سیاست تناقض
آرشیو
چکیده
متن
دانیل اورتگا در تلاش است تا خود را یک انقلابی و یک چپگرای ضدآمریکایی معرفی کند. او با این حال در سودای برقراری روابط اقتصادی میان کشور خود و آمریکای امپریالیست است
«تناقض» ویژگی متمایز سیاستمدارانی است که شعارهای دور از دسترس میدهند؛ سیاستمدارانی که در عرصه سیاست پیشرو، یا سودای بازگشت گذشته از دست رفته را دارند و یا به تذبذب فکری گرفتارند و تکلیف خویش را با اندیشه سیاسی خود روشن نساختهاند. کافیست سری به آمریکای لاتین بزنیم تا صف طولانی سیاستمردانی که گرفتار تناقض میان نظر و عمل یا کردار و گفتار هستند را به چشم ببینیم.
دانیل اورتگا، ساندنیستی که سه دهه پیش یک انقلابی تمامعیار بود، همچنان در تلاش است تا خود را یک انقلابی طرفدار طبقه محرومان و یک چپگرای ضدآمریکایی معرفی کند. او با حاکمان چپاندیش آمریکای لاتین همراه و همنوا میشود و شعارهای ضدامپریالیستی میدهد. اورتگا با این حال جانب مذاکره با آمریکا را رها نمیکند و در سودای برقراری روابط اقتصادی میان کشور خود و آمریکای امپریالیست است.به کشور خود بازگردیم. «تناقضگویی» در مملکت ما نیز امری نامتعارف نیست و آنچنان شایع و چه بسا مشروع است که مبتلایان به آن بسیارند. تناقضگویی، در کشور ما اصلاحطلب و اصولگرا هم نمیشناسد. اصلاحطلبان ما در اصلاحطلبی خود گرفتار تناقض میان نظر و عملاند و اصولگرایانمان نیز به همین سان رهسپار راه تناقضاند. آیا میتوان اصلاحطلب بود و در عین حال طرفدار حفظ وضع موجود نیز بود؟ آیا میتوان محافظهکار بود و شعارهای اصولگرایانه و انقلابی نیز داد؟ میبینیم که تفاوت از زمین تا آسمان است و با این حال سیاستمداران ما در جمع زمین و آسمان قادر و توانایند.
اصولگرایان ایرانی: میبینیم که سیاستمداران این جناح چگونه شعارهای سنتگرایانه در جهان متجدد شده میدهند و در دوران پساانقلابی، واضع شعارهای انقلابی میشوند. تناقض آنها اما آنگاهی هویدا میشود که منطق واقعیات روزمره آنها را دچار پراگماتیسم میکند و فاصلهشان با اصولگرایی را به نمایش میگذارد. این چنین است که اصولگرایان ما با چشیدن سرد و گرم روزگار، واقعگرا میشوند و به رغم سخنان و شعارهای پرطمطراق، گاه رهسپار راه مصالحه میشوند وگرنه در منطق اصولگرایی چه بسا راه مذاکره با «غیر» نیز به حکم مقابله با مصلحتگرایی بسته باشد.
اصلاحطلبان ایرانی: 8 سال حضور اصلاحطلبان در نهادهای انتخابی، نمودی دیگر از تناقض در رفتار و گفتار سیاستمداران ایرانی بود تا آنجا که یک روشنفکر ایرانی – عبدالکریم سروش – باری رئیس دولت اصلاحات را به تذبذب فکری نیز متهم کرد. مساله این بود: سیاستمدارانی در ایران، با گذر سالیانی از عصر انقلاب، شعار اصلاح میدادند در حالی که لازمه این شعار فاصله گرفتن از هویت وحدتبخش حاکم بود؛ آنها اما در پذیرفتن چنین فاصله گرفتنی و پذیرش مخاطرات و واقعیات آن راسخ و مطمئن نبودند و این عدم اطمینان، سرچشمه تناقضات آنها بود.
