مثلهاى زیباى قرآن (22) مثل هفدهم: بناى استوار و بناى ناپایدار
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
برخلاف منافقان که عقایدى سست و بىاساس دارند، همچون خانهاى که بر لب پرتگاه ساخته شده و در شرف ویرانى است; مؤمنان داراى عقایدى استوار و پایدار دارند، همچون بنیانى استوار و محکم که براساس تقوا و رضایتخداوند استوار شده است .
«والذین اتخذوا مسجدا ضرارا و کفرا و تفریقا بین المؤمنین و ارصادا لمن حارب الله و رسوله من قبل ولیحلفن ان اردنا الا الحسنى و الله یشهد انهم لکاذبون» .
«[دستهاى از منافقان] کسانى هستند که به منظور ضرر زدن به مسلمانان و تقویت کفر و ایجاد دودستگى میان مؤمنان، مسجدى [و در واقع] کمینگاهى براى کسانى که قبلا با خداوند و پیامبر وى به محاربه برخاسته بود، ساختهاند و سوگند مؤکد یاد مىکنند که ما جز کار خیر هدفى نداشتیم و خداوند گواهى مىدهد که آنان دروغ مىگویند» .
«لا تقم فیه ابدا لمسجد اسس على التقوى من اول یوم احق ان تقوم فیه; فیه رجال یحبون ان یتطهروا والله یحب المطهرین» .
«هرگز در آنجا نماز مگزار، مسجدى که از روز نخستبر پایه تقوا بنا شده است، شایسته است که در آن نماز بگزارى، در آن مسجد مردانى نماز مىگزارند که مىخواهند پاک شوند و خداوند افراد پاک را دوست دارد» .
«افمن اسس بنیانه على تقوى من الله و رضوان خیر ام من اسس بنیانه على شفا جرف هار فانهار به فی نار جهنم والله لا یهدی القوم الظالمین» (1) .
«آیا آن کس که شالوده کار خود را بر اساس پرهیزگارى و خشنودى خداوند گذارده است، بهتر استیا آن که آن را بر لب سیلگاهى که در حال ریختن است نهاده و با آن، در آتش جهنم سقوط مىکند؟ و خداوند ستمکاران را هدایت نمىکند» .
لغات آیات
«ضرار» به معنى ضرر زدن از روى عمد و دشمنى است .
«ارصاد» به معنى کمین کردن .
«بنیان» به معنى ساختمان است که امروز در زبان عرب، واژه «مبنى» به کار مىبرند .
«تقوى» از وقایه گرفته شده و آن یک نوع خصلت است که در سایه آن، انسان از گناهان پرهیز مىکند و در حقیقتسپرى است که از روى آوردن گناه به انسان جلوگیرى مىنماید .
«شفا» به معناى لبه .
«جرف» به معناى کنارههاى رودخانه، که آب زیر آن را خالى کرده است .
«هار» چیزى که در آستانه فرو ریختن است .
تا اینجا با لغات آیات آشنا شدیم . اکنون شان نزول آیه را بیان مىکنیم:
تفسیر آیات
در شهر «یثرب» پیش از هجرت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به آن شهر، مردى به نام «ابوعامر» اطلاعات جامع و وسیعى درباره کتب عهدین داشت و پیش از بعثت پیامبر، ظهور او را نوید مىداد، و علائم و نشانههاى او را در این دو کتاب براى مردم بازگو مىکرد . آنگاه که رسول گرامى، گام به این شهر نهاد، «ابوعامر» نیز به او ایمان آورد، ولى آن عظمت و نفوذ کلمهاى را که به عنوان پیشواى روحانى داشت، از دست داد و به صورت یک فرد عادى درآمد . در این هنگام، انگیزه حسد، سبب شد که او با منافقان قبیلههاى «اوس» و «خزرج» همکارى صمیمانه را آغاز کند، و شالوده حزب نفاق را در مدینه بریزد . از این جهت، از مدینه به مکه گریخت و براى براندازى حکومت نوبنیاد اسلام، سفرى به شام کرد و تمایلات بزرگ رومیان را براى نبرد با مسلمانان جلب نمود .
