آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

متن

هرگاه کسى بخواهد درباره موضوعى تاریخى بدون درنظر گرفتن اوضاع زمان و مکان اظهارنظر و تحقیق کند، به خطا رفته است و ممکن نیست که به مقصود برسد . زمان و مکان دو عامل بسیار مؤثر و اساسى در کلیه شؤون اجتماعى و زندگانى افراد است . بنابراین، قبل از آنکه درباره محقق اردبیلى و روحانیت‏شیعه چیزى بنویسیم، لازم است‏به طور اجمال درباره وضع زمان و اوضاع اجتماعى عصر آن بزرگوار از لحاظ علمى و دینى و سایر شؤون بحث کنیم .
ظهور صفویه (1)
شاه اسماعیل فرزند سلطان حیدر فرزند سلطان جنید بن صدرالدین ابراهیم
بن سلطان خواجه على بن شیخ صدرالدین موسى فرزند شیخ صفى‏الدین اسحاق اردبیلى در 906 ق به عزم خونخواهى پدر و تشکیل سلطنت قیام کرد . وى در این هنگام بیش از سیزده سال نداشت . مشارالیه به جاى پدر به مسند ارشاد نشسته بود . صوفى‏ها و مویدان وى، او را تقویت کردند تا توانست دولتى مقتدر بنام صفویه ایجاد کند . شاه اسماعیل با شجاعت و با کمک نیروى قزلباش یعنى صوفیان و ارادتمندانش، در مدتى کوتاه تمام ایران را تسخیر کرد و حکومتى مستقل تشکیل داد .
پس از فتح شهرها، او متوجه شد که تصرف قلوب جز از راه علم و منطق ممکن نیست . و از آنجا که علما به عنوان «ورثة الانبیاء» و . . . بر قلوب مردم حکومت دارند، او علما و دانشمندان شیعه را، از ممالک مجاور بخصوص بحرین و جبل عامل - دو کانون فروزنده تشیع - به ایران دعوت کرد تا در گسترش شیعه بعنوان مذهب رسمى ایران بکوشند .
فعالیتهاى علما در این موقعیت‏حساس
علماى شیعه، چون زمینه‏ها را مناسب دیدند به فعالیتهاى زیر پرداختند:
1 - از بین بردن آثار شوم تبلیغات ضد ولایتى که از زمان خلفا شروع شده و در عهد بنى‏امیه و بنى‏عباس به ثمر رسیده بود . و مردم را از اهل بیت علیهم السلام دور ساخته بود .
2 - ایجاد دوستى و محبت‏خاندان رسول اکرم صلى الله علیه وآله که به نص قرآن شریف اجر و پاداش رسالت آن حضرت بود .
3 - چون در بخشى از اصول دین و فروع احکام، بین شیعه و سنى اختلاف وجود داشت و غالب مردم از آن بى‏اطلاع بودند، علما و دانشمندان به تالیف و نشر کتب کلامى و فقهى، بخصوص به زبان فارسى پرداختند .
فقه در دوره صفوى
فقه در دوره صفوى (907 - 1135 ق) از نظر گرایشهاى حاکم برآن و مکتبهایى که در طول این دو قرن و نیم بلکه تا نیم قرن پس از آن بر محیط علمى شیعى حکمفرما بود، به سه بخش تقسیم مى‏گردد .
1 - مکتب محقق کرکى
محقق دوم، على بن حسین بن عبدالعالى کرکى (م 940 ق) از شخصیتهاى بزرگ فقه شیعه است که در سیر تکاملى آن نقشى مهم داشته و بخصوص در استوار ساختن مبانى فقه کوششهاى اساسى کرده است . فقه کرکى از دو نظر با فقه دوره‏هاى پیشتر فرق دارد:
یکى آنکه او با قدرت علمى خویش مبانى فقه را مستحکم ساخت . مشخصه عمده فقه او استدلالهاى قوى در هر مبحث است . اوهم دلایل و براهین نظریات مخالف را به نحو عمیق و دقیق مطرح ساخته و هم نظر خود را در هر مورد با استدلال محکم به کرسى نشانده است .
مشخصه دیگر فقه کرکى، بذل توجه خاص به پاره‏اى مسائل است که تغییرات سیستم حکومتى و به قدرت رسیدن شیعه در ایران، به وجود آورده بود . مسائلى از قبیل حدود اختیارات فقیه، نماز جمعه، خراج و مقاسمه و نظایر آن که پیش از این، به خاطر عدم ابتلا، جایگاه مهمى در فقه نداشت، اکنون مورد توجه بسیار قرار گرفت . کرکى شخصا این مسائل را در آثار فقهى خود مانند جامع المقاصد و تعلیق الارشاد و فوائد الشرائع بتفصیل مورد بحث قرار داده و در برخى از آنها رسائلى مستقل نیز نوشته است .
