تقویم شمسی تاریخ اسلام (حضرت امام علی النقی علیه السلام )
آرشیو
چکیده
متن
نام آن حضرت على، کنیه او ابوالحسن (ثالث) و مشهورترین القاب او عسکرى، فقیه، نقى، هادى و منتجب است. وى از بانویى با فضیلتبه نام «سمانه مغربیه» معروف به «امالفضل» در صریا (قریهاى که حضرت موسى بن جعفر علیه السلام در سه میلى مدینه تاسیس فرمود) دیده به جهان گشود. در روز تولد آن حضرت اختلاف است، برخى آن را در 15 یا 27 ذیحجه سال 213 یا 212 دانستهاند، برخى دیگر زادروز ایشان را بین 2 یا 3 یا 13 یا 15 رجب، 214 به قلم آوردهاند به دلیل این فقره از دعا «اللهم انى اسالک بالمولودین فى رجب محمد بن على الثانى و ابنه على بن محمد المنتجب» (1) . لیکن مشهور آن است که تولد آن بزرگوار روز 15 ذیحجه سال 212 قمرى است این تاریخ درحالى که هفتاد و پنجهزار و یکصد و یازده (75111) روز از مبدا هجرت را پشتسر گذاشته برابر استبا روز پنجشنبه نوزدهم اسفند (19/12/206) دویست و شش شمسى.
خلفاى معاصر امام هادى علیه السلام
در دوران خلافت معتصم، واثق، متوکل، منتصر و معتز مىزیست و در پایان خلافت (معتز) معتمد و به وسیله او مسموم و شهید گشت (2) .
خلفاى نامبرده (عباسى) آن حضرت را حدود بیستسال در سامراء تحت نظر داشتند و از میان آنان متوکل بیش از همه در فکر آزار و اذیت آن امام و شیعیان بود، زیرا او از موقعیت اجتماعى آن حضرت در مدینه و میل مردم به او در هراس بود از اینرو به اندیشه زیر نظر گرفتن ایشان نامهاى به مدینه ارسال داشت و در آن رسما دعوت به عمل آورد ایشان به سامره تشریف بیاورند، اما به محض ورود امام علیه السلام به سامره ایشان را در کاروانسراى گدایان و خرابهنشینان جاى دادند.
صالح بن سعید گوید: بر حضرت ابوالحسن ثالث علیه السلام وارد شدم، عرض کردم فدایت گردم در همه کار هدفشان خاموش سازى نور شماست، در حق شما کوتاهى مىکنند تا به حدى که شما را در این کاروانسراى پست و سراى گدایان جاى دادهاند! ! .
امام علیه السلام فرمود: اى پسر سعید معرفت تو در حق ما همین اندازه است؟ ! سپس با دست مبارک اشاره کرد و فرمود: بنگر، وقتى نظر کردم دیدم باغهاى شاداب، سرسبز با طراوت و شگفتزا که در میان آنها حوریان خوشبو و عطرآگین همچون لؤلؤ، پرندگان، آهوان جویبارهاى جوشنده و... چنان که هوشم از سر پرید و چشمم خیره ماند، آنگاه فرمود: ما هر کجا باشیم اینها برایمان آماده است و در کاروانسراى گدایان نخواهیم بود (3) .
مرحوم مجلسى (ره) در شرح این حدیث چند وجه ذکر کرده است:
اول: آن حضرت در آن هنگام در مقام معجزه بود از اینرو خداوند آنها را در هوا ایجاد کرد بلکه مردم بدانند عروض چنین حالاتى (ماندن در کاروانسراى گدایان) بر پیشوایان دین چندان مهم نیست چرا که آنان در مقام رضا تسلیم قضاى الهى مىباشند و گرنه قادرند چنین آثار عجیب و غریبى را پدید آورند و از امامت واقعى، قدرت والا، نفوذ فرمانشان در زمین و آسمان، و خلافتبزرگ آنان چیزى کاسته نمىشود.
