گردهمایی سیاهان
آرشیو
چکیده
متن
در مورد نقش سیاهان در ساختار حاکمیتی آمریکا برداشتهای مختلفی وجود دارد. در واقع حضور سیاهان در آمریکا به اوایل تاسیس این کشور بازمیگردد که سیاهان بهصورت برده وارد این کشور شدند. اما بردگان تنها در کارهای دون پایه گمارده نمیشدند بلکه بسیاری از آنها با یدک کشیدن عنوان «سیاه» یا «اقلیت» به سطوح عالی تحصیلی و علمیدست یافتند و نه تنها سنگ بنای کاخ کنگره را برنهادند بلکه نام خود را با آن گره زدند.
شواهد نشان میدهد که بسیاری از این نیروهای کارگر، آفریقایی-آمریکایی (هم برده و هم آزاد) بودند. از اینرو اولین حضور سیاهان در کنگره به سال 1870 بازمیگردد زمانی که «هیرامرولز» از ایالت میسیسیپی به عنوان اولین سناتور آفریقایی - آمریکایی برگزیده شد. دیگر سیاهپوستی که توانست به کنگره راه یابد «بلانچ. کی. بروس» بود که از سال 1875-1881 عضو سنا بود و اولین سیاه پوستی است که توانست در سال 1879 به ریاست سنا دست یابد و در سال 2002 تصویری از او در کنگره آمریکا نصب شد.
به بیانی دیگر میتوان گفت حضور سیاهان محصول دو امر بود: یکی مبارزه آنها برای کسب حقوق برابر با سایرین و دیگری تحولات مربوط به پس از جنگ داخلی. تا پیش از جنگ داخلی آمریکا، سیاهان عمدتاً در تمام ایالات پراکنده بودند. پس از جنگ داخلی و لغو بردگی، اصلاحیه چهاردهم قانون اساسی (1868 ) حق شهروندی را به آفریقایی – آمریکاییها اعطا کرد و اصلاحیه پانزدهم (1870 ) به سیاهان (غیر از زنان) حق رای اعطا کرد.
هرچند این قانون حق رای را به سیاهان - فارغ از نژاد، رنگ یا شرایط پیشینی بردهگی – میبخشید اما بسیاری از ایالات از ابزارها و روشهای مختلف استفاده میکردند تا در برابر حق رای این گروه موانعی ایجاد کنند. همانگونه که ذکر شد به دنبال این تحولات بود که در فوریه 1870 هیرام رولز اولین سناتور آفریقایی - آمریکایی توانست کرسی را در کنگره به دست آورد. در دسامبر 1870 جوزف رنی (جمهوری خواه - از کارولینای جنوبی) اولین نماینده سیاه پوست در پارلمان شد. در واقع میتوان محصول مبارزات 140 ساله سیاهان در کنگره آمریکا را با آغاز سال 1970 و تشکیل «گردهمایی سیاهان برایکنگره» مشاهده کرد.
به عبارتی میتوان گفت 71 درصد از تمام آفریقایی – آمریکاییانی که در کنگره حضور یافتند پس از 1970 وارد کنگره یا سنا شدند ( 84 نماینده و دو سناتور). درهرحال، در سال 1971، 13 نفر سیاهپوست گرد هم آمده و « گردهمایی سیاهان برای کنگره» (CBC ) را بنیاد نهادند. این نهاد به عنوان گروهی برای حمایت از حق سیاهان آفریقایی- آمریکایی و موضوعات مربوط به آنها تاسیس شد. اصلاحات مترقیانه نهادین در دهه 1970 بسیاری از سیاهان را در مشاغل، کمیتهها و موقعیتهای رهبری حزبی قرار داد.
این دستاوردهای چشمگیراز میراث «قانون حق رای» در سال 1956 و فرآیندهای پس از آن و نیز تصمیمات دادگاه عالی برخاسته بود که حوزهبندیهای دوباره قانونی را ملزم میکرد تا اینکه رای دهندگان سیاهپوست بتوانند به شیوهای برابرتر حضور داشته باشند.
ویلیام گری سوم از ایالت پنسیلوانیا میگوید:« بسیاری از سیاهان اولیه از دل کشمکشهای مربوط به حقوق مدنی بیرون آمدند.