او در نامهاى به منافقان مدینه، نوشت:
مرکزى را به عنوان آموزش تعلیمات و تصمیمات خرابکارانه بسازید، و براى پوشش و اغفال مسلمانان نام آن محل را «مسجد» بگذارید . از این جهت، دوازده نفر از سران حزب نفاق که از ساکنان دهکده «قبا» (2) بودند، مسجدى را در آن محل بنا کردند، درحالى که در دهکده قبا، مسجد با سابقهاى بود که محل تجمع مسلمانان به شمار مىرفت . آنان براى کسب مجوز، حضور پیامبر رسیدند و گفتند: پیران و بیماران در شبهاى تار و بارانى موفق نمىشوند مسافت میان خانه و مسجد قبا را طى کنند . از این جهت، ناچاریم براى چنین ایام فوقالعاده، مسجدى در کنار خانههاى خود داشته باشیم . پیامبر صلى الله علیه و آله سخنان آنان را شنید ولى نفیا و اثباتا چیزى نگفت .
وقتى که پیامبر از جنگ تبوک بازگشت، مرکز منافقان که خداوند آن را خانه «ضرار» نامیده و آنان مسجد مىنامیدند، آماده بهرهبردارى بود . منافقان اصرار داشتند که پیامبر آنجا را با اقامه جماعت، افتتاح فرماید تا به تمام معنا رنگ مسجد به خود بگیرد و دیگر مسلمانان نتوانند آن را ویران کنند . فرشته وحى نازل گردید و پیامبر را از منویات سوء منافقان آگاه ساخت و با آوردن آیات یاد شده، اهداف منافقان را از ساختن این معبد، در چهار کلمه خلاصه کرد، اکنون به شرح این چهار هدف مىپردازیم:
ویژگیهاى لانه جاسوسى
یادآور شدیم که منافقان براى آموزش و تصمیمات خرابکارانه خود، مرکزى به ظاهر اسلامى; ولى در واقع لانه جاسوسى ساختند که به فرمان رئیس حزب به نام «ابوعامر» جامه عمل بپوشانند . این مرکز از نظر قرآن داراى چهار ویژگى بود:
الف . «ضرارا» هدف، ضربه زدن و ضرر وارد کردن به مسلمانان بود .
ب . «کفرا» براى تقویت کفر بنا شده بود .
ج . «و تفریقا» هدف، ایجاد دودستگى میان مردم قبا بود .
د . «ارصادا لمن حارب الله و رسوله» کمینگاهى براى ابوعامر بود که محارب با خدا و پیامبر به شمار مىرفت .
شگفت اینجاست که آنان بر مصلح بودن خود اصرار ورزیده و پیوسته سوگند یاد مىکردند که هدف، بسیار مقدس است، ولى قرآن بر دروغگو بودن آنان گواهى مىدهد . چنانکه قرآن در انتقاد از آنان مىفرماید: «... ولیحلفن ان اردنا الا الحسنى و الله یشهد انهم لکاذبون» .
«... سوگند مؤکد یاد مىکنند که ما جز کار خیر هدفى نداشتیم و خداوند گواهى مىدهد که آنان دروغ مىگویند» .
آیه دوم، پیامبر را از افتتاح این مسجد و نماز گزاردن در آنجا باز مىدارد که مبادا از این طریق، رنگ رسمى به خود بگیرد و دیگر تخریب آن، امکانپذیر نباشد . و لذا جبرئیل فرود آمد و پیامبر را از اهداف سازندگان این بنا آگاه ساخت و او را از هر نوع نماز گزاردن و یا عمل دیگر در آن مکان، باز داشت و چنین فرمود: «لا تقم فیه ابدا» «هیچگاه در آنجا براى نماز و دعا توقف نکن» .
آنگاه قرآن دو مسجد را مقایسه مىکند:
1 . مسجدى که از روز نخستبر اساس تقوا برپا شده است، مانند مسجد «قبا» .
2 . بنایى که به صورت ظاهر مسجد; ولى در باطن، لانه جاسوسى و نقشهکشى علیه اسلام و مسلمانان است .
در مسجد نخست، افراد پاکدامن نماز مىگزارند، طبعا در محل دوم افراد ناپاک جمع مىشوند، چنان که مىفرماید: «لمسجد اسس على التقوى من اول یوم احق ان تقوم فیه فیه رجال یحبون ان یتطهروا والله یحب المطهرین» . «مسجدى که از روز نخستبر پایه تقوا بنا شده است، شایسته است که در آن نماز بگزارى، در آن مسجد مردانى نماز مىگزارند که مىخواهند پاک شوند و خداوند افراد پاک را دوست دارد» .
در آیه بعدى دو گروه مؤمن و کافر را مقایسه مىکند و یادآور مىشود: مؤمن کسى است که ساختمان خود را بر شالوده تقوا و رضایتخدا برپا مىکند، درحالى که انسان منافق، ساختمان خود را بر لبه رودخانهاى مىسازد که زیر آن را آب شسته و برده و در حال فرو ریختن است .