دوم: آنچه را صالح بن سعید دید، همه شکل و صورتهایى بودهاند که خداوند در حس مشترک او ایجاد کرد تا بداند که لذتهاى دنیوى نزد پیشوایان علیهم السلام همچون خیالات موهومى است که انسان آنها را گاهى در خواب مىبیند و از آنها لذت مىبرد آنسان که در بیدارى، لذا پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمود: مردم خوابند وقتى بمیرند بیدار مىشوند.
سوم: امام علیه السلام صورت لذتهاى روحانى همراه خویش را به اندازه فهم صالح بن سعید به او نموده است، زیرا او در خوابى ژرف و غفلتى بزرگ قرار داشته و از درجات عارفان و لذتهاى معنوى آنان بىخبر بوده است، بر این پایه انسان در خواب، دانش را به صورت آب صاف یا به شکل شیر خالص مىنگرد و مال دنیا را به شکل مار و امثال آن.
چهارم: نشآت و عوالم وجود مختلفند و حواس انسان در درک آنها متفاوت. چنان که پیامبر صلى الله علیه وآله جبرئیل و سایر فرشتگان را مشاهده مىفرمود لیکن اصحاب آن حضرت نمىدیدند، امیر مؤمنان على علیه السلام ارواح مؤمنان را در وادىالسلام مىدید و با آنان به تکلم مىایستاد ولى حبه عرنى (از یاران آن حضرت) و دیگران نمىدیدند، پس امکان دارد همه امور یاد شده (باغها، حور، پرندگان و آهوان و...) همیشه نزد ائمه دین علیهم السلام حاضر باشند و از آنها لذت ببرند، ولى چون آنها اجسام لطیف روحانى و ملکوتى هستند سایر خلق نتوانند آنها را ببینند مگر به اعجاز... این وجه نزدیک استبه عالم مثال که اشراقیون، حکما و صوفیه آن را اثبات کردهاند.
فرمان امام هادى علیه السلام به ساختساعت
على بن مهزیار اهوازى که از اصحاب و وکلاى حضرت امام علىالنقى علیه السلام و مردى موثق، صحیحالعقیده و صاحب کتابهاى متنوع در علوم اسلامى است، (4) نامهاى از امام هادى علیه السلام دریافت مىدارد که امام به او دستور ساختن ساعت را صادر فرموده است.
ابراهیم بن مهزیار (برادر على بن مهزیار) گوید: در سال 28 [ظاهرا 228] ساعت را به جانب سامرا حمل کردیم، چون به «سیاله» رسیدیم على بن مهزیار طى نامهاى امام علیه السلام را از جریان امر آگاه ساخت، اجازه ورود خواست و وقت ملاقات گرفت، براى ابراهیم نیز وقت گرفت، امام علیه السلام اجازه فرمود که بعد از ظهر (فلان روز خدمتش شرفیاب گردیم) در روزى تابستانى که هوا به شدت گرم بود، همگى به خدمت او رسیدیم، ضمنا مسرور، خادم على بن مهزیار نیز همراه بود، چون به نزدیکىهاى ساختمان آن حضرت رسیدیم، بلال، غلام آن حضرت منتظر ما بود و ما را به اطاقى راهنمایى کرد، در آن وقت ما دچار تشنگى طاقتفرسایى گشته بودیم اما هنوز درست جاگیر نشده بودیم که برخى از خادمان ظرف چوبین پر از سردترین آبها را آورد و ما نوشیدیم.
سپس امام علیه السلام على بن مهزیار را به حضور پذیرفت و بعد از آن مرا (ابراهیم) پیش خود خواند، من از او درخواست دستبوسى کرده دستشریفش را بوسه زدم مدتى نزد او نشستم و سپس وداع گفتم.
چون از در اطاق خارج شدم، صدایم کرد و فرمود: اینجا باش، من با مسرور خادم آنجا ماندم و ایشان دستور فرمود: ساعت نصب شود، آنگاه یک کرسى براى آن حضرت گذاشتند روى آن جلوس فرمود، کرسى دیگرى در جانب چپ او جهت على بن مهزیار گذاشتند، على بر آن نشست و من کنار ساعت ایستادم که یک سنگریزه از ساعتسقوط کرد، مسرور خادم گفت: «هشت» امام فرمود: «هشت» همان ثمانیه است گفتم بلى آقاى ما. [ساعتهاى شنى سر هر ساعتیک یا چند سنگریزه به نشانه راس ساعت از آن خارج مىگشته است] .
