هستیم» . من در صحبتهایم احتیاط مىکردم که مسائل شیعه و سنى مطرح نشود، ولى دیدم که او این مرزها را پشتسر گذاشته است و به این مسائل حساس نیست . دقت کردم تا علت آن را پیدا کنم . فهمیدم که این آقا مدتى در آلمان شاگرد «استاد فلاطورى» بوده است .
ممکن است افرادى فکر کنند که ایشان (پروفسور فلاطورى) چه ارتباطى با حوزه علمیه دارند، ولى افرادى که ایشان را مىشناسند، مىدانند که ایشان یک روحانى تربیتشده در حوزه علمیه نجف هستند و اگرچه احساس مسئولیت کردهاند و به اروپا (آلمان) رفتهاند و با کت و شلوار در سر کلاس حاضر شدهاند، باز هم یک روحانى نجفى بودهاند . یا شخصیتى مانند «شهید آیت الله محمد باقر صدر» در آثارى که نوشتهاند; «فلسفتنا» و «اقتصادنا» ، حقیقتا نگاهى جهانى داشتهاند .
به یادم دارم، در زمان طاغوت هنگامى که دانشآموز بودیم، مکاتبات مرحوم «علامه محمد تقى جعفرى» و «برتراند راسل» فیلسوف غربى منتشر مىشد، خدا مىداند که به جوانها، نوجوانها و دانشگاهیان چه انرژى و نیرویى وارد شد . راسل بتى در جهان غرب بود، و حاضر نبود مطلبى را بپذیرد . پس از مکاتبه چند نامه از سوى علامه محمد تقى جعفرى (ره)، برتراند راسل بعضى چیزها را پذیرفت و علامه از نظر استدلالى غالب شدند; در گفتوگوى آنها مباحثى مانند وجود خدا، دین و ... مطرح مىشد چقدر در میان محصلان و دانشجویان آن دوره شادى ایجاد مىشد .
باید دید که چگونه مىتوان این امور را در حوزه نهادینه کرد؟ واقعیت این است که دنیاى امروز، دنیاى تشکیلات مدرن و دنیاى طراحى و برنامهریزى است و باید ساختارهاى مناسب براى رسیدن به تشکیلات مفید تعریف شود و یقینا بزرگان حوزه براى آن فکر مىکنند و مؤسساتى در این راستا به وجود آمده است و به طور حتم مدیریتحوزه به فکر تاسیس یک «معاونتبینالمللى» در حوزه است، در غیر این صورت فرصت از دست مىرود . معاونتهاى آموزش، پژوهش و ... وجود دارد و باید به این موضوع اساسى و عمیق نگاه کرد و در این زمینه اهتمام جدى وجود داشته باشد .
با توجه به منابع انسانى، انگیزههاى قوى، هوش سرشار و استعداد فراوانى که در فضلاى حوزههاى علمیه وجود دارد، انشاءالله مىتوانیم عقبماندگىها را پشتسر بگذاریم و به عرصههاى جدید وارد شویم .
امروزه در دنیا، شرایط رشد براى جمهورى اسلامى فراهم است . از دیدگاه فرهیختگان دنیا ملت، فرهنگ و تمدن ایران و آثار برجسته فرهنگى آن ارزش زیادى دارد .
در کشورى مانند امریکا، ده سال متوالى است که ترجمه مثنوى معنوى مولانا در صدر 10 کتاب پرفروش قرار گرفته است، حال آنکه خود مولوى مىگوید: «هر چه دارم از قرآن است .» این نشاندهنده این است که جهان به معارف اسلام و تشیع و معرفت ناب اسلامى نیاز دارد . برخى فکر مىکنند که بسیارى از حوادثى که اتفاق مىافتد (مثل 11 سپتامبر) به ضرر و تهدیدى براى ما است، دشمنان هم به این نیت این مسائل را به وجود مىآورند; حادثه 11 سپتامبر را که حادثهاى تروریستى بود، به غلط به مسلمانها و اسلام منسوب کردند و براى اسلام، مسلمین و ما خسارتهایى به بار آورد . مسجدها مورد حمله قرار گرفتند و شخصیتها، مردم و به خصوص زنان مسلمان مورد تهاجم قرار گرفتند .
