خواب نعمتی ناشناخته بخش دوم
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
از آیات قرآن برمىآید که خواب شباهتبسیار زیادى با مرگ دارد، از جمله این آیهکریمه: (الله یتوفى الانفس حین موتها و التى لم تمت فى منامها فیمسک التىقضى علیها الموت و یرسل الاخرى الى اجل مسمى ان فى ذلک لآیات لقوم یتفکرون) (1) .
«خداوند است که در وقت مرگ جانها را مىگیرد و نیز جان آنهایى را که به خوابرفته و هنگام مردن آن فرا نرسیده است، پس جانهایى را که حکم مرگ بر آنها جارىشده در نزد خود نگه مىدارد و دیگران را تا زمانى که معین است، باز مىفرستد. دراین، براى آنهایى که فکر مىکنند نشانههایى روشن دیده مىشود».
این آیه بر این واقعیت صراحت دارد که مرگ و خواب از جنس واحدى هستند و یک حکمرا دارند و جالب این که براى هر دو لفظ «توفى» به کار رفته نه «قبض» ومعناى لفظ اول یعنى بهطور کامل اخذ کردن بوده ولى معناى لفظ دوم گرفتن است.
در آیه دیگرى که اختصاص به خواب دارد، لفظ توفى دیده مىشود:
(و هو الذى یتوفیکم باللیل و یعلم ما جرحتم بالنهار ثم یبعثکم فیه لیقضى اجلمسمى ثم الیه مرجعکم ثم ینبئکم بما کنتم تعملون) (2) .
«و او پروردگارى است که شبهنگام شما را مىمیراند و هرچه در روز انجامدادهاید، مىداند. آنگاه بامدادان شما را زنده نموده تا آن هنگام که عمرتان بهانتها برسد، سپس مراجعتشما به سوى اوست و از آنچه کردهاید، شما را آگاهمىنماید».
در حال خواب بدن روى زمین است ولى روح انسان که بهطور کامل دریافتشده، درعوالم دیگر سیر مىکند و بعد به سوى جسم انسان برمىگردد.
«لقمان حکیم» مىگوید: تعجب مىکنم از کسى که قیامت و حیات بعد از مرگ راانکار مىنماید، درحالى که طى یک شبانهروز حداقل یک مرتبه مىمیرد و دوباره زندهمىشود. آرى:
«النوم اخ الموت» «مرگ و خواب همزاد و برادر هم هستند». رسول اکرم(ص) هرشب که مىخوابیدند وقتى بیدار مىشدند سر به سجده گذاشته و این ذکر را بر زبانجارى مىنمودند:
«الحمد لله الذى احیانى بعد ما اماتنى و الیه البعث و النشور» (3) . «سپاسخداوندى را که مرا میراند و بعد زنده کرد و به سوى اوستبعث و رستاخیز».
مرحله چهارم که عمیقترین قسمتخواب است، به حالت مردن شباهت دارد، انسان ازرسیدن به این مرحله که اندک فاصلهاى با مرگ دارد در وحشت قرار مىگیرد و سعىمىنماید به مرحله سوم، دوم و اول و بالاخره به سطح نزدیک به حیات دنیا برسد واین را دانشمندان در چهار دهه اخیر کشف کردهاند، اما بدن خود را مىآزماید و بهگفته شهید «پاک نژاد» انسان توسط نیروى مرموزى آگاهى مىیابد که زمان رفتن ازدنیا نیست و هنوز به دنیاى فانى تعلق دارد.
همین که وحشت نزدیک شدن به مرگ در خواب عمیق مستولى گردید، براى باورداشتناین که تعلق خاطر مرتبط به همین دنیاستبه آنچه نشان داده مىشود، چشمها نگرانمىگردد و به دنبال آنها دور مىچرخد و در همین مرحله چشمها حرکت داشته و پلکهانیمهباز است و مىتوان گردش آنها را دید و در واقع براى باورداشتن وضع حیاتى خاصچشمها در دنبال مشاهده شى هستند (4) .