ما تا شبهنگام نزد او ماندیم و چون خارج شدیم به على بن مهزیار فرمود: صبح زود مسرور خادم را نزد ما بفرست، على صبحگاهان مسرور را نزد او فرستاد و چون داخل شد فرمود: بارخدایا چون گفتمى «نیک» در این وقت «نصر» از آنجا مىگذشت که حضرت فرمود: «در ببند، در ببند» آنگاه رداى خود را بر روى من انداخت و از دید نصر مخفى گرداند تا از کار ما نپرسد... (5)
با تاملى ریشهنگر مىتوان گفت:
اولا: پیشوایان دین به همه واژهها و گویشها آشنا بوده و با آنها تکلم داشتهاند.
ثانیا: چنین استنباط مىشود که خاندان مهزیار اهوازى در صنعتساعتسازى مهارت داشتهاند، طبعا این به مقتضاى سابقه و پیشینه دیرین هیات و نجوم در سرزمین بابل (خوزستان و عراق کنونى) بوده است.
ثالثا: پیشوایان دین علیهم السلام از تکنیک سودمند استقبال کرده و تشویق مىنمودند.
رابعا: ساعتى که براى امام علىالنقى علیه السلام ساختهاند از نوع شنى و ماسهاى بوده که یکى از انواع ساعتهاى رایج آن زمان یعنى آبى، آفتابى و شنى به شمار رفته است.
پیشینه ساعت
ساختار آلتى به نام ساعت که اندازه گذشت زمان را نمایان سازد تاریخ دور و دراز دارد. ابتدا بشر ساعتهاى آفتابى، آبى و شنى را به کار مىبرد. «هرتسفلد» تخت طاقدیس خسرو پرویز را نوعى ساعت آبى مىشمارد. هارونالرشید ساعت آبى پیشرفتهاى براى «شارلمانى» امپراتور فرانسه فرستاد، در قرن دهم میلادى «ژربر» Gerberi نخستین بار آلت محرکهاى از نوع جدید در ساعت گذاشت. در قرن دوازدهم چرخهاى ساعت تکمیل گردید. به سال 1370م «هنرى دویک» Henridevic نخستین ساعت مهم را در پاریس نصب کرد. از قرن پانزدهم ابتکارات جدید این دستگاه را ظرافتى تازه بخشید که قابل حمل و استفاده افراد گردید. به سال 1657 «هویگنس» لنگر (پاندول) را اختراع کرد، و همو به سال 1657 فنر را در ساعتبه کار برد. در دوره لوئى چهاردهم به سال 1676 ساعت زنگدار به وسیله «بارلو» Barlow انگلیسى اختراع شد، در 1750 م «هاریزون» ساعتساز انگلیسى نخستین ساعت دقیق (کرنومتر) و در سال 1840م «الکساندر بن» نخستین ساعت الکتریکى را ساخت.
ساعتهاى قدیم به وسیله کلیدى مستقل و جدا از ساعت کوک مىشد. بعدها کلید جزء ساختمان خود ساعت قرار گرفت و اخیرا یک نوع ساعت مچى با حرکات مچ دست و نبض کوک مىشود.
ساعت آبى
از چندین قرن پیش از میلاد در چین، ژاپن و جزایر اطراف آنها، ساعت آبى رواج داشته است. و آن عبارت بود از ظرفى که در معبر آب جارى یا آب آرام قرار داده مىشد و براى این که سطح آب همیشه یکسان بماند و فشارش کم و زیاد نشود، آب را به وسیله منبع یا وسایل دیگرى بدان مرتبط مىساختند که به آرامى از سویى درآید و از سوى دیگر بیرون رود. در قسمت زیرین آن سوراخ ریزى قرار مىدادند که آب قطره قطره از آن خارج مىشد و در مخزن مدرجى مىریخت و درجات بالا آمدن آب را ماخذ وقت قرار مىدادند.
