پیشگامان تقریب: آیت الله بروجردی: آیت اخلاص
آرشیو
چکیده
متن
یکی از راههای قدرتمندی اسلام، وحدت و همدلی است و معرفی عالمانی که در اصلاح امت اسلامی کوششهایی کرده، و تلاش خود را در این راه وجهه همت خود قرار دادهاند، نقش بسزایی در تحقق این آرمان دارد. در عصر حاضر سکوت در برابر هجمههای فرهنگی و اعتقادی دشمنان، اسلام را از هر زمان دیگر آسیبپذیرتر میسازد؛ چنان که در گذشته نیز در اثر بیکفایتی زمامداران حکومتهای اسلامی و دامن زدن آنان به اختلافات فرقهای، بسیاری از آثار ارزشمند اسلامی را از دست دادهایم و سالهای درازی سرمایههای فکری و هنری خویش را صرف اختلافات بیاساس کردهایم.
برای اسلام با همه غنا و دارایی بینظیرش، هیچگاه این موقعیت پیش نیامده که آرزوهای خود را آن طور که شایسته است میان مسلمان محقق سازد. اکنون وقت آن است که نگاهی واقعبینانهتر و بیپیرایهتر به اسلام بیفکنیم و با بازگشتی دوباره به اخلاص و ایمان صدر اسلام، مشترکات مذاهب گوناگون اسلامی را در دستور کار خود قرار دهیم تا شاید اسلامی یکپارچه، قدرتمند و قوی را به ارمغان آوریم.
رسیدن به این هدف، عوامل گوناگونی را میطلبد که معرفی عالمان و فرهیختگان کشورهای اسلامی یکی از این عوامل است. در ادامه به معرفی دو تن از عالمان مسلمان میپردازیم که نقش مهمی در تقریب مذاهب اسلامی، دعوت مردم به وحدت و همدلی و بیداری اسلامی ایفا کردهاند.
________________________________________
مقدمه
تقریب و هماهنگی از مهمترین موضوعات مورد نیاز جوامع اسلامی در عصر حساس کنونی است؛ عصری که تمام قوای کفر، دست به دست هم به رویارویی مستقیم با اسلام برخاستهاند. همه مسلمانان باید به این نکته توجه داشته باشند که یگانه راه غلبه بر جبهه استکبار و استعمار، وحدت مسلمانان جهان با همه تنوعهای اقلیمی، نژادیو مذهبی و مبارزه با تفکر سکولاریسم و جدایی دین از سیاست است. در طول تاریخ، دانشمندان اسلامی(اعم از شیعه و سنی) بیشترین مبارزه را با این تفکر سکولاریسمی داشته و زیباترین تلاشها را در راه وحدت مسلمانان جهان انجام دادهاند. نوشتهای که پیشروی شما است، شرححال دو تن از عالمان سرشناس اسلام یعنی آیتالله العظمی بروجردی و شیخ محمود شلتوت است. معرفی این دو شخصیت بزرگ که به طور مشترک در راه وحدت بین مذاهب اسلامی گامهای موءثر و چشمگیری برداشتهاند، ضرورت و لزوم حفظ وحدت امت اسلامی را بیشتر نمایان میسازد.
تبارشناسی آیتالله بروجردی
وی از سادات «طباطبایی» شهر بروجرد است و تبارش با سی واسطه درخشان به امام حسن مجتبی علیهالسلام منتهی میشود. در سلسله تبار پدری و مادری آیتالله بروجردی، شخصیتهای سرشناس دینی به چشم میخورند که در چند قرن اخیر، همواره مرجعیت و رهبری جهان تشیع را بر دوش داشتهاند. جد پنجم وی، آیتالله سیدمحمد طباطبایی بروجردی از مجتهدان بزرگ نجف و دارای تألیفات بوده است و از طرفی همشیرهزاده علامه مجلسی اول شمرده میشود. همچنین علامه بحرالعلوم سیدمحمد مهدی طباطبایی، عموی جد دوم او است که از فقیهان بزرگ و از شاگردان برجسته وحید بهبهانی به شمار میآید؛ چنان که برادر علامه بحرالعلوم یعنی آیت الله
________________________________________
سیدجواد طباطبایی، جد سوم او است، و پسرش میرزا علینقی طباطبایی جد دوم و پسرش حاج میرزا احمد طباطبایی جد اول آیتالله بروجردی هستند که همه از مجتهدان بارز به شمار میروند. (برای آگاهی بیشتر، ر.ک: آیتالله بروجردی، 1371 ش، صفحات نخستین).
تولد و آغاز راه
آیتالله سیدحسین بروجردی، ماه صفر سال 1292 قمری در بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش حاج سیدعلی طباطبایی، مردی دانشمند بود و در پرورش علمی سیدحسین سهم بسزایی داشت. وی با رهنمودهای پدرش به مکتبخانه رفت و در آغاز تحصیل، کتابهای گلستان سعدی، جامع المقدمات،(1)، سیوطی(2) و منطق(3) را فرا گرفت؛ سپس برای ادامه تحصیل وارد مدرسه «نوربخش» در این شهر شد و پس از تکمیل دروس مقدماتی، به فراگیری فقه و اصول اشتغال یافت و در تمام این مدت، تهذیب نفس و فضایل اخلاقی را سرلوحه زندگیاش قرار داده بود تا این که به حد کمال و بالندگی لازم رسید (گلشن ابرار، 1382 ش، ج2، ص662).
هجرت به اصفهان
سیدحسین در سال 1310 قمری در هجده سالگی وارد حوزه علمیه اصفهان شد و در مدرسه صدر این شهر سکونت گزید. در این ایام، حوزه اصفهان رونق چشمگیری داشت و سیدحسین از این فرصت استفاده خوبی کرد و به مدت چهار سال در محضر استادان بزرگ مانند میرزا ابوالمعالی کلباسی، سیدمحمدتقی مدرس، سیدمحمدباقر درچهای، جهانگیر خان قشقایی و ملامحمد کاشانی به تکمیل اندوختههای علمی همت گمارد (مجله حوزه، ش53، ص52 و 57). یک روز که مثل همیشه سرگرم درس و تحقیق بود، نامهای از پدر به دستش رسید که او را به بروجرد فرا خوانده بود. سیدحسین به ناچار راهی وطن شد و آن جا دریافت که هدف از احضار وی به بروجرد این است که مقدمات ازدواج او فراهم شده و تشکیل خانواده دهد. او نخست از بیم آنکه ازدواج مانع ادامه تحصیل شود، از این امر امتناع ورزید؛ اما پس از مشاوره با پدر و اصرار او، با این امر موافقت کرد. وی بعد از توقفی کوتاه در بروجرد اینبار همراه خانواده به حوزه اصفهان بازگشت و مدت پنج سال به
______________________________
1. این کتاب برای طلاب سال اول تدریس میشده است.
2. کتاب سیوطی از جمله کتابهای مهم حوزوی و موضوع آن صرف و نحو عربی است. هماکنون این کتاب در حوزههای شیعی و سنی به صورت مشترک خوانده میشود و برای طلاب سال دوم تدریس میشود.
3. موضوع منطق نیز برای طلاب سال دوم تدریس میشود و در گذشته کتابهای شرح شمسیه و حاشیه ملاعبدالله، جزء کتابهای درسی در این موضوع بودهاند؛ اما هماکنون کتاب المنطق تألیف آیت الله مظفر در حوزههای شیعی تدریس میشود.
