آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۳

چکیده

نظریه «ذاتی و عرضی در ادیان»، آموزه های هر دینی را به دو دسته ذاتیات و عرضیات تقسیم می کند. در این نظریه ذاتی دین عبارت است از زیرانداز، مضمون و محتوا، گوهر و مقصد دین. در مقابل، عرضی دین عبارت است از روانداز، قالب، پوسته، غبار و زنگار دین. بر اساس این نظریه، همان طور که در ضرب المثل ها، ظاهر الفاظ غیر از محتوا است و ظاهر عرضی است و محتوا ذاتی، و نیز همان طور که مثنوی ذاتیات و عرضیاتی دارد، دین اسلام نیز ذاتیات و عرضیاتی دارد. از آنجا که اسلام با ذاتیاتش اسلام است، نه با عرضیاتش، اعتقاد و التزام به عرضیات لازم نیست و می توان متناسب با شرایط هر جامعه، آنها را تغییر داد. بررسی مستندات نشان می دهد که تنها مستند این نظریه مغالطه تمثیل است. گذشته از آن، نظریه پرداز به ویژه در موضع بیان معیارهای تفکیک عرضی از ذاتی، چندبار دچار مغالطه مصادره به مطلوب شده است. تعریف های ناسازگار از ذاتی و عرضی، فهم غلط از قواعد منطقی و استنتاج نادرست از آنها، بهره مندی نادرست از نظریه شباهت خانوادگی، اسناد نظریه افلاک بطلمیوسی به قرآن و خلط احکام تاریخی با احکام اعتقادی، از دیگر لغزش های سروش در بیان این نظریه است.

تبلیغات