خواب نعمتی ناشناخته(بخش اول)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
یکى از پدیدههاى شگفتانگیز در زندگى بشر و حتى حیوانات، مسالهخواب است که دانشمندان روانشناس، فلاسفه و حکما در کشف حقیقت آن متحیر مانده وبا وجود پژوهشهاى مستمر در این مورد تا کنون موفق نشدهاند به اسرار آن پىببرند و از راز آن پرده بردارند.
این مقوله لازمه زندگى روزمره انسانهاست و براى تامین سلامتى جسمى و شادابىروانى ضرورتى محتوم و انکارناپذیر به شمار مىآید و اگر شخصى خوب خوابیده باشد،انرژى لازم و توان کافى جهت فعالیتهاى فکرى و بدنى را همراه با احساس لذت و نشاطروحى به دستخواهد آورد. و در غیر این صورت در روزى که شب هنگامش بد خوابیده،روانى افسرده، ذهنى خسته و خلقى اندوهگین دارد و در حالتى از منگى و کیجى به سرمىبرد. یک ثلث از عمر جوامع انسانى در حالتخواب سپرى مىشود و بدن در این مدتقواى به تحلیل رفته را مرمت کرده و براى بیدارى انرژى لازم را ذخیره مىکند و اگرکسى فکر مىکند خواب اتلاف وقت است و باید از آن روىگردان بود، تصورى عبث است.
از نشانههاى روشن قدرت خداوند و اسرار مرموز خلقتحکیمانه او خواب است، قرآنکریم مىفرماید:
(و من آیاته منامکم باللیل والنهار و ابتغاوکم من فضله ان فى ذلک لآیات لقومیسمعون) (1) .
«یعنى: و از نشانههاى قدرت اوستخوابیدن شما در شب و روز، تا این که از فضلپروردگار به طلب روزى برخیزید، در این(حالت) براى قومى که سخن حق را بشنوند،عبرتهایى است».
البته برخى مفسرین عقیده دارند «نوم» بخشى از خواب است که در آن «رویا»صورت مىگیرد و در سوره صافات آیه (103) قرآن از زبان حضرت ابراهیم(ع) مىفرماید:
(انى ارى فى المنام...)«درخواب دیدهام». خواب براساس قرآن، آرامش انسان راتضمین مىکند، چنانچه مىفرماید: (... والنوم سباتا...) (2) . (و جعلنا نومکم سباتا) (3) . سبات از ماده سبتبر وزن وقتبه معنى قطع شدن و تعطیل گردیدن واستراحت است (4) .
آن سستى که در اول خواب به سراغ شخص خوابیده مىآید، «سنه» گویند که قرآناین خصوصیت را از خداوند دور دانسته است.
(الله لا االه الا هو الحى القیوم لا تاخذه سنه و لا نوم....) (5) .
«الله خدایى است که هیچ خدایى جز او نیست، زنده و پاینده است، نه خواب سبکاو را مىگیرد و نه خواب سنگین».
ارمغانى غیبى «نعاس» خواب لحظهاى، کوتاه و سبکى است که پس از تحمل مشقاتفراوان و یا کار فکرى شدید براى افراد پیش مىآید و به آن چرت یا پینکى نیزگویند و در آثار روانشناسان غربى از آن به عنوان خواب لحظهاى (6) سخن گفته شدهاست. البته همین خواب کوتاه که در محلى امن روى مىدهد خود مىتواند شامل دو قسمتسنه و نوم باشد که اولى مشترک بین انسان و هر موجود زنده دیگر است ولى نوم،زمان رویا خواهد بود و تنها به انسانها اختصاص مىیابد (7) .
در دو جاى قرآن از نعاس به منظور تامین آرامش و از بین رفتن نگرانى و خوف ازدل مومنان یاد کرده است، در ماجراى جنگ احد موقعى که به دلیل غفلت گروهى ازسپاهیان مسلمان، شکستى به مسلمین وارد آمد و در اثر عدم اطاعت از دستور رسولاکرم(ص) مغلوب گشتند، شرایط آن چنان خوفناک بود که عده کثیرى از صحنه نبردگریختند و حضرت محمد(ص) را تنها نهادند و تنها گروه کمى از اصحاب که حضرتعلى(ع) در راس آنان بود، به منظور حفاظت از جان رسول خدا(ص) از گزند دشمنانپروانهوار به گرد وجود منورش مجتمع گشته و به پاسبانى از ایشان مبادرت ورزیدنددر چنین موقعیتى به دلیل شرایط آشفته و استیلاى وحشت، خواب از چشمان افراد حاضردر صحنه رختبر بسته و در نتیجه آنان دچار کسالت و خستگى روحى و جسمى گشتهبودند، در این حال خداوند به منظور برطرف نمودن خستگى و رنجهاى روانى اینمبارزان پایدار، نعمتخواب سبک را بدانان عطا فرمود که به برکت این لطف الهىقواى خود را به دست آورده و در جهت تجهیز نیروها و جمعآورى نیروهاى پراکندهپرداخته و به ستیز با دشمنان دین و دیانت ادامه دادند، قرآن در این موردمىفرماید:
(ثم انزل علیکم من بعد الغم امنه نعاسا یغشى...) (8) .