________________________________________
تحصیل و تحقیق خود در این شهر ادامه داد که مجموعاً در مدت اقامت نه سالهاش در اصفهان، به مرتبه قابل توجه علمی رسید (دوانی، 1372 ش، ص95).
آهنگ نجف اشرف
حاجآقا حسین در سال 1319 قمری نخست از اصفهان به وطن بازگشت؛ سپس بنا به سفارش پدر، عازم نجف اشرف شد. اقامت تحصیلی او در نجف اشرف حدود نه سال طول کشید و در این مدت از محضر بزرگانی چون آخوند خراسانی، سیدمحمدکاظم یزدی و شیخالشریعه اصفهانی، علوم عالی فقه، اصول و رجال را آموخت. حضور محققانه او در دروس فقیهان نجف، شور و شوق و تحرک خاصی در آن حوزه ایجاد کرد؛ بهطوری که تیزهوشی و سرعت انتقال وی، همه را به شگفتی واداشت و آوازه علمی او در اغلب محافل حوزه آن روز پیچید تا جایی که وی مورد عنایت و توجه استادش آخوند خراسانی قرار گرفت (مجله حوزه، شماره 43 و44، ص314). با آوازه بلندی که آیتالله بروجردی در نجف یافت، زمینه تشکیل کلاسهای درس برای او فراهم آمد و کنار بهره علمی از بزرگان نجف، خود نیز کرسی تدریس به پا کرد و در آن زمان کتاب فصول(1) را برای جمعی از فضلای حوزه نجف تدریس کرد. تدریس فصول آیتالله بروجردی در نجف، تحقیق و امتیازات بارزی داشت. به گفته خود او، وی در تدریس اصول میکوشید همه اشکالات موءلف را بر صاحب قوانین، پاسخ گوید (مجله حوزه، شماره 43و44، ص315).
بازگشت به وطن
آیتالله بروجردی پس از یک دهه اقامت در نجف اشرف و با تصمیم این که دوباره به نجف باز میگردد، در سال 1328 قمری برای دیدار والدین و صله ارحام، به زادگاه خود بازگشت و میان استقبال کمنظیر عالمان و مردم، وارد شهر بروجرد شد. هنوز شش ماه از ورود او به وطن نگذشته بود که پدر دانشمندش حاج سیدعلیطباطبایی را از دست داد و در غم او عزادار شد. وی اگرچه در نجف به استادش(آخوند خراسانی) قول بازگشت به حوزه نجف را داده بود تا در شکوفایی و بالندگی آن مرکز علمی نقش تاریخی ایفا کند، درگذشت پدر سرنوشت او را تغییر داد و او را در وطن ماندگار ساخت. چندی بعد در سال 1329 قمری داغ رحلت مرحوم آخوند خراسانی که پدر دوم او به شمار میآمد، اندوه او را دوچندان کرد و طاقتش را برید. وی بارها به دوستان خود میگفت:
«مرگ دو پدر به دنبال هم مرا به ستوه آورد و سخت منقلبم کرد (دوانی، 1372 ش، ص101)».
______________________________
1. کتاب فصول، تألیف شیخ محمدحسین اصفهانی از جمله کتابهای درسی سطح عالی اصول فقه بود که پیش از تألیف کفایه الاصول، در حوزههای علمیه شیعه تدریس میشد و مطالب این کتاب بیشتر ناظر به نقد آرای میرزای قمی صاحب کتاب قوانین الاصول است.
________________________________________
به هرحال آیتالله بروجردی نتوانست به نجف بازگردد؛ از اینرو اینبار مدت اقامت او در بروجرد حدود سی سال به طول انجامید. وی در تمام این مدت به طور مستمر مشغول تألیف، تدریس و تعلیم شخصیتهای بارز حوزوی شد. اغلب آثار مکتوب او حاصل این دوره از اقامت وی در بروجرد است. وجود پر برکت او در بروجرد باعث شد تا تشنگان علم و معرفت از شهرهایی چون قم، کاشان، اصفهان و اهواز به سوی او بیایند و میرفت تا این شهر را مرکز دانش قرار دهد. افزون بر این، وی در این شهر مرجع دینی و اجتماعی مردم بود. ظهرها در مسجد «ناسک الدین» و هنگام مغرب در مسجد «حاج آقا مهدی» به اقامه جماعت میپرداخت و در اواخر نیز مدتی این فریضه الاهی را در مسجد «شاه» اقامه میکرد و کنار اینها به مشکلات دینی و اجتماعی مردم میرسید (دوانی، 1372، ص 102 و 103).
مسافرتهای دیگر او
آیتالله بروجردی در سال 1344قمری از راه عتبات عالیات به زیارت خانه خدا مشرف شد و پس از اتمام مناسک حج در اوایل 1345قمری از مکه معظمه به کاظمین و سامرا آمد و مرقد امامان مدفون در این دو شهر را زیارت کرد؛ سپس از راه بصره وارد ایران شد. این ایام مصادف بود با مبارزات حاجآقا نورالله و آقانجفی از عالمان اصفهان که ضد رضاخان شوریده بودند که آیتالله بروجردی در همین ایام دستگیر و به تهران منتقل شد و مورد بازجویی مأموران قرار گرفت. در تهران رضاخان به دیدارش شتافت و هدفش از این دیدار آن بود که پای سیدعبدالکریم حائری را در نظر آیتالله بروجردی سست کند و این دو را در مقابل یکدیگر قرار دهد، و دلیل ملاطفت و مهربانی رضاخان با سیدحسین نیز همین امر بوده است. به هر حال، وی حدود صد روز در تهران بازداشت بود و پس از رفع محدودیت، به قصد زیارت حرم امام رضا علیهالسلام عازم مشهد شد. پس از سیزده ماه اقامت در جوار امام هشتم، به قم آمد و پس از اقامتی کوتاه در قم، به وطن بازگشت و با استقبال پر شور مردم بروجرد روبهرو شد و تا 1363 قمری آنجا حضوری نافذ یافت (دوانی، 1372 ش، ص104؛ مجله حوزه، ش 43 و44، ص333ـ337).
پذیرش مرجعیت
آیتالله بروجردی در سال 1364قمری به علت بیماری، به تهران منتقل شد و در بیمارستان فیروزآبادی در دو مرحله مورد عمل جراحی قرار گرفت. سیل عالمان از قم، تهران و شهرهای دیگر به عیادت وی شتافتند. در این هنگام چند نفر از فقیهان سرشناس حوزه علمیه قم که در رأس آنان حاجآقا روحالله خمینی قرار داشت، از این فرصت بهره گرفتند و از آیتالله بروجردی جهت اقامت در
________________________________________
قم و قبول مرجعیت جهان تشیع و رهبری و مدیریت حوزه علمیه قم دعوت کردند (محمد واعظزاده خراسانی، 1421 ق/ 1379 ش، ص53).
این موضوع پس از اصرار جمع حاضر، سرانجام مورد قبول واقع شد و آیتالله بروجردی در تاریخ 26 صفر 1364قمری میان استقبال بینظیر مراجع، عالمان و مردم قم وارد این شهر مقدس شد. پس از استقرار کامل و با همکاری کامل عالمان و مراجع، تدریس فقه و اصول را آغاز کرد و اغلب فضلا و مدرسان سرشناس از جمله حاجآقا روحالله خمینی و سیدمحمد محقق داماد و حاجآقا مرتضی حائری در درس وی حضوری پر نشاط داشتند (علیآبادی، 1379 ش، ص44؛ مجله حوزه، ش42و23). همچنین آیتالله سیدصدرالدین صدر که خود از مراجع تقلید بود و در صحن بزرگ حرم اقامه جماعت میکرد، جایگاه نماز خود را به آیتالله بروجردی واگذاشت و به احترام او برنامه جماعت خود را تعطیل کرد. مرحوم آیتالله سیدمحمد حجت یکی دیگر از مراجع وقت بود که پایگاه تدریس خویش را در اختیار وی قرار داد. مرحوم آیتالله سیدمحمد تقیخوانساری هم که از فقیهان بنام قم و نجف شمرده میشد، برای احترام در درس او شرکت جست و همه امور روز به روز بر تقویت بنیه رهبری و مرجعیت آیتالله بروجردی افزود (دوانی، 1372 ش، ص119 و 120).