وقتى از حضرت امام محمد تقى(ع) درباره حقیقت مرگ سوال شد، در پاسخ فرمودند:
«مرگ همین خوابى است که هر شب به سراغ شما مىآید، با این تفاوت که در موتانسان بیدار نمىشود، مگر در روز قیامت، افرادى که در خوابند، به وسیله رویاشادمان و یا غمگین مىشوند، چنین احوالاتى براى انسانها در برزخ نیز پیش مىآید» (5) .
در هنگام خواب روح علاقه خود را به بدن کم مىکند ولى قطع نمىنماید و به وسیلههمین میل مختصر است که بدن اعمال خود را انجام مىدهد.
در خواب میزان آگاهى انسان افزایش مىیابد و گاهى در خواب متوجه موضوعاتى مىشود که در وضع بیدارى از آن غافل است، در کتاب عیون اخبار الرضا(ع) از قول والده ماجده حضرت امام رضا(ع) روایتشده که فرموده:
«وقتى آبستن گردیدم به فرزندم على بن موسى الرضا(ع) ملتفتبه ثقل حمل خودنمىشدم و در خواب صداى تسبیح و تهلیل و تمجید از رحم خود استماع مىنمودم ولىچون بیدار مىشدم چیزى نمىشنیدم چون وضع حمل نمودم تازه مولود دستهاى خود را برزمین نهاد و سر مبارک را متوجه آسمان نمود و با حرکت کردن لبان خویش گویا باخداوند تکلم مىنمود (6) .
مرحوم حضرت آیهالله العظمى گلپایگانى فرموده است: پدرم همواره سوره توحید راقرائت مىنمود و دائما آن را مىخواند، دیدم که حتى در هنگام خواب لبهایش حرکتمىکرد و این سوره مبارکه را قرائت مىنمود، پدر این مرجع تقلید بزرگوار شیعه آقاسید محمد باقر موسوى گلپایگانى عالم بزرگ گلپایگان و معروف به زهد و تقوا وپایبند به آداب دینى و سنن مذهبى بود (7) .
آستانه استراحت
قبل از آن که شخص به خواب برود، حالاتى را از خود بروز مىدهدکه بیانگر نیاز وى به خواب است، مشخصترین این رفتارها خمیازه است که عامل ایجادآن هورمونى به نام «سروتونین» (8) مىباشد، برخى مىگویند فرآیند ساخت نورآدرنالین منجر به این پدیده مىشود.
عدهاى از دانشمندان عقیده دارند: مغز مادهاى به نام «آدنوزین» (Adenosine) ترشح مىکند که یک ترکیب شیمیایى مرکب از یک مولکول آدنین (یک پورین) و یکمولکول قند(ریبوز) از اجزاء اصلى اسیدهاى نوکلتیک و از عوامل عمده و اصلىانتقال انرژى در سیستمهاى حیاتى بدن به شمار مىرود. «پل مارانگوس» مىگوید:«آنچه اساسا آدنوزین انجام مىدهد، قطع شرلیک آتش تعداد زیادى از نرونها(سلولهاى عصبى) مختلف مىباشد و این حادثه سبب به خواب رفتن انسان مىشود». وىمىافزاید: «کافئین از حیثساختمان شیمیایى یک پورین (Purine) است و شبیهآدنوزین بوده و به همین دلیل مىتواند جایگاه آدنوزین را اشغال نموده و فردى رادر حالتبیدارى نگه دارد».
در سیستم اعصاب مرکزى مکانیزمهایى براى آرامش یا هیجان وجود دارد و ما درمغزمان دو انتهاى یک طیف ترکیبات شیمیایى مختلى داریم که در جاهاى متفاوت دراین طیف قرار دارند.
کسانى که متناوبا دچار هیجان و یا افسردگى مىشوند سیستم آدنوزین آنان مختلشده است. دانشمندان مشغول مطالعه در ساختن داروهایى شبیه آدنوزین هستند که حدودیک دهم میلى گرم براى هر کیلو وزن حیوانات را به خواب فرو مىبرد و قدرت آنهاخیلى بیشتر از داروهاى آرامبخش و خوابآورهاى کنونى است (9) .
