کلیدواژه‌ها: شرط ترک فعل غیر نافذ اجبار اعتباری

حوزه های تخصصی:
شماره صفحات: ۱۵۱ - ۱۷۸
دریافت مقاله   تعداد دانلود  :  ۱۴۸

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

قانون مدنی در مورد ضمانت اجرای شرط ترک فعل حقوقی سکوت کرده و همین، باعث اختلاف نظر میان حقوق دانان شده است. برخی به بطلان، بعضی به صحت و دیگران به عدم نفوذ عمل حقوقیِ منهی عنه رأی داده اند. این پژوهش در تقویت نظریه اخیر می کوشد و بدین منظور، نظریه اجبار اعتباری را مطرح می نماید. به موجب این نظریه، ضمانت اجرای تخلف مشروط علیه در این نوع شرط، طبق قاعده اولیه، اجبار است و عدم امکان اجبار مشروط علیه متصور نیست؛ چرا که اجبار مشروط علیه در این فرض اعتباری است؛ بدین معنا که عمل حقوقیِ منهی عنه به نحو غیر نافذ در عالم اعتبار منعقد می شود. به عبارت دیگر، اجبار باید از سنخ فعلِ مورد نظر باشد و چون فعل مذکور اعتباری است، نحوه اجبار نیز باید اعتباری باشد. این اجبار خودبه خود و بدون نیاز به انجام هیچ گونه عمل مادی یا حقوقی ای انجام می شود. همین که به لحاظ حقوقی، بر نقض عهد مشروط علیه اثری بار نشود، اجبار محقق شده است و نیاز به عمل دیگری نیست. پذیرش صحت عمل حقوقی منهی عنه، علاوه بر ناسازگاری با قصد طرفین، به   معنای تجویز پیمان شکنی و فسخ عملیِ قرارداد است. نظریه بطلان نیز با مبانی نظام حقوقی ما سازگاری ندارد.

Arbitrary (Contractual, Credit) Coercion (Compelling) in the Condition of Legal Omission

The civil law has not taken any action regarding the sanctity of the condition of legal omission, and this has caused a difference of opinion among the jurists. Some have commented on the annulment, some on the validity, and others on the invalidity of the legal act of impermissible (forbidden) act. This research tries to strengthen the recent theory and for this purpose, suggests the theory of arbitrary (contractual, credit) coercion. According to this theory, the sanction of the person who is responsible to perform a condition which is against him (Arabic: مَشْروطٌ عَلیه) and he/she violated that condition in this type of condition, according to the primary rule is compelling and the impossibility of the coercion (compelling) of the person who is responsible to perform a condition is not imagined; because, the coercion (compelling) of the person who is responsible to perform a condition is arbitrary (contractual), which means that the legal act of impermissible (forbidden) act is concluded in a contractual way. In other words, coercion must be of the form of the desired act, and since the mentioned act is arbitrary (contractual, credit), the manner of coercion must also be arbitrary. This coercion (compulsion) without the need to perform any material or legal action is done spontaneously. Coercion has been realized, when, there is no effect legally on the person who is responsible to perform a condition which is against him and promised it, and there is no need for any further action. Accepting the validity of the forbidden legal act, in addition to the inconsistency with the intention of the parties, means the permission to the breach of contract and the effective termination of the contract. The theory of nullity is also incompatible with the foundations of our legal system.  

تبلیغات