«کوری» رمان تمثیلی اثر ژوژه ساراماگو پرتغالی، نخستین بار در سال 1995(م) منتشر شد. در این رمان، «مشبه به» از اهریمنِ کوری که حیوانیت درون را حاکم ساخته، سخن گفته است. با چشمانی به ظاهر سالم بدون بصیرت با هاله ای سفیدرنگ وهستی به تاراج رفته، که هرلحظه انسان را در مردابی متعفن فرود می برد انتقاد می کند. این داستان سرشار از تمثیلی رؤیاگونه با طنزی تلخ وگزنده است که زندگی یکنواخت وبی افق را برجسته نموده است. ساراماگو، کابوسی هولناک را باز می آفریند که جامعه ی پیشرفته وصنعتی با تمام امکانات، کرامت انسانی را فراموش کرده وبه دوران بربریت بازگشته است. عصری که رشته الفت و تعهد از هم گسیخته است زیرا انسان عزت خویش را پاس نمی دارد و احترام هم نوع را به وادی فراموشی سپرده و دروغگویی جای حقیقت جمعی را گرفته است. اهمیت این رمان به خاطر فضای غنی داستانی است که امکان بررسی مضامین وپیام نویسنده را از زوایای مختلف میسر می سازد که با شیوه توصیفی – تحلیلی بررسی شده است.
مسئله: آیانویسنده به جهل ونادانی به عنوان مرضی مسری در میان انسان ها می نگرد؟فرضیه: این رمان تمثیلی آینه ای از زندگی امروزی بشری است که باترس و وحشت اوج می گیرد وکوری تمثیلی از جهل و نادانی است، وقتی که ارزش های زندگی وکرامت انسانی را نا دیده می گیریم، ااساس گمراهی و انحراف را برای خود و جامعه مهیا می سازیم.