قلمروهاى جهانى حوزه
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
در خدمت آقاى اعرافى ریاست محترم پژوهشکدهه حوزه و دانشگاه هستیم که اخیرا به مؤسسه پژوهشى با دو پژوهشکده تبدیل شده است . ضمن تشکر از فرصتى که در اختیار ماگذاشتید . موضوع بحث پژوهشهاى حوزوى و عرصه بین الملل است . مقدمتا لازم است که طرح بحثبه این صورت بشود که اصولا جایگاه مراکز پژوهشى و نظام پژوهشى در نظام حوزه و نظام آموزشى حوزه را به چه شکلى ارزیابى مىکنید؟ و با توجه به نیازهاى جهانى در حوزههاى فکرى و اندیشهاى آیا کاستىها و نارسایىهایى ملاحظه مىفرمایید؟ و یک تحلیل کلى در مورد نظام پژوهشى حوزه ارائه دهید .
بنده هم از همه دوستانى که در صدد برگزارى این نشستبر آمدند و کوشش مىکنند که نگاه بین المللى مناسب و فراخور حوزه پدید آید، تشکر و سپاسگذارى دارم . امیدوارم که در جهتبسط پیام حوزه در عرصه بین المللى و تعامل قوىتر میان حوزه و جهان بیرون گامهاى استوار برداشته شود . در جهت تبیین محورى که شما مطرح کردید چهار نکته را عرض مىکنم:
نکته اول، این که حوزههاى دینى با توجه به سابقه ممتدى که دارند، اصولا در ذات خود شاخص جهانى بودن و فراملیتى را دارا بودهاند و دلیل این امر این است که حوزههاى دینى در طول تاریخ حامل پیام اسلام و پیام مکتب اهل بیت هستند و از آن جا که این پیام ذاتا جهان شمول و فراگیر است، طبیعتا حاملان آن پیام بایستى جهان شمول بیندیشند، جهان شمول حرکتبکنند، و فراملیتى و بین المللى اقدام و عمل کنند . و در مقام عمل هم همینطور بوده است، اگر کسى به تحول حوزههاى شیعه نگاه کلانى بیندازد حوزههاى متنوع شیعه را در گذر تاریخ ارزیابى نماید، این حقیقت را لمس خواهد کرد، حوزههاى علمیه هم در مناطق گوناگون جهان شکل گرفتهاند و هم هر جا حوزهاى بوده است، على الاصول پذیراى افراد از سایر کشورها و ملیتها بوده است . البته به دلایل مختلف تاریخى شکلگیرى حوزههاى دینى طبیعتا در مناطق اسلامى است و حوزههاى شیعه در مناطق شیعه نشین است، دارد . اما در ذات آنها جهان شمولى وجود داشته است، اگر حوزه بغداد، جبل عامل، حوزه نجف، حوزه رى و سایر حوزهها را نگاه کنید، ویژگى فراملیتى و بین ا لمللى را در خیلى از آنها مىشود د ید . البته غیر از حوزههاى دینى تجار و پارهاى از اصحاب حرفههاى دیگر وجود داشتند که حامل پیام اسلام در سایر کشورها بودند .
نکته دوم، این که حوزهها براى این که در شرایط جدید جهانى شدن در عرصه بین المللى حضور داشته باشند و پیام اسلام را در عرصه جهانى انتقال دهند، طبعا نیازمند این هستند که در درونمایه و تار و پود خود نگاه بین المللى قوىتر تولید کنند . آموزش و پژوهش به عنوان دو عنصر اصلى در حوزهها نیازمند این است که در کالبد آنها روح نگاه بین المللى و اندیشه جهانى دمیده شود .