در مغز علاوه بر بخشهاى فعال کننده، قسمتهاى منع کننده وجود دارد، از این جهتدرحالى که تحریک بعضى از هستههاى تشکیلات شبکهاى به شکل تغییر ناپذیرى به فعالکردن حیوان منجر مىشود، تحریک سایر هستهها به تغییراتى که در زمینه فعالیتالکتریکى قشر مغز که مشخصه خواب بوده و به گسترش آن منتهى مىگردد.
وقتى جراح روسى -بوردنکو (Burdenko) دیواره بطن سوم مغز را طى عمل جراحى تحریککرد در بیمارى که بر روى تخت جراحى، تحریک کرد، به حالت مصنوعى در وى خوابایجاد شد و از این آزمایش متوجه گردید که این مرکز به نوعى با خواب رفتن افرادپیوستگى دارد (10) . «ایوان پاولف» در سال 1953م در کنفرانسى تکامل حالت توقف رادر مغز یک حیوان(سگ) مورد آزمایش قرار داد و آن را تا برقرارى کامل خواب توصیفو تفسیر نمود، نظریات وى درباره چگونگى خواب در دو فرضیه خلاصه مىشود:
الف ) خواب پدیده توقف منتشرى است که در تمام قسمتهاى فوقانى مغز پخش مىشود.
ب ) اثر خواب در مغز عبارت از تامین اعمال حفاظى و اصلاح است (11) . درواقع وىخواب طبیعى را عبارت از انسداد و توقف فعالیت قسمتبالایى مغز دانسته است.
عدهاى دیگر طرفدارى نظریه عروقى خواب هستند و مىگویند وقتى خون کمترى به مغزمىرسد، فرد به خواب مىرود وبرعکس گروهى تشدید جریان خون در مغز را عامل خوابرفتن دانستهاند.
دانشمندانى چون «لوژاندروپرزن»(اهل فرانسه) بر این راى اتفاق دارند که بهخواب رفتن در انسان و حیوان مربوط به مسمومیت مغز توسط مواد مشتق از سوخت و سازمىباشد و این مواد به هنگام بیدارى احتباس یافته و تجمع مىیابند اما آزمایشهاىغیر قابل انکارى این فرضیه را تایید نکردهاند (12) .
گروهى جمع شدن گاز کربنیک (Co2) را در بدن موجب خستگى و خواب پس از آندانستهاند و از دلائل مشهود آن این که در هواى آلوده که این گاز غلبه دارد،انسانها چرت مىزنند و خوابآلوده هستند (13) .
پژوهشهاى اخیر خواب رفتن افراد را به بخشى از هیپوتالاموس مغز مربوط دانستهاندکه با تناوب خواب و بیدارى سر و کار دارد. نوع آدمى دوره بیست و چهار ساعتهاىدارد که منشا آن بایستى قاعدتا پاسخ به تناوب روشنایى و تاریکى گردش زمین باشدو به همین دلیل مسافرتهاى هوایى که انسان را در دورهاى غیر از گردش زمین قرارمىدهد امکان دارد عادات مربوط به خواب و بیدارى را مختل کند.
آدمى در هنگام خواب در نوعى زمستانخوابى خفیف به سر مىبرد و سرعتسوخت و سازبدن تا 15% از کمترین حد آن در بیدارى تقلیل یافته، ضربان قلب کند شده، فشارخون پایین آمده و انقباض ماهیچهها کاهش مىیابند. در واقع خواب جهت ترمیم بدن پساز فعالیتهایى است که در بیدارى انجام مىدهد ولى اعضایى وجود دارند که طىشبانهروز بهطور دائم کار مىکنند و به این ترمیم نیازى ندارند اما بیدارى ممتدهماهنگىبخش متنوع سلسله اعصاب مرکزى را دچار اختلال کرده و خیالات واهى و سایراختلالات روانى پیش مىآورد.
شروع خواب ممکن استبا واسطه بخشى از هیپوتالاموس باشد، زیرا آسیب وارد شده بربرخى از بخشهاى آن، فرد را در حالتى شبیه خواب قرار مىدهد.