«یعنى : سپس بعد از آن اندوه، خداوند به شما آرامش و ایمنى ارزانى داشت،چنانکه گروهى را خواب آرام فرو گرفت...».
نمونه دیگر در جنگ «بدر» بود، کفار و مشرکین در این نبرد از دو برابر مسلمانان متجاوز بود و تمامى آنان با ساز و برگ نظامى مناسب آن زمان براى مقابله با سپاه اسلام خویش را مهیا نموده بودند و به اتکاى چنین تجهیزات و تدارکات قوى احتمال شکست در ذهنشان خطور نمىکرد، در برابر، مسلمین هم از نظر نفرات کمتر از نصف سپاهیان کفر و شرک بودند و هم تجهیزات نظامى آنان را در اختیار نداشتند، بر این اساس رعب و نگرانى فرسایندهاى در ذهن و اندیشه آنان لانه کرده و با ملاحظه چنین وضعى شکست را براى خود امر حتمى مىدانستند.
در این هنگام رسول اکرم(ص) دستبه دعا برداشت و از پیشگاه خداوند عزوجل خواستتا با مدد غیبى او و سپاهیانش را از این وضع رعبانگیز رهایى دهد و ترس و نگرانىرا در قلوب دشمنان جایگزین نماید، گویند رسول خدا(ص) دستهاى مبارک خویش را بهگونهاى به طرف آسمان بلند فرمود که ردایشان از شانه مبارکش بر زمین افتاد و دراین حال آرامش قلب مسلمین را از خداوند خواستار گردید.
دعاى رسول خدا(ص) در دم اجابت گردید و با وجود آن که ترس و اضطراب برمسلمانان غلبه داشت، و به دلیل وحشت وافر خواب از چشمانشان پریده بود، خوابسبکى بر آنان مستولى گردید و آنان اندکى در حالت استراحت توام با خواب قرارگرفتند، چنان که خداوند در قرآن به این ماجرا اشاره فرموده است:
(اذ یغشکم النعاس امنه منه و ینزل علیکم من السماء ماء لیطهرکم به و یذهبعنکم رجز الشیطان و لیربط على قلوبکم و یثبتبه الاقدام) (9) .
«و به خاطر آور زمانى را که خدا چنان آرامشى به شما تفویض نمود که خوابى سبکشما را در گرفت و از آسمان برایتان بارانى بارید تا تطهیرتان دهد و تحریکاتشیطانى را از شما دور کند و دلهایتان را قوى کرده و قدمهایتان را استوار سازد».
سرانجام در نبرد «بدر» به دلیل اجابت دعاى رسول اکرم(ص) و امداد غیبى پروردگار، سپاهیان مسلمان به رغم کمى تعداد، بر کفار و مشرکین غلبه یافته وپیروزى غرورآفرینى از آن مسلمین گشت.
«امام فخر رازى» در تفسیر «مفاتیح الغیب» در ذیل این آیه خاطرنشان نموده است که نعاس لطفى از جانب خداست که پس از آن آرامش و امنیت نصیب فرد مىگردد.
«علامه طباطبائى»(ره)(1281 - 1360ه ش) مىگوید: «به یاد دارم هنگامى که درنجف اشرف در تحت تربیت اخلاقى و عرفانى مرحوم «حاج میرزا على قاضى»(1285 -1365ه ق) بودیم، سحرگاهى بر بالاى بام بر سجاده عبادت نشسته بودم در این موقعنعاسى به من دست داد و مشاهده کردم دو نفر در مقابل من نشستهاند یکى از آنهاحضرت «ادریس(ع») و دیگرى برادر عزیز و ارجمندم آقاى «حاج سید محمد حسن الهىطباطبائى» (متوفى 1352ه ش).
حضرت ادریس (ع) با من به مذاکره و سخن مشغول شدند ولى طورى بود که ایشانالقا کلام مىنمودند و تکلم و صحبت مىکردند ولى سخنان ایشان به واسطه کلام اخوىاستماع مىگردید» (10) .
حالات مشابه
حالات خواب را باید از مسائل مشابه آن تشخیص داد، شوک، اغماء، و غشپدیدههایى هستند که به خواب نزدیکند، هنگام وقوع این عارضهها، انسان به تاثراتخارجى پاسخ نداده و نسبتبه اوضاع محیط پیرامون فاقد آگاهى است و غالبا معلولاختلال عمیق در فعالیت و اعمال مغزى است.
«شوک» عبارت از اختلال عمومى بدن همراه با اشکالات تنفسى و خونى، در دانشپزشکى شوک را به عنوان سقوط دستگاه گردش خون و آشفتگى و از کارافتادن آن به کارمىبرند که در اثر این وضع بیمار آگاهى و هوشیارى خود را از دست مىدهد و ممکناستبر اثر خونریزى شدید، تنفس ناکافى، از دست دادن نظارت دستگاه عصبى روىاندامهاى انسان، عفونتشدید، نارسا بودن عمل قلب، حساسیتبه داروها، از دستدادن مایعات بدن، استفراغ و اسهال شدید، برهم خوردن تعادل املاح و نیز بالا رفتنیا پایین آمدن قند خون به انسان دستبدهد (11) . بنابراین شوک یک بیمارى است که بهخواب شباهت دارد.