افزون بر اینها در سال 1365قمری آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی از مراجع بزرگ تقلید در نجف اشرف بدرود حیات گفت؛ از اینرو عالمان نجف و مقلدان مرحوم اصفهانی و به دنبال آن شیعیان سرتاسر جهان به آیتالله بروجردی روی آوردند و در مدت اندکی مرجعیت علی الاطلاق وی به مرحله ظهور رسید. مدیریت واحد و رهبری قاطع آیتالله بروجردی که حدود شانزده سال و تا 1380قمری ادامه داشت، تحولات بزرگی را از نظر سیاسی و اجتماعی به بار آورد و در همین جهت ساختار مدیریتی حوزه علمیه قم دچار تحول شد و وحدت و انسجام چشمگیری میان حوزه، روحانیان و قشرهای گوناگون مردم پدید آمد (اباذری، 1383 ش، ص26و27).
نوآوری در استنباط احکام
أ. نوآوری در فقه
روش اجتهادی آیتالله بروجردی، دگرگونی شگفتی در طریق استنباط احکام در حوزههای علمیه قم و نجف پدید آورد. شیوه بیشتر فقیهان بزرگ در استنباط احکام، فقط مراجعه به کتابهای احادیث مربوطه است؛ اما وقتی آیتالله بروجردی به عرصه فقاهت گام نهاد، بهطور دقیق، سیر اقوال قدما و متأخرین را بررسی کرد و موضوع مراجعه به کتابهای قدما را به صورت اصل که از آن به «اصول متعلقات» تعبیر میکرد، پی گرفت. وی در استنباط هر فرع فقهی، اگر به حدیثی برمیخورد، به زمان صدور آن از نظر وجود فقیهان اهلسنت و آرای آنان بهویژه در مدینه و نیز در شهرهایی که
________________________________________
سوءالکنندگان در آن دیار سکونت داشتند یا در تماس بودند و هم از نظر برداشتی که خود اصحاب و سوءالکنندگان از آن فرع فقهی داشتند و همان برداشت، سبب سوءال از امام میشد، توجه خاصی داشته است. بدیهی است تسلط و احاطه آیتالله بروجردی بر نکات ریز و درشت تاریخی، کمک شایانی به ارائه هر چه بهتر این شیوه از استنباط احکام میکرده است (مجله حوزه، ش 43 و44، با اقتباس از مقاله سیدجواد علوی).
ب. شیوه اصولی
اشراف کمنظیر آیتالله بروجردی بر مسائل علم اصول باعث پیشرفتهایی در این علم شده است. وی در مفهوم «إجماع» مبنای خاصی اختیار کرده بود. در بحث «إنسداد» نیز بر خلاف فقیهان مشهور که آن را دلیل بر حجیت مطلق ظن میدانند، وی با بیان خاصی، آن را دلیل بر حجیت خبر واحد نیز میدانست. همچنین بحث اینکه موضوع علم اصول «حجت» است یا «ادله اربعه»، از ابتکارهای او به شمار میآید (احمدی و دیگران، 1379 ش، ص128، به نقل از آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی).
ج. ابتکار در علم رجال
یکی از رشتههای علوم اسلامی در حوزههای علمیه که از ارکان مهم استنباط تلقی میشود «علم رجال)(1) است. آیتالله بروجردی در این رشته نبوغ عجیبی داشت و به اصطلاح، راویان احادیث را با انگشتان دستش میشمرد (علیآبادی، 1379 ش، ص83، به نقل از آیتالله میرزاحسین نوری همدانی). وی در اثر این اشراف و تبحر توانست در این رشته ابتکار و نوآوری بدیعی از خود به یادگار گذارد. او در یک اقدام کمنظیر، سندهای روایات مورد نظر را از متن جدا کرد و مورد دقت و بازبینی تخصصی قرار داد که توضیح درباره جزئیات آن از حوصله این مقاله و مخاطبان آن خارج است؛ اما نمیتوان از کاری که وی در طبقهبندی راویان حدیث انجام داد، صرف نظر کرد و پیامدهای مفید آن را ساده گرفت. وی در این تلاش ارزشمند محدثان صدر اسلام، دوره امامان، ایام غیبت صغرا و غیبت کبرا را از هم تفکیک کرد و همه راویان را در یک چارچوب و ساختار نو گنجاند و طبقات هر دوره را معیّن و این طبقهبندی را به دوره معاصر رسانید و خودش در این ابتکار، در طبقه سی و ششم قرار گرفت. این تلاش بدیع، فواید و آثار بسیار ارزشمندی در اختیار محافل تحقیقاتی و رجالشناسان گذاشت (علیآبادی، 1379 ش، ص86؛ دوانی، 1372 ش، ص160، با اقتباس).
______________________________
1. هدف از علم رجال، شناسایی راویان حدیث و بررسی وثاقت یا عدم وثاقت آنها است تا از این رهگذر درستی و نادرستی احادیث صادره از آنان روشن شود؛ از اینرو علم رجال بسیار ارزشمند و در استنباط احکام تأثیر بسزایی دارد.
________________________________________
زمینههای تفکرات تقریبی
شیوههای نو و راهبردی آیتالله بروجردی در استنباط احکام، زمینه تحقیقات گستردهای در فقه اهلسنت را نیز فراهم کرد و اذعان داشت که با آگاهی از محتوای روایات و فتاوای رایج اهلسنت در زمان امامان معصوم علیهمالسلام ، بهتر و راحتتر میشود محتوای احادیث و منظور سخنان امامان معصوم علیهمالسلام را دریافت و جمله معروفی از وی نقل شده که می فرمود: «فقه شیعه در حاشیه فقه اهل سنت است (واعظزاده خراسانی، 1421 ق / 1379ش، ص84)»؛ زیرا چون شیعیان در طول تاریخ حکومت نداشتند و اغلب حکومت در دست بنیعباس بود و بیشتر فتاوای اهلسنت میان مردم رواج داشت، محدثان و اصحاب امامان نیز با توجه به فضای حاکم بر جامعه آن روز، از امامان سوءال میکردند و امامان هم با توجه به همین معنا پاسخ میدادند. به عبارت دیگر، فقه شیعه ناظر بر فقه اهلسنت بود؛ چرا که پاسخها و سخنان امامان علیهمالسلام ناظر بر فتاوای حاکم بوده است؛ از اینرو آیتالله بروجردی، تحقیق و مطالعه کتابهای اهلسنت را از مقدمات لازم برای فهم فقه و اجتهاد میدانست. بدینسان اهتمام او به این موضوع، سبب اشراف و آگاهیهای چشمگیر او از فتاوای رهبران مذاهب چهارگانه(شافعی، حنبلی، حنفی و مالکی) شد و به آرای صحابه و اندیشهوران بزرگ اهلسنت مانند لیث، ثوری، اوزاعی، ظاهری و دیگران نیز به طور کامل تسلط و اطلاع یافت. گاهی این اطلاع چندان عمیق و قوی بود که وقتی برخی از شخصیتهای اهلسنت به حضورش میرسیدند و از نزدیک این حقیقت را مشاهده میکردند، متعجب میشدند (احمدی و دیگران، 1379 ش، ص127، به نقل از آیتالله صافی گلپایگانی).