اینکه هیپوتالاموس چگونه این عمل را انجام مىدهد، هنوز کاملا مشخص نگردیده، یکفرضیه این است که این بخش علائمى به قشر مخ مىفرستد و مخ نیز علامتهایى به صورتمحرکهاى متقابل در پاسخ به هیپوتالاموس پس مىفرستد، با ادامه بیدارى هماهنگى بیناین دو از بین رفته و فرستادن علائم قطع شده و شخص به خواب مىرود. با برقرارىارتباط اگرچه محرک مهمى چون صداى بلند و تکان دادن شانه هم دخالت نکند بیدارىحاصل مىشود.
شبکه دستگاه فعالى که اطلاعات حسى را پالایش مىکند، در کار بیدارى دخالت دارد وبا منع عبور احساسها خواب را تقویت مىکند و با اجازه عبور آنها بیدارى را تسریعمىنماید، از این گذشته شعور را در فواصل بیدارى حفظ مىکند.
کمرنگى و کمنورى در خواب رفتن دخالت دارد، تکرار محرکهاى سنجیده چون تابخوردن و تکان دادن و نیز یکنواختى فعالیت مثل گوش دادن به یک سخنرانى تکرارى وخستهکننده یا رانندگى در جادههاى مستقیم و بدون عارضه در به خواب رفتن موثرند (14) .
پىنوشتها:
1- سوره زمر: آیه 42.
2- سوره انعام: آیه 60.
3- معارفى از قرآن(تفسیر سوره حدید) شهید آیهالله سید عبدالحسین دستغیب،ص 206.
4- اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، همان مجلد، ص 70.
5- معانى الاخبار، ص289.
6- منتخب التواریخ، حاج محمد هاشم خراسانى، ص 523.
7- آیهالله گلپایگانى، فروغ فقاهت، ناصرالدین انصارى قمى، ص 16 - 17.
8- سروتونین (Serotonin) یا هیدروکسى تریپتامین پنج (5 - HydroxytryptAmine) .در مغز انسان موجود است.
9- جهان شگفتانگیز مغز، جودیشا هوپر دیک ترسى، ترجمه دکتر ابراهیم یزدى، ص179 - 181.
10- کارکرد مغز، ا.ر. لوریا، ترجمه رویا منجم، ص 54.
11- خواب از نظر پاولف، ص 52 - 53.
12- همان ماخذ، ص 23.
13- خواب و بیدارى، محمد باقر محقق، ص 5.
14- اسرار مغز آدمى، آنیراک آسیموف، ترجمه محمود بهزاد.
«خداوند است که در وقت مرگ جانها را مىگیرد و نیز جان آنهایى را که به خوابرفته و هنگام مردن آن فرا نرسیده است، پس جانهایى را که حکم مرگ بر آنها جارىشده در نزد خود نگه مىدارد و دیگران را تا زمانى که معین است، باز مىفرستد. دراین، براى آنهایى که فکر مىکنند نشانههایى روشن دیده مىشود».
این آیه بر این واقعیت صراحت دارد که مرگ و خواب از جنس واحدى هستند و یک حکمرا دارند و جالب این که براى هر دو لفظ «توفى» به کار رفته نه «قبض» ومعناى لفظ اول یعنى بهطور کامل اخذ کردن بوده ولى معناى لفظ دوم گرفتن است.
در آیه دیگرى که اختصاص به خواب دارد، لفظ توفى دیده مىشود:
(و هو الذى یتوفیکم باللیل و یعلم ما جرحتم بالنهار ثم یبعثکم فیه لیقضى اجلمسمى ثم الیه مرجعکم ثم ینبئکم بما کنتم تعملون) (2) .
«و او پروردگارى است که شبهنگام شما را مىمیراند و هرچه در روز انجامدادهاید، مىداند. آنگاه بامدادان شما را زنده نموده تا آن هنگام که عمرتان بهانتها برسد، سپس مراجعتشما به سوى اوست و از آنچه کردهاید، شما را آگاهمىنماید».
در حال خواب بدن روى زمین است ولى روح انسان که بهطور کامل دریافتشده، درعوالم دیگر سیر مىکند و بعد به سوى جسم انسان برمىگردد.
