ماهیت ماجراجویانه سیاست خارجی آمریکا در زمان جورج بوش و حمله به افغانستان و عراق سبب شد که جایگاه بین المللی این کشور به ویژه در جهان اسلام آسیب ببیند. برای مقابله با این وضعیت، آمریکایی ها از ابزارهای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی استفاده کرده اند تا جایگاه بین المللی آمریکا به ویژه در جهان اسلام را ترمیم کنند. یکی از ابزارهای آمریکا، استفاده از ظرفیت های دیپلماسی علم و فناوری بوده است. در این زمینه، به انتصاب فرستادگان علمی از سوی ایالات متحد به نقاط مختلف جهان، به شکل ویژه توجه شد. تمرکز اصلی برای فرستادن گروه های علمی، کشورهای با اکثریت مسلمان بود. هیئت های علمی در زمینه تشریک مساعی و ارتباط میان دوطرف نقش ترغیبی را فراهم آورند. تلاش برای حل مشکلات کشورهای منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی از راه همکاری های علمی از زمینه های اصلی استفاده از ظرفیت های علم و فناوری در این مدل از دیپلماسی آمریکا بود. این نوشتار به دنبال پاسخ به این پرسش است که مهم ترین اولویت ها و نهادهای شکل دهنده به دیپلماسی علم و فناوری آمریکا در آسیای مرکزی چیست؟ به نظر می رسد بیشتر همکاری های علمی و فناوری میان ایالات متحده آمریکا و آسیای مرکزی متمرکز بر بحث سلاح های کشتار جمعی، آب و آموزش است. مهم ترین نهادهای درگیر در این مسئله نیز بیشتر دولتی به ویژه وزارت امورخارجه، وزارت بازرگانی و وزارت کشاورزی بوده اند و بخش خصوصی در این زمینه نقش محدودی دارد. روش نوشتار روش توصیفی-تحلیلی با استفاده از داده های دسته دوم خواهد بود.