بیشتر فقها و مجتهدان شیعه پس از کرکى تا پایان دوره صفوى متاثر از روش فقهى او بوده‏اند; چه مجموعه حقوقى عمیق و متین او را با استدلالهاى قوى و محکم، در برابر خود داشته‏اند . مشهورترین این فقیهان که نام و آراى ایشان در مآخذ فقهى
نقل مى‏شود عبارتند از: حسین بن عبدالصمد عاملى (م 984 ق) نگارنده العقد الطهماسبی و رسائل فقهى دیگر .
عبدالعالى بن على بن عبدالعالى کرکى (م 993 ق) نگارنده شرح ارشاد .
بهاء الدین محمد بن حسین عاملى (م 1030 ق) نگارنده مشرق الشمسین و حبل المتین و اثنا عشریات و جامع عباسى .
میرداماد، محمد باقر بن شمس الدین محمد استرآبادى (م 1040 ق) نگارنده شارع النجاة .
سلطان العلماء حسین بن رفیع الدین محمد مرعشى (م 1064) نگارنده حاشیه الروضة البهیة .
محقق حسین بن جمال الدین محمد خوانسارى (م 1098 ق) نگارنده مشارق الشموس .
جمال‏الدین محمدبن حسین خوانسارى (م 1125 ق) نگارنده حاشیه الروضة البهیة .
فاضل هندى، محمد بن حسن اصفهانى (م 1137 ق) نگارنده کشف اللثام و المناهج السویة .
2 - مکتب مقدس اردبیلى
محقق، احمد بن محمد اردبیلى (م 993 ق) نگارنده مجمع الفائدة و البرهان و زبدة البیان در فقه، روشى کاملا مستقل و مخصوص به خود داشت که مکتبى خاص به وجود آورد . مشخصه کار او، اتکا بر فکر و اجتهاد تحلیلى و تدقیقى، بدون توجه به آرا و انظار پیشینیان بود .
گروهى از بهترین فقهاى این دوره پیرو روش اردبیلى و دنباله‏رو او هستند که مشهورترین آنها این چند نفرند:
محمد بن على موسوى عاملى (م 1009 ق) نگارنده مدارک الاحکام و هدایة الطالبین .
حسن بن زین الدین عاملى (م 1011 ق) نگارنده معالم الدین و منتقى الجمان .
عبدالله بن حسین شوشترى (م 1021 ق) نگارنده جامع الفوائد .
محمد باقر بن محمد مؤمن سبزوارى (م 1090 ق) نگارنده کتاب کفایة الاحکام و ذخیرة المعاد .
ملا محسن فیض کاشانى (م 1090 ق) نگارنده الوافی و معتصم الشیعة و مفاتیح الشرائع را نیز باید به فهرست‏بالا افزود; چه او اگر چه پیرو مکتب اخبارى بود، اما روش آزادمنشانه مقدس اردبیلى را مى‏پسندید و در فقه اخبارى خود از همین روش حقوقى پیروى مى‏کرد .
علامه محمد باقر بن محمد تقى مجلسى (م 1110 ق) نگارنده مرآت العقول و بحار الانوار نیز به آرا و بیانات اردبیلى و صاحب مدارک علاقه‏مند بوده و از آن دو، در آثار خود بسیار نقل کرده است .
3 - اخباریان
مکتب اهل الحدیث در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم به دست متکلمان شیعى درهم کوبیده شده بود . با این همه، معدودى از هواداران آن در گوشه و کنار باقى مانده بودند . در اوایل قرن یازدهم بار دیگر این مکتب به وسیله محمد امین استرآبادى (م 1036 ق) با نگارش کتاب الفوائد المدنیة تجدید حیات یافت .
این گرایش که این بار با نام «اخبارى‏» شناخته مى‏شد، مانند سلف خویش روش اجتهاد و تفکر تعقلى و تحلیلى را در فقه شیعى محکوم مى‏کرد و به پیروى از ظواهر احادیث مذهبى دعوت مى‏کرد . امین استرآبادى در کتاب مزبور بااستدلالهایى، حجیت عقل را براى کشف حقایق مورد تردید قرار داد و اصول فقه شیعى را - که براساس استدلال و تحلیل عقلى بنا گردیده - بشدت رد کرد . این گرایش از نظر مبانى و باورها تقریبا برابر بود با گرایش افراطى‏تر مکتب اهل الحدیث که تمامى
احادیث مذهبى را معتبر مى‏پنداشت و قدرت نقادى درست همان احادیث را نیز فاقد بود .
گرایش اخبارى، از دهه چهارم قرن یازدهم در نجف و سایر مراکز علمى بین‏النهرین نفوذ کرد و مورد پیروى غالب فقهاى آن سامان قرار گرفت . (2) سپس، در ایران نیز به مرور از میانه و نیمه دوم قرن مزبور هوادارانى یافت و فقهایى در شهرستان‏هاى مختلف از آن جانبدارى کردند .