مسلما مقصود، ظاهر قضیه نیست که اینها بنایى را بر لب رودخانهاى ساختهاند که زیر آن شستشو شده است، بلکه مقصود، عقیده و دین آنهاست که بر اساس آن زندگى مىکنند و به خاطر بىپایگى آیینشان سرانجام به جهنم فرو خواهند افتاد، چنان که مىفرماید:
«افمن اسس بنیانه على تقوى من الله و رضوان خیر ام من اسس بنیانه على شفا جرف هار فانهار به فی نار جهنم والله لا یهدی القوم الظالمین» (3) .
«آیا آن کس که شالوده کار خود را بر اساس پرهیزگارى و خشنودى خداوند گذارده است، بهتر استیا آن که آن را بر لب سیلگاهى که در حال ریختن است نهاده و با آن، در آتش جهنم سقوط مىکند؟ و خداوند ستمکاران را هدایت نمىکند» .
تبیین و تشبیه
تا اینجا به تفسیر آیهها پرداختیم و مفاد آنها نیز روشن گشت، ولى اکنون به تشریح تمثیل مىپردازیم . کرارا یادآور شدیم که مثلهاى قرآن، تمثیل و تشبیه است و هر تشبیهى داراى سه پایه است: 1 . مشبه; 2 . مشبهبه; 3 . وجه شبه .
از آنجا که آیه، داراى دو تمثیل است، قهرا به تعدد تمثیل، جنبههاى سهگانه نیز متعدد خواهند بود .
تمثیل اول
مشبه: مؤمنى که داراى عقیده محکم و استوار است .
مشبه به: بنیانى که براساس بناى محکم ساخته شده باشد .
وجه شبه: از آنجا که عقاید مؤمن از حقانیت و استوارى برخوردار است، قهرا بسان بناى محکم، پایدار خواهد بود .
تمثیل دوم
مشبه: منافق که داراى عقیدهاى سست و بىپایه است .
مشبه به: خانهاى که بر لبه رودخانه که زیر آن را سیل شسته باشد، بنا گردد .
وجه شبه: همچنان که خانه دوم در آستانه ریزش است و ساکنان خود را در کام مرگ فرو مىریزد، همچنین منافقان که بر عقاید باطل تکیه کردهاند، به خاطر سستى آنها، به کام دوزخ فرو مىروند .
پىنوشت:
1) توبه: 107 و 109 .
2) دهکدهاى بود در 12 کیلومترى مدینه ولى اکنون به آن وصل شده است .
3) توبه: 107 و 109 .
«والذین اتخذوا مسجدا ضرارا و کفرا و تفریقا بین المؤمنین و ارصادا لمن حارب الله و رسوله من قبل ولیحلفن ان اردنا الا الحسنى و الله یشهد انهم لکاذبون» .
«[دستهاى از منافقان] کسانى هستند که به منظور ضرر زدن به مسلمانان و تقویت کفر و ایجاد دودستگى میان مؤمنان، مسجدى [و در واقع] کمینگاهى براى کسانى که قبلا با خداوند و پیامبر وى به محاربه برخاسته بود، ساختهاند و سوگند مؤکد یاد مىکنند که ما جز کار خیر هدفى نداشتیم و خداوند گواهى مىدهد که آنان دروغ مىگویند» .
«لا تقم فیه ابدا لمسجد اسس على التقوى من اول یوم احق ان تقوم فیه; فیه رجال یحبون ان یتطهروا والله یحب المطهرین» .
«هرگز در آنجا نماز مگزار، مسجدى که از روز نخستبر پایه تقوا بنا شده است، شایسته است که در آن نماز بگزارى، در آن مسجد مردانى نماز مىگزارند که مىخواهند پاک شوند و خداوند افراد پاک را دوست دارد» .
«افمن اسس بنیانه على تقوى من الله و رضوان خیر ام من اسس بنیانه على شفا جرف هار فانهار به فی نار جهنم والله لا یهدی القوم الظالمین» (1) .
«آیا آن کس که شالوده کار خود را بر اساس پرهیزگارى و خشنودى خداوند گذارده است، بهتر استیا آن که آن را بر لب سیلگاهى که در حال ریختن است نهاده و با آن، در آتش جهنم سقوط مىکند؟ و خداوند ستمکاران را هدایت نمىکند» .
لغات آیات
«ضرار» به معنى ضرر زدن از روى عمد و دشمنى است .
«ارصاد» به معنى کمین کردن .
«بنیان» به معنى ساختمان است که امروز در زبان عرب، واژه «مبنى» به کار مىبرند .