من در جمعى گفتم که تمامى پیامدهاى 11 سپتامبر منفى نبود، چرا که غربىها توجه کردند که باید اسلام را دوباره بشناسند . توجه کنید که در دنیا فروش «ترجمههاى قرآن» ، هزار درصد افزایش یافته است و تقاضا براى کتابهاى اسلامى بسیار زیاد شده است، به طورى که کتابفروشىها توانایى پاسخگویى به این درخواستها را ندارند .
دشمن مىخواهد اسلام را مترادف با تروریسم و خشونت معرفى کند و براى آن برنامهریزى کرده است . اما در دنیا همه با این مطلب موافق نیستند . در دنیا افراد حقطلبى وجود دارند که مىخواهند اسلام را بشناسند و ببینند که اسلام، قرآن و معارف تشیع چه مىگویند؟ در اینجا باید دید که آیا ما توان پاسخگویى به این تقاضا را داریم یا خیر؟ آیا ما مىتوانیم اندیشه را عرضه متناسب با این تقاضاها بالا ببریم؟
اینجا باید از خودمان سؤال کنیم که قرآن کریم، نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه به چند زبان زنده دنیا ترجمه شده است؟ انقلاب اسلامى به چند زبان زنده دنیا بیان شده است؟ زندگانى ائمه اطهار ( علیهمالسلام)، فلسفه شیعه، عرفان اسلامى، فلسفه اسلامى، حقوق اسلامى و اقتصاد اسلامى به چند زبان زنده دنیا ترجمه شده و وجود دارد؟ کرسىهاى اسلامشناسى و شیعهشناسى به چه تعداد به زبانهاى مختلف دنیا تدریس مىشود؟
آیا مسئولیتحوزه این نیست که براى در اختیار گرفتن کرسىهاى اسلامشناسى، شیعهشناسى، امامشناسى، قرآنشناسى، نهجالبلاغهشناسى و ... استاد تربیت کند . اینها رسالتهاى حوزه علمیه است . من همیشه گفتهام که همه دستگاههاى جمهورى اسلامى ایران باید با حوزههاى علمیه همکارى کنند .
وزارت امور خارجه و سفیران جمهورى اسلامى ایران باید خود را به ارائه خدمات به علماى حوزه و حوزه علمیه موظف بدانند و آگاهىها و اطلاعات لازم را از منطقه و حوزه مسئولیتخود جمعآورى کنند . و رایزنان فرهنگى باید مسائل را به حوزههاى علمیه و علماى حوزه برسانند . اگر مراجع تقلید و بزرگان حوزه علمیه بدانند که در دنیا تشنگان فراوانى وجود دارند که از چشمه زلال شیعه اثنى عشرى سیراب مىشوند، احساس مسئولیتخواهند کرد و براى آن سرمایهگزارى کرده و شاگردانى تربیتخواهند کرد .
امروز که ما گفتوگوى تمدنها و ادیان را مطرح مىکنیم، برخى فکر مىکنند که چیز جدیدى مطرح شده است . باید ریشه تاریخى این موضوع را در فرهنگ خود بیابیم و به دنیا اعلام کنیم که گفتوگوى میان ادیان از زمان پیامبر اکرم (ص) آغاز شده است و قرآن با نداى «قل یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمة سواء بیننا و بینکم ان لا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله و ...» ، قبل از سایرین، نداى گفتوگو با سایر ادیان را بلند کرده است . پس از آن نیز امیرالمومنین، امام محمد باقر، امام جعفر صادق و امام رضا (سلام الله علیهم اجمعین) طلایهداران این حرکتبودهاند .
در مساجد دنیاى اسلام، اصحاب ادیان مختلف، مانند مسیحیت و یهودیت و حتى کافر و ملحد مىآمدند و با امامان شیعه بحث و مناظره مىکردند که در این زمینه کتابهاى احتجاجات را داریم . گفتوگوهایى با زنادقه همچون عمران ساوى و جاثلیق مسیحى شده است . البته این مقدارى است که ثبت و ضبط شده است و بسیارى از این مطالب از بین رفته است .
منابع عظیمى وجود دارد و علما و بزرگان از آن اطلاع دارند که این موضوع بىسابقه نیست . این فعالیتها درخششهایى بوده است که در بسیارى از مواقع، شرایط نامساعد زمان اجازه رشد به این فعالیتها را نداده است; نه اینکه شخصیتها و بزرگان در فکر انجام این کارها نبودهاند، بلکه ضرورتها، مشکلات، موانع و اولویتهایى مطرح بوده است و به آنها اجازه نمىداده است که به هر چه که مىخواستند، عمل بکنند و با آنکه دولتهاى ستمگر اجازه نمىدادند، ولى باز هم از پا نمىنشستند .
