تحلیل ساختار روایت در نمایش دادگاههای کیفری در سینما؛ مطالعه تطبیقی سینمای ایران و هالیوود (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
موضوع تحقیق حاضر بررسی ساختار کلی روایت در فیلم های دادگاهی است که دادرسی کیفری را در خود گنجانده اند. روش تحقیق، تحلیل روایت در فیلم های فوق الذکر است. بدین منظور از نظریات بازتاب و ساختارگرایی بعنوان بنیان هایی استفاده شده است که می توانند نحوه و معنای چینش روایت را توضیح دهد. مدل اتخاذ شده برای تحلیل ساختاری روایت، مدل ویکتور ترنر است که روایت را به چهار مقطع نقض قاعده، بحران، چاره اندیشی و بازادغام (یا نتیجه چاره اندیشی) تقسیم می کند. در سینمای هالیوود شش فیلم و در سینمای ایران نیز شش فیلم با این مدل تطبیق داده شده اند. نتایج تحقیق حاکی از آنست که سینمای هالیوود ساختار یکدستی از روایت های دادگاهی ارائه می دهد که مبتنی بر قانون محوری است؛ بدین معنا که این روایت ها با تاکید بر مقطع چاره اندیشی، دادگاه را نهاد صالح حل بحران به تصویر کشیده اند. در مقابل، سینمای ایران از ارائه روایت دادگاهی منسجم و قانون مدار ناتوان بوده است. سینمای ایران با تکیه بر قدرت مقطع بحران، یا همچون سینمای قبل انقلاب، به دادگاه و فرآیند دادرسی کیفری قدرتی ناچیز داده است و یا همچون سینمای بعد انقلاب، دادگاه را نهاد ناشایست تحقق عدالت به تصویر کشیده است.Analysis of the structure of narrative in showing criminal courts in cinema; A Comparative Study of Iranian and Hollywood Cinema
The subject of the present study is "Examining the General Structure of the Narrative in Court Films that Include Criminal Proceedings". The research method is narrative analysis in the above mentioned type of films. For this purpose, theories of reflection and structuralism have been used as foundations that can explain the manner and meaning of the narrative arrangement. The model adopted for structural analysis of narrative is Victor Turner's model, which divides narrative into four stages: rule breaking, crisis, solution-thinking, and reintegration (or the result of solution-thinking). Six films have been adapted to this model in Hollywood cinema and six films in Iranian cinema. Research shows that Hollywood cinema offers a uniform structure of court narratives based on the rule of law. In other words, these narratives, with their emphasis on the period of reflection, portray the court as a competent institution for resolving the crisis. In contrast, Iranian cinema has been unable to present a coherent and law-abiding court narrative. Relying on the power of the crisis period, Iranian cinema, either like the pre-revolutionary cinema, has given little power to the court and the criminal process, or like the post-revolutionary cinema, has portrayed the court as an inappropriate institution for justice.