«تقوى» از وقایه گرفته شده و آن یک نوع خصلت است که در سایه آن، انسان از گناهان پرهیز مىکند و در حقیقتسپرى است که از روى آوردن گناه به انسان جلوگیرى مىنماید .
«شفا» به معناى لبه .
«جرف» به معناى کنارههاى رودخانه، که آب زیر آن را خالى کرده است .
«هار» چیزى که در آستانه فرو ریختن است .
تا اینجا با لغات آیات آشنا شدیم . اکنون شان نزول آیه را بیان مىکنیم:
تفسیر آیات
در شهر «یثرب» پیش از هجرت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به آن شهر، مردى به نام «ابوعامر» اطلاعات جامع و وسیعى درباره کتب عهدین داشت و پیش از بعثت پیامبر، ظهور او را نوید مىداد، و علائم و نشانههاى او را در این دو کتاب براى مردم بازگو مىکرد . آنگاه که رسول گرامى، گام به این شهر نهاد، «ابوعامر» نیز به او ایمان آورد، ولى آن عظمت و نفوذ کلمهاى را که به عنوان پیشواى روحانى داشت، از دست داد و به صورت یک فرد عادى درآمد . در این هنگام، انگیزه حسد، سبب شد که او با منافقان قبیلههاى «اوس» و «خزرج» همکارى صمیمانه را آغاز کند، و شالوده حزب نفاق را در مدینه بریزد . از این جهت، از مدینه به مکه گریخت و براى براندازى حکومت نوبنیاد اسلام، سفرى به شام کرد و تمایلات بزرگ رومیان را براى نبرد با مسلمانان جلب نمود .
او در نامهاى به منافقان مدینه، نوشت:
مرکزى را به عنوان آموزش تعلیمات و تصمیمات خرابکارانه بسازید، و براى پوشش و اغفال مسلمانان نام آن محل را «مسجد» بگذارید . از این جهت، دوازده نفر از سران حزب نفاق که از ساکنان دهکده «قبا» (2) بودند، مسجدى را در آن محل بنا کردند، درحالى که در دهکده قبا، مسجد با سابقهاى بود که محل تجمع مسلمانان به شمار مىرفت . آنان براى کسب مجوز، حضور پیامبر رسیدند و گفتند: پیران و بیماران در شبهاى تار و بارانى موفق نمىشوند مسافت میان خانه و مسجد قبا را طى کنند . از این جهت، ناچاریم براى چنین ایام فوقالعاده، مسجدى در کنار خانههاى خود داشته باشیم . پیامبر صلى الله علیه و آله سخنان آنان را شنید ولى نفیا و اثباتا چیزى نگفت .
وقتى که پیامبر از جنگ تبوک بازگشت، مرکز منافقان که خداوند آن را خانه «ضرار» نامیده و آنان مسجد مىنامیدند، آماده بهرهبردارى بود . منافقان اصرار داشتند که پیامبر آنجا را با اقامه جماعت، افتتاح فرماید تا به تمام معنا رنگ مسجد به خود بگیرد و دیگر مسلمانان نتوانند آن را ویران کنند . فرشته وحى نازل گردید و پیامبر را از منویات سوء منافقان آگاه ساخت و با آوردن آیات یاد شده، اهداف منافقان را از ساختن این معبد، در چهار کلمه خلاصه کرد، اکنون به شرح این چهار هدف مىپردازیم:
ویژگیهاى لانه جاسوسى
یادآور شدیم که منافقان براى آموزش و تصمیمات خرابکارانه خود، مرکزى به ظاهر اسلامى; ولى در واقع لانه جاسوسى ساختند که به فرمان رئیس حزب به نام «ابوعامر» جامه عمل بپوشانند . این مرکز از نظر قرآن داراى چهار ویژگى بود:
الف . «ضرارا» هدف، ضربه زدن و ضرر وارد کردن به مسلمانان بود .
ب . «کفرا» براى تقویت کفر بنا شده بود .
ج . «و تفریقا» هدف، ایجاد دودستگى میان مردم قبا بود .
د . «ارصادا لمن حارب الله و رسوله» کمینگاهى براى ابوعامر بود که محارب با خدا و پیامبر به شمار مىرفت .
شگفت اینجاست که آنان بر مصلح بودن خود اصرار ورزیده و پیوسته سوگند یاد مىکردند که هدف، بسیار مقدس است، ولى قرآن بر دروغگو بودن آنان گواهى مىدهد . چنانکه قرآن در انتقاد از آنان مىفرماید: «... ولیحلفن ان اردنا الا الحسنى و الله یشهد انهم لکاذبون» .