اخباریگرى از دهه‏هاى نخستین قرن دوازدهم بر همه مراکز علمى شیعه در ایران و عراق غلبه کرد و چند دهه، فقه شیعى را در تصرف انحصارى خود داشت . تا در نیمه دوم این قرن - چنان که اندکى بعد خواهیم دید - مجددا در برابر گرایش اصولى به سختى شکست‏خورد و از میدان بیرون رفت . مرکز اصلى این گرایش در این دوره بحرین بود و پس از زوال اخباریگرى در ایران و عراق همچنان در آن منطقه باقى ماند که تا به امروز در آن دیار مسلط و متبع است .
فقهاى نامدار اخبارى که در نیمه دوم قرن یازدهم تا پایان قرن بعد صاحب انظارى مخصوص به خود بوده، تنى چند بیش نیستند که از آن میان ملامحسن فیض کاشانى و یوسف بن احمد بحرانى - نگارنده الحدائق الناضرة - (م 1186 ق) با داشتن روشى معتدل مقامى ارجمند دارند . شیخ حر عاملى (م 1104 ق) نگارنده وسائل الشیعة نیز از بزرگان پیروان این روش است . نام چند تن دیگر از سرآمدان گرایش اخبارى چنین است:
خلیل بن غازى قزوینى (م 1088 ق) نگارنده دو شرح بر کافى .
نعمت الله بن عبدالله جزائرى (م 1112 ق) نگارنده کشف الاسرار .
سلیمان بن عبدالله بحرانى ماحوزى (م 1121 ق).
عبدالله بن صالح سماهیجى بحرانى (م 1135 ق).
مقامات روحانى و وظایف روحانیان در عصر صفویه
زمینه‏اى که براى فعالیت علماى شیعه، در آن زمان به وجود آمد، باعث‏شد که بتدریج علما در امور اجتماعى و سیاسى مملکت مؤثر واقع شوند و این تاثیر و نفوذ در دوره تهماسب یکم و حسین یکم به اوج خود رسید .
در واقع نوعى رابطه بین زعامت معنوى و زعامت‏سیاسى به وجود آمد که یکى از نتایج آن، اداره برخى از تشکیلات دولتى مانند امور قضایى و اوقاف و امور مالکیت‏به دست روحانیان بود .
در طول حکومت صفویه، قدرت مذهبى و قدرت دنیوى جز در موارد نادرى مانند مقدس اردبیلى که روش عباس یکم را در اداره حکومت نمى‏پسندید و آن را حکومت‏بر ملک عاریه مى‏دانست . (3) عدم تفاهم چندانى بین این دو قدرت حاکم پیش نیامد و اتحاد دولت و علما به صورت پدیدار شدن مشاغل و مناصبى تجلى کرد .
گرچه نظر کلى سلاطین صفوى در برابر نفوذ مذهب و مقامات دینى این بود که با افزودن تعداد محاکم عرف و ایجاد اغتشاش و بى‏نظمى در قضاى شرع و در تحت‏سلطه ظاهرى و دنیوى در آوردن پیشوایان اسلامى، از فعالیت آنان بکاهد . در عین حال علما نیز برغم این مساله تلاش داشتند تا در حد امکان زمینه اجراى عملى فرامین شرع را فراهم کنند .
مؤلف تذکرة الملوک در باره مقامات عالى روحانى دوره صفویه مى‏نویسد: این مقامات به ترتیب عبارتند از: 1 - صدر; 2 - شیخ الاسلام; 3 - قاضى; 4 - قاضى عسکر . این مقامات، گاه در دوره‏اى از این عهد تغییر نام دادند و یا زمانى وظایف یک منصب در منصب دیگرى ادغام شده است .
مقام «صدر» از زمان اسماعیل یکم وجود داشت و آن مقام «روحانى عالى مقام‏» رئیس دیوان روحانى بود که در آغاز بدان «صدر موقوفات‏» گفته مى‏شد . تعیین حکام شرع و مباشران اوقاف و قضاوت در باره جمیع سادات، علما، شیخ الاسلام‏ها، وزرا، مستوفیان و . . . از وظایف وى بود . دادگاه‏هاى چهارگانه (دیوان اربعه) بدون حضور «صدر» حکمى صادر نمى‏کردند . در عهد تهماسب یکم، دو مقام «صدر» وجود داشت، اما وظایف آنان تفکیک نشده بود . در عهد عباس یکم مقام «صدر» را مدتى خود شاه عباس به عهده مى‏گیرد . در عهد عباس دوم منصب «صدر» در شغل «وزیر اعظم‏» ادغام و در عهد سلیمان مقام «صدر» به «صدور» - نواب - خاصه و عامه تقسیم شد .