به مرور زمان کمکم این دستگاه پیش رفت و به سایر کشورها گسترش یافت، یکى از کاملترین و ظریفترین نمونه این ساعتها ساعتى بود که در ربع آخر قرن دوم هجرى هارونالرشید خلیفه عباسى (170- 193ه) براى «شارلمانى» امپراطور فرانسه فرستاد.
یکى از دانشمندان آن عصر بنام «اگینار» شرح کاملى از آن ساعت نوشته است. جعبه، صفحه و عقربکهاى ساعت از طلا بود و بر صفحه آن 12 در تعبیه شده بود، هر در، مخصوص یکى از ساعات روز بود که سر ساعت معین گشوده مىشد و گوىهاى فلزى از آن بر روى یک صفحه برنجین مىافتاد و صداى زنگى بر مىانگیخت. در ساعت 12 دوازده سوار کوچک از دوازدهمین در بیرون مىآمدند و دور صفحه مىتاختند و آنگاه به جاى خود باز مىگشتند و درها بسته مىشد. چون این ساعتبه فرانسه رسید، «پاسیفیکوس» نامى از کشیشهاى ورون ساعتى نظیر آن ساخت.
ساعت آفتابى
و آن چنان است که میلهاى را عمود بر سطح افقى نصب کنند و با اندازهگیرى درازاى سایه، ساعات مختلف روز را اندازه گیرند. این ساعت در نوع خود داراى اصناف و اقسام گونهگونى است.
اصول ساعت آفتابى نیز از همان روزگار باستان شناخته شده بود و دیرینه آن به قرنها قبل از میلاد حضرت مسیح مىرسد (6) . بل مىتوان گفت: پیشینه آن به حضرت آدم علیه السلام مىرسد، زیرا تاریخنگاران نگاشتهاند که حضرت آدم مقیاسى بر سطح زمین عمود نصب کرد و سایه آفتاب را رصد مىفرمود و آنگاه که به انتهاى کوتاهى مىرسید مىدانست که نیم روز شد، آدم علیه السلام از صبح تا نیمروز به فراهم آوردن میوههاى خوردنى تلاش مىکرد و چون نصفالنهار مىرسید، میوهها را به مسکن براى فرزندان مىبرد (7) .
ساعت ماسهاى
در یک قسم از اقسام ساعتهاى شنى و ماسهاى دو شیشه گلابى شکل بهم چسبیده که میان آن دو راه باریکى وجود داشته است، در یکى از آن دو شیشه، ریگ یا ماسه مىریختند و در مدت 24 ساعتیا یک ساعت ریگها از سوراخ میانى به تدریج از قسمتبالا به پائین مىریزد، و در مدت معین قسمتبالاى شیشه خالى مىشود آنگاه شیشه را وارونه مىگذارند و عمل قبلى تکرار مىگردد.
ساعتى را که على بن مهزیار ساخته است، به احتمال قوى از نوع شنى بوده است از اینرو وقتى یکى از ریگها فرو افتاد، مسرور خادم گفت: «هشت» و ظاهرا هشتساعتبعد از طلوع آفتاب را خبر داده است.
شهادت امام هادى علیه السلام
محدثان و مورخان سال شهادت آن سرور را به اتفاق 254 دویست و پنجاه و چهار هجرى ذکر کرده اما در روز وفات اختلاف است، برخى سوم رجب، بعضى 13 رجب دانسته و گروهى 25 یا 27 جمادىالآخر آن سال را نوشتهاند، بنابراین عمر شریف او چهل و یک سال مىشود، لیکن اشهر آن است که شهادت ایشان سوم رجب 254 واقع شده است.
این تاریخ، برابر هشتاد و نه هزار و هشتصد و سى و پنج (89835) روز از مبدا هجرت گذشته و مطابق با یکشنبه دهم تیر دویست و چهل و هفت (10/4/247) شمسى است.