ما گروهی از اعضای جدید داشتیم که استراتژیهایشان در دوران پس از جنبشهای حقوق مدنی شکل گرفت که از اهرمهای نفوذ در چارچوب سیستم سود میجستند. ما خود را به عنوان رهبران حقوق مدنی نمیشناسیم بلکه به مثابه قانونگذار میشناسیم... پیشگامانی که زمینه را برای ما فراهم کردند تا به کارشناسان و تکنسینها تبدیل شویم.» تحولات بدینترتیب ادامه داشت تا نسل جدید سیاهان پس از سال 1970 در کنگره یک نقطه عطفی را در تاریخ آمریکا به وجود آوردند و آن گذار از اعتراضات طولانی مدت به مشارکت کامل سیاسی بود.
همچون بسیاری از گروههای دیگر اقلیت در کنگره، سیاهان نیز با چالشهای جدید و گاه غیرمنتظرهای که ناشی از موفقیتهای عددی، سازمانی و رهبری شان بود مواجه میشدند. حوزه بندی دوباره انتخاباتی که منجر به افزایش چشمگیر تعداد آفریقایی – آمریکاییان شده بود در دهه 1990 مخالفتهایی را برانگیخت که درپی محدود کردن و تضعیف و کاهش قدرت رایدهی سیاهان بود. افزون بر این، تا پایان این دهه این دوباره حوزهبندی کردنها بطور گسترده در حوزههایی جریان داشت که رایدهندگان سیاه میتوانستند با هدف کسب کرسیهای بیشتر در کنگره متمرکز شوند.
در واقع این کار تجمع سیاهان در مناطقی که احتمال رای بیشتر آنان میرفت را هدف گرفته بود تا از میزان قدرت گیری آنان بکاهد. لذا نتیجه این اقدام این بود که تعداد آفریقایی – آمریکاییها در کنگره تا اوایل دهه 1990 کاهش یافت و میان حداکثر 40 و حداقل 30 نفر برای 8 دور از انتخابات از 1992 تا 2006 در نوسان بود. به هر روی، این 86 نماینده آفریقایی – آمریکایی که از 1971 تا 2007 وارد کنگره شدند عموماً برحسب تحصیلات، مهارتهای شغلی و دستاوردهای مدنی در بالاترین سطح ممکن بودند.
موفقیتهای آنها در دولتهای ایالتی تعداد زیادی از سیاهان را در دهه 1990 به سوی کنگره سوق داد. تجربیات مهم پیش از دوران کنگره برای این نسل از سیاهان همان پیشینه مشترک آنها در اعتراضات ملی و منطقهای مربوط به حقوق مدنی بود. بسیاری از کسانی که در دهه 70 و 80 برگزیده شدند طی عصر جنبشهای حقوق مدنی بود که برخاستند.
برخی از آنها چهرههای نام آوری بودند مثل جان. آر. لوییس (از جورجیا که در سال 1986 برگزیده شد) از بنیانگذاران جنبش «کمیتههماهنگی صلح آمیز دانشجویان» (SNCC ) بود که علاوه بر اینکه از ستونهای این جنبش بود در جنبشهای دیگری همچون Freedom Rides (1961) و سازمان دادن به «اعتراض به واشنگتن برای مشاغل و آزادی» در سال 1963 نیز مشارکت داشت. اندرو یانگ (از جورجیا) از جمله دستیاران مارتین لوتر کینگ بود که به عنوان رییس اجرایی و معاون اجرایی کنفرانس رهبری مسیحیان جنوبی (SCLC ) به خدمت مشغول بود.
بطور خلاصه میتوان گفت بسیاری از نمایندگان سیاه که به کنگره راه یافتند خود در زمره مبارزان کسب حقوق مدنی بودند و تجربیات بسیاری را در جنبشها و احزاب کسب کرده بودند و همانطور که گفته شد تجربه مشترک و پیشینه مشترک بسیاری از سیاهان یکسان بود و آن حضور در این جنبشها بود. همچنین گفتنی است که در سال 1986 « شرلی چیشولم» (دموکرات – نیویورک) اولین زن سیاه پوستی بود که به کنگره راه یافت.
