امروزه ادبیات در کنار فیلم، موسیقی، ماهواره، نقاشی و مانند آن، یکی از رسانه های مؤثر برای انتقال اندیشه و فرهنگ است. از دیرباز با توجه به زمان و شرایط، همواره از جلوه های مختلف ادبی استفاده شده است. در کشورهای اروپایی و غرب، به خصوص بعد از رنسانس، از ادبیات داستانی به ویژه رمان پررنگ تر از جنبه های دیگر ادبی برای القای جهان بینی موردنظرشان به سایر کشورهای دنیا بهره برداری می شود، اما در ایران با توجه به پیشینه و شرایط تاریخی، اجتماعی، دینی و فرهنگی و نیز ذوق و قریحه ایرانیان، همواره شعر بیشتر از سایر هنرها مورد توجه بوده است. یکی از شاعران معاصر که برای بیان و انتقال فرهنگ، اندیشه و عقاید خود به مخاطبان، از زبان استعاره استفاده کرده، حسین اسرافیلی است. استعاره از رساترین و هنری ترین شیوه بیان در شعر است که از گذشته مورد توجه شاعران بوده است. این جستار بر آن است تا به این فرضیه جواب دهد که آیا زبان استعاری می تواند در خدمت یک فرهنگ و آرمان باشد یا نه؟ اگر این گونه است، آیا اسرافیلی توانسته است زبان استعاره را در خدمت فرهنگ جهاد و شهادت به کار گیرد؟ با مطالعه مجموعه اشعار اسرافیلی و استخراج استعاره های به کاررفته در آثار وی، ابتدا استعاره ها را از نظر ساختار مصرّحه و مکنیّه طبقه بندی کرده، سپس آنها را از دو منظر معنا و مفهوم و نیز زیباشناختی و هنری بررسی کردیم. برای تحلیل موضوعی استعاره های اشعار او از نمودار آماری بهره بردیم و نتیجه گرفتیم که هم از نظر هنری و هم از نظر معنا و مفهوم، بیش از 90 درصد استعاره های شعر وی در خدمت فرهنگ ایثار و شهادت است و از این نظر، یکی از موفق ترین شاعران در عرصه ادبیات پایداری و شعر متعهد به شمار می رود.