آیپک در خدمت اسرائیل
آرشیو
چکیده
متن
گذر از کانال کمیته آمریکایی امور عمومیاسرائیل (ایپک) برای هر فردی که قصد ورود به عرصه سیاست آمریکا را دارد امری اجتناب ناپذیز است. خدمت در کاخسفید، سنا یا حتی کنگره برای کسی که نتواند از این امتحان سربلند بیرون بیاید عملاً دست نیافتنی است. قدرت لابی اسرائیل در واشنگتن و نفوذ این سازمان روی دولت و کنگره آمریکا غیرقابل انکار است. اسرائیل بارها و بارها در مسائل مختلف قدرت نفوذی خود را از طریق لابیهای خود که بیشک ایپک قویترین آنهاست به اثبات رسانده است.
تأثیر لابی اسرائیل تا به حدی است که در بسیاری موارد منافع ملی آمریکا را تحتالشعاع قرار میدهد. در مواردی که منافع آمریکا و اسرائیل مشابه و یکسان نیست این منافع اسرائیل است که مورد حمایت ایپک قرار میگیرد، حتی اگر تأمین آنها به ضرر آمریکا تمام شود. با نگاهی به تاریخ چند دهه اخیر آمریکا میبینیم که در اکثر این موارد خواسته ایپک بوده است که به انجام رسیده است نه منافع ملی آمریکا، در حالی که هیچ توجیهی برای پیادهسازی خواستههای اسرائیل وجود نداشته است.
حمایت آمریکا از اسرائیل از ابتدای پیدایش آن تاکنون همیشه قابل توجه بوده است ولی پس ازجنگ شش روزه 1967 و متوالیاً جنگ اکتبر 1973 این حمایت بسیار افزایش یافت به طوریکه امروز، سیاستهای خارجی آمریکا اصولاً متأثر از لابی اسرائیل است. اگر اسرائیل یک دوست معتبر و باارزش برای آمریکا در منطقه (خاورمیانه) محسوب میشد شاید به نحوی میشد فداکاریهای آمریکا درباره مسائل مربوط به آن را توجیه کرد. ولی حقیقت جز این است.
نهتنها دوستی اسرائیل درموارد مختلف از جنگ سرد گرفته تا روابط آمریکا با دیگر کشورهای منطقه و به ویژه دنیای عرب به نفع آمریکا نبوده است بلکه به ضرر آن نیز تمام شده است. چیزی که همیشه توسط اسرائیلیها مطرح میشود این است که خطر هردوی آنها را تهدید میکند ولی نگاهی دقیق تر این حقیقت را آشکار میسازد که اگر آمریکا تا این حد به اسرائیل لطف نداشت امروز این گونه در معرض حملات تروریستی قرار نمیگرفت و مهمترین نکته این که با وجود حمایتهای آمریکا در طول چند دهه گذشته از اسرائیل، اسرائیل هیچ زمان متحد وفاداری برای آمریکا نبوده است و همیشه منافع خود را به منافع آمریکا ترجیح داده است.
بنابراین تنها دلیل حمایت بیچونوچرای آمریکا از اسرئیل لابیهای قدرتمند اسرائیلیها دراین کشور است. یهودیان آمریکا سازمانهای مختلفی را برای نفوذ بر سیاستهای خارجی این کشور تأسیس کردند که شناخته شدهترین و با نفوذترین آنها ایپک است. در سال 1997، در نظرسنجی مجله “فرچون” از اعضای کنگره آمریکا و کارکنان آن، ایپک در رتبه دومین لابی مؤثر آمریکا قرار گرفت. نظرسنجی “نشنالژورنال” هم در مارس 2005 به نتیجه یکسانی رسید.
به طورکلی ساختار دولت آمریکا به نحوی است که در آن راههای مختلفی برای فعالان سیاسی و گروهها برای اعمال نفوذ وجود دارد. گروههای ذینفوذ میتوانند درانتخاب نمایندههای مجلس و سنا و اعضای هیات دولت، در انتخابات ریاست جمهوری، در تصویب لوایح و قانونها، در حمایت مالی کمپینها، در افکار عمومیو غیره بسیار تأثیرگذار عمل کنند. لابی اسرائیل نیز در ظاهر چیزی فرای دیگر لابیها نیست ولی در واقع بسیار متفاوت است.
