هدف از این پژوهش شناسایی و اولویت بندی موانع اجرای سیستم مدیریت یکپارچه (IMS) با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره بوده است. پیاده سازی سیستم مدیریت یکپارچه به پیش شرط هر سازمانی تبدل شده است و به دنبال این است که به یک شرکت رقابتی و پایدار تبدیل شود. مطالعات قبلی موانع مختلفی را در اجرای آن نسبت می دهد. هنوز مطالعات کمی در مورد میزان موانع اجرای در دست است. برای پر کردن این شکاف در ادبیات، ما یک چارچوب سیستماتیک برای اولویت بندی موانع ایجاد کرده ایم. ما در مرحله اول برای تعیین عوامل موانع اجرای سیستم مدیریت یکپارچه، نخست در فاز اول به جهت شناسایی عوامل، با توجه به مرور متون و تحقیقات پیشین صورت گرفته عواملی به عنوان عوامل موثر بر سیستم مدیریت یکپارچه احصاء شد. در فاز دوم جلساتی به صورت طوفان فکری با کارشناسان خبره شامل مدیران، متخصصان و کارشناسان شرکت آلومینیوم اراک که تمامی پاسخ دهندگان شناسایی شده در پروژه های سیستم مدیریت یکپارچه نسبتاً بزرگ در استان مرکزی را تجربه کرده اند و کاملاً هدفمند می باشد، برگزار شد و خروجی این جلسات به انضمام مطالعات ادبیات تحقیق استخراج بیش از 22 عامل موثر بوده است، در فاز سوم جلساتی به صورت دلفی با کارشناسان خبره برگزار شد و خروجی این جلسات به انضمام مطالعات ادبیات تحقیق استخراج بیش از 16 عامل موثر بوده است. سپس با استفاده از میانگین نظرات خبرگان، عواملی که بیشترین اوزان رو نسبت به میانگین کسب کرده اند به عنوان عوامل موثر بر موانع موجود در سر راه سیستم مدیریت یکپارچه تعیین شد. در مرحله دوم به اولویت بندی شاخص ها پرداخته شد، برای این منظور از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. بدین ترتیب که پرسشنامه مقایسات زوجی بین 35 نفر از کارشناسان توزیع شد و میانگین حسابی نظرات افراد محاسبه گردید و با نرمال کردن ماتریس مقایسات زوجی و محاسبه میانگین هندسی معیارها به صورت سطری طبق الگوریتم فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، وزن تعیین گردید و در نهایت وزن کلی زیرمعیارها با توجه به هدف بیان شد. در ادامه در مرحله سوم پژوهش برای بررسی دقیق تر این مدل از چهار واحد به عنوان پروژه ارائه شده در شرکت مورد بررسی اطلاعاتی گرفته شد و با بهره گیری از تلفیق تاپسیس و فرآیند تحلیل سلسه مراتبی اقدام به رتبه بندی این واحد ها شد.