«لقمان حکیم» مىگوید: تعجب مىکنم از کسى که قیامت و حیات بعد از مرگ راانکار مىنماید، درحالى که طى یک شبانهروز حداقل یک مرتبه مىمیرد و دوباره زندهمىشود. آرى:
«النوم اخ الموت» «مرگ و خواب همزاد و برادر هم هستند». رسول اکرم(ص) هرشب که مىخوابیدند وقتى بیدار مىشدند سر به سجده گذاشته و این ذکر را بر زبانجارى مىنمودند:
«الحمد لله الذى احیانى بعد ما اماتنى و الیه البعث و النشور» (3) . «سپاسخداوندى را که مرا میراند و بعد زنده کرد و به سوى اوستبعث و رستاخیز».
مرحله چهارم که عمیقترین قسمتخواب است، به حالت مردن شباهت دارد، انسان ازرسیدن به این مرحله که اندک فاصلهاى با مرگ دارد در وحشت قرار مىگیرد و سعىمىنماید به مرحله سوم، دوم و اول و بالاخره به سطح نزدیک به حیات دنیا برسد واین را دانشمندان در چهار دهه اخیر کشف کردهاند، اما بدن خود را مىآزماید و بهگفته شهید «پاک نژاد» انسان توسط نیروى مرموزى آگاهى مىیابد که زمان رفتن ازدنیا نیست و هنوز به دنیاى فانى تعلق دارد.
همین که وحشت نزدیک شدن به مرگ در خواب عمیق مستولى گردید، براى باورداشتناین که تعلق خاطر مرتبط به همین دنیاستبه آنچه نشان داده مىشود، چشمها نگرانمىگردد و به دنبال آنها دور مىچرخد و در همین مرحله چشمها حرکت داشته و پلکهانیمهباز است و مىتوان گردش آنها را دید و در واقع براى باورداشتن وضع حیاتى خاصچشمها در دنبال مشاهده شى هستند (4) .
وقتى از حضرت امام محمد تقى(ع) درباره حقیقت مرگ سوال شد، در پاسخ فرمودند:
«مرگ همین خوابى است که هر شب به سراغ شما مىآید، با این تفاوت که در موتانسان بیدار نمىشود، مگر در روز قیامت، افرادى که در خوابند، به وسیله رویاشادمان و یا غمگین مىشوند، چنین احوالاتى براى انسانها در برزخ نیز پیش مىآید» (5) .
در هنگام خواب روح علاقه خود را به بدن کم مىکند ولى قطع نمىنماید و به وسیلههمین میل مختصر است که بدن اعمال خود را انجام مىدهد.
در خواب میزان آگاهى انسان افزایش مىیابد و گاهى در خواب متوجه موضوعاتى مىشود که در وضع بیدارى از آن غافل است، در کتاب عیون اخبار الرضا(ع) از قول والده ماجده حضرت امام رضا(ع) روایتشده که فرموده:
«وقتى آبستن گردیدم به فرزندم على بن موسى الرضا(ع) ملتفتبه ثقل حمل خودنمىشدم و در خواب صداى تسبیح و تهلیل و تمجید از رحم خود استماع مىنمودم ولىچون بیدار مىشدم چیزى نمىشنیدم چون وضع حمل نمودم تازه مولود دستهاى خود را برزمین نهاد و سر مبارک را متوجه آسمان نمود و با حرکت کردن لبان خویش گویا باخداوند تکلم مىنمود (6) .
مرحوم حضرت آیهالله العظمى گلپایگانى فرموده است: پدرم همواره سوره توحید راقرائت مىنمود و دائما آن را مىخواند، دیدم که حتى در هنگام خواب لبهایش حرکتمىکرد و این سوره مبارکه را قرائت مىنمود، پدر این مرجع تقلید بزرگوار شیعه آقاسید محمد باقر موسوى گلپایگانى عالم بزرگ گلپایگان و معروف به زهد و تقوا وپایبند به آداب دینى و سنن مذهبى بود (7) .
آستانه استراحت
قبل از آن که شخص به خواب برود، حالاتى را از خود بروز مىدهدکه بیانگر نیاز وى به خواب است، مشخصترین این رفتارها خمیازه است که عامل ایجادآن هورمونى به نام «سروتونین» (8) مىباشد، برخى مىگویند فرآیند ساخت نورآدرنالین منجر به این پدیده مىشود.