این لابی دو استراتژی اصلی دارد اول اینکه نفوذ بسیاری روی کنگره و قوه مجریه دارد و دیگر این که به شدت تلاش میکند تا در افکار عمومی اسرائیل را چهرهای روشن ، مظلوم و بشردوست جلو دهد. در هر مسئله، هر قانون و هر سیاستی برای این لابی مهم حمایت از منافع اسرائیل است به نحوی که آریل شارون، نخست وزیر اسبق اسرائیل، میگوید: “هر وقت مردم از من میپرسند ما چگونه میتوانیم به اسرائیل کمک کنیم، من به آنها میگویم: به ایپک کمک کنید.” نفوذ ایپک تا به این حد است که انتقاد از اسرائیل میتواند هر فردی را منزوی و منفور وحتی نسلش را منقرض کند.
وقتی در کنگره آمریکا از اسرائیل صحبت میشود تمامیمنتقدان ساکت هستند. البته این لابی آن قدر در کنگره نفوذ دارد که آنجا درباره مسائل اسرائیل هیچ وقت بحثی صورت نمیگیرد. دولتهای مختلف آمریکا همیشه تحت نفوذ شدید این لابی بودند. دولت بیل کلینتون از حامیان سرسخت اسرائیل محسوب میشود و البته این نفوذ در دولت جرج بوش افزایش یافت و بسیاری از یهودیان با نفوذ و قدرتمند آمریکایی به عنوان مشاورین رئیسجمهور وارد صحنه شدند.
در تاریخ آمریکا هرگاه دولت قصد ناسازگاری با خواستههای اسرائیل را داشته است با نامهها و اخطارهای کنگره متوقف شده است. برای مثال در صلح فلسطین و اسرائیل چه در دوران ریاست یاسر عرفات و چه در زمان محمود عباس این ایپک بود که بوش را از هدایت عادلانه روند صلح بازداشت و برای او راه دیگری را مشخص کرد. بسیاری از تحلیل گران ایپک را از مهمترین عوامل جنگ عراق میدانند. اسرائیل برای حذف دشمنانش از منطقه خواستار سقوط دیکتاتوری صدام بود.
این مسئله از دهه نود مرتباً توسط سران اسرائیلی مطرح شده بود. با مراجعه به مقلات دو نخست وزیر پیشین اسرائیل ایهود باراک و بنیامین نتانیاهو در روزنامه “وال استریت ژورنال” این امر به وضوح دیده میشود. حال در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با نگاهی به کارنامه لابی اسرائیل نفوذ بیشازحد آنها در انواع انتخاباتهایی که در آمریکا برگزار میشود بیش از پیش آشکار میشود. برمیگردیم به تقریباً یک ربع قرن پیش، انتخابات سنای سال 1984که ایپک از تمام قوای خود برای شکست سناتور ایالت ایلینویز چارلز پرسی استفاده کرد.
توماس داین، رئیس ایپک در آن زمان، در این باره این گونه میگوید: “تمامییهودیان آمریکایی از شرق تا غرب برای حذف پرسی تلاش کردند و سیاستمداران آمریکایی این پیام را دریافت نمودند.” با وجودیکه تنها سه درصد رأی دهندگان آمریکایی را یهودیان تشکیل میدهند ولی رأی آنها تأثیر بسزایی در نتیجه انتخابات دارد و برای هر کاندیدای ریاست جمهوری جلب رأی آنها ضروری است. اگر رقابت تنگاتنگ باشد رأی یهودیان بسیار سرنوشتساز میشود.
یک دلیل اهمیت یهودیان مشارکت بالای آنها در انتخابات است. دیگری حمایت مالی آنها از کمپینهای انتخاباتی است. یهودیان میتوانند تأثیر بسزایی روی آمار رأی ایالتهای سرنوشتسازی مثل فلوریدا، اوهایو، نیوجرسی و پنسیلوانیا بگذارند. به طور سنتی یهودیان ترجیح میدهند به دموکراتها رأی دهند زیرا ازلحاظ پیشینه حزب دموکرات رابطهای نزدیکتر با یهودیان داشته است تا حزب جمهوریخواه. در انتخابات 2004 سناتور جان کری نامزد دموکرات ریاست جمهوری 78 درصد رأی یهودیان را به خود اختصاص داد.