نکته سوم، اینکه حوزه قم به عنوان برآیند تاریخى حوزههاى شیعه بیشترین ویژگى بین المللى و جهانى بودن را دارا است و از مرحله پایه گذارى آن توسط آیت الله حائرى نطفه اولیه این ویژگى بسته شده و همین طور رو به تکامل بوده و پس از پیروزى شکوهمند انقلاب اسلامى دور جدیدى را در حوزه احساس مىکنیم این دوره جدید شاخصها و امتیازاتى دارد که به بعضى از آنها اشاره مىکنم:
در این مرحله جدید حوزه علمیه قم به لحاظ کمیت افزایش فراوانى پیدا کرده است ; به لحاظ گسترش از برادران به خواهران تعمیم پیدا کرده است ; به لحاظ تنوع ملیتى جهش یافته است، به لحاظ گسترش مراکز آموزشى و مراکز پژوهشى و نو شدن شیوههاى پژوهشى و نگاههاى جدید به پژوهش و همین طور در بعد ارتباط با جهان بیرون حوزه قم پس از انقلاب شکوهمند اسلامى در همه این عرصهها تحولات مثبت و کلانى را تجربه کرده است . هر کدام از این ممیزات و شاخصها البته جاى حثبیشترى دارد، از جمله این ممیزات پیدایش مراکز پژوهشى به شیوههاى نوین است و در درون این تحول جدید پژوهشى طبعا در زمینه توجه به عنصر جهانى و مخاطبان جهانى با کاستىهایى مواجه هستیم .
نکته چهارم، این که بین المللى شدن نظام پژوهش حوزه شرایط و اقتضائات و لوازم و مقدماتى دارد که به برخى از آنها اشاره مىکنم:
اولا آشنایى با فرهنگ کشورها و مراکز علمى منطقهاى و بین المللى شرط اول تحول مورد نظر است و براى این امر باید ساز و کارهاى مناسبى اندیشیده شود .
ثانیا، بینش بین المللى و باور به ضرورت حضور در عرصه جهانى و بین المللى امرى ضرورى است و این بینش و باور بایستى با اصول تربیتى مناسب پرورانده شود .
ثالثا، آشنایى با رشتههاى علوم انسانى و اجتماعى و فلسفههاى جدید بصورت عمیق لازم است ; دنیاى جدید و جهان غرب لایههاى مختلفى دارد و یکى از لایههاى مهمش که با ما بیشتر تماس پیدا مىکند فلسفهها و علوم انسانى و اجتماعى است و تولیداتى که در قلمروى علوم انسانى و اجتماعى و فلسفه دارند با این مجموعه باید آشنا شد .
رابعا، ضرورت آشنایى با ادبیات جدید جهانى و زبان تعامل فکرى با همه معنا و مفهومى که دارد زبانهایى مثل عربى، انگلیسى، اردو، فرانسه و بعضى از زبانهاى دیگر از اهمیتبیشترى برخوردار است .
خامسا، نکته بسیار مهم این است که نیازشناسى بین المللى، منطقهاى و کشور امر مهمى است که لازم است مراکزى در این زمینهها تحقیق کنند .
قطعا این موضوع یک بررسى آسیب شناسانهاى را مىطلبد . چرا حوزه از کارکرد بینالمللى مناسب برخوردار نیست و تولیدات متناسب با آن وجود ندارد و در این زمینه چه کاستىهایى موجود است؟
پاسخ این سؤال را به دو بخش تقسیم بکنم: اول این که بر اساس شاخصهایى که براى ارزیابى توفیق یا عدم توفیق چه اندازه توفیق کسب وجود دارد و دوم این که نتیجه را تحلیل و علتیابى نماییم .