«اغما» در اثر مسمومیت عمیق مغز رخ مىدهد و اگر درمان نشود، منجر به مرگبیمار خواهد شد، پزشکان به آن کما ( Coma) گویند، اغما ناخودآگاهى کاملى است کهطى آن شخص در بیهوشى مطلق به سر مىبرد. ضربات مغزى، مسمومیت دارویى یا شیمیایى،اختلالات غدد درون ریز همچون لوزالمعده (پانکراس) صرع، منژیت، تومور مغزى و هرعارضهاى که بر مغز و نسوج اطراف آن اثر بگذارد، این حالت را به دنبال خواهدداشت، برخى بیماران براى ماهها و یا حتى سالها در این حالتباقى مىمانند و عدهکمى از آنها در این وضع حتى اعمال ویژه مغزى خود را انجام مىدهند، دکتر محمدمعین صاحب فرهنگ معین و تالیفات متعدد ادبى سالها در این وضع به سر مىبرد تاآن که دار فانى را وداع گفت.
«صرع»(غش) اختلال متناوب مغز است که با عوارض هوشى همراه مىباشد. صرع یا تشنجى که تمامى اعضاء بدن را به لرزه درمىآورد مشخص مىشود و البته هرنوع تشنجى صرع نیست، بعد از این حمله بیمار بیهوش بر زمین مىافتد، تنفس او قطعشده و رنگ پوستش کبود مىگردد، بعد از قطع تشنجیک دوره خواب و استراحت کوتاه بهسراغ شخص مصروع مىآید، اسکندر مقدونى از معروفترین چهرههاى تاریخى از بیمارىصرع رنج مىبرد. پزشکان به چنین عارضهاى اپى لیپسى (Epilepsy) مىگویند 12 ولىخواب نه تنها بیمارى نیست، بلکه به خواب طبیعى رفتن افراد خود بیانگر سلامتى مغزو دستگاه گردش خون و اعصاب مىباشد و در خواب خیلى عمیق هم انسان مىتواند بدونکمک دیگران به تنهایى بیدار شود در حالاتى چون شوک، اغما و صرع تنها به کمکوسائل درمانى خاص مىتوان شخص را به التبیدارى باز گردانید.
خواب حاصل از بیهوشى عمومى که توسط داروهایى چون کلروفرم صورت مىگیرد و در انجام اعمال جراحى کاربرد دارد و نیز ایجاد خواب مصنوعى تحت تاثیر جریان الکتریکى خاص(الکترونارکوز) و نیز خواب مصنوعى کم و بیش به خواب طبیعى شباهت دارند (13) .
«خلسه» حالتى استبین خواب و بیدارى که طى آن بر اولیاء الهى و بر پارسایان و زاهدان، حقایقى مکشوف مىگردد. «علامه طباطبائى» در خاطرهاى اظهار داشته است:
«در ایامى که در نجف اشرف نزد استاد خود مرحوم آیهالله «قاضىطباطبائى»(ره) کسب فیض مىنمودیم، روزى در حال خلسه به خدمتحضرت على بن جعفرصادق(ع) رسیدم، به دینطور که گویا به من نزدیک مىشد تا به حدى که من هواى ملاصقبدن او را ادراک مىکردم و صداى نفس او را مىشنیدم» (14) .
تمرین مردن از آیات قرآن برمىآید که خواب شباهتبسیار زیادى با مرگ دارد، ازجمله این آیه کریمه:
(الله یتوفى الانفس حین موتها و التى لم تمت فى منامها فیمسک التى قضى علیهاالموت و یرسل الاخرى الى اجل مسمى ان فى ذلک لآیات لقوم یتفکرون) (15) .
«خداوند است که در وقت مرگ جانها را مىگیرد و نیز جان آنهایى را که به خوابرفته و هنگام مردن آن فرا نرسیده است، پس جانهایى را که حکم مرگ بر آنها جارىشده در نزد خود نگه مىدارد و دیگران را تا زمانى که معین است، باز مىفرستد. دراین، براى آنهایى که فکر مىکنند نشانههایى روشن دیده مىشود».
این آیه بر این واقعیت صراحت دارد که مرگ و خواب از جنس واحدى هستند و یک حکمرا دارند و جالب این که براى هر دو لفظ «توفى» به کار رفته نه «قبض» ومعناى لفظ اول یعنى بهطور کامل اخذ کردن بوده ولى معناى لفظ دوم گرفتن است.
در آیه دیگرى که اختصاص به خواب دارد، لفظ توفى دیده مىشود:
(و هو الذى یتوفیکم باللیل و یعلم ما جرحتم بالنهار ثم یبعثکم فیه لیقضى اجلمسمى ثم الیه مرجعکم ثم ینبئکم بما