در طول چند دهه اخیر بیشترین رأیی که یهودیان به نامزد حزب جمهوری خواه دادهاند 38 درصد و به رونالد ریگان در سال 1980بوده است. اما امسال اوضاع متفاوت است. موضعگیریهای باراک اوبامای دموکرات در مورد بسیاری از مسائل با منافع اسرائیل هم سو نمیباشد بنابراین امسال تنها سالی است که شاید رأی یهودیان آمریکایی بیشتر به نفع جمهوری خواهان باشد تا دمکراتها.
در موارد حساسی مثل جنگ عراق، مسئله ایران و فلسطین، مواضع اوباما با خواست اسرائیل تناقض دارد بنابراین اوباما نیاز به جذب نظر ایپک و یهودیان دارد.
او مشاوری چون زبیگنیو برژینسکی دارد که از منتقدان قدیمیایپک به حساب میآید و در نهایت نزدیکی آنها رابطهاش را با لابی اسرائیل خراب میکند. در آن سو جان مک کین نامزد جمهوری خواه از حمایت سناتوری برخوردار است که بانفوذترین سناتور یهودی آمریکا محسوب میشود، سناتور جو لیبرمن که یک دموکرات مستقل است. لیبرمن با حمایت قابل توجه خود از مککین بهویژه در کنوانسیون جمهوریخواهان به یهودیان این اطمینان را داد که مک کین برای آنها انتخاب مناسبی است. اما کفه ترازو در این مسئله نیز همانند دیگر مسائل انتخاباتی به نفع اوباما پایین آمده است.
انتخاب جو بایدن به عنوان معاون، اوباما را برای یهودیان دوباره زنده کرد، همچنان که آن طرف در حزب جمهوری خواه انتخاب سارا پیلن به عنوان معاون مک کین به قیمت کاهش محبوبیت او بین یهودیان آمریکایی تمام شده است. عده زیادی از یهودیان آمریکا تنها به دلیل همین انتخاب دیگر به مککین رأی نخواهند داد. آنها جز اینکه معتقدند پیلن برای چنین پست مهمیآماده و مناسب نیست، او را یک مسیحی متعصب میدانند که اگر با یهودیان در ارتباط است تنها با این هدف است که آنها را مسیحی کند.
آنها پیلن را در رده آن دسته کشیشهایی میدانند که عامل مصائب یهودیان را ایمان نیاوردن آنها به عیسی مسیح برمیشمارند. حال درکنار این مسائل به بررسی نشست سالانه ایپک میپردازیم. ایپک هرسال یکبار کنوانسیونی برگزار میکند که در آن سران دموکرات و جمهوری خواه و سیاستمداران با نفوذ آمریکا حضور بهم میرسانند. و اما در نشست امسال ایپک دو نامزد ریاست جمهوری آمریکا حضور داشتند. آنها که به خوبی از اهمیت ویژه این برنامه آگاه بودند و خواهان حمایت ایپک، آن چیزی را گفتند که یهودیان میخواستند بشنوند.
مک کین که همیشه خود را بهترین دوست اسرائیل معرفی میکرد دوباره حمایت همهجانبه خود را از این کشور اعلام کرد. دوباره هولوکاست را محکوم کرد و به یهودیان قول داد که هرگز اجازه نخواهد داد چنین فاجعهای دوباره تکرار شود. اما آنچه که در این نشست جالب توجه بود سخنرانی اوبامای دموکرات بود. او که متوجه نقش مهم یهودیان در راهیابیش به کاخ سفید شده بود سعی کرد تا حد ممکن مواضع خود را به نفع اسرائیل تعدیل بخشد.