و سرانجام در منزل شخصى خود به خاک سپرده شد.
پىنوشتها:
1) بحارالانوار: ج50، ص 113 تا 117 و ص 192.
2) مدرک قبل.
3) همان، ج50، ص 132، 201.
4) معجم رجال الحدیث، آیةاللهالعظمى خویى، ج12، ص 192، نشر مدینةالعلم قم، 1403ه / 1983 م.
5) بحار: ج50، ص121.
6) لغتنامه على اکبر دهخدا و همکاران، ذیل واژه ساعت.
7) دروس هیات، حسن زارده، ج2، ص 682، نشر دفتر تبلیغات اسلامى قم، 1372ش.
خلفاى معاصر امام هادى علیه السلام
در دوران خلافت معتصم، واثق، متوکل، منتصر و معتز مىزیست و در پایان خلافت (معتز) معتمد و به وسیله او مسموم و شهید گشت (2) .
خلفاى نامبرده (عباسى) آن حضرت را حدود بیستسال در سامراء تحت نظر داشتند و از میان آنان متوکل بیش از همه در فکر آزار و اذیت آن امام و شیعیان بود، زیرا او از موقعیت اجتماعى آن حضرت در مدینه و میل مردم به او در هراس بود از اینرو به اندیشه زیر نظر گرفتن ایشان نامهاى به مدینه ارسال داشت و در آن رسما دعوت به عمل آورد ایشان به سامره تشریف بیاورند، اما به محض ورود امام علیه السلام به سامره ایشان را در کاروانسراى گدایان و خرابهنشینان جاى دادند.
صالح بن سعید گوید: بر حضرت ابوالحسن ثالث علیه السلام وارد شدم، عرض کردم فدایت گردم در همه کار هدفشان خاموش سازى نور شماست، در حق شما کوتاهى مىکنند تا به حدى که شما را در این کاروانسراى پست و سراى گدایان جاى دادهاند! ! .
امام علیه السلام فرمود: اى پسر سعید معرفت تو در حق ما همین اندازه است؟ ! سپس با دست مبارک اشاره کرد و فرمود: بنگر، وقتى نظر کردم دیدم باغهاى شاداب، سرسبز با طراوت و شگفتزا که در میان آنها حوریان خوشبو و عطرآگین همچون لؤلؤ، پرندگان، آهوان جویبارهاى جوشنده و... چنان که هوشم از سر پرید و چشمم خیره ماند، آنگاه فرمود: ما هر کجا باشیم اینها برایمان آماده است و در کاروانسراى گدایان نخواهیم بود (3) .
مرحوم مجلسى (ره) در شرح این حدیث چند وجه ذکر کرده است:
اول: آن حضرت در آن هنگام در مقام معجزه بود از اینرو خداوند آنها را در هوا ایجاد کرد بلکه مردم بدانند عروض چنین حالاتى (ماندن در کاروانسراى گدایان) بر پیشوایان دین چندان مهم نیست چرا که آنان در مقام رضا تسلیم قضاى الهى مىباشند و گرنه قادرند چنین آثار عجیب و غریبى را پدید آورند و از امامت واقعى، قدرت والا، نفوذ فرمانشان در زمین و آسمان، و خلافتبزرگ آنان چیزى کاسته نمىشود.
دوم: آنچه را صالح بن سعید دید، همه شکل و صورتهایى بودهاند که خداوند در حس مشترک او ایجاد کرد تا بداند که لذتهاى دنیوى نزد پیشوایان علیهم السلام همچون خیالات موهومى است که انسان آنها را گاهى در خواب مىبیند و از آنها لذت مىبرد آنسان که در بیدارى، لذا پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمود: مردم خوابند وقتى بمیرند بیدار مىشوند.
سوم: امام علیه السلام صورت لذتهاى روحانى همراه خویش را به اندازه فهم صالح بن سعید به او نموده است، زیرا او در خوابى ژرف و غفلتى بزرگ قرار داشته و از درجات عارفان و لذتهاى معنوى آنان بىخبر بوده است، بر این پایه انسان در خواب، دانش را به صورت آب صاف یا به شکل شیر خالص مىنگرد و مال دنیا را به شکل مار و امثال آن.