اما در مورد اول مىتوان گفت ضمن پذیرش برخى از توفیقات، و بر اساس شاخصهاى ذیل، خیلى هم نمىتوان خوشبین بود:
1) اصولا میزان تولید کتابهاى دینى و حوزوى به زبانهاى دیگر ; چه تدوین و چه ترجمه، چندان بالا و متناسب با نیازها و زبانهاى گوناگون نیست این امر گرچه نیازمند یک تحقیق آمارى و میدانى است اما بر اساس تخمینهاى اولیه اطمینان وجود دارد که به زبانهاى مختلف واقعا کتاب در اندازه لازم نداریم . مثلا چقدر منابع اصلى اسلامى و شیعى ترجمه شده است؟ قرآن، اصول کافى، نهج البلاغه و خیلى از منابع و متون اصلى ترجمه نشده است . چه برسد به کتابها و منابع تحقیقى و تحلیلى که بایستى اندیشه دینى را باز کند و ارایه دهد .
2) شاخص دیگر آشنایى با زبانهاى زنده دنیا و تسلط بر آنها در میان فضلاء و طلاب است; سؤال این است که چقدر آشنایى با زبانها در حوزه وجود دارد البته آمار و ارقام روشنى در دست نیست، گرچه در این قلمرو پیشرفتهایى به دست آمده است اما متناسب با نیازها و زبانها این امر اندک تخمین زده مىشود حتى در زمینه زبان عربى که زبان بینالملل اسلامى استخیلى کاستى داریم .
3) شاخص سوم اعزامهاى تبلیغى و سفرهاى علمى است، در این زمینه نیز فکر مىکنم بیشتر در لاک خود هستیم و اعزامهاى تبلیغى و علمى از میزان درخورى برخوردار نیست .
4) شاخص دیگر حضور در کنفرانسها و نشستهاى علمى و بین المللى است در این زمینه هم به نظر من آمار و ارقام خیلى محدود است .
5) همین طور حضور در مجلات بین المللى اندک است و تولید مجلات بین المللى به زبانهاى دیگر خیلى کم است .
6) همین طور سایتهاى بین المللى است که البته گامهایى برداشته شده است ولى معمولا سایتهاى ما سایتهاى سطحى و اولیه است . به شاخصهاى دیگرى هم مىتوان اشاره کرد .
این شاخصها نشان مىدهد که مجموعه حوزه با چهل هزار طلبه و دویست مرکز آموزشى و پژوهشى و نهادهاى مختلفى که وجود دارد چه اندازه براى جهان بیرون شناخته شده است و چه اندازه سهم، کارآیى و حضور دارد و نشان مىدهد که خیلى آمار بالایى نداریم اما در عین حال در همه این موارد قدمهایى برداشته شده است . و البته لازم است در این زمینه یک کار تحقیقى میدانى بعمل آید . تا آمار و ارقام دقیق بدست آید ضمن آنکه طرحهاى جدید و برنامههاى نوین حوزه، مرکز جهانى، سازمان مدارس و مراکز دیگر نشانههاى رشد و بالندگى و بین المللى شدن حوزه است .
اما بخش دوم بحث این است ک چرا این کاستىها را داریم؟ به نظر من هم نظام آموزشى حوزه کاستىهایى دارد، نظام آموزشى باید به تنوع و تکثر رشتهها و تولید پایان نامههاى متناسب با نیازها و شرایط جهانى بپردازد، به تربیتبین المللى و تقویت زبانهاى دیگر در متن نظام آموزشى اهتمام ورزد و در همه این زمینهها باید تمهیداتى در نظام آموزشى اندیشیده شود و در واقع علاوه بر روى کرد درونى، یک رویکرد بیرونى هم در متن نظام آموزشى لازم است و نظام پژوهش هم همین طور است; قطعا باید نظام آموزشى، نظام پژوهشى و نظام تربیتى بر اساس نیاز جهانى بازنگرى شده و روح بین المللى در آنها دمیده شود .
بنابراین در نظام آموزشى، پژوهشى، فرهنگى و پشتیبانى، ارتباطى و اطلاعاتى حوزه، با این نگاه کاستىهایى دیده مىشود و براى ترمیم و جبران آن چاره اندیشى و برنامه ریزى بعمل آید .
