سه گانه (Trilogy) یکی از ژانرهای قدیمی در ادبیات نمایشی و داستانی غرب است. نویسندگان مشهوری از زمان یونان باستان تاکنون، آثاری آفریده اند که جامعه نقد ادبی با در نظر گرفتن معیارهایی مشخص و پیکره بندی ای مستحکم ازنظر تعاریف و مصادیق، آن ها را به نام تریلوژی شناخته است. در سال های اخیر این ژانر وارد ادبیات داستانی فارسی شده و در قالب های فیلم نامه، مجموعه های داستان کوتاه و رمان، آثاری چند که بررسی مهم ترین آثار داستانی آن ها، موضوع این مقاله است، در این راستا پدید آمده است. ازآنجاکه سه گانه نویسی در ایران تازگی دارد و محقّقان ایرانی به تبیین ماهیّت و معیارهای آن نپرداخته اند، این پژوهش، تلاش می کند، میزان انطباق این آثار را با مختصّات سه گانه نویسی که در تعاریفِ معتبر این ژانر؛ نیز در سه گانه های شاخص و مشهور چون «اورستیا» اثر آشیل و «سه رنگ» اثر کیشلوفسکی بازتاب یافته است، واکاوی کند. بر اساس یافته های این پژوهش، نویسندگان ایرانی این آثار، در ذهن خود تصوّر جامع و منسجمی از مفهوم سه گانه و مختصّات و معیارهای آن نداشته اند؛ لذا آثار آن ها را می توان کم وبیش، با تساهل و تسامح، سه گانه تلقّی کرد و اساساً هیچ یک از آن ها واجد شرایط تامّ، در این زمینه نیستند.