اوباما که همیشه از گفتگوی مستقیم و بدون پیش شرط با سران ایران صحبت میکرد این بار تأکید کرد که گزینه نظامیمنتفی نشده است و “هنوز روی میز است”، ولی او فکر میکند دیپلماسی راه بهتری برای حل مسئله هستهای ایران باشد. اوباما مرتباً این مسئله را یادآوری نمود که اسرائیل بهترین متحد آمریکا در خاورمیانه و دنیاست و او به عنوان برای حفظ امنیت اسرائیل هر کاری لازم باشد انجام خواهد داد.
اوباما در صحبتهای خود هیچ حرفی از رعایت حقوق بشر در فلسطین نزد و درعین حال که خود را مدافع صلح اسرائیل و فلسطین و تشکیل دولت فلسطینی معرفی کرد، پافشاری نمود که اورشلیم (بیتالمقدس) باید هم چنان یکپارچه در دست اسرائیل باقی بماند. این اظهارات او خشم فلسطینیان را برانگیخت و محمود عباس رئیس دولت خود گردان فلسطین اعلام کرد که با تشکیل دولت فلسطینی موافقت نخواهد کرد مگر اینکه بیت المقدس پایتخت آن باشد. کمپین اوباما نیز در جواب بیان کرد که او از هر تصمیمیکه طرفین طی مذاکرات خود به آن برسند حمایت خواهد کرد.
در انتها نکتهای که ذکر آن ضروریست این است که فرضیه حاکم حاکی از اهمیت ویژه اسرائیل برای رأی دهندگان یهودی آمریکایی است. کاندیداهای ریاست جمهوری فکر میکنند هر یک حمایت بیچونوچراتری از اسرائیل نشان دهد رأی یهودیان را به چنگ خواهد آورد. ولی آمار این فرضیه را که ایپک خالق آن است نقض میکند.
در تحقیقی که توسط کمیته یهودیان آمریکا صورت گرفته است، اولویتهای رأیدهندگان یهودی اینگونه اعلام شده است: برای 42درصد آنها اقتصاد و اشتغال یا خدمات درمانی که از مسائل داخلی هستند اولین اولویت است، در حالی که 36 درصد آنها موضوعات مربوط به خاورمیانه را انتخاب کردهاند: 16 درصد جنگ عراق، 14 درصد تروریسم و امنیت ملی و تنها 6 درصد منافع اسرائیل را برگزیدهاند. درحال حاضر طبق آخرین آمار، 57 درصد یهودیان به اوباما رأی خواهند داد، 30 درصد به مک کین و 13 درصد نیز هنوز کاندیدای خود را انتخاب نکردهاند.
تأثیر لابی اسرائیل تا به حدی است که در بسیاری موارد منافع ملی آمریکا را تحتالشعاع قرار میدهد. در مواردی که منافع آمریکا و اسرائیل مشابه و یکسان نیست این منافع اسرائیل است که مورد حمایت ایپک قرار میگیرد، حتی اگر تأمین آنها به ضرر آمریکا تمام شود. با نگاهی به تاریخ چند دهه اخیر آمریکا میبینیم که در اکثر این موارد خواسته ایپک بوده است که به انجام رسیده است نه منافع ملی آمریکا، در حالی که هیچ توجیهی برای پیادهسازی خواستههای اسرائیل وجود نداشته است.
حمایت آمریکا از اسرائیل از ابتدای پیدایش آن تاکنون همیشه قابل توجه بوده است ولی پس ازجنگ شش روزه 1967 و متوالیاً جنگ اکتبر 1973 این حمایت بسیار افزایش یافت به طوریکه امروز، سیاستهای خارجی آمریکا اصولاً متأثر از لابی اسرائیل است. اگر اسرائیل یک دوست معتبر و باارزش برای آمریکا در منطقه (خاورمیانه) محسوب میشد شاید به نحوی میشد فداکاریهای آمریکا درباره مسائل مربوط به آن را توجیه کرد. ولی حقیقت جز این است.