چهارم: نشآت و عوالم وجود مختلفند و حواس انسان در درک آنها متفاوت. چنان که پیامبر صلى الله علیه وآله جبرئیل و سایر فرشتگان را مشاهده مىفرمود لیکن اصحاب آن حضرت نمىدیدند، امیر مؤمنان على علیه السلام ارواح مؤمنان را در وادىالسلام مىدید و با آنان به تکلم مىایستاد ولى حبه عرنى (از یاران آن حضرت) و دیگران نمىدیدند، پس امکان دارد همه امور یاد شده (باغها، حور، پرندگان و آهوان و...) همیشه نزد ائمه دین علیهم السلام حاضر باشند و از آنها لذت ببرند، ولى چون آنها اجسام لطیف روحانى و ملکوتى هستند سایر خلق نتوانند آنها را ببینند مگر به اعجاز... این وجه نزدیک استبه عالم مثال که اشراقیون، حکما و صوفیه آن را اثبات کردهاند.
فرمان امام هادى علیه السلام به ساختساعت
على بن مهزیار اهوازى که از اصحاب و وکلاى حضرت امام علىالنقى علیه السلام و مردى موثق، صحیحالعقیده و صاحب کتابهاى متنوع در علوم اسلامى است، (4) نامهاى از امام هادى علیه السلام دریافت مىدارد که امام به او دستور ساختن ساعت را صادر فرموده است.
ابراهیم بن مهزیار (برادر على بن مهزیار) گوید: در سال 28 [ظاهرا 228] ساعت را به جانب سامرا حمل کردیم، چون به «سیاله» رسیدیم على بن مهزیار طى نامهاى امام علیه السلام را از جریان امر آگاه ساخت، اجازه ورود خواست و وقت ملاقات گرفت، براى ابراهیم نیز وقت گرفت، امام علیه السلام اجازه فرمود که بعد از ظهر (فلان روز خدمتش شرفیاب گردیم) در روزى تابستانى که هوا به شدت گرم بود، همگى به خدمت او رسیدیم، ضمنا مسرور، خادم على بن مهزیار نیز همراه بود، چون به نزدیکىهاى ساختمان آن حضرت رسیدیم، بلال، غلام آن حضرت منتظر ما بود و ما را به اطاقى راهنمایى کرد، در آن وقت ما دچار تشنگى طاقتفرسایى گشته بودیم اما هنوز درست جاگیر نشده بودیم که برخى از خادمان ظرف چوبین پر از سردترین آبها را آورد و ما نوشیدیم.
سپس امام علیه السلام على بن مهزیار را به حضور پذیرفت و بعد از آن مرا (ابراهیم) پیش خود خواند، من از او درخواست دستبوسى کرده دستشریفش را بوسه زدم مدتى نزد او نشستم و سپس وداع گفتم.
چون از در اطاق خارج شدم، صدایم کرد و فرمود: اینجا باش، من با مسرور خادم آنجا ماندم و ایشان دستور فرمود: ساعت نصب شود، آنگاه یک کرسى براى آن حضرت گذاشتند روى آن جلوس فرمود، کرسى دیگرى در جانب چپ او جهت على بن مهزیار گذاشتند، على بر آن نشست و من کنار ساعت ایستادم که یک سنگریزه از ساعتسقوط کرد، مسرور خادم گفت: «هشت» امام فرمود: «هشت» همان ثمانیه است گفتم بلى آقاى ما. [ساعتهاى شنى سر هر ساعتیک یا چند سنگریزه به نشانه راس ساعت از آن خارج مىگشته است] .