آیتالله بروجردی هرگز به نظریات و آرای اهلسنت، با دید منفی نمینگریست؛ بلکه بیشتر سعی داشت تا به ادله آنها دست یابد و موضوع را بهطور صحیح ریشهیابی کند؛ برای مثال در وجوب ادای نماز در اول وقت که اغلب اهلسنت ملتزم به آن هستند و تأخیر نماز را از اول وقت، بدون عذر جایز نمیدانند،(1) میفرمود: «فتوای اهلسنت از اینجا نشأت گرفته که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله امام جماعت بود و امام جماعت باید در وقت معیّن حضور یابد و پیغمبر، اول وقت را انتخاب کرده بود و صحابه و تابعین نیز عمل پیامبر را ملاک قرار داده بودند که بعداً در مذاهب اهلسنت منعکس گردید؛ در حالی که رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله گاهی در حال اختیار، اول وقت را رعایت نمیکرد و اهلبیت هم بدان تصریح کردند و همین امر ملاک فتوای معروف شیعه قرار گرفته است (واعظزاده خراسانی، 1421 ق / 1379ش، ص88)».
وی با این توجیه، این پندار را که اهلسنت به عمد احکام را تغییر دادهاند، نادرست میدانست و رد میکرد.
______________________________
1. البته برخی از عالمان شیعه مانند شیخ مفید و شاگردش شیخ طوسی نیز تأخیر را جایز نمیدانند.
________________________________________
وحدت اسلامی
اعتقاد آیتالله بروجردی بر این بود که سامان بخشیدن به موضوع «وحدت میان مذاهب» از وظایف حیاتی هر عالم شیعی است و باید در تحقق آن کوشید. حتی معروف است که در روزهای آخر عمر پر برکت خویش، گاهی به حالت اغما فرو میرفت و چون از آن حال خارج میشد، درباره این موضوع میپرسید: «آقای شیخ محمدتقی به مصر رفت یا خیر؟ (احمدی و دیگران، 1379 ش، ص171و233)».
آقای شیخ محمدتقی قمی نماینده او در جامع الازهر و مجمع تقریب در مصر بود و در آن ایام چند روزی به ایران آمده و در قم به سر میبرد.
آیتالله شهید مرتضی مطهری در مقالهای تحت عنوان «مزایا و خدمات آیتالله بروجردی» چنین مینویسد: «یکی از مزایای معظمله توجه و علاقه فراوانی بود که به مسأله وحدت اسلامی و حسن تفاهم و تقریب بین مذاهب اسلامی داشت. این مرد چون به تاریخ اسلام و مذاهب اسلامی آشنا بود، میدانست که سیاست حکّام گذشته در تفرقه و دامن زدن آتش اختلاف چه اندازه تأثیر داشته است و هم توجه داشت که در عصر حاضر نیز سیاستهای استعماری از این تفرقه حداکثر استفاده را میکنند و بلکه آن را دامن میزنند و هم توجه داشت که دوری شیعه از سایر فرقهها سبب شده است که آنها شیعه را نشناسند و در باره آنها تصوراتی دور از حقیقت بنمایند. به این جهات بسیار علاقهمند بود که حسن تفاهمی بین شیعه و سنی برقرار شود که از طرفی وحدت اسلامی که منظور بزرگ این دین مقدس است، تأمین گردد و از طرف دیگر شیعه و فقه شیعه و معارف شیعه آنطور که هست به جامعه تسنن که اکثریت مسلمانان را تشکیل میدهند، معرفی شود (مطهری، شش مقاله، 1380 ش، ص260؛ مطهری، تکامل اجتماعی انسان، 1363 ش، ص204)».
چند سال پیش از آنکه وی به زعامت و مرجعیت مطلق برسد، وقتی به همت جمعی از روشنفکران سنّی و شیعی «دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه» تأسیس شد، با تمام وجود از آن حمایت کرد و بعد که از بروجرد به قم آمد و مرجعیت را به دست گرفت، تا حد ممکن با این فکر همکاری کرد. جالب است که برای نخستین بار بعد از چندین سال، بین زعیم روحانی شیعه و زعیم روحانی سنی شیخ عبدالمجید سلیم و بعد از فوت او به فاصله دو سه سال شیخ محمود شلتوت، روابط دوستانه برقرار، و نامهها مبادله شد. به گفته شهید مطهری، مرحوم بروجردی عاشق و دلباخته وحدت اسلامی بود و مرغ دلش برای این موضوع پر میزد. عجیب این است که در حادثه قلبی اول که بر او عارض شد و مدتی بیهوش بود و بعد به هوش آمد، قبل از آنکه توجهی به حال خود بکند و در این موضوع حرفی بزند، موضوع تقریب و وحدت اسلامی را طرح میکند و میگوید: «من آرزوها در این زمینه داشتم (مطهری، شش مقاله، 1380 ش، ص260؛ مطهری، تکامل اجتماعی انسان، 1363 ش، ص204)».
________________________________________
حمایت از دارالتقریب اسلامی
در سال 1327شمسی برابر با حدود 1368قمری، مرکز «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» به ابتکار اندیشهور توانا مرحوم شیخ محمدتقی قمی و با همیاری عالمان سرشناس جامعالازهر و برخی روحانیان شیعی تأسیس شد. آیتالله بروجردی اگرچه جزو موءسسان آن نبود، از ابتدای فعالیت این مرکز به حمایت جدی از آن برخاست و حتی از کمک مالی به آن دریغ نورزید. افزون بر ارتباط مکاتبهای با شیخ الازهر، عبدالمجید سلیم و بعد از او با شیخ محمود شلتوت، رابطه جهان تشیع را با دنیای اسلام هر چه مستحکمتر ساخت و بسیاری از سوء تفاهمها و بدبینیها را به دوستی و محبت تبدیل کرد (واعظزاده خراسانی، 1421 ق / 1379ش، ص369 و370).
در اثر این درایت و حسن تدبیر، کار به جایی رسید که شیخ محمود شلتوت، آن فتوای تاریخی خود را صادر کرد(1) و برای نخستینبار یک عالم سنی بهطور رسمی مذهب شیعه را به رسمیت شناخت و برای آن در دانشگاه الازهر مصر، کرسی تدریس تشکیل داد (مطهری، شش مقاله، 1380 ش، ص261؛ احمدی و دیگران، 1379 ش، ص159، به نقل از آیتالله محمد فاضل لنکرانی). برای آگاهی از عمق این روابط و نقش مثبت و کارساز آیتالله بروجردی، متن دو نامه تاریخی که یکی از شیخ عبدالمجید سلیم و دیگری از شیخ محمود شلتوت است، از نظر میگذرد.