نهتنها دوستی اسرائیل درموارد مختلف از جنگ سرد گرفته تا روابط آمریکا با دیگر کشورهای منطقه و به ویژه دنیای عرب به نفع آمریکا نبوده است بلکه به ضرر آن نیز تمام شده است. چیزی که همیشه توسط اسرائیلیها مطرح میشود این است که خطر هردوی آنها را تهدید میکند ولی نگاهی دقیق تر این حقیقت را آشکار میسازد که اگر آمریکا تا این حد به اسرائیل لطف نداشت امروز این گونه در معرض حملات تروریستی قرار نمیگرفت و مهمترین نکته این که با وجود حمایتهای آمریکا در طول چند دهه گذشته از اسرائیل، اسرائیل هیچ زمان متحد وفاداری برای آمریکا نبوده است و همیشه منافع خود را به منافع آمریکا ترجیح داده است.
بنابراین تنها دلیل حمایت بیچونوچرای آمریکا از اسرئیل لابیهای قدرتمند اسرائیلیها دراین کشور است. یهودیان آمریکا سازمانهای مختلفی را برای نفوذ بر سیاستهای خارجی این کشور تأسیس کردند که شناخته شدهترین و با نفوذترین آنها ایپک است. در سال 1997، در نظرسنجی مجله “فرچون” از اعضای کنگره آمریکا و کارکنان آن، ایپک در رتبه دومین لابی مؤثر آمریکا قرار گرفت. نظرسنجی “نشنالژورنال” هم در مارس 2005 به نتیجه یکسانی رسید.
به طورکلی ساختار دولت آمریکا به نحوی است که در آن راههای مختلفی برای فعالان سیاسی و گروهها برای اعمال نفوذ وجود دارد. گروههای ذینفوذ میتوانند درانتخاب نمایندههای مجلس و سنا و اعضای هیات دولت، در انتخابات ریاست جمهوری، در تصویب لوایح و قانونها، در حمایت مالی کمپینها، در افکار عمومیو غیره بسیار تأثیرگذار عمل کنند. لابی اسرائیل نیز در ظاهر چیزی فرای دیگر لابیها نیست ولی در واقع بسیار متفاوت است.
این لابی دو استراتژی اصلی دارد اول اینکه نفوذ بسیاری روی کنگره و قوه مجریه دارد و دیگر این که به شدت تلاش میکند تا در افکار عمومی اسرائیل را چهرهای روشن ، مظلوم و بشردوست جلو دهد. در هر مسئله، هر قانون و هر سیاستی برای این لابی مهم حمایت از منافع اسرائیل است به نحوی که آریل شارون، نخست وزیر اسبق اسرائیل، میگوید: “هر وقت مردم از من میپرسند ما چگونه میتوانیم به اسرائیل کمک کنیم، من به آنها میگویم: به ایپک کمک کنید.” نفوذ ایپک تا به این حد است که انتقاد از اسرائیل میتواند هر فردی را منزوی و منفور وحتی نسلش را منقرض کند.
وقتی در کنگره آمریکا از اسرائیل صحبت میشود تمامیمنتقدان ساکت هستند. البته این لابی آن قدر در کنگره نفوذ دارد که آنجا درباره مسائل اسرائیل هیچ وقت بحثی صورت نمیگیرد. دولتهای مختلف آمریکا همیشه تحت نفوذ شدید این لابی بودند. دولت بیل کلینتون از حامیان سرسخت اسرائیل محسوب میشود و البته این نفوذ در دولت جرج بوش افزایش یافت و بسیاری از یهودیان با نفوذ و قدرتمند آمریکایی به عنوان مشاورین رئیسجمهور وارد صحنه شدند.
در تاریخ آمریکا هرگاه دولت قصد ناسازگاری با خواستههای اسرائیل را داشته است با نامهها و اخطارهای کنگره متوقف شده است. برای مثال در صلح فلسطین و اسرائیل چه در دوران ریاست یاسر عرفات و چه در زمان محمود عباس این ایپک بود که بوش را از هدایت عادلانه روند صلح بازداشت و برای او راه دیگری را مشخص کرد. بسیاری از تحلیل گران ایپک را از مهمترین عوامل جنگ عراق میدانند. اسرائیل برای حذف دشمنانش از منطقه خواستار سقوط دیکتاتوری صدام بود.
