هدف از این تحقیق بررسی وضعیت فلسفه بازاریابی، هوش رقابتی و ارتباطات یکپارچه در فدراسیون های ورزشی ایران بود. روش پژوهش توصیفی– تحلیلی انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش، همه مدیران (مدیران عالی، میانی و پایه) در فدراسیون های ورزشی بود به تعداد 700 نفر بود، که با روش نمونه گیری تصادفی ساده 248 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار های گرداوری داده های تحقیق شامل؛ پرسشنامه فلسفه بازاریابی مهدیه و کریمی (1395)، هوش رقابتی گلدسون و همکاران (2012) و ارتباطات یکپارچه بازاریابی لی و پارک (2007) بود. روایی پرسشنامه ها به تأیید 10 تن از متخصصان رسید و پایایی آنها در یک آزمون مقدماتی با 30 آزمودنی و با آلفای کرونباخ برای پرسشنامه فلسفه بازاریابی 926/0، هوش رقابتی 935/0 و ارتباطات یکپارچه بازاریابی 939/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها، از روش های آماری توصیفی و استنباطی از جمله معادلات ساختاری، ضریب همسبتگی پیرسون و آزمون t تک نمونه ای با استفاده از نرم افزارهای spss ، amos استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین متغیرهای تحقیق ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد (05/0= p <). همچنین نتایج نشان داد که ارتباطات یکپارچه بازاریابی (766/4-t=)، هوش رقابتی (243/8-t=) و فلسفه بازاریابی (255/7-t=) از وضعیت خوبی در فدراسیون های ورزشی برخوردار نمی باشد. با توجه به این نتایج می توان عنوان کرد که فدراسیون های ورزشی باید تمرکز خود را بر این متغیرها بهبود ببخشند.