نظریه های طرح شده در کیهان شناسی نوین، از جمله مسائل مهم در رابطه علم و دین و فلسفه است. برخلاف مدل های استاندارد مِه بانگ که به نظر شماری از اندیشمندان توافق قابل ملاحظه ای با عقاید پایه دینی مانند آفرینش الهی و حدوث زمانی جهان دارد، شماری از مدل های کوانتومی آن دستاویزی برای مخالفت با خداگرایی و آفرینش باوری قرار گرفته است. از این گونه است «مدل بی مرزی هاوکینگ هارتل» که می کوشد در عین پذیرش تناهی جهان؛ با نفی تکینگی آغازین و زمان صفر مطرح در مدل استاندارد، کرانمندی آن را نفی و به این وسیله وجود خدا و نقش بی بدیل او در آفرینش را مردود اعلام کند. مقاله پیش رو بر آن است تا به روش کتابخانه ای توصیفی نظریه یادشده را معرفی و سپس به روش عقلی تحلیلی، به ویژه با تکیه بر حکمت متعالیه، آن را مورد سنجش قرار داده، مبانی و نتایج فلسفی و الهیاتی اش را آشکار سازد. ماحصل تحقیق این است که مدل یادشده فاقد استانداردهای لازم علمی و پشتوانه های تجربی و نظری است. افزون بر آن، بر فرض درستی اصل نظریه، بر هیچ یک از نتایج فلسفی و الهیاتی موردنظر هاوکینگ دلالت نداشته و برداشت های صورت گرفته، همه ناشی از ضعف بن مایه های فلسفی و فاقد استواری لازم است.