این مسئله از دهه نود مرتباً توسط سران اسرائیلی مطرح شده بود. با مراجعه به مقلات دو نخست وزیر پیشین اسرائیل ایهود باراک و بنیامین نتانیاهو در روزنامه “وال استریت ژورنال” این امر به وضوح دیده میشود. حال در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با نگاهی به کارنامه لابی اسرائیل نفوذ بیشازحد آنها در انواع انتخاباتهایی که در آمریکا برگزار میشود بیش از پیش آشکار میشود. برمیگردیم به تقریباً یک ربع قرن پیش، انتخابات سنای سال 1984که ایپک از تمام قوای خود برای شکست سناتور ایالت ایلینویز چارلز پرسی استفاده کرد.
توماس داین، رئیس ایپک در آن زمان، در این باره این گونه میگوید: “تمامییهودیان آمریکایی از شرق تا غرب برای حذف پرسی تلاش کردند و سیاستمداران آمریکایی این پیام را دریافت نمودند.” با وجودیکه تنها سه درصد رأی دهندگان آمریکایی را یهودیان تشکیل میدهند ولی رأی آنها تأثیر بسزایی در نتیجه انتخابات دارد و برای هر کاندیدای ریاست جمهوری جلب رأی آنها ضروری است. اگر رقابت تنگاتنگ باشد رأی یهودیان بسیار سرنوشتساز میشود.
یک دلیل اهمیت یهودیان مشارکت بالای آنها در انتخابات است. دیگری حمایت مالی آنها از کمپینهای انتخاباتی است. یهودیان میتوانند تأثیر بسزایی روی آمار رأی ایالتهای سرنوشتسازی مثل فلوریدا، اوهایو، نیوجرسی و پنسیلوانیا بگذارند. به طور سنتی یهودیان ترجیح میدهند به دموکراتها رأی دهند زیرا ازلحاظ پیشینه حزب دموکرات رابطهای نزدیکتر با یهودیان داشته است تا حزب جمهوریخواه. در انتخابات 2004 سناتور جان کری نامزد دموکرات ریاست جمهوری 78 درصد رأی یهودیان را به خود اختصاص داد.
در طول چند دهه اخیر بیشترین رأیی که یهودیان به نامزد حزب جمهوری خواه دادهاند 38 درصد و به رونالد ریگان در سال 1980بوده است. اما امسال اوضاع متفاوت است. موضعگیریهای باراک اوبامای دموکرات در مورد بسیاری از مسائل با منافع اسرائیل هم سو نمیباشد بنابراین امسال تنها سالی است که شاید رأی یهودیان آمریکایی بیشتر به نفع جمهوری خواهان باشد تا دمکراتها.
در موارد حساسی مثل جنگ عراق، مسئله ایران و فلسطین، مواضع اوباما با خواست اسرائیل تناقض دارد بنابراین اوباما نیاز به جذب نظر ایپک و یهودیان دارد.
او مشاوری چون زبیگنیو برژینسکی دارد که از منتقدان قدیمیایپک به حساب میآید و در نهایت نزدیکی آنها رابطهاش را با لابی اسرائیل خراب میکند. در آن سو جان مک کین نامزد جمهوری خواه از حمایت سناتوری برخوردار است که بانفوذترین سناتور یهودی آمریکا محسوب میشود، سناتور جو لیبرمن که یک دموکرات مستقل است. لیبرمن با حمایت قابل توجه خود از مککین بهویژه در کنوانسیون جمهوریخواهان به یهودیان این اطمینان را داد که مک کین برای آنها انتخاب مناسبی است. اما کفه ترازو در این مسئله نیز همانند دیگر مسائل انتخاباتی به نفع اوباما پایین آمده است.
انتخاب جو بایدن به عنوان معاون، اوباما را برای یهودیان دوباره زنده کرد، همچنان که آن طرف در حزب جمهوری خواه انتخاب سارا پیلن به عنوان معاون مک کین به قیمت کاهش محبوبیت او بین یهودیان آمریکایی تمام شده است. عده زیادی از یهودیان آمریکا تنها به دلیل همین انتخاب دیگر به مککین رأی نخواهند داد. آنها جز اینکه معتقدند پیلن برای چنین پست مهمیآماده و مناسب نیست، او را یک مسیحی متعصب میدانند که اگر با یهودیان در ارتباط است تنها با این هدف است که آنها را مسیحی کند.