مقام «صدر» در عهد حسین یکم به مقام «ملاباشى‏» تبدیل شد و در دوره وى «ملاباشى‏» عالى‏ترین مقام روحانى تشکیلات صفوى است . مقامات «صدور» ، اجازه ازدواج با شاهزادگان خاندان صفوى را داشتند .
«شیخ الاسلام‏» عالى‏ترین و مطلعترین مقام قضایى بوده است . ظاهرا این مقام عالى در طول دولت صفوى نوساناتى، برحسب شخصیت و خصایص صاحب منصب، داشته که گاه بطور مستقل و گاه تحت نظارت مقام دیگر روحانى، انجام وظیفه مى‏کرده است . از جمله شیخ الاسلامان معروف مى‏توان از محمد باقر مجلسى، محقق سبزوارى و . . . نام برد .
«قاضى‏» از نظر وظایف قضایى داراى اختیارات محدودى بود و وظیفه وى تشخیص دعاوى شرعیه مردم، نکاح، طلاق، وصایا، ضبط و حفظ مال یتیم و غائب و . . . بود . در برخى از دوره‏ها وظایف «قاضى‏» و «شیخ الاسلام‏» بدرستى مشخص نبود و وظایف آنان در یکدیگر ادغام مى‏شد .
نمودار ذیل موقعیت مذهبى و سیاسى عصر صفویه را نشان مى‏دهد .
؟
مقام علماى مذهبى در عهد صفوى به حدى بود که گاه ماموریتهاى سیاسى نیز به آنها واگذار مى‏شد . در عهد تهماسب یکم و به فرمان وى، قاضى جهان قزوینى که از روحانیان بزرگ آن عهد بود، براى امضاى قراردادى به دربار همایون در هندوستان فرستاده شد .
به طور کلى اوج روحانیان در عهد صفوى ابتدا در زمان اسماعیل یکم است و سپس در زمان تهماسب یکم این نفوذ، قوت فوق العاده‏اى مى‏گیرد به طورى که فرامین دربار فقط با تایید علما قابل اجراست .
در عصر صفوى تشیع به عنوان مذهب رسمى تاثیر فراوانى بر کلیه زمینه‏هاى حیات فرهنگى ایران به جا گذاشت . حکام صفوى در مشروعیت دادن به حکومت
خود، از طریق پیوند با اسلام از هیچ کوششى فرو نگذاردند . مقامات روحانى که در ادوار گذشته براى اجراى حکم خود متکى به مقامات دنیوى بودند در عهد صفوى مستقل شدند حتى فرمانهاى سلطنتى مى‏بایست از جانب مقام روحانیت مورد تایید قرار گیرد .
نمودار ذیل نمایانگر قدرت اجرایى و تاثیر متقابل و مقدار نفوذ شاهان و مقامات روحانى بر یکدیگر در کلیه ادوار صفوى است .
 
 
شاه عباس یکم در عصر خویش سعى کرد که از قدرت علما بکاهد . وى موفق شد که نهادهاى سیاسى را بر نهادهاى مذهبى غالب سازد و خود در راس کلیه ارگانها قرار گیرد و گاه حتى پا را فراتر از دستورات مذهبى گذارد تا سرانجام به پند و اندرز علما کشیده شد . بنابر خط مشى سیاسى شاه عباس و برطبق مندرجات عالم آراى عباسى (ص 929) در عهد او، از قدرت اجرایى مقام «صدر» کاسته شد . بالاخره شاه عباس منصب صدارت را به خود اختصاص داد و بدین سان قدرت اجرایى معنوى «صدر» را به خود اختصاص داد .
در عین حال شاه عباس به علماى دین و روحانیان پرهیزگار، به چشم احترام مى‏نگریست و با ایشان مهربانى بسیار مى‏کرد .
منابع مقاله
جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، آیة‏الله محمدحسن نجفى (جلد 16) ; دین و دولت در عصر صفوى، دکتر مریم میراحمدى; زندگانى شاه عباس اول، نصرالله فلسفى (جلد سوم) ; زندگینامه علامه مجلسى، سید مصلح الدین مهدوى (جلد اول) ; عالم آراى عباسى، به کوشش ایرج افشار; فوائد الرضویة، شیخ عباس قمى; المذهب الجعفریه; فرهنگ دهخدا، على اکبر دهخدا; فرهنگ معین، دکتر محمد معین; قصص العلماء، محمد تنکابنى .
پى‏نوشت:
1) ر ک: زندگانى شاه عباس اول، نصرالله فلسفى، ج 1 ; زندگینامه علامه مجلسى، مصلح الدین مهدوى .
2) ر ک: روضات الجنات، ج 1 ، ص 137 .
3) قصص العلماء، ص 343 .

تبلیغات