نامه اول از شیخ عبدالمجید سلیم:
«بسم الله الرحمن الرحیم، خدمت آیتالله السید الجلیل حاج آقا حسین بروجردی حفظه الله سلام علیکم و رحمته؛ اما بعد: استاد محترم، حضرت شیخ محمدتقی قمی دبیر کل دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه پیام شفاهی آن جناب را که دستور داده بودید به من برسانند، ابلاغ نمودند. شما اظهار لطف نموده و به ایشان از تقدیر و تشکر خود در باره کوششهایی که ما و جماعت تقریب بین المذاهب اسلامی در راه خدمت به اسلام و مسلمین میکنیم و از تأثیر این کوششها در راه وحدت کلمه مسلمین و ایجاد تفاهم بیشتر و هماهنگی بهتر و اصلاح فسادی که مغرضین به وجود آوردهاند، سخن گفتهاید. خدا میداند که این امر، بهترین و عزیزترین آرزوهای من در زندگی است و تا زندهام به خاطر آن و در راه آن کار میکنم. از اعتماد حضرتعالی نسبت به شخص من و از این عطف توجه به کوششهایم تشکر میکنم. من با آنچه که از شما میدانم و سراغ دارم، همکاری شما را در این جهاد بزرگ خدایی بسیار بزرگ میشمارم؛ زیرا شما با علم و دانش و مقام و نفوذی که در ایران و غیر ایران دارید، همیشه در راه اصلاح امر امت اسلام کار میکنید. فکر تقریب بین مذاهب اسلامی، از توجه و عنایت شما بسیار بهرهمند بوده و از کمکها و مساعدتهای پر ارزش شما در مناسبات
______________________________
1. فتوای شیخ محمود شلتوت جواز عمل به فقه شیعه بود؛ در حالی که پیش از این، آنان شیعه را یک فرقه گمراه میدانستند و به هیچ وجه اجازه عمل به فقه شیعه را نمیدادند.
________________________________________
مختلف برخوردار بوده است. نخستین وظیفهای که به عهده ما علمای اسلامی است، خواه شیعه باشیم یا سنی، این استکه از اذهان و افکار مردم، این مطلب را پاک کنیم و حقایق روشن اسلام و اصول محکم شریعت را طوری نشر دهیم که مردم را با حقیقت و هدایت خداوند بیدار و بینا سازیم. دیگر این که اخیراً از فوت عالم جلیل مرحوم سیدمحسن امین عاملی با خبر شدم. من وقتی از علم و اخلاص و جهاد او در راه این دین و ملت، مطالبی شنیدم از خبر وفات آن مرحوم سخت متأسف شدم. اکنون خالصترین تسلیتهای خود را به حضور جنابعالی و به همه برادران شیعه امامیه اعلام میدارم و از خدای بزرگ میخواهم که فقید محترم را غریق رحمت نماید و به ما و شما در این مصیبت اجر و ثواب صابرین عطا فرماید. والسلام علیکم. جمادی الثانی 1371ق (اباذری، 1383 ش، ص68)».
نامه دوم از شیخ محمود شلتوت:
«بسم الله الرحمن الرحیم، سلام علیکم و رحمه الله، اما بعد: قبل از همه چیز، از سلامت گرانبهای آن برادر ارجمن جویا بوده و دعا میکنم که آن بزرگوار همیشه مصدر و منبع برکات برای مسلمین و وحدت کلمه آنان باشد. فرصتی را که با مسافرت برادر علامه و مکرم من استاد قمی، ایدالله فی جهاده المشکور، پیش آمد مغتنم میشمارم تا نامهای به ساحت آن جناب نوشته و از کوششهای شما تقدیر کنم. من به شما مژده میدهم که گامها و قدمهای ما در راه تقریب، قدمهایی است که یقین دارم شما با تمام قوا آن را تأیید میفرمایید. گروه برگزیدهای از رجال الازهر و برادرانی که در تقریب صمیمانه جهاد کردهاند، از روی ایمان و یقین، ما را کمک و یاریمی کنند و به آنچه که برای دین و رسالت جهانی و انسانی که بدان گردن نهادهاند و بر آنان واجب شده، قیام و اقدام میکنند. امیدوارم از آرزوها و آرمانهای مشترک خود مطلع گردیم. والسلام علیکم. ذیقعده 1379) (اباذری، 1383 ش، ص72)».
همانگونه که از متن نامهها استفاده میشود، رهبران مذهبی اهلسنت، به ویژه روءسای دانشگاه الازهر، برای شخص آیتالله بروجردی عزت و عظمت و اقتدار ویژه قائل بودند و همواره به او به دیده احترام مینگریستند. حتی گفته میشود وقتی نامه آقای بروجردی به دست شیخ مجید سلیم، رئیس اسبق جامعه الازهر میرسید، نامه آقای بروجردی را میگرفت و میبوسید، و شیخ محمود شلتوت نیز که بعدها ریاست جامعه الازهر را برعهده گرفت، همین رفتار احترامآمیز را در برابر نامههای آیتالله بروجردی داشت (احمدی و دیگران، 1379 ش، ص135، به نقل از لطفالله صافی گلپایگانی).
به هرحال از اینکه درخت پیوند مذاهب و تقریب آنان اینگونه به سوی رشد و شکوفایی پیش میرفت، آیتالله بروجردی بسیار خوشحال و امیدوار بود و هر از چندگاهی در جلسه درس به مناسبتهای گوناگون به این موضوع اشاره و از روند پیشرفت کار، اظهار خشنودی میکرد و میگفت:
________________________________________
«امر تقریب در حال پیشرفت است و خدا را شکر که ما هم در آن سهمی داشتیم (احمدی و دیگران، 1379 ش، ص232)».
شیوه پیشنهادی تقریب
همیشه شیوههای پیشنهادی صحیح از آنجا سرچشمه میگیرد که آسیبها درست شناسایی و گره کار به درستی تشخیص داده شوند. آیتالله بروجردی موارد اختلاف بین شیعه و سنی را در دو نکته اساسی میدانست: یکی موضوع «خلافت» و جانشینی پیامبر صلیاللهعلیهوآله ، و دیگری مسأله «حجیت گفتار اهلبیت». به اعتقاد آیتالله بروجردی، بحث در باره موضوع نخست، بحث تاریخی است و هر چه بوده گذشته و لزومی ندارد دوباره مطرح شود. افزون براین، تجربه هم نشان داده که طرح این مسائل همیشه باعث اختلاف شدید و منشأ سوء استفادههای دشمن بوده است. گذشته از اینها اگر هم این مباحث سودی داشته باشد، برای هر کدام از شیعه و سنی فینفسه محترم است و کسی از طرفین نمیتواند مانع اعتقاد دیگری شود؛ بنابراین، آنچه امروز خیلی مهم است و میتواند نقطه مشترک میان شیعه و سنی باشد، بعد از کتاب آسمانی قرآن، محوریت اهلبیت علیهمالسلام و دلیل آن «حدیث ثقلین» است و از طرف فریقین با سلسله سند صحیح نقل شده و همه هم آن را قبول دارند.
در کنگرهای که برای بزرگداشت آیتالله بروجردی و شیخ محمود شلتوت در تهران برگزار شد، آقای هاشمی رفسنجانی تفکر تقریبی آیتالله بروجردی را اینگونه مطرح کرد: «آیتالله بروجردی در درس میگفت: اختلاف ما با اهلسنت در دو جهت است: یکی مسأله خلافت و دیگری اقوال ائمه، و آنچه برای ما مهم است، مسأله حجیت است و خلافت یک مسأله تاریخی بود که امروز قابل تکرار نمیباشد. باید با اهلسنت در مورد حجیت اقوال ائمه بحث کرد که در زمان ما موءثر است (صحیفه حوزه، ویژهنامه روزنامه جمهوری اسلامی، دوشنبه 1379/11/3، ص8)».
