زبان وسیله اصلی ارتباط، تفهیم و تفاهم است و بنیاد همه فعالیت های ذهن انسان را تدارک می بیند؛ ولی برای کودکان دو زبانه، گاهی سد راه ارتباط، تفهیم و تفاهم می گردد. چگونگی ارتباط میان دوزبانگی و تعلیم و تربیت از موضوعات مهمی است که امروزه سیاستگذاران آموزشی، برنامه ریزان، روانشناسان، زبان شناسان و معلمان با آن مواجهند. باتوجه به این که در سیستم آموزشی کشور ایران کودکان دو زبانه در بدو ورود به مدرسه باید مسائل خود را به زبان فارسی حل کنند، به دلیل ناتوانی در درک مطالب به زبان فارسی، همواره در معرض خطر افت تحصیلی، گوشه گیری و ترک تحصیل قرار دارند. یکی از راهکارهای مقابله با این مسئله، تعلیم و تربیت دو زبانه است. تعدادی از مطالعات خارج ازکشور در زمینه تعلیم و تربیت دو زبانه در کشورهای مختلف نشان می دهند که چنین آموزش هایی دارای نتایج مثبتی است. تعلیم و تربیت دوزبانه برنامه های آموزشی هستند که طی آن ها دانش آموزان با توانش پایین در زبان رسمی آموزشی، تعدادی از دروس خود را با کمک زبان مادری شان یاد می گیرند. در این مرحله نقش معلم در کلاس درس و تاثیر شیوه های تدریس او به خصوص در درس فارسی دو چندان می گردد. در مطالعه حاضر تلاش بر این بوده است تا شیوه های تدریس اثر بخش معلمانِ مناطق دوزبانه در زمینه آموزش درس فارسی دوره ابتدایی مورد بررسی قرار گیرد. شیوه ی پژوهش در این مقاله شیوه ی مروری و با استناد به کتب معتبر و مقالات پژوهشی چند سال اخیر می باشد. در انتها پیشنهادهایی جهت استفاده همکاران محترم ارائه گردیده است.