آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

از جمله دستاوردهای حیرت انگیز بشری در قرن اخیر می توان به تصرّفات و مداخلات دانشمندان در حوزه ژنتیک اشاره کرد. متخصّصان با کشف فنّاوری نوین در ویرایشگری ژن، این توانایی را ایجاد نموده اند که با حذف یا ویرایش ژن های نامطلوب و بیماری زا در بدن، به درمان بیمار مبادرت ورزند و یا صفات مطلوبی را در  نهاد انسان محقّق نمایند. حکم  به جواز یا عدم جواز چنین عملی در هاله ای از ابهام و مورد اختلاف فقیهان معاصر است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مشروعیّت مداخلات ژنتیکی در نهاد انسان به روش توصیفی - تحلیلی، دیدگاه فقیهان مخالف و موافق  را موردبررسی قرار داده است. یافته های پژوهش حکایت از آن داردکه حکم جواز بهینه سازی ژنتیکی را می توان با ادله ای چون اصل اباحه، اصل مداوا و درمان، قاعده وجوب حفظ نفس، قاعده تسلیط و عروض احکام ثانوی توجیه پذیر دانست. در نتیجه، این پژوهش، تغییرات لازم در ژنوم انسانی را چه در حوزه جنسیّتی و غیر آن،  مشروط بر این که با مقاصد درمانی همراه  بوده و منفعت عقلایی در پی داشته باشد و  با ارتقای کمالات جسمانی یا روانی جنین را بعد از تولّد فراهم نماید با رعایت شروطی مقرّر و تصویب قوانین نظارتی را بر این فنّاوری،  بلامانع می داند.

Conditional Legitimacy in Human Genome Editing

One of the most astonishing achievements of humanity in recent decades is the interventions and manipulations carried out by scientists in the field of genetics. By discovering modern gene-editing technology, specialists have gained the ability to treat diseases by removing or editing undesirable and disease-causing genes in the human body or to instill desirable traits in individuals. The ruling on the permissibility or prohibition of such practices remains ambiguous and is a subject of debate among contemporary jurists. This study, using a descriptive-analytical method, examines the legitimacy of genetic interventions in humans by exploring the views of both opposing and supportive jurists. The findings suggest that the permissibility of genetic optimization can be justified with arguments such as the principle of permissibility (Asl al-Ibaha), the principle of treatment and healing, the rule of preserving life (Hifz al-Nafs), the rule of authority (Taslit), and the application of secondary rulings (Ahkam al-Thaniyah). Consequently, the study concludes that necessary changes in the human genome—whether in the area of gender or otherwise—are permissible under certain conditions, provided they are accompanied by therapeutic purposes, yield rational benefits, and promote the physical or psychological development of the fetus after birth. Additionally, the study recommends the establishment of regulations and supervisory laws over this technology.

تبلیغات