ما تا شبهنگام نزد او ماندیم و چون خارج شدیم به على بن مهزیار فرمود: صبح زود مسرور خادم را نزد ما بفرست، على صبحگاهان مسرور را نزد او فرستاد و چون داخل شد فرمود: بارخدایا چون گفتمى «نیک» در این وقت «نصر» از آنجا مىگذشت که حضرت فرمود: «در ببند، در ببند» آنگاه رداى خود را بر روى من انداخت و از دید نصر مخفى گرداند تا از کار ما نپرسد... (5)
با تاملى ریشهنگر مىتوان گفت:
اولا: پیشوایان دین به همه واژهها و گویشها آشنا بوده و با آنها تکلم داشتهاند.
ثانیا: چنین استنباط مىشود که خاندان مهزیار اهوازى در صنعتساعتسازى مهارت داشتهاند، طبعا این به مقتضاى سابقه و پیشینه دیرین هیات و نجوم در سرزمین بابل (خوزستان و عراق کنونى) بوده است.
ثالثا: پیشوایان دین علیهم السلام از تکنیک سودمند استقبال کرده و تشویق مىنمودند.
رابعا: ساعتى که براى امام علىالنقى علیه السلام ساختهاند از نوع شنى و ماسهاى بوده که یکى از انواع ساعتهاى رایج آن زمان یعنى آبى، آفتابى و شنى به شمار رفته است.
پیشینه ساعت
ساختار آلتى به نام ساعت که اندازه گذشت زمان را نمایان سازد تاریخ دور و دراز دارد. ابتدا بشر ساعتهاى آفتابى، آبى و شنى را به کار مىبرد. «هرتسفلد» تخت طاقدیس خسرو پرویز را نوعى ساعت آبى مىشمارد. هارونالرشید ساعت آبى پیشرفتهاى براى «شارلمانى» امپراتور فرانسه فرستاد، در قرن دهم میلادى «ژربر» Gerberi نخستین بار آلت محرکهاى از نوع جدید در ساعت گذاشت. در قرن دوازدهم چرخهاى ساعت تکمیل گردید. به سال 1370م «هنرى دویک» Henridevic نخستین ساعت مهم را در پاریس نصب کرد. از قرن پانزدهم ابتکارات جدید این دستگاه را ظرافتى تازه بخشید که قابل حمل و استفاده افراد گردید. به سال 1657 «هویگنس» لنگر (پاندول) را اختراع کرد، و همو به سال 1657 فنر را در ساعتبه کار برد. در دوره لوئى چهاردهم به سال 1676 ساعت زنگدار به وسیله «بارلو» Barlow انگلیسى اختراع شد، در 1750 م «هاریزون» ساعتساز انگلیسى نخستین ساعت دقیق (کرنومتر) و در سال 1840م «الکساندر بن» نخستین ساعت الکتریکى را ساخت.
ساعتهاى قدیم به وسیله کلیدى مستقل و جدا از ساعت کوک مىشد. بعدها کلید جزء ساختمان خود ساعت قرار گرفت و اخیرا یک نوع ساعت مچى با حرکات مچ دست و نبض کوک مىشود.
ساعت آبى
از چندین قرن پیش از میلاد در چین، ژاپن و جزایر اطراف آنها، ساعت آبى رواج داشته است. و آن عبارت بود از ظرفى که در معبر آب جارى یا آب آرام قرار داده مىشد و براى این که سطح آب همیشه یکسان بماند و فشارش کم و زیاد نشود، آب را به وسیله منبع یا وسایل دیگرى بدان مرتبط مىساختند که به آرامى از سویى درآید و از سوى دیگر بیرون رود. در قسمت زیرین آن سوراخ ریزى قرار مىدادند که آب قطره قطره از آن خارج مىشد و در مخزن مدرجى مىریخت و درجات بالا آمدن آب را ماخذ وقت قرار مىدادند.
به مرور زمان کمکم این دستگاه پیش رفت و به سایر کشورها گسترش یافت، یکى از کاملترین و ظریفترین نمونه این ساعتها ساعتى بود که در ربع آخر قرن دوم هجرى هارونالرشید خلیفه عباسى (170- 193ه) براى «شارلمانى» امپراطور فرانسه فرستاد.