از تناقض، بسیار میتوان سخن گفت، اما بگذارید که بگذاریم و بگذریم.
«تناقض» ویژگی متمایز سیاستمدارانی است که شعارهای دور از دسترس میدهند؛ سیاستمدارانی که در عرصه سیاست پیشرو، یا سودای بازگشت گذشته از دست رفته را دارند و یا به تذبذب فکری گرفتارند و تکلیف خویش را با اندیشه سیاسی خود روشن نساختهاند. کافیست سری به آمریکای لاتین بزنیم تا صف طولانی سیاستمردانی که گرفتار تناقض میان نظر و عمل یا کردار و گفتار هستند را به چشم ببینیم.
دانیل اورتگا، ساندنیستی که سه دهه پیش یک انقلابی تمامعیار بود، همچنان در تلاش است تا خود را یک انقلابی طرفدار طبقه محرومان و یک چپگرای ضدآمریکایی معرفی کند. او با حاکمان چپاندیش آمریکای لاتین همراه و همنوا میشود و شعارهای ضدامپریالیستی میدهد. اورتگا با این حال جانب مذاکره با آمریکا را رها نمیکند و در سودای برقراری روابط اقتصادی میان کشور خود و آمریکای امپریالیست است.به کشور خود بازگردیم. «تناقضگویی» در مملکت ما نیز امری نامتعارف نیست و آنچنان شایع و چه بسا مشروع است که مبتلایان به آن بسیارند. تناقضگویی، در کشور ما اصلاحطلب و اصولگرا هم نمیشناسد. اصلاحطلبان ما در اصلاحطلبی خود گرفتار تناقض میان نظر و عملاند و اصولگرایانمان نیز به همین سان رهسپار راه تناقضاند. آیا میتوان اصلاحطلب بود و در عین حال طرفدار حفظ وضع موجود نیز بود؟ آیا میتوان محافظهکار بود و شعارهای اصولگرایانه و انقلابی نیز داد؟ میبینیم که تفاوت از زمین تا آسمان است و با این حال سیاستمداران ما در جمع زمین و آسمان قادر و توانایند.
اصولگرایان ایرانی: میبینیم که سیاستمداران این جناح چگونه شعارهای سنتگرایانه در جهان متجدد شده میدهند و در دوران پساانقلابی، واضع شعارهای انقلابی میشوند. تناقض آنها اما آنگاهی هویدا میشود که منطق واقعیات روزمره آنها را دچار پراگماتیسم میکند و فاصلهشان با اصولگرایی را به نمایش میگذارد. این چنین است که اصولگرایان ما با چشیدن سرد و گرم روزگار، واقعگرا میشوند و به رغم سخنان و شعارهای پرطمطراق، گاه رهسپار راه مصالحه میشوند وگرنه در منطق اصولگرایی چه بسا راه مذاکره با «غیر» نیز به حکم مقابله با مصلحتگرایی بسته باشد.
اصلاحطلبان ایرانی: 8 سال حضور اصلاحطلبان در نهادهای انتخابی، نمودی دیگر از تناقض در رفتار و گفتار سیاستمداران ایرانی بود تا آنجا که یک روشنفکر ایرانی – عبدالکریم سروش – باری رئیس دولت اصلاحات را به تذبذب فکری نیز متهم کرد. مساله این بود: سیاستمدارانی در ایران، با گذر سالیانی از عصر انقلاب، شعار اصلاح میدادند در حالی که لازمه این شعار فاصله گرفتن از هویت وحدتبخش حاکم بود؛ آنها اما در پذیرفتن چنین فاصله گرفتنی و پذیرش مخاطرات و واقعیات آن راسخ و مطمئن نبودند و این عدم اطمینان، سرچشمه تناقضات آنها بود.
از تناقض، بسیار میتوان سخن گفت، اما بگذارید که بگذاریم و بگذریم.