هدایتها و ارزشها:روش تبلیغ
آرشیو
چکیده
متن
همه هدایتگران جامعه ،اعم از :روحانیون و نویسندگان و اهل قلم، دوستدار ارشاد و راهنمایی توده مردم خصوصاً جوانان هستند و اذعان دارند که جوانان درصد بسیار بالایی از جامعه فعلی ما را تشکیل میدهند و هدایت یا ضلالت آنان، سخنشنوی یا عصیان آنان، فرهیخته بودن و یا شرارت بار بودن آنان، در سرنوشت تمامی جامعه نقش بسیار مهمی دارد و به همین جهت،همه بیشترین سعی و تلاش خود را در این راه انجام میدهند؛ ولی حالت سرخوردگی در بیشتر آنان مشهود است، زیرا به وضوح میبینند که تبلیغهای فراوان آنان کمتر اثر گذاشته، بلکه گاهی نتیجهاش فرار جوانان از دین و مسجد شده است.
اگر از آنان علت این ناموفقی پرسیده شود، هجوم فرهنگی استکبار، فیلمهای منحرف و گسترش فساد از راههای گوناگون را از علتهای اصلی ذکر میکنند.
به نظر می رسد برای شناخت روش صحیح و مؤثر تبلیغ، باید سراغ خود قرآن برویم و ببینیم قرآن چگونه و با چه زبانی سخن گفته تا توانسته است در قلبها نفوذ کند.
همه میدانند که مردم جزیرة العرب، قبل از بعثت پیامبر اکرم (ص) بتپرست، مشرک، دارای خرافات و از علم و دانش بدور بودند در چنین محیطی اگر کسی میآمد و خود را فرستاده خدای واحد میدانست، مسلماً مورد هجوم همگان واقع میشد و این سخن به هیچ وجه در بین مردم زبان به زبان و سینه به سینه نمیگشت، ولی روش ارائه مطالب به گونهای بود که این سخن به راحتی جای خود را باز کرد.
اولین یات نازل شده بر پیامبر اکرم (ص) چنین است.
«أَقرَاء ِباسِم رَبِّکَ الََّذِی خَلَقَ. خَلَقَ الإنسَان مِن عَلَقٍ.أَقرَأَء وربُکَ الَاکرَمُ. الذَّی عَلَّمَ بالِقُلَمَ. عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَم یعْلَم»(سوره علق، یات 1 تا 5)
نکتههای روشنما
1.در این یات از شخص خاصی نام برده نشده است تا به ذهنها خطور نکند که این یات برای تبلیغ محمد (ص) یا دیگری میباشد و حتی لفظ «رسول» و امثال آن نیز برده نشده است. اگر خوب دقت شود معلوم میگردد که این نکته در سایر یاتی که در اوایل بعثت نازل شده، رعایت گردیده و به جای خطاب «ای محمد» و «ای رسول» خطاب «یا ایها المزمّل؛ای جامه به خویشتن پیچیده!» و خطاب «یا ایها المدّثر؛ای ردا به سرکشیده!» به کار برده است.
بنابر این هیچکس نمیتوانست بگوید ویا حتی تصور کند که خداوند در پی برتری دادن شخص خاصی بر آنان است و یا این که یتیم ابوطالب میخواهد با ادعای رسالت و آوردن این کلمات موزون بر آنان برتری یابد.
2. با اینکه آن زمان، به عصر جاهلیت معروف بود و جهالتشان شهره آفاق بود و کسانی که توان خواندن و نوشتن را داشتند از تعداد انگشتان دست تجاوز نمیکرد، نه تنها از آن همه جهالت و نادانی ذکری به میان نیاورده، بلکه با آوردن فعل ماضی «عَلَّمَ» و تکرار آن،میفهماند که مردم علوم را میدانند و چون آنان نیز خود را مصداق «الانسان» میدانستهاند، در نتیجه خودشان را مخاطب یات تلقی میکردند.
3. این یات پیام رسانی را با لطافت خاصی شروع میکند و در حالی که مردم را آگاه به علومی میداند اما منشآعلوم را رب معرفی می کند. این کلمه در آن محیط، کلمهای حسّاسیت برانگیز نبود؛ ولی به هر حال به کاربردن «رب» و استعمال آن به صورت مفرد کمکم «ارباب» را از دلها میزدود.