یکى از دانشمندان آن عصر بنام «اگینار» شرح کاملى از آن ساعت نوشته است. جعبه، صفحه و عقربکهاى ساعت از طلا بود و بر صفحه آن 12 در تعبیه شده بود، هر در، مخصوص یکى از ساعات روز بود که سر ساعت معین گشوده مىشد و گوىهاى فلزى از آن بر روى یک صفحه برنجین مىافتاد و صداى زنگى بر مىانگیخت. در ساعت 12 دوازده سوار کوچک از دوازدهمین در بیرون مىآمدند و دور صفحه مىتاختند و آنگاه به جاى خود باز مىگشتند و درها بسته مىشد. چون این ساعتبه فرانسه رسید، «پاسیفیکوس» نامى از کشیشهاى ورون ساعتى نظیر آن ساخت.
ساعت آفتابى
و آن چنان است که میلهاى را عمود بر سطح افقى نصب کنند و با اندازهگیرى درازاى سایه، ساعات مختلف روز را اندازه گیرند. این ساعت در نوع خود داراى اصناف و اقسام گونهگونى است.
اصول ساعت آفتابى نیز از همان روزگار باستان شناخته شده بود و دیرینه آن به قرنها قبل از میلاد حضرت مسیح مىرسد (6) . بل مىتوان گفت: پیشینه آن به حضرت آدم علیه السلام مىرسد، زیرا تاریخنگاران نگاشتهاند که حضرت آدم مقیاسى بر سطح زمین عمود نصب کرد و سایه آفتاب را رصد مىفرمود و آنگاه که به انتهاى کوتاهى مىرسید مىدانست که نیم روز شد، آدم علیه السلام از صبح تا نیمروز به فراهم آوردن میوههاى خوردنى تلاش مىکرد و چون نصفالنهار مىرسید، میوهها را به مسکن براى فرزندان مىبرد (7) .
ساعت ماسهاى
در یک قسم از اقسام ساعتهاى شنى و ماسهاى دو شیشه گلابى شکل بهم چسبیده که میان آن دو راه باریکى وجود داشته است، در یکى از آن دو شیشه، ریگ یا ماسه مىریختند و در مدت 24 ساعتیا یک ساعت ریگها از سوراخ میانى به تدریج از قسمتبالا به پائین مىریزد، و در مدت معین قسمتبالاى شیشه خالى مىشود آنگاه شیشه را وارونه مىگذارند و عمل قبلى تکرار مىگردد.
ساعتى را که على بن مهزیار ساخته است، به احتمال قوى از نوع شنى بوده است از اینرو وقتى یکى از ریگها فرو افتاد، مسرور خادم گفت: «هشت» و ظاهرا هشتساعتبعد از طلوع آفتاب را خبر داده است.
شهادت امام هادى علیه السلام
محدثان و مورخان سال شهادت آن سرور را به اتفاق 254 دویست و پنجاه و چهار هجرى ذکر کرده اما در روز وفات اختلاف است، برخى سوم رجب، بعضى 13 رجب دانسته و گروهى 25 یا 27 جمادىالآخر آن سال را نوشتهاند، بنابراین عمر شریف او چهل و یک سال مىشود، لیکن اشهر آن است که شهادت ایشان سوم رجب 254 واقع شده است.
این تاریخ، برابر هشتاد و نه هزار و هشتصد و سى و پنج (89835) روز از مبدا هجرت گذشته و مطابق با یکشنبه دهم تیر دویست و چهل و هفت (10/4/247) شمسى است.
و سرانجام در منزل شخصى خود به خاک سپرده شد.
پىنوشتها:
1) بحارالانوار: ج50، ص 113 تا 117 و ص 192.
2) مدرک قبل.
3) همان، ج50، ص 132، 201.
4) معجم رجال الحدیث، آیةاللهالعظمى خویى، ج12، ص 192، نشر مدینةالعلم قم، 1403ه / 1983 م.
5) بحار: ج50، ص121.
6) لغتنامه على اکبر دهخدا و همکاران، ذیل واژه ساعت.
7) دروس هیات، حسن زارده، ج2، ص 682، نشر دفتر تبلیغات اسلامى قم، 1372ش.