آنها پیلن را در رده آن دسته کشیشهایی میدانند که عامل مصائب یهودیان را ایمان نیاوردن آنها به عیسی مسیح برمیشمارند. حال درکنار این مسائل به بررسی نشست سالانه ایپک میپردازیم. ایپک هرسال یکبار کنوانسیونی برگزار میکند که در آن سران دموکرات و جمهوری خواه و سیاستمداران با نفوذ آمریکا حضور بهم میرسانند. و اما در نشست امسال ایپک دو نامزد ریاست جمهوری آمریکا حضور داشتند. آنها که به خوبی از اهمیت ویژه این برنامه آگاه بودند و خواهان حمایت ایپک، آن چیزی را گفتند که یهودیان میخواستند بشنوند.
مک کین که همیشه خود را بهترین دوست اسرائیل معرفی میکرد دوباره حمایت همهجانبه خود را از این کشور اعلام کرد. دوباره هولوکاست را محکوم کرد و به یهودیان قول داد که هرگز اجازه نخواهد داد چنین فاجعهای دوباره تکرار شود. اما آنچه که در این نشست جالب توجه بود سخنرانی اوبامای دموکرات بود. او که متوجه نقش مهم یهودیان در راهیابیش به کاخ سفید شده بود سعی کرد تا حد ممکن مواضع خود را به نفع اسرائیل تعدیل بخشد.
اوباما که همیشه از گفتگوی مستقیم و بدون پیش شرط با سران ایران صحبت میکرد این بار تأکید کرد که گزینه نظامیمنتفی نشده است و “هنوز روی میز است”، ولی او فکر میکند دیپلماسی راه بهتری برای حل مسئله هستهای ایران باشد. اوباما مرتباً این مسئله را یادآوری نمود که اسرائیل بهترین متحد آمریکا در خاورمیانه و دنیاست و او به عنوان برای حفظ امنیت اسرائیل هر کاری لازم باشد انجام خواهد داد.
اوباما در صحبتهای خود هیچ حرفی از رعایت حقوق بشر در فلسطین نزد و درعین حال که خود را مدافع صلح اسرائیل و فلسطین و تشکیل دولت فلسطینی معرفی کرد، پافشاری نمود که اورشلیم (بیتالمقدس) باید هم چنان یکپارچه در دست اسرائیل باقی بماند. این اظهارات او خشم فلسطینیان را برانگیخت و محمود عباس رئیس دولت خود گردان فلسطین اعلام کرد که با تشکیل دولت فلسطینی موافقت نخواهد کرد مگر اینکه بیت المقدس پایتخت آن باشد. کمپین اوباما نیز در جواب بیان کرد که او از هر تصمیمیکه طرفین طی مذاکرات خود به آن برسند حمایت خواهد کرد.
در انتها نکتهای که ذکر آن ضروریست این است که فرضیه حاکم حاکی از اهمیت ویژه اسرائیل برای رأی دهندگان یهودی آمریکایی است. کاندیداهای ریاست جمهوری فکر میکنند هر یک حمایت بیچونوچراتری از اسرائیل نشان دهد رأی یهودیان را به چنگ خواهد آورد. ولی آمار این فرضیه را که ایپک خالق آن است نقض میکند.
در تحقیقی که توسط کمیته یهودیان آمریکا صورت گرفته است، اولویتهای رأیدهندگان یهودی اینگونه اعلام شده است: برای 42درصد آنها اقتصاد و اشتغال یا خدمات درمانی که از مسائل داخلی هستند اولین اولویت است، در حالی که 36 درصد آنها موضوعات مربوط به خاورمیانه را انتخاب کردهاند: 16 درصد جنگ عراق، 14 درصد تروریسم و امنیت ملی و تنها 6 درصد منافع اسرائیل را برگزیدهاند. درحال حاضر طبق آخرین آمار، 57 درصد یهودیان به اوباما رأی خواهند داد، 30 درصد به مک کین و 13 درصد نیز هنوز کاندیدای خود را انتخاب نکردهاند.