هدف از تقریب و وحدت در نظر آیتالله بروجردی هرگز این نبود که یک گروه در گروه دیگر هضم شود و همه آنها یک گروه و یک فرقه بشوند؛ بلکه تأکید داشت با بیان نقاط مشترک همه گروهها، دوستی، محبت و صمیمیت میان آنها پدید آید و همه در برابر دشمنان اسلام تبدیل به «ید واحده» شوند. در نظر او نیل به این هدف مقدس از راه تمسک به حدیث ثقلین و معرفی امامان معصوم در جایگاه مصداق بارز اهلبیت، بهترین و آسانترین، کمهزینهترین و معقولترین راه است و میفرمود: «اگر ما شیعیان تنها به همین جهت که امروز مورد نیاز مسلمین است اکتفا کنیم و مطلب خود را بهطور معقول برای اهلسنت بیان نماییم، به نتیجه میرسیم و میتوانیم آنان را تا حدی قانع کنیم (واعظزاده خراسانی، 1421 ق / 1379ش، ص91)».
آیتالله بروجردی در مرحله عمل نیز بهطور جدی این قضیه سرنوشتساز را دنبال میکرد؛
________________________________________
چنانکه دستور داد در یک اقدام اساسی، طرق و أسناد «حدیث ثقلین» جمعآوری شود و این کار تحقیقی را مرحوم آیتالله شیخ قوامالدین وشنوی انجام داد و از سوی دارالتقریب در مصر به چاپ رسید. آیتالله بروجردی میکوشید تا عالمان شیعه و سنی به روایات، مبانی و ادله فقهی یکدیگر آشنا شوند تا جایی که در اثر تلاشهای مخلصانه آن فقیه خستگیناپذیر، بسیاری از اعضا و شخصیتهای سنّی دارالتقریب با فقه و مبانی شیعه آشنا شدند و حتی در مواردی، مطابق فقه شیعه فتوا دادند. در همین جهت کتاب المختصر النافع، نوشته علامه حلی با هزینه و همت وزارت اوقاف مصر و با مقدمه وزیر اوقاف آقای شیخ احمد حسن الباقوری چاپ شد (واعظزاده خراسانی، 1421 ق / 1379ش، ص91). همچنین در سالی که ملکسعود پادشاه عربستان برای آیتالله بروجردی، یک جلد قرآن و پرده کعبه، هدیه فرستاد و از وی تقاضای ملاقات کرد، در جهت همین فعالیتها و نتیجه همین نگرش تقریبی بود.
اگرچه آیتالله بروجردی این دیدار را به عللی نپذیرفت، در ادامه همان فعالیتهای تقریبی از این فرصت بهره جست و طی نامه تشکرآمیز، حدیث مفصلی از امام صادق علیهالسلام را که شامل نزدیک به چهارصد احکام مربوط به مناسک حج بود، برایش فرستاد (مجله حوزه، شماره43 و44، ص83، به نقل از آیتالله سیدجعفر احمدی). هدف او در ارائه این حدیث که از طریق اهلسنت نقل شده و در کتابهای صحاح سته و غیر آن نیز آمده، آن بود که میخواست به پادشاه عربستان و شخصیتهای علمی و مذهبی جهان اسلام بفهماند که میتوان، مراسم بزرگ حج را طبق روایات و مبانی مشترک و مورد قبول شیعه و سنی بهطور یکسان و هماهنگ برگزار کرد و از این تجلیگاه توحیدی، بیشترین و بهترین بهره را به نفع جهان اسلام به دست آورد. این نامه در مجله «رساله الاسلام» نشریه وابسته به دارالتقریب و همچنین در بعضی روزنامهها و مجلات کشور عربستان به چاپ رسید (واعظزاده خراسانی، 1421 ق / 1379ش، ص337).
موضعگیریهای سیاسی
بررسی رفتار و موضعگیریهای سیاسی آیتالله بروجردی اگرچه از حوصله این مختصر خارج است، موارد اندکی از آن را میتوان در این فرصت بر شمرد:
أ. دربار شاه و مرجعیت
در عصر زعامت آیتالله بروجردی اگرچه زمینه برخوردهای تند انقلابی با رژیم ستمشاهی و بیگانگان وجود نداشت؛ چرا که مردم آمادگی و آگاهی لازم را برای تحمل پیامدهای انقلاب اسلامی نداشتند. باید اذعان داشت که در زمان مرجعیت وی، نیروهای بالقوه بسیاری برای انقلاب تربیت شدند و در طول نهضت، نقش سرنوشتسازی را ایفا کردند. به گفته برخی از صاحبنظران سیاسی،
________________________________________
بعد از ایجاد خفقان شدید از سوی رضاخان و ممنوع کردن لباس روحانیت و بستن مدرسهها و حسینیهها و مساجد، یکی از کارهای بسیار مهم و با ارزش شیعه که مرحوم آیتالله بروجردی سهم بزرگی در این کار دارد، تشکیل و توسعه حوزه علمیه قم و حوزههای دینی کشور بود. در ده سال بین 1330 تا 1340شمسی که روحانیان تا حدودی خاموش بودند، حوزه علمیه قم کاری شبیه کار امام صادق علیهالسلام انجام داد. هزارها طلبه پرشور، متدین، با مطالعه و آشنا به مسائل روز تربیت و ذخیره انقلاب شدند و اگر اینها نبودند، محال بود در ایران بشود رژیم پهلوی را شکست (هاشمی رفسنجانی، 1376 ش، ج3، ص379).
با همه اینها معظمله در جایی که احساس خطر میکرد، اهل اقدام بود و بیدرنگ موضع میگرفت، چنانکه وقتی شاه ایران میخواست خط فارسی را به لاتین تغییر دهد، وی با تمام وجود در برابر این حرکت ننگین ایستاد و گفت: تا من زندهام اجازه نمیدهم این کار عملی شود به هر جا که میخواهد منتهی شود (گلشن ابرار، ج2ص671).
روزی به اقبال نخست وزیر وقت، در مورد شاه گفت: «پدرش بیسواد بود؛ ولی یک مقدار شعور داشت؛ اما این یکی شعور هم ندارد و چیزی ملتفت نمیشود (واعظزاده خراسانی، 1421 ق / 1379ش، ص97؛ گلشن ابرار، ج2، ص671)».
اطلاعات موجود نشان میدهند که آن پیر فرزانه، کنار کمک به انقلابیان موءمن، سیاستی بسیار دقیق داشت. او چنان میاندیشید که مردم برای تحمل دشواریها آمادگی ندارند و اگر با فشار نیروهای دولتی روبهرو شوند، مرجعیت را تنها مینهند؛ بنابراین، زمان را برای رویارویی مستقیم با دربار مناسب نمیدید. از سوی دیگر رهاکردن شاه و راندن کامل وی را باعث فروغلتیدن فزونتر او در دامان بیگانگان میدانست؛ پس گاه با وی مدارا میکرد تا آن پادشاه مغرور جای پای خود را سست نبیند و برای حفظ خویش به بیگانگان پناه نبرد (گلشن ابرار، 1382 ش، ج2، ص671).
ب. مبارزه با فرقه سیاسی بهائیت
هنگام اقامت آیتالله بروجردی در وطن، ایادی این گروه گمراه، فعالیتهای خود را در شهر بروجرد و حومه به ویژه با نفوذ در ادارههای دولتی در سطح گستردهای افزایش داده بودند. چون آیتالله از این موضوع آگاه شد، به جهت اعتراض از شهر خارج شد و به دنبال آن مردم شهر به هیجان آمدند و سرازیر تلگرافخانه شدند. در این هنگام دولت مرکزی احساس خطر جدی کرد؛ به همین دلیل به سرعت مقدمات بازگشت وی را فراهم آورد و دستور رسید محافل و مجالس علنی بهائیت تعطیل شود و افراد وابسته به آن از ادارههای دولتی برکنار شوند؛ آنگاه آیتالله بروجردی میان استقبال پرشور و تاریخی مردم، به وطن خویش بازگشت (احمدی و دیگران، 1379 ش، ص342).