«... سوگند مؤکد یاد مىکنند که ما جز کار خیر هدفى نداشتیم و خداوند گواهى مىدهد که آنان دروغ مىگویند» .
آیه دوم، پیامبر را از افتتاح این مسجد و نماز گزاردن در آنجا باز مىدارد که مبادا از این طریق، رنگ رسمى به خود بگیرد و دیگر تخریب آن، امکانپذیر نباشد . و لذا جبرئیل فرود آمد و پیامبر را از اهداف سازندگان این بنا آگاه ساخت و او را از هر نوع نماز گزاردن و یا عمل دیگر در آن مکان، باز داشت و چنین فرمود: «لا تقم فیه ابدا» «هیچگاه در آنجا براى نماز و دعا توقف نکن» .
آنگاه قرآن دو مسجد را مقایسه مىکند:
1 . مسجدى که از روز نخستبر اساس تقوا برپا شده است، مانند مسجد «قبا» .
2 . بنایى که به صورت ظاهر مسجد; ولى در باطن، لانه جاسوسى و نقشهکشى علیه اسلام و مسلمانان است .
در مسجد نخست، افراد پاکدامن نماز مىگزارند، طبعا در محل دوم افراد ناپاک جمع مىشوند، چنان که مىفرماید: «لمسجد اسس على التقوى من اول یوم احق ان تقوم فیه فیه رجال یحبون ان یتطهروا والله یحب المطهرین» . «مسجدى که از روز نخستبر پایه تقوا بنا شده است، شایسته است که در آن نماز بگزارى، در آن مسجد مردانى نماز مىگزارند که مىخواهند پاک شوند و خداوند افراد پاک را دوست دارد» .
در آیه بعدى دو گروه مؤمن و کافر را مقایسه مىکند و یادآور مىشود: مؤمن کسى است که ساختمان خود را بر شالوده تقوا و رضایتخدا برپا مىکند، درحالى که انسان منافق، ساختمان خود را بر لبه رودخانهاى مىسازد که زیر آن را آب شسته و برده و در حال فرو ریختن است .
مسلما مقصود، ظاهر قضیه نیست که اینها بنایى را بر لب رودخانهاى ساختهاند که زیر آن شستشو شده است، بلکه مقصود، عقیده و دین آنهاست که بر اساس آن زندگى مىکنند و به خاطر بىپایگى آیینشان سرانجام به جهنم فرو خواهند افتاد، چنان که مىفرماید:
«افمن اسس بنیانه على تقوى من الله و رضوان خیر ام من اسس بنیانه على شفا جرف هار فانهار به فی نار جهنم والله لا یهدی القوم الظالمین» (3) .
«آیا آن کس که شالوده کار خود را بر اساس پرهیزگارى و خشنودى خداوند گذارده است، بهتر استیا آن که آن را بر لب سیلگاهى که در حال ریختن است نهاده و با آن، در آتش جهنم سقوط مىکند؟ و خداوند ستمکاران را هدایت نمىکند» .
تبیین و تشبیه
تا اینجا به تفسیر آیهها پرداختیم و مفاد آنها نیز روشن گشت، ولى اکنون به تشریح تمثیل مىپردازیم . کرارا یادآور شدیم که مثلهاى قرآن، تمثیل و تشبیه است و هر تشبیهى داراى سه پایه است: 1 . مشبه; 2 . مشبهبه; 3 . وجه شبه .
از آنجا که آیه، داراى دو تمثیل است، قهرا به تعدد تمثیل، جنبههاى سهگانه نیز متعدد خواهند بود .
تمثیل اول
مشبه: مؤمنى که داراى عقیده محکم و استوار است .
مشبه به: بنیانى که براساس بناى محکم ساخته شده باشد .
وجه شبه: از آنجا که عقاید مؤمن از حقانیت و استوارى برخوردار است، قهرا بسان بناى محکم، پایدار خواهد بود .
تمثیل دوم
مشبه: منافق که داراى عقیدهاى سست و بىپایه است .
مشبه به: خانهاى که بر لبه رودخانه که زیر آن را سیل شسته باشد، بنا گردد .
وجه شبه: همچنان که خانه دوم در آستانه ریزش است و ساکنان خود را در کام مرگ فرو مىریزد، همچنین منافقان که بر عقاید باطل تکیه کردهاند، به خاطر سستى آنها، به کام دوزخ فرو مىروند .
پىنوشت:
1) توبه: 107 و 109 .
2) دهکدهاى بود در 12 کیلومترى مدینه ولى اکنون به آن وصل شده است .
3) توبه: 107 و 109 .