4ـ در این یات از لفظ «اللّه» و «رحمان» که اسامی خاص خداوند هستند، ذکری به میان نیامده و شاید حکمتش این باشد که «رحمن» را عربها نمیشناختند و فقط «اللّه» را قبول داشتند؛و ربوبیت مطلق او را قبول نداشتند؛ و برای موجودات دیگر نیز نقش تربیت قائل بودند، یات در صدد جایگرینی «رب» به جای «ارباب» است تا روشن شود که «رب» همان «اللّه» است.
بنابراین، انسان در مییابد که شیوه صحیح در تبلیغ، تصحیح سنتهای گذشته است، نه دگرگونی کامل آنها.
5. در این یات تلاش شده، آگاهیهای جدیدی ـخصوصاً برای مردم آن زمانـ از نحوه خلقت انسان ارائه دهد و آگاهی آنان را در بُعد زیستشناسی بالا ببرد و بدون ایجاد تنش، بر علم آنان بیفزاید. مسلّماً افزایش علم به افزایش خداشناسی میانجامد.
6. استفاده از کلماتی چون «خواندن»، «یاد دادن»، «قلم»و «گرامیترین» حکایت از شروع یک نهضت فرهنگی میکند؛ زیرا کلماتی که ادبیات عرب را تشکیل میدادند، عمدتاً عبارت بودند از «شراب»، «شتر»، «زن»، «هجوم»، «غارت»، «کشتن»و….
حال آوردن کلماتی که مطلوب همگان باشد و ارتباط دقیق، ظریف و لطیف بین آنها و جایگزین ساختن آنها به جای کلمات مرسوم نه تنها قلب هر صاحب عقل و خرد؛ بلکه هر صاحب فطرت سلیمی را به خود جلب میکند.اگر عبارات و ادبیات کنونی مبلغان دین و قرآن را مرور کنید و منصفانه به قضاوت بنشینید،خواهید دید که این ادبیات مطابق روح و روان یک انسان امروزی نیست،به همین جهت است که شنونده و مخاطب به سوی دین و قرآن جذب نمیشود.
7. آهنگ یات و تناسب آن با معانی،از امور جاذبی است که قرآن را در صدر اسلام به داخل سینهها و ذهنها منتقل ساخت؛ امّا یا تا کنون مبلغان ما براین نکته دقت داشتهاند و یا در تبلیغهای خود به کار گرفتهاند یا معمولاً مبلغان دین با لحن و کلمات و ادبیات مخصوص که غالباً غریب، خشک و غیر جذاب است، به تبلیغ دین دست یازیدهاند؟
اگر از آنان علت این ناموفقی پرسیده شود، هجوم فرهنگی استکبار، فیلمهای منحرف و گسترش فساد از راههای گوناگون را از علتهای اصلی ذکر میکنند.
به نظر می رسد برای شناخت روش صحیح و مؤثر تبلیغ، باید سراغ خود قرآن برویم و ببینیم قرآن چگونه و با چه زبانی سخن گفته تا توانسته است در قلبها نفوذ کند.
همه میدانند که مردم جزیرة العرب، قبل از بعثت پیامبر اکرم (ص) بتپرست، مشرک، دارای خرافات و از علم و دانش بدور بودند در چنین محیطی اگر کسی میآمد و خود را فرستاده خدای واحد میدانست، مسلماً مورد هجوم همگان واقع میشد و این سخن به هیچ وجه در بین مردم زبان به زبان و سینه به سینه نمیگشت، ولی روش ارائه مطالب به گونهای بود که این سخن به راحتی جای خود را باز کرد.
اولین یات نازل شده بر پیامبر اکرم (ص) چنین است.
«أَقرَاء ِباسِم رَبِّکَ الََّذِی خَلَقَ. خَلَقَ الإنسَان مِن عَلَقٍ.أَقرَأَء وربُکَ الَاکرَمُ. الذَّی عَلَّمَ بالِقُلَمَ. عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَم یعْلَم»(سوره علق، یات 1 تا 5)
نکتههای روشنما
1.در این یات از شخص خاصی نام برده نشده است تا به ذهنها خطور نکند که این یات برای تبلیغ محمد (ص) یا دیگری میباشد و حتی لفظ «رسول» و امثال آن نیز برده نشده است. اگر خوب دقت شود معلوم میگردد که این نکته در سایر یاتی که در اوایل بعثت نازل شده، رعایت گردیده و به جای خطاب «ای محمد» و «ای رسول» خطاب «یا ایها المزمّل؛ای جامه به خویشتن پیچیده!» و خطاب «یا ایها المدّثر؛ای ردا به سرکشیده!» به کار برده است.