آفریقایی – آمریکاییان در ساختار اجرایی
بهرغم لغو بردهگی در سال 1865 و بسط حقرای در سال 1870 اما آفریقایی – آمریکاییها همچنان به عنوان «خارجی» در دموکراسی آمریکایی نگریسته میشدند. سیاستهای بازسازی ایالتهای جنوبی آمریکا سرشار و آمیخته با مناقشاتی خشن بر سر نقشی بود که سیاهان بایستی در ساختار سیاسی این کشور ایفا میکردند.
بسیاری از جمهوری خواهان برای اختیار بیشتر دادن به سیاهان به لحاظ سیاسی تلاش میکردند در حالی که دموکراتهای مرتجع در پی بازسازی جنوب پیش از جنگ داخلی بودند. روسای جمهور به تدریج در اواخر قرن 19 سیاهان آفریقایی – آمریکایی را به موقعیتهایی در ساختار اجرایی وارد کردند. بطور مثال سناتور بلانچ. کی. بروس به عنوان مامور ثبت خزانه داری انتخاب شد و فردریک داگلاس طرفدار الغای بردهگی به عنوان کشیش آمریکایی درهاییتی برگزیده شد.
روسای جمهوری جمهوریخواه نیز سیاهان جنوبی را به عنوان روسای کل پست و سایر مشاغل فدرالی برگزیدند. در سال 1855 جان. مرسر. لانگستون به عنوان منشی (یادفتردار) دولتی در شهر اوهایو انتخاب شد. وی دو بار به عنوان نامزد معاون ریاست جمهوری جمهوری خواهان پیشنهاد شد. آفریقایی – آمریکاییها وفاداریهای سیاسی خود را طی «ناامیدی بزرگ و معامله جدید» (Great Depression and New Deal) در دهه 1930 به سوی دموکراتها تغییر دادند.
«مری مک لئود بتون» شورای ملی زنان سیاه در سال 1935 را پایه نهاد و فرانکلین روزولت (رییس جمهور) وی را به عنوان رییس دپارتمان مربوط به امور سیاهان در سال 1936 برگزید؛ موقعیتی که وی تا سال 1944 دارا بود. در همین زمان گروهی از سیاهان گرد آمدند و گروهی به عنوان «کابینهسیاه» را برقرار کردند که در مورد سیاستهای نژادی بحث و تصمیمگیری میکرد. مری مک لئود همچون سایر همنوعان سیاه خود تلاش وافری کرد تا سیاستمداران را مجبور به اتخاذ رویکردی کند که آفریقایی – آمریکاییها را به عنوان جمعیت و گروهی مهم از رایدهندگانی ببیند که شایسته نمایندگی هستند.
عضو دیگر این کابینه سیاه روبرت ویور بود که اولین آفریقایی – آمریکایی بود که زمانی که لیندون جانسون وی را به عنوان اولین وزیر مسکن و امور شهر در سال 1966 برگزید به هیات دولت (کابینه رییس جمهور) درآمد. درهرحال این تغییر و تحولات و ارتقای سیاهان به مشاغل دولتی و اجرایی ادامه یافت تا اینکه در سال 1989 – 1993 کالین پاول به عنوان اولین رییس سیاهپوست ستاد مشترک ارتش برگزیده شد و در سال 1996 قصد حضور در رقابتهای ریاست جمهوری داشت که منصرف شد. در سال 2001 جورجبوش کالین پاول را به وزارتخارجه برگزید. در همین دولت بوش کاندولیزا رایس ابتدا به عنوان مشاور امنیت ملی و سپس به جای پاول به عنوان وزیرخارجه انتخاب شد.
آفریقایی – آمریکاییها در سیستم قضایی
در سال 2000 حدود 3/10 درصد از قضات فدرال در این کشور را سیاهان تشکیل میدادند در حالی که بیش از 12 درصد کل جمعیت آمریکا را همین آفریقایی – آمریکاییها تشکیل میدهند. دادگاه عالی مشتمل بر یک قاضی سیاه به نام کلارنس توماس است. تنها یک آفریقایی – آمریکایی دیگر بر کرسی این دادگاه تکیه زد: تورگود مارشال که از سال 1967 تا 1991 در این سمت بود. نیمیاز 13 دادگاه استیناف آمریکا تا سال 2000 هیچ سیاهی را به عنوان قاضی در خود نداشت.