________________________________________
وی همچنین در ایام مرجعیت مطلق خویش در قم نیز جبهه پیکار با بهائیت را در سطح کشور توسعه داد؛ بهطوری که در سال 1335شمسی به تخریب مرکز فعالیت آنان(1) در تهران انجامید. همچنین در همین سال بود که وی به خطیب توانا میرزا محمدتقی فلسفی دستور داد تا در مسجد شاه تهران به منبر برود و افکار باطل بهائیت را به گوش مردم برساند. سلسله سخنرانیهای مستدل و محکم مرحوم فلسفی از رادیو نیز پخش میشد (احمدی و دیگران، 1379 ش، ص55، 141 و 190).
ج. حمایت از اقدام حاجآقاحسین قمی
پس از فرار شاه در سال 1320شمسی، آیتالله حاجآقاحسین قمی که در ماجرای قیام تاریخی مسجد گوهرشاد، به کربلا تبعید شده بود، به وطن بازگشت و موضعگیریهای سختی در برابر قانون استعماری کشف حجاب کرد و خواستار آزادی فعالیتهای مذهبی در دبستان و دبیرستانهای کشور شد. در این هنگام، دولتمردان و شخص شاه در تأمین خواستههای او مسامحه میکردند تا اینکه آیتالله بروجردی که آن وقت در بروجرد اقامت داشت، برای پشتیبانی از حاجآقاحسین قمی، تلگرافی خطاب به نخستوزیر وقت مخابره کرد. متن تلگراف چنین است:
«مطالب پیشنهادشده از سوی آیتالله قمی، مطالب ما هم هست. چنانکه با پیشنهادات ایشان موافقت نشود، شخصاً به تهران حرکت میکنم و مسؤول عواقب آن، زعمای امور خواهند بود (مجله حوزه، ش43 و44، ص332، به نقل از سیدجواد علوی)».
انتشار این تلگراف میان مردم به ویژه سران عشایر لرستان، تحرکاتی را در جهت حمایت از آیتالله بروجردی پدید آورد؛ بهطوری که دولت احساس خطر کرد و مجبور شد به خواستههای وی تن در دهد.
آیتالله بروجردی همچنین در حمایت از نهضت ملیشدن نفت، جلوگیری از اصلاحات ارضی شاه و ستیز با مظاهر آتشپرستی در ایران فعالیت و دخالت کامل داشت.
آثار و تألیفات
وی کنار تدریس و تربیت شاگرد، تحقیقات و پژوهشهای گستردهای داشت که توانست آنها را به قلم بیاورد. در مجموع آثار معظمله را میتوان به چهار دسته حدیثی، رجالی، فقهی و اصولی تقسیم کرد که به جهت اختصار، فهرست برخی از آثار چاپ شده به ترتیب حروف الفبا از نظر میگذرد:
1. الاحادیث المقلوبة و جواباتها: عده من الاحادیث المقلوبه وجه السوءال عنها الی المراجع الکبار، حسین بن علی الطباطبایی البروجردی، با مقدمه و ترجمه محمدرضا حسینی جلالی، قم، دارالحدیث، 1416ق / 1374ش، 67ص.
______________________________
1. نام این مرکز «خطیره القدس» بوده است.
________________________________________
2. البدرالزاهر فی صلاة الجمعة و المسافر، تقریر بحثهای حسین طباطبایی بروجردی، به قلم آیتالله العظمی منتظری، ویرایش2، قم، کتابخانه آیتالله منتظری، 1416ق / 1375ش، 399ص.
3. البیان الوافی فی التعریف بکتاب ترتیب أسانید الکافی للامام البروجردی، محمود دریاب النجفی، قم، موءسسه آیتالله العظمی بروجردی، 1422ق / 1380ش.
4. ترتیب اسانید کتاب التهذیب للشیخ الطوسی، تألیف حسین الطباطبایی البروجردی، فهرس کتاب التهذیب مرتباً علی الحروف و فهرس کتاب الاستبصار مرتباً علی الحروف، رتبها حسن النوری الهمدانی، مشهد، آستانه الرضویه المقدسه، مجمع البحوث الاسلامیه، 1414ق / 1372ش، 544ص.
گفتنی است که مجموعه کتابهای ترتیب الاسانید یا تجرید الاسانید و یا طبقات الرجال، یکی از ابتکارات آیتالله بروجردی در علم رجال به شمار میآید. در این مجموعه سندهای احادیث کتابهای حدیثی و رجالی مانند کافی، استبصار، تهذیب، امالی، خصال و رجال نجاشی و طوسی، از متون اصلی جدا شده و مورد تحقیق و بررسی قرار گرفتهاند.
5. تقریر بحث سیدنا الاستاد المرجع الدینی الاکبر الآیه العظمی الحاج السیدحسین الطباطبایی البروجردی فی القبله و الستر و الساتر و مکان المصلی، تقریر علی پناه الاشتهاردی، قم، جامعه مدرسین، 1416ق / 1374ش، 2مجلد.
6. تقریرات ثلاثه: الوصیة و منجزات المریض - میراث الازواج الغصب، حسین البروجردی الطباطبایی، تقریر علی پناه الاشتهاردی، قم، جامعه مدرسین، 1413ق / 1372ش، 231ص.
7. تقریرات فی اصول الفقه، آیتالله العظمی حسین البروجردی، قررها علی پناه الاشتهاردی، قم، جامعه مدرسین، 1417ق / 1375ش، 306ص.
8. جامع أحادیث الشیعه، حسین الطباطبایی البروجردی، قم، مدینه العلم، 1381ش، 30مجلد. این مجموعه گرانسنگ حدیثی در جهت تکمیل کتاب وسائل الشیعه و رفع نواقص آن از قبیل تقطیع احادیث، تکرار اسناد، تکثیر ابواب، زیادی حجم، به ابتکار آیتالله بروجردی نوشته شده و فواید بسیار ارزشمندی از نظر سهولت دستیابی به احادیث و استنباط از آن دارا است. تا کنون سی جلد از آن چاپ شده است.
9. حاشیه العروة الوثقی، تألیف محمدکاظم یزدی، با حواشی آیتالله بروجردی، تهران، اسلامیه، 1373ق/1332ش، 746ص.
10. الحاشیة علی کفایة الاصول فی الاصول، طرح مبانی حسین الطباطبایی البروجردی، تألیف بهاء الدین الحجتی البروجردی، قم، انصاریان، 1412ق / 1370ش، مجلدات متعدد.
11. حاشیة علی وسائل الشیعه.
12. الحجة فی الفقه، تقریرات و تحصیلات من دراسات حسین الطباطبایی البروجردی، تألیف مهدی حائری یزدی، موءسسه الرساله: حسینیه عمادزاده، 1419ق/1377ش، 7مجلد.
13. خاندان آیتالله بروجردی، نوشته آیتالله بروجردی، مقدمه و ترجمه و پاورقیها از علی دوانی، قم، انصاریان، 1371ش، 152ص.
14. رساله توضیح المسائل که متن آن مطابق است با فتاوای حسین طباطبایی بروجردی، با حواشی آیات عظام، مراجع بزرگ و زعمای عالیقدر شیعه، گردآورنده غلامحسین رحیمی اصفهانی، تهران، جاویدان و فراهانی، 1348ش، 592ص.