عدهاى از دانشمندان عقیده دارند: مغز مادهاى به نام «آدنوزین» (Adenosine) ترشح مىکند که یک ترکیب شیمیایى مرکب از یک مولکول آدنین (یک پورین) و یکمولکول قند(ریبوز) از اجزاء اصلى اسیدهاى نوکلتیک و از عوامل عمده و اصلىانتقال انرژى در سیستمهاى حیاتى بدن به شمار مىرود. «پل مارانگوس» مىگوید:«آنچه اساسا آدنوزین انجام مىدهد، قطع شرلیک آتش تعداد زیادى از نرونها(سلولهاى عصبى) مختلف مىباشد و این حادثه سبب به خواب رفتن انسان مىشود». وىمىافزاید: «کافئین از حیثساختمان شیمیایى یک پورین (Purine) است و شبیهآدنوزین بوده و به همین دلیل مىتواند جایگاه آدنوزین را اشغال نموده و فردى رادر حالتبیدارى نگه دارد».
در سیستم اعصاب مرکزى مکانیزمهایى براى آرامش یا هیجان وجود دارد و ما درمغزمان دو انتهاى یک طیف ترکیبات شیمیایى مختلى داریم که در جاهاى متفاوت دراین طیف قرار دارند.
کسانى که متناوبا دچار هیجان و یا افسردگى مىشوند سیستم آدنوزین آنان مختلشده است. دانشمندان مشغول مطالعه در ساختن داروهایى شبیه آدنوزین هستند که حدودیک دهم میلى گرم براى هر کیلو وزن حیوانات را به خواب فرو مىبرد و قدرت آنهاخیلى بیشتر از داروهاى آرامبخش و خوابآورهاى کنونى است (9) .
در مغز علاوه بر بخشهاى فعال کننده، قسمتهاى منع کننده وجود دارد، از این جهتدرحالى که تحریک بعضى از هستههاى تشکیلات شبکهاى به شکل تغییر ناپذیرى به فعالکردن حیوان منجر مىشود، تحریک سایر هستهها به تغییراتى که در زمینه فعالیتالکتریکى قشر مغز که مشخصه خواب بوده و به گسترش آن منتهى مىگردد.
وقتى جراح روسى -بوردنکو (Burdenko) دیواره بطن سوم مغز را طى عمل جراحى تحریککرد در بیمارى که بر روى تخت جراحى، تحریک کرد، به حالت مصنوعى در وى خوابایجاد شد و از این آزمایش متوجه گردید که این مرکز به نوعى با خواب رفتن افرادپیوستگى دارد (10) . «ایوان پاولف» در سال 1953م در کنفرانسى تکامل حالت توقف رادر مغز یک حیوان(سگ) مورد آزمایش قرار داد و آن را تا برقرارى کامل خواب توصیفو تفسیر نمود، نظریات وى درباره چگونگى خواب در دو فرضیه خلاصه مىشود:
الف ) خواب پدیده توقف منتشرى است که در تمام قسمتهاى فوقانى مغز پخش مىشود.
ب ) اثر خواب در مغز عبارت از تامین اعمال حفاظى و اصلاح است (11) . درواقع وىخواب طبیعى را عبارت از انسداد و توقف فعالیت قسمتبالایى مغز دانسته است.
عدهاى دیگر طرفدارى نظریه عروقى خواب هستند و مىگویند وقتى خون کمترى به مغزمىرسد، فرد به خواب مىرود وبرعکس گروهى تشدید جریان خون در مغز را عامل خوابرفتن دانستهاند.
دانشمندانى چون «لوژاندروپرزن»(اهل فرانسه) بر این راى اتفاق دارند که بهخواب رفتن در انسان و حیوان مربوط به مسمومیت مغز توسط مواد مشتق از سوخت و سازمىباشد و این مواد به هنگام بیدارى احتباس یافته و تجمع مىیابند اما آزمایشهاىغیر قابل انکارى این فرضیه را تایید نکردهاند (12) .
گروهى جمع شدن گاز کربنیک (Co2) را در بدن موجب خستگى و خواب پس از آندانستهاند و از دلائل مشهود آن این که در هواى آلوده که این گاز غلبه دارد،انسانها چرت مىزنند و خوابآلوده هستند (13) .