باید راه آنها را ادامه دهیم و راههایى جدید و متناسب با زمان ارائه کنیم، تا انشاءالله به وظیفه بزرگى که بر عهده داریم و آن زمینهسازى براى ظهور امام زمان (عج) و تشکیل جامعه جهانى و حکومت عدل جهانى است، عمل کرده باشیم .
همانطور که مىدانید، سازمانها و با نهادهاى مختلفى وجود دارد که در سطح بینالمللى فعالیت دارند . این سازمانها چقدر حوزه و شوراى عالى حوزه در تعامل و تبادل هستند; به این معنا که چه مقدار از نیازهایى که در خارج از کشور وجود دارد، در قالب اطلاعات به حوزه منتقل شده است، تا حوزه متقابلا در زمینه آموزش، پژوهش، تبلغ و ... جهتگیرىهاى خود را به این خواستهها و نیازها پیوند و اختصاص دهد و جهتبخشیده است . این همکارى به چه میزان وجود داشته است؟
این سؤال را باید از بزرگان حوزه و شوراى عالى حوزه داشته باشید . من تاکید مىکنم که با این بزرگان گفتوگو داشته باشید و از نظرات و دیدگاهها و رهنمودهاى آنان استفاده کنید . بدون شک این ارتباطات با مؤسسات وجود دارد و حوزه علمیه با مراکز آموزشى، علمى، فرهنگى جهان اسلام ارتباطاتى دارد، حتى با مراکز سایر ادیان رفت و آمدها، ارتباطات، گفتوگوها و مبادله نشریاتى وجود دارد .
امروز در حوزه علمیه قم، مرد و زن مسیحىاى که به شناخت اسلام علاقه دارند، به تحصیل مشغول هستند با خانم و آقاى مسیحىاى برخورد کردهام که براساس قراردادى، چند سال است در حوزه علمیه در حال تحصیل است .
الحمدلله اکنون در حوزه، در این زمینه گامهاى خوبى برداشته شده است و هزاران طلبه خارجى (مرد و زن) در قم مشغول تحصیل هستند و به افراد شیعه و مسلمان اختصاص ندارد و غیر مسلمانهایى در قم مشغول تحصیل و فراگیرى علوم اسلامى هستند و اسلامشناسى مىخوانند .
این حرکتباید توسعه پیدا بکند و نهادینه شود . دستگاههاى جمهورى اسلامى ایران باید در این زمینه به حوزههاى علمیه یارى برسانند تا این ارتباطات برقرار بشود .
به هر حال، ما در دنیایى زندگى مىکنیم که مثلا واتیکان (مرکز) یکى از فرقههاى مسیحیت است . مسیحیت داراى سه فرقه است و پاپ رهبر کاتولیکهاى جهان است و واتیکان مرکز دنیاى کاتولیک استو براساس آمار، گزارشات و اطلاعات معتبر، کلیساهاى واتیکان در دنیا، دو میلیون مبلغ براى تبلیغ مسیحیت در سراسر جهان در اختیار دارد .
به هر حال ما در دنیا رقیبان بزرگى داریم; کشورهایى در جهان اسلام هستند که سالیانه میلیاردها دلار براى گسترش تبلیغات دینى براساس روش، مرام و اهداف خود سرمایهگذارىهاى عظیمى کردهاند (عربستان سعودى، لیبى، سودان و امارات)، و در زمینه رسانههاى جمعى، انتشارات دانشگاهى و تربیت مبلغ فعالیت مىکنند . شما مىدانید که دانشگاه الازهر مصر دو قسمت دارد: ما فقط با بخش حوزه علمیه الازهر آشنا هستیم، ولى بخش عظیمى از دانشگاه الازهر در رشتههاى مختلف علوم تجربى فعال هستند و مبلغانى با کسوت پزشکى تربیت مىکنند .
من قبول دارم که ما به یک نگاه و مطالعه مجدد براى تجدید نظر در نظامهاى آموزشى، پژوهشى، مدیریتى و برنامهریزى خود نیاز داریم و البته باید متناسب با نیازهاى جدید دراین مسائل تجدید نظر کنیم . حوزههاى علمیه باید خود را براى مواجه شدن با رویکرد جدید آماده کنند که نشانههاى بروز این آمادگى و رویکردهاى جدید مشاهده مىشود .