15. رساله شریفه مناسک حج، مطابق با فتاوای حسین طباطبایی بروجردی، به سعی و اهتمام محمود کتابچی، تهران، اسلامیه، 1367ق/1326ش، 140ص.
16. لمحات الاصول: إفادات الفقیه الحجه آیتالله العظمی البروجردی، بقلم الامام الخمینی، تحقیق موءسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، موءسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1421ق/1379ش، 521ص.
17. المجدی: بحوث فی الوصیه و منجزات المریض و إقرار المریض، لمقرره علی الصافی الگلپایگانی، قم، گنج عرفان، 1421ق/1381ش، 215ص.
18. المنهج الرجالی و العمل الرائد فی الموسوعة الرجالیة: الاحادیث المقلوبه و جواباتها، حسین الطباطبایی البروجردی، به اهتمام محمدرضا الحسینی الجلالی، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1420ق / 1378ش، 384ص.
19. نهایة الاصول، تقریر ابحاث حسین الطباطبایی البروجردی، به قلم حسینعلی المنتظری، تهران، نشر تفکر، 1415ق / 1373ش، مجلدات متعدد.
20. نهایة التقریر فی مباحث الصلاة، تقریراً لما أفاده حسین الطباطبایی البروجردی، تألیف فاضل اللنکرانی، قم، مرکز فقه الائمه الاطهار علیهمالسلام ، 1420ق / 1378ش، چند مجلد.
وفات و غروب زندگی
اندک اندک شوال 1380 قمری فرا رسید و بیماری بر پیکر آن مرجع هشتاد و هشت ساله جهان اسلام پنجه افکند. بیماری دشواری که با دیگر رنجوریهای آن مرد بزرگ تفاوت داشت. در چنین روزهایی گروهی از ارادتمندان به عیادتش شتافتند. استاد که بسیار اندوهگین مینمود، سر بلند کرد و گفت: خلاصه عمر ما گذشت و ما رفتیم و نتوانستیم چیزی برای خود از پیش بفرستیم و عمل با ارزشی انجام دهیم. یکی از حاضران گفت: آقا، شما دیگر چرا؟! بحمدالله این همه آثار نیک از خود برجای نهادهاید؛ شاگردان پرهیزگار تربیت کردهاید؛ کتابهای با ارزش تحریر کردهاید؛ مسجدها و
________________________________________
کتابخانهها ساختهاید. این ما هستیم که باید چنین سخنی بر زبان جاری کنیم. فقیه پارسای شیعه فرمود: «خلص العمل فإن الناقد بصیر؛ باید کردارت را خالصانه برای خدا انجام دهی؛ زیرا او به همه چیز بینا است و از انگیزههای بشر آگاه است (گلشن ابرار، 1382 ش، ج2ص672)».
این سخن، حاضران را بسیار تحت تأثیر قرار داد. چند روز پس از این گفتوگو پیکر استاد رنجورتر شد و سرانجام فقیه بزرگ عصر پس از هشتاد و هشت سال عمر با برکت در صبح روز پنجشنبه 12 شوال 1380 قمری برابر با 1340/1/10شمسی زندگی را وداع کرد و برای همیشه چشم از جهان فرو بست. پیکر فقیه سترگ میان اندوه دهها هزار نفر و با تشییع و تجلیلی که تا آنروز کمتر سابقه داشت، در بالا سر حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام جنب در ورودی مسجد اعظم که خود آن را بنیان نهاده بود، به خاک سپرده شد. به همین مناسبت تمام شهرهای ایران به صورت عزا و تعطیل درآمد. پرچمهای سیاه بر بالای کوچه، خیابان و بازارها نصب شد. مجالس ترحیم و مراسم عزاداری باشکوهی در اغلب کشورهای اسلامی به ویژه در کربلا و نجف برگزار شد و این مراسم در ایران تا چهلم ادامه یافت. سفیران و نمایندگان کشورهای اسلامی در این مصیبت، ابراز همدردی کردند و حتی پرچمهای سفارتخانهها و کنسولگریهای کشورهای شوروی، امریکا و انگلیس به نشانه عزا نیمهافراشته شد. مرحوم آیتالله حاج شیخ مجتبی عراقی که مسؤولیت تدفین و تلقین آن مرحوم را بر عهده داشت، میگوید:
«خداوند مرا مفتخر به عنایتی کرد که آن بزرگوار را در لحد بگذارم. اینکار بنا به وصیتی بود که آن مرحوم کرده بود. از این جریان حالت عجیبی به من دست داد و وقتی وارد قبر شدم تمام مستحبات دفن که سابقه ذهنی نسبت به آن نداشتم، به یادم آمد (احمدی و دیگران، 1379 ش، ص179)».
شرح زندگی آن بزرگمرد تاریخ معاصر شیعه، هیچگاه نمیتواند با این نوشتههای اندک و قلمهای نارسا أدا شود. آنچه در این نوشته آمد، بهانهای از یاد و خاطره آن مرجع دینی و فقیه الاهی بود که انشاءالله درسی برای ما و همه دوستداران پاکی و صداقت بوده باشد. روحش شاد و یادش گرامی باد. والسلام.
منابع و مآخذ
124. آیتالله بروجردی، خاندان آیتالله بروجردی، مقدمه و ترجمه از علی دوانی، قم، انصاریان، 1371ش.
125. اباذری، عبدالرحیم، آیتالله بروجردی آیت اخلاص، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، 1383ش.
126. احمدی، مجتبی و دیگران، چشم و چراغ مرجعیت، مصاحبههای ویژه مجله حوزه با شاگردان آیتالله بروجردی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی مرکز انتشارات، 1379ش.
127. دوانی، علی، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیتالله بروجردی، ویرایش2، تهران، نشر مطهر، 1372ش.
128. شکوه فقاهت: یادنامه مرحوم آیتالله حاجآقا حسین بروجردی، تهیه و نشر مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1379ش.
129. صحیفه حوزه، ویژهنامه روزنامه جمهوری اسلامی، دوشنبه 1379/11/3.
130. عبیری، عباس، آیتالله بروجردی زعیم بزرگ، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1380ش.
131. علیآبادی، محمد، الگوی زعامت: سرگذشتهای ویژه حضرت آیتالله العظمی بروجردی رحمهالله از زبان علما و مراجع همراه با تقریظ آیتالله عبدالصاحب مرتضوی لنگرودی، قم، انتشارات لاهیجی، 1379ش (چاپ قبلی از انتشارات عصمت، 1378).
132. گلشن ابرار: خلاصهای از زندگی اسوههای علم و عمل، تهیه و تدوین جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، زیر نظر پژوهشکده باقرالعلوم، قم، نشر معروف، 1382ش (دوره سه جلدی).
133. مجله حوزه، شمارههای مختلف که در متن آمده است.
134. مطهری، مرتضی، تکامل اجتماعی انسان به ضمیمه هدف زندگی: الهامی از شیخ الطائفه، مزایا و خدمات مرحوم آیتالله بروجردی، تهران و قم، صدرا، 1363ش.
135. مطهری، مرتضی، شش مقاله: ختم نبوت، پیامبر امی، ولاءها و ولایتها، ویرایش2، قم، صدرا، 1380ش.
136. واعظزاده خراسانی، محمد، زندگی آیتالله العظمی بروجردی و مکتب فقهی، اصولی، حدیثی و رجالی وی، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، 1421ق / 1379ش.
137. هاشمی رفسنجانی، اکبر، خطبههای جمعه، زیر نظر محسن هاشمی رفسنجانی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1376ش.