ایالتهای مریلند، ویرجینیا، وست ویرجینیا، کارولینای شمالی و جنوبی هرگز یک قاضی سیاهپوست نداشتهاند بهرغم اینکه سیاهان 23 درصد جمعیت این مناطق را تشکیل میدهند. سازمانهای حقوق مدنی مثل «انجمن ملی پیشرفت رنگین پوستها» بارها خواستار انتخاب آفریقایی – آمریکاییها در ساختار قضایی این ایالتها شدهاند اما تاکنون با پاسخی مواجه نشدهاند.
شواهد نشان میدهد که بسیاری از این نیروهای کارگر، آفریقایی-آمریکایی (هم برده و هم آزاد) بودند. از اینرو اولین حضور سیاهان در کنگره به سال 1870 بازمیگردد زمانی که «هیرامرولز» از ایالت میسیسیپی به عنوان اولین سناتور آفریقایی - آمریکایی برگزیده شد. دیگر سیاهپوستی که توانست به کنگره راه یابد «بلانچ. کی. بروس» بود که از سال 1875-1881 عضو سنا بود و اولین سیاه پوستی است که توانست در سال 1879 به ریاست سنا دست یابد و در سال 2002 تصویری از او در کنگره آمریکا نصب شد.
به بیانی دیگر میتوان گفت حضور سیاهان محصول دو امر بود: یکی مبارزه آنها برای کسب حقوق برابر با سایرین و دیگری تحولات مربوط به پس از جنگ داخلی. تا پیش از جنگ داخلی آمریکا، سیاهان عمدتاً در تمام ایالات پراکنده بودند. پس از جنگ داخلی و لغو بردگی، اصلاحیه چهاردهم قانون اساسی (1868 ) حق شهروندی را به آفریقایی – آمریکاییها اعطا کرد و اصلاحیه پانزدهم (1870 ) به سیاهان (غیر از زنان) حق رای اعطا کرد.
هرچند این قانون حق رای را به سیاهان - فارغ از نژاد، رنگ یا شرایط پیشینی بردهگی – میبخشید اما بسیاری از ایالات از ابزارها و روشهای مختلف استفاده میکردند تا در برابر حق رای این گروه موانعی ایجاد کنند. همانگونه که ذکر شد به دنبال این تحولات بود که در فوریه 1870 هیرام رولز اولین سناتور آفریقایی - آمریکایی توانست کرسی را در کنگره به دست آورد. در دسامبر 1870 جوزف رنی (جمهوری خواه - از کارولینای جنوبی) اولین نماینده سیاه پوست در پارلمان شد. در واقع میتوان محصول مبارزات 140 ساله سیاهان در کنگره آمریکا را با آغاز سال 1970 و تشکیل «گردهمایی سیاهان برایکنگره» مشاهده کرد.
به عبارتی میتوان گفت 71 درصد از تمام آفریقایی – آمریکاییانی که در کنگره حضور یافتند پس از 1970 وارد کنگره یا سنا شدند ( 84 نماینده و دو سناتور). درهرحال، در سال 1971، 13 نفر سیاهپوست گرد هم آمده و « گردهمایی سیاهان برای کنگره» (CBC ) را بنیاد نهادند. این نهاد به عنوان گروهی برای حمایت از حق سیاهان آفریقایی- آمریکایی و موضوعات مربوط به آنها تاسیس شد. اصلاحات مترقیانه نهادین در دهه 1970 بسیاری از سیاهان را در مشاغل، کمیتهها و موقعیتهای رهبری حزبی قرار داد.
این دستاوردهای چشمگیراز میراث «قانون حق رای» در سال 1956 و فرآیندهای پس از آن و نیز تصمیمات دادگاه عالی برخاسته بود که حوزهبندیهای دوباره قانونی را ملزم میکرد تا اینکه رای دهندگان سیاهپوست بتوانند به شیوهای برابرتر حضور داشته باشند.
ویلیام گری سوم از ایالت پنسیلوانیا میگوید:« بسیاری از سیاهان اولیه از دل کشمکشهای مربوط به حقوق مدنی بیرون آمدند.
ما گروهی از اعضای جدید داشتیم که استراتژیهایشان در دوران پس از جنبشهای حقوق مدنی شکل گرفت که از اهرمهای نفوذ در چارچوب سیستم سود میجستند. ما خود را به عنوان رهبران حقوق مدنی نمیشناسیم بلکه به مثابه قانونگذار میشناسیم... پیشگامانی که زمینه را برای ما فراهم کردند تا به کارشناسان و تکنسینها تبدیل شویم.» تحولات بدینترتیب ادامه داشت تا نسل جدید سیاهان پس از سال 1970 در کنگره یک نقطه عطفی را در تاریخ آمریکا به وجود آوردند و آن گذار از اعتراضات طولانی مدت به مشارکت کامل سیاسی بود.