پژوهشهاى اخیر خواب رفتن افراد را به بخشى از هیپوتالاموس مغز مربوط دانستهاندکه با تناوب خواب و بیدارى سر و کار دارد. نوع آدمى دوره بیست و چهار ساعتهاىدارد که منشا آن بایستى قاعدتا پاسخ به تناوب روشنایى و تاریکى گردش زمین باشدو به همین دلیل مسافرتهاى هوایى که انسان را در دورهاى غیر از گردش زمین قرارمىدهد امکان دارد عادات مربوط به خواب و بیدارى را مختل کند.
آدمى در هنگام خواب در نوعى زمستانخوابى خفیف به سر مىبرد و سرعتسوخت و سازبدن تا 15% از کمترین حد آن در بیدارى تقلیل یافته، ضربان قلب کند شده، فشارخون پایین آمده و انقباض ماهیچهها کاهش مىیابند. در واقع خواب جهت ترمیم بدن پساز فعالیتهایى است که در بیدارى انجام مىدهد ولى اعضایى وجود دارند که طىشبانهروز بهطور دائم کار مىکنند و به این ترمیم نیازى ندارند اما بیدارى ممتدهماهنگىبخش متنوع سلسله اعصاب مرکزى را دچار اختلال کرده و خیالات واهى و سایراختلالات روانى پیش مىآورد.
شروع خواب ممکن استبا واسطه بخشى از هیپوتالاموس باشد، زیرا آسیب وارد شده بربرخى از بخشهاى آن، فرد را در حالتى شبیه خواب قرار مىدهد.
اینکه هیپوتالاموس چگونه این عمل را انجام مىدهد، هنوز کاملا مشخص نگردیده، یکفرضیه این است که این بخش علائمى به قشر مخ مىفرستد و مخ نیز علامتهایى به صورتمحرکهاى متقابل در پاسخ به هیپوتالاموس پس مىفرستد، با ادامه بیدارى هماهنگى بیناین دو از بین رفته و فرستادن علائم قطع شده و شخص به خواب مىرود. با برقرارىارتباط اگرچه محرک مهمى چون صداى بلند و تکان دادن شانه هم دخالت نکند بیدارىحاصل مىشود.
شبکه دستگاه فعالى که اطلاعات حسى را پالایش مىکند، در کار بیدارى دخالت دارد وبا منع عبور احساسها خواب را تقویت مىکند و با اجازه عبور آنها بیدارى را تسریعمىنماید، از این گذشته شعور را در فواصل بیدارى حفظ مىکند.
کمرنگى و کمنورى در خواب رفتن دخالت دارد، تکرار محرکهاى سنجیده چون تابخوردن و تکان دادن و نیز یکنواختى فعالیت مثل گوش دادن به یک سخنرانى تکرارى وخستهکننده یا رانندگى در جادههاى مستقیم و بدون عارضه در به خواب رفتن موثرند (14) .
پىنوشتها:
1- سوره زمر: آیه 42.
2- سوره انعام: آیه 60.
3- معارفى از قرآن(تفسیر سوره حدید) شهید آیهالله سید عبدالحسین دستغیب،ص 206.
4- اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، همان مجلد، ص 70.
5- معانى الاخبار، ص289.
6- منتخب التواریخ، حاج محمد هاشم خراسانى، ص 523.
7- آیهالله گلپایگانى، فروغ فقاهت، ناصرالدین انصارى قمى، ص 16 - 17.
8- سروتونین (Serotonin) یا هیدروکسى تریپتامین پنج (5 - HydroxytryptAmine) .در مغز انسان موجود است.
9- جهان شگفتانگیز مغز، جودیشا هوپر دیک ترسى، ترجمه دکتر ابراهیم یزدى، ص179 - 181.
10- کارکرد مغز، ا.ر. لوریا، ترجمه رویا منجم، ص 54.
11- خواب از نظر پاولف، ص 52 - 53.
12- همان ماخذ، ص 23.
13- خواب و بیدارى، محمد باقر محقق، ص 5.
14- اسرار مغز آدمى، آنیراک آسیموف، ترجمه محمود بهزاد.