آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

نکاح صغیره، از یکسو با مقوله نکاح و از دیگرسو با حوزه حقوق اطفال، مرتبط و از اینرو، مقتضی دقّت مضاعف است. در نکاح صغیره، در عین اجماع بر حرمت آمیزش، استمتاعات غیر وطی از قبیل تفخیذ، تقبیل و ... حتی درشیرخوار جایز شمرده شده است که چه بسا مصداق کودک آزاری هم دانسته شود. نوشتار حاضر، به روش توصیفی - تحلیلی، ضمن بررسی اقوال و ادله آنها بر این باور است که اساساً موضوع استمتاع جنسی، زوجه بالغ بوده، نه طفل؛ و علاوه بر ایراد صدمات روانی و  تربیتی که از این رهگذر به طفل وارد شده و به حکم ادله نفی ضرر، مورد نهی است. عقل نیز به طور قطعی، حاکم به قبح آن بوده و در واقع، این قبیل استمتاعات، به وسیله مخصّص لبّی از حکم جواز، خارج و به حکم اوّلی، حرام است. اگرچه برخی برای پرهیز از معضلات یاد شده، نکاح صغیره را از اساس باطل دانسته اند که به نظر می رسد در صورتی که غرض عقلائیِ دیگری برای چنین نکاحی مطرح نباشد، باید آن را پذیرفت وگرنه، به حکم قواعد عمومی باب معاملات و نکاح، عقد با رعایت موارد یادشده، صحیح است. از اهداف اصلی این نوشتار، که جنبه ابتکاری و انحصاری نوشتار حاضر نیز محسوب می شود بهره بردن از بحث مخصّص لبّی برای گره گشائی از یک مسأله فقهی و حقوقی است (بررسی نتیجه إعمال مخصّص لبّی در خصوص استمتاعات غیر وطی از زوجه صغیره) چه تاکنون این بحث تنها در لابلای کتب اصولی و در قالب مثال های بسیط مطرح می شده و کمتر در مقام افتاء بدان استناد شده است.

Prohibition of Sexual Enjoyment from a Minor Wife Based on Rational Specification (Mukhassis Lobbiy)

The marriage of minors intersects both the domain of marriage and children’s rights, necessitating heightened scrutiny. In cases of minor marriage, while there is a consensus on the prohibition of sexual intercourse, non-coital sexual acts such as tafkhidh (thighing), kissing, and others, even with an infant, have been deemed permissible, despite potentially constituting child abuse. This paper, adopting a descriptive-analytical approach, examines the relevant opinions and their justifications, arguing that sexual enjoyment pertains fundamentally to a mature wife, not a child. Moreover, in addition to the psychological and developmental harms inflicted on the child, which are prohibited under the principle of la darar (prohibition of harm), reason unequivocally condemns such actions. Consequently, these types of non-coital sexual activities are excluded from the permissive ruling by rational specification (mukhassis labbiy) and revert to their primary ruling of prohibition.  Although some scholars have deemed minor marriage entirely invalid to avoid the aforementioned harms, this paper contends that such a marriage may be valid if it serves a rational purpose; otherwise, it should be invalidated. According to general principles of transactions and marriage, the contract remains valid if these conditions are observed. The primary objective of this study, which represents a novel and exclusive contribution, is the application of mukhassis labbiy to resolve a significant legal and jurisprudential issue (the examination of non-coital sexual acts involving a minor wife). While this discussion has traditionally appeared in jurisprudential texts in the form of simplified examples, it has rarely been invoked explicitly in legal rulings (fatwas).

تبلیغات