بنابر این هیچکس نمیتوانست بگوید ویا حتی تصور کند که خداوند در پی برتری دادن شخص خاصی بر آنان است و یا این که یتیم ابوطالب میخواهد با ادعای رسالت و آوردن این کلمات موزون بر آنان برتری یابد.
2. با اینکه آن زمان، به عصر جاهلیت معروف بود و جهالتشان شهره آفاق بود و کسانی که توان خواندن و نوشتن را داشتند از تعداد انگشتان دست تجاوز نمیکرد، نه تنها از آن همه جهالت و نادانی ذکری به میان نیاورده، بلکه با آوردن فعل ماضی «عَلَّمَ» و تکرار آن،میفهماند که مردم علوم را میدانند و چون آنان نیز خود را مصداق «الانسان» میدانستهاند، در نتیجه خودشان را مخاطب یات تلقی میکردند.
3. این یات پیام رسانی را با لطافت خاصی شروع میکند و در حالی که مردم را آگاه به علومی میداند اما منشآعلوم را رب معرفی می کند. این کلمه در آن محیط، کلمهای حسّاسیت برانگیز نبود؛ ولی به هر حال به کاربردن «رب» و استعمال آن به صورت مفرد کمکم «ارباب» را از دلها میزدود.
4ـ در این یات از لفظ «اللّه» و «رحمان» که اسامی خاص خداوند هستند، ذکری به میان نیامده و شاید حکمتش این باشد که «رحمن» را عربها نمیشناختند و فقط «اللّه» را قبول داشتند؛و ربوبیت مطلق او را قبول نداشتند؛ و برای موجودات دیگر نیز نقش تربیت قائل بودند، یات در صدد جایگرینی «رب» به جای «ارباب» است تا روشن شود که «رب» همان «اللّه» است.
بنابراین، انسان در مییابد که شیوه صحیح در تبلیغ، تصحیح سنتهای گذشته است، نه دگرگونی کامل آنها.
5. در این یات تلاش شده، آگاهیهای جدیدی ـخصوصاً برای مردم آن زمانـ از نحوه خلقت انسان ارائه دهد و آگاهی آنان را در بُعد زیستشناسی بالا ببرد و بدون ایجاد تنش، بر علم آنان بیفزاید. مسلّماً افزایش علم به افزایش خداشناسی میانجامد.
6. استفاده از کلماتی چون «خواندن»، «یاد دادن»، «قلم»و «گرامیترین» حکایت از شروع یک نهضت فرهنگی میکند؛ زیرا کلماتی که ادبیات عرب را تشکیل میدادند، عمدتاً عبارت بودند از «شراب»، «شتر»، «زن»، «هجوم»، «غارت»، «کشتن»و….
حال آوردن کلماتی که مطلوب همگان باشد و ارتباط دقیق، ظریف و لطیف بین آنها و جایگزین ساختن آنها به جای کلمات مرسوم نه تنها قلب هر صاحب عقل و خرد؛ بلکه هر صاحب فطرت سلیمی را به خود جلب میکند.اگر عبارات و ادبیات کنونی مبلغان دین و قرآن را مرور کنید و منصفانه به قضاوت بنشینید،خواهید دید که این ادبیات مطابق روح و روان یک انسان امروزی نیست،به همین جهت است که شنونده و مخاطب به سوی دین و قرآن جذب نمیشود.
7. آهنگ یات و تناسب آن با معانی،از امور جاذبی است که قرآن را در صدر اسلام به داخل سینهها و ذهنها منتقل ساخت؛ امّا یا تا کنون مبلغان ما براین نکته دقت داشتهاند و یا در تبلیغهای خود به کار گرفتهاند یا معمولاً مبلغان دین با لحن و کلمات و ادبیات مخصوص که غالباً غریب، خشک و غیر جذاب است، به تبلیغ دین دست یازیدهاند؟