به نظر شما نقش علوم انسانى و اجتماعى در این زمینه چیست؟
همان طور که اشاره کردم، آشنایى با علوم انسانى و اجتماعى به شکل جدید آن که در غرب منفذ ورود در دنیاى فرهنگى و کانال ارتباطى است و هنوز جایگاه آن به درستى در حوزه شناخته شده نیست و البته منظور از علوم انسانى معناى عام آن است که فلسفههاى جدید را هم شامل مىشود . من فکر مىکنم که بدون آشنایى با علوم انسانى و اجتماعى ارتباط با جهان میسر نیست . و دینشناسى، غربشناسى، شیعهشناسى و علوم انسانى و اجتماعى . به خصوص کارشناسى کشورها و بین الملل، مسایلى است که کمتر به آنها پرداختیم و در مؤسسات پژوهشى کمتر به این موضوعها پرداخته مىشود در حالى که اینها علومى است که براى ارتباط با جهان امروز و دنیاى بیرون لازم است .
با توجه به فعالیتهاى مؤسسه پژوهشى حوزه و دانشگاه، آیا رویکرد بین المللى، با توجه به نیازهاى فکرى دنیاى معاصر، مطرح نظر نبوده است؟
مؤسسه حوزه و دانشگاه بر اساس یک برنامه چهار ساله مصوب و وظایف و ماموریتهاى مشخصى حرکت مىکند، یکى از مسایلى که در فاز اول مورد توجه قرار گرفته است آغاز رویکرد بین المللى است و برخى از اقدامها برنامه ریزى و آغاز شده است; بعنوان نمونه با پارهاى از مراکز علمى پژوهى بین المللى توافق نامه امضاء کردهایم و نشستهایى برگزار کردیم، براى محققان سفرهاى مطالعاتى طراحى شده است، سایت فارسى و عربى و انگلیسى راه اندازى شده است، البته ماموریت اصلى این مؤسسه در داخل کشور است اما در عین حال از عرصه بین المللى جدا نیست، اینها بعضى از نمادها و نمودهاى این رویکرد است .
امیدواریم که در این جهتبتوانیم در سالهاى آینده کارهاى بیشترى انجام دهیم، در مورد کتاب تا به حال به زبان فارسى و عربى منتشر کردیم و به زبان انگلیسى یک کتاب اقتصادى منتشر کردیم و انشاءالله در این زمینه باید قدمهاى بیشترى برداریم .
یکى از ویژگىهاى جهانى شدن طرح موضوعات جدیدى است که برخى از آنها متوجه اسلام مىشود، بحثهایى مثل حقوق بشر، حقوق زن، بحثهایى که امروز در محافل غرب مطرح هست، با توجه به این فضاى فکرى دنیا چه نظرى دارید؟
مهمترین امر این است که نظام پژوهشى مستقیم با سؤالها و زمینههاى بین المللى مواجه شود، و در واقع تمامى بحثها و تحقیقات در این جغرافیا قرار گیرد، بسیارى از بحثها باید در آن جغرافیاى بزرگ دیده شود . این اساس کار است و در این زمینه البته حقوق بشر، حقوق بین الملل، مباحث جدید کلامى، دینشناسى، قرآن پژوهشى و شاخههاى مرتبط با آن، فلسفه سیاسى اسلام، بحث دمکراسى و مردم سالارى و بحثهاى چالش برانگیز دیگر مهم است و در اولویت قرار دارد .
چه راه کار عملى را براى بهینه سازى و یا رفع کاستىها در این زمینه پیشنهاد مىفرمایید؟
براى این که بین المللى شویم پژوهش مهم ا ست و براى این که در پژوهشها رویکرد بین المللى ایجاد بشود در واقع حداقل در سه محور اصلى به بازسازى نیاز است . نخست: در محور نظام آموزشى این رویکرد باید تزریق شود و به امورى مانند: زبانهاى خارجى، رشتههاى علوم انسانى و اجتماعى و دینشناسى و رشتههایى که قبلا نامبرده شد، اهتمام ورزید و همینطور اهتمام به تحقیق در طول دوره آموزشى دوم: در نظام تربیتى و فرهنگى ضمن این که به تربیت دینى و حوزوى باید توجه شود اما باور به ضرورت ارتباط با جهان و آشنایى با عرصههاى جهانى و باور این که از لاک خود واقعا باید بیرون آییم و به بیرون نگاه کنیم، از مسایلى است که با ساز و کارهاى تربیتى در نظام تربیتى باید بدان پرداخته شود . سوم: در نظام پژوهش فکر مىکنم که توجه به آن رویکرد بین المللى کم و بیش وجود دارد لکن باید تقویتشود .
گفتگو از: دبیر کمیسیون پژوهش همایش - نوربخش
نکته اول، این که حوزههاى دینى با توجه به سابقه ممتدى که دارند، اصولا در ذات خود شاخص جهانى بودن و فراملیتى را دارا بودهاند و دلیل این امر این است که حوزههاى دینى در طول تاریخ حامل پیام اسلام و پیام مکتب اهل بیت هستند و از آن جا که این پیام ذاتا جهان شمول و فراگیر است، طبیعتا حاملان آن پیام بایستى جهان شمول بیندیشند، جهان شمول حرکتبکنند، و فراملیتى و بین المللى اقدام و عمل کنند . و در مقام عمل هم همینطور بوده است، اگر کسى به تحول حوزههاى شیعه نگاه کلانى بیندازد حوزههاى متنوع شیعه را در گذر تاریخ ارزیابى نماید، این حقیقت را لمس خواهد کرد، حوزههاى علمیه هم در مناطق گوناگون جهان شکل گرفتهاند و هم هر جا حوزهاى بوده است، على الاصول پذیراى افراد از سایر کشورها و ملیتها بوده است . البته به دلایل مختلف تاریخى شکلگیرى حوزههاى دینى طبیعتا در مناطق اسلامى است و حوزههاى شیعه در مناطق شیعه نشین است، دارد . اما در ذات آنها جهان شمولى وجود داشته است، اگر حوزه بغداد، جبل عامل، حوزه نجف، حوزه رى و سایر حوزهها را نگاه کنید، ویژگى فراملیتى و بین ا لمللى را در خیلى از آنها مىشود د ید . البته غیر از حوزههاى دینى تجار و پارهاى از اصحاب حرفههاى دیگر وجود داشتند که حامل پیام اسلام در سایر کشورها بودند .
نکته دوم، این که حوزهها براى این که در شرایط جدید جهانى شدن در عرصه بین المللى حضور داشته باشند و پیام اسلام را در عرصه جهانى انتقال دهند، طبعا نیازمند این هستند که در درونمایه و تار و پود خود نگاه بین المللى قوىتر تولید کنند . آموزش و پژوهش به عنوان دو عنصر اصلى در حوزهها نیازمند این است که در کالبد آنها روح نگاه بین المللى و اندیشه جهانى دمیده شود .
نکته سوم، اینکه حوزه قم به عنوان برآیند تاریخى حوزههاى شیعه بیشترین ویژگى بین المللى و جهانى بودن را دارا است و از مرحله پایه گذارى آن توسط آیت الله حائرى نطفه اولیه این ویژگى بسته شده و همین طور رو به تکامل بوده و پس از پیروزى شکوهمند انقلاب اسلامى دور جدیدى را در حوزه احساس مىکنیم این دوره جدید شاخصها و امتیازاتى دارد که به بعضى از آنها اشاره مىکنم:
در این مرحله جدید حوزه علمیه قم به لحاظ کمیت افزایش فراوانى پیدا کرده است ; به لحاظ گسترش از برادران به خواهران تعمیم پیدا کرده است ; به لحاظ تنوع ملیتى جهش یافته است، به لحاظ گسترش مراکز آموزشى و مراکز پژوهشى و نو شدن شیوههاى پژوهشى و نگاههاى جدید به پژوهش و همین طور در بعد ارتباط با جهان بیرون حوزه قم پس از انقلاب شکوهمند اسلامى در همه این عرصهها تحولات مثبت و کلانى را تجربه کرده است . هر کدام از این ممیزات و شاخصها البته جاى حثبیشترى دارد، از جمله این ممیزات پیدایش مراکز پژوهشى به شیوههاى نوین است و در درون این تحول جدید پژوهشى طبعا در زمینه توجه به عنصر جهانى و مخاطبان جهانى با کاستىهایى مواجه هستیم .
نکته چهارم، این که بین المللى شدن نظام پژوهش حوزه شرایط و اقتضائات و لوازم و مقدماتى دارد که به برخى از آنها اشاره مىکنم:
اولا آشنایى با فرهنگ کشورها و مراکز علمى منطقهاى و بین المللى شرط اول تحول مورد نظر است و براى این امر باید ساز و کارهاى مناسبى اندیشیده شود .
ثانیا، بینش بین المللى و باور به ضرورت حضور در عرصه جهانى و بین المللى امرى ضرورى است و این بینش و باور بایستى با اصول تربیتى مناسب پرورانده شود .
ثالثا، آشنایى با رشتههاى علوم انسانى و اجتماعى و فلسفههاى جدید بصورت عمیق لازم است ; دنیاى جدید و جهان غرب لایههاى مختلفى دارد و یکى از لایههاى مهمش که با ما بیشتر تماس پیدا مىکند فلسفهها و علوم انسانى و اجتماعى است و تولیداتى که در قلمروى علوم انسانى و اجتماعى و فلسفه دارند با این مجموعه باید آشنا شد .
رابعا، ضرورت آشنایى با ادبیات جدید جهانى و زبان تعامل فکرى با همه معنا و مفهومى که دارد زبانهایى مثل عربى، انگلیسى، اردو، فرانسه و بعضى از زبانهاى دیگر از اهمیتبیشترى برخوردار است .
خامسا، نکته بسیار مهم این است که نیازشناسى بین المللى، منطقهاى و کشور امر مهمى است که لازم است مراکزى در این زمینهها تحقیق کنند .
قطعا این موضوع یک بررسى آسیب شناسانهاى را مىطلبد . چرا حوزه از کارکرد بینالمللى مناسب برخوردار نیست و تولیدات متناسب با آن وجود ندارد و در این زمینه چه کاستىهایى موجود است؟
پاسخ این سؤال را به دو بخش تقسیم بکنم: اول این که بر اساس شاخصهایى که براى ارزیابى توفیق یا عدم توفیق چه اندازه توفیق کسب وجود دارد و دوم این که نتیجه را تحلیل و علتیابى نماییم .
اما در مورد اول مىتوان گفت ضمن پذیرش برخى از توفیقات، و بر اساس شاخصهاى ذیل، خیلى هم نمىتوان خوشبین بود:
1) اصولا میزان تولید کتابهاى دینى و حوزوى به زبانهاى دیگر ; چه تدوین و چه ترجمه، چندان بالا و متناسب با نیازها و زبانهاى گوناگون نیست این امر گرچه نیازمند یک تحقیق آمارى و میدانى است اما بر اساس تخمینهاى اولیه اطمینان وجود دارد که به زبانهاى مختلف واقعا کتاب در اندازه لازم نداریم . مثلا چقدر منابع اصلى اسلامى و شیعى ترجمه شده است؟ قرآن، اصول کافى، نهج البلاغه و خیلى از منابع و متون اصلى ترجمه نشده است . چه برسد به کتابها و منابع تحقیقى و تحلیلى که بایستى اندیشه دینى را باز کند و ارایه دهد .
2) شاخص دیگر آشنایى با زبانهاى زنده دنیا و تسلط بر آنها در میان فضلاء و طلاب است; سؤال این است که چقدر آشنایى با زبانها در حوزه وجود دارد البته آمار و ارقام روشنى در دست نیست، گرچه در این قلمرو پیشرفتهایى به دست آمده است اما متناسب با نیازها و زبانها این امر اندک تخمین زده مىشود حتى در زمینه زبان عربى که زبان بینالملل اسلامى استخیلى کاستى داریم .
3) شاخص سوم اعزامهاى تبلیغى و سفرهاى علمى است، در این زمینه نیز فکر مىکنم بیشتر در لاک خود هستیم و اعزامهاى تبلیغى و علمى از میزان درخورى برخوردار نیست .
4) شاخص دیگر حضور در کنفرانسها و نشستهاى علمى و بین المللى است در این زمینه هم به نظر من آمار و ارقام خیلى محدود است .
5) همین طور حضور در مجلات بین المللى اندک است و تولید مجلات بین المللى به زبانهاى دیگر خیلى کم است .
6) همین طور سایتهاى بین المللى است که البته گامهایى برداشته شده است ولى معمولا سایتهاى ما سایتهاى سطحى و اولیه است . به شاخصهاى دیگرى هم مىتوان اشاره کرد .
این شاخصها نشان مىدهد که مجموعه حوزه با چهل هزار طلبه و دویست مرکز آموزشى و پژوهشى و نهادهاى مختلفى که وجود دارد چه اندازه براى جهان بیرون شناخته شده است و چه اندازه سهم، کارآیى و حضور دارد و نشان مىدهد که خیلى آمار بالایى نداریم اما در عین حال در همه این موارد قدمهایى برداشته شده است . و البته لازم است در این زمینه یک کار تحقیقى میدانى بعمل آید . تا آمار و ارقام دقیق بدست آید ضمن آنکه طرحهاى جدید و برنامههاى نوین حوزه، مرکز جهانى، سازمان مدارس و مراکز دیگر نشانههاى رشد و بالندگى و بین المللى شدن حوزه است .
اما بخش دوم بحث این است ک چرا این کاستىها را داریم؟ به نظر من هم نظام آموزشى حوزه کاستىهایى دارد، نظام آموزشى باید به تنوع و تکثر رشتهها و تولید پایان نامههاى متناسب با نیازها و شرایط جهانى بپردازد، به تربیتبین المللى و تقویت زبانهاى دیگر در متن نظام آموزشى اهتمام ورزد و در همه این زمینهها باید تمهیداتى در نظام آموزشى اندیشیده شود و در واقع علاوه بر روى کرد درونى، یک رویکرد بیرونى هم در متن نظام آموزشى لازم است و نظام پژوهش هم همین طور است; قطعا باید نظام آموزشى، نظام پژوهشى و نظام تربیتى بر اساس نیاز جهانى بازنگرى شده و روح بین المللى در آنها دمیده شود .
بنابراین در نظام آموزشى، پژوهشى، فرهنگى و پشتیبانى، ارتباطى و اطلاعاتى حوزه، با این نگاه کاستىهایى دیده مىشود و براى ترمیم و جبران آن چاره اندیشى و برنامه ریزى بعمل آید .
به نظر شما نقش علوم انسانى و اجتماعى در این زمینه چیست؟
همان طور که اشاره کردم، آشنایى با علوم انسانى و اجتماعى به شکل جدید آن که در غرب منفذ ورود در دنیاى فرهنگى و کانال ارتباطى است و هنوز جایگاه آن به درستى در حوزه شناخته شده نیست و البته منظور از علوم انسانى معناى عام آن است که فلسفههاى جدید را هم شامل مىشود . من فکر مىکنم که بدون آشنایى با علوم انسانى و اجتماعى ارتباط با جهان میسر نیست . و دینشناسى، غربشناسى، شیعهشناسى و علوم انسانى و اجتماعى . به خصوص کارشناسى کشورها و بین الملل، مسایلى است که کمتر به آنها پرداختیم و در مؤسسات پژوهشى کمتر به این موضوعها پرداخته مىشود در حالى که اینها علومى است که براى ارتباط با جهان امروز و دنیاى بیرون لازم است .
با توجه به فعالیتهاى مؤسسه پژوهشى حوزه و دانشگاه، آیا رویکرد بین المللى، با توجه به نیازهاى فکرى دنیاى معاصر، مطرح نظر نبوده است؟
مؤسسه حوزه و دانشگاه بر اساس یک برنامه چهار ساله مصوب و وظایف و ماموریتهاى مشخصى حرکت مىکند، یکى از مسایلى که در فاز اول مورد توجه قرار گرفته است آغاز رویکرد بین المللى است و برخى از اقدامها برنامه ریزى و آغاز شده است; بعنوان نمونه با پارهاى از مراکز علمى پژوهى بین المللى توافق نامه امضاء کردهایم و نشستهایى برگزار کردیم، براى محققان سفرهاى مطالعاتى طراحى شده است، سایت فارسى و عربى و انگلیسى راه اندازى شده است، البته ماموریت اصلى این مؤسسه در داخل کشور است اما در عین حال از عرصه بین المللى جدا نیست، اینها بعضى از نمادها و نمودهاى این رویکرد است .
امیدواریم که در این جهتبتوانیم در سالهاى آینده کارهاى بیشترى انجام دهیم، در مورد کتاب تا به حال به زبان فارسى و عربى منتشر کردیم و به زبان انگلیسى یک کتاب اقتصادى منتشر کردیم و انشاءالله در این زمینه باید قدمهاى بیشترى برداریم .
یکى از ویژگىهاى جهانى شدن طرح موضوعات جدیدى است که برخى از آنها متوجه اسلام مىشود، بحثهایى مثل حقوق بشر، حقوق زن، بحثهایى که امروز در محافل غرب مطرح هست، با توجه به این فضاى فکرى دنیا چه نظرى دارید؟
مهمترین امر این است که نظام پژوهشى مستقیم با سؤالها و زمینههاى بین المللى مواجه شود، و در واقع تمامى بحثها و تحقیقات در این جغرافیا قرار گیرد، بسیارى از بحثها باید در آن جغرافیاى بزرگ دیده شود . این اساس کار است و در این زمینه البته حقوق بشر، حقوق بین الملل، مباحث جدید کلامى، دینشناسى، قرآن پژوهشى و شاخههاى مرتبط با آن، فلسفه سیاسى اسلام، بحث دمکراسى و مردم سالارى و بحثهاى چالش برانگیز دیگر مهم است و در اولویت قرار دارد .
چه راه کار عملى را براى بهینه سازى و یا رفع کاستىها در این زمینه پیشنهاد مىفرمایید؟
براى این که بین المللى شویم پژوهش مهم ا ست و براى این که در پژوهشها رویکرد بین المللى ایجاد بشود در واقع حداقل در سه محور اصلى به بازسازى نیاز است . نخست: در محور نظام آموزشى این رویکرد باید تزریق شود و به امورى مانند: زبانهاى خارجى، رشتههاى علوم انسانى و اجتماعى و دینشناسى و رشتههایى که قبلا نامبرده شد، اهتمام ورزید و همینطور اهتمام به تحقیق در طول دوره آموزشى دوم: در نظام تربیتى و فرهنگى ضمن این که به تربیت دینى و حوزوى باید توجه شود اما باور به ضرورت ارتباط با جهان و آشنایى با عرصههاى جهانى و باور این که از لاک خود واقعا باید بیرون آییم و به بیرون نگاه کنیم، از مسایلى است که با ساز و کارهاى تربیتى در نظام تربیتى باید بدان پرداخته شود . سوم: در نظام پژوهش فکر مىکنم که توجه به آن رویکرد بین المللى کم و بیش وجود دارد لکن باید تقویتشود .
گفتگو از: دبیر کمیسیون پژوهش همایش - نوربخش