همچون بسیاری از گروههای دیگر اقلیت در کنگره، سیاهان نیز با چالشهای جدید و گاه غیرمنتظرهای که ناشی از موفقیتهای عددی، سازمانی و رهبری شان بود مواجه میشدند. حوزه بندی دوباره انتخاباتی که منجر به افزایش چشمگیر تعداد آفریقایی – آمریکاییان شده بود در دهه 1990 مخالفتهایی را برانگیخت که درپی محدود کردن و تضعیف و کاهش قدرت رایدهی سیاهان بود. افزون بر این، تا پایان این دهه این دوباره حوزهبندی کردنها بطور گسترده در حوزههایی جریان داشت که رایدهندگان سیاه میتوانستند با هدف کسب کرسیهای بیشتر در کنگره متمرکز شوند.
در واقع این کار تجمع سیاهان در مناطقی که احتمال رای بیشتر آنان میرفت را هدف گرفته بود تا از میزان قدرت گیری آنان بکاهد. لذا نتیجه این اقدام این بود که تعداد آفریقایی – آمریکاییها در کنگره تا اوایل دهه 1990 کاهش یافت و میان حداکثر 40 و حداقل 30 نفر برای 8 دور از انتخابات از 1992 تا 2006 در نوسان بود. به هر روی، این 86 نماینده آفریقایی – آمریکایی که از 1971 تا 2007 وارد کنگره شدند عموماً برحسب تحصیلات، مهارتهای شغلی و دستاوردهای مدنی در بالاترین سطح ممکن بودند.
موفقیتهای آنها در دولتهای ایالتی تعداد زیادی از سیاهان را در دهه 1990 به سوی کنگره سوق داد. تجربیات مهم پیش از دوران کنگره برای این نسل از سیاهان همان پیشینه مشترک آنها در اعتراضات ملی و منطقهای مربوط به حقوق مدنی بود. بسیاری از کسانی که در دهه 70 و 80 برگزیده شدند طی عصر جنبشهای حقوق مدنی بود که برخاستند.
برخی از آنها چهرههای نام آوری بودند مثل جان. آر. لوییس (از جورجیا که در سال 1986 برگزیده شد) از بنیانگذاران جنبش «کمیتههماهنگی صلح آمیز دانشجویان» (SNCC ) بود که علاوه بر اینکه از ستونهای این جنبش بود در جنبشهای دیگری همچون Freedom Rides (1961) و سازمان دادن به «اعتراض به واشنگتن برای مشاغل و آزادی» در سال 1963 نیز مشارکت داشت. اندرو یانگ (از جورجیا) از جمله دستیاران مارتین لوتر کینگ بود که به عنوان رییس اجرایی و معاون اجرایی کنفرانس رهبری مسیحیان جنوبی (SCLC ) به خدمت مشغول بود.
بطور خلاصه میتوان گفت بسیاری از نمایندگان سیاه که به کنگره راه یافتند خود در زمره مبارزان کسب حقوق مدنی بودند و تجربیات بسیاری را در جنبشها و احزاب کسب کرده بودند و همانطور که گفته شد تجربه مشترک و پیشینه مشترک بسیاری از سیاهان یکسان بود و آن حضور در این جنبشها بود. همچنین گفتنی است که در سال 1986 « شرلی چیشولم» (دموکرات – نیویورک) اولین زن سیاه پوستی بود که به کنگره راه یافت.
آفریقایی – آمریکاییان در ساختار اجرایی
بهرغم لغو بردهگی در سال 1865 و بسط حقرای در سال 1870 اما آفریقایی – آمریکاییها همچنان به عنوان «خارجی» در دموکراسی آمریکایی نگریسته میشدند. سیاستهای بازسازی ایالتهای جنوبی آمریکا سرشار و آمیخته با مناقشاتی خشن بر سر نقشی بود که سیاهان بایستی در ساختار سیاسی این کشور ایفا میکردند.
بسیاری از جمهوری خواهان برای اختیار بیشتر دادن به سیاهان به لحاظ سیاسی تلاش میکردند در حالی که دموکراتهای مرتجع در پی بازسازی جنوب پیش از جنگ داخلی بودند. روسای جمهور به تدریج در اواخر قرن 19 سیاهان آفریقایی – آمریکایی را به موقعیتهایی در ساختار اجرایی وارد کردند. بطور مثال سناتور بلانچ. کی. بروس به عنوان مامور ثبت خزانه داری انتخاب شد و فردریک داگلاس طرفدار الغای بردهگی به عنوان کشیش آمریکایی درهاییتی برگزیده شد.
روسای جمهوری جمهوریخواه نیز سیاهان جنوبی را به عنوان روسای کل پست و سایر مشاغل فدرالی برگزیدند. در سال 1855 جان. مرسر. لانگستون به عنوان منشی (یادفتردار) دولتی در شهر اوهایو انتخاب شد. وی دو بار به عنوان نامزد معاون ریاست جمهوری جمهوری خواهان پیشنهاد شد. آفریقایی – آمریکاییها وفاداریهای سیاسی خود را طی «ناامیدی بزرگ و معامله جدید» (Great Depression and New Deal) در دهه 1930 به سوی دموکراتها تغییر دادند.
«مری مک لئود بتون» شورای ملی زنان سیاه در سال 1935 را پایه نهاد و فرانکلین روزولت (رییس جمهور) وی را به عنوان رییس دپارتمان مربوط به امور سیاهان در سال 1936 برگزید؛ موقعیتی که وی تا سال 1944 دارا بود. در همین زمان گروهی از سیاهان گرد آمدند و گروهی به عنوان «کابینهسیاه» را برقرار کردند که در مورد سیاستهای نژادی بحث و تصمیمگیری میکرد. مری مک لئود همچون سایر همنوعان سیاه خود تلاش وافری کرد تا سیاستمداران را مجبور به اتخاذ رویکردی کند که آفریقایی – آمریکاییها را به عنوان جمعیت و گروهی مهم از رایدهندگانی ببیند که شایسته نمایندگی هستند.
عضو دیگر این کابینه سیاه روبرت ویور بود که اولین آفریقایی – آمریکایی بود که زمانی که لیندون جانسون وی را به عنوان اولین وزیر مسکن و امور شهر در سال 1966 برگزید به هیات دولت (کابینه رییس جمهور) درآمد. درهرحال این تغییر و تحولات و ارتقای سیاهان به مشاغل دولتی و اجرایی ادامه یافت تا اینکه در سال 1989 – 1993 کالین پاول به عنوان اولین رییس سیاهپوست ستاد مشترک ارتش برگزیده شد و در سال 1996 قصد حضور در رقابتهای ریاست جمهوری داشت که منصرف شد. در سال 2001 جورجبوش کالین پاول را به وزارتخارجه برگزید. در همین دولت بوش کاندولیزا رایس ابتدا به عنوان مشاور امنیت ملی و سپس به جای پاول به عنوان وزیرخارجه انتخاب شد.
آفریقایی – آمریکاییها در سیستم قضایی
در سال 2000 حدود 3/10 درصد از قضات فدرال در این کشور را سیاهان تشکیل میدادند در حالی که بیش از 12 درصد کل جمعیت آمریکا را همین آفریقایی – آمریکاییها تشکیل میدهند. دادگاه عالی مشتمل بر یک قاضی سیاه به نام کلارنس توماس است. تنها یک آفریقایی – آمریکایی دیگر بر کرسی این دادگاه تکیه زد: تورگود مارشال که از سال 1967 تا 1991 در این سمت بود. نیمیاز 13 دادگاه استیناف آمریکا تا سال 2000 هیچ سیاهی را به عنوان قاضی در خود نداشت.
ایالتهای مریلند، ویرجینیا، وست ویرجینیا، کارولینای شمالی و جنوبی هرگز یک قاضی سیاهپوست نداشتهاند بهرغم اینکه سیاهان 23 درصد جمعیت این مناطق را تشکیل میدهند. سازمانهای حقوق مدنی مثل «انجمن ملی پیشرفت رنگین پوستها» بارها خواستار انتخاب آفریقایی – آمریکاییها در ساختار قضایی این ایالتها شدهاند اما تاکنون با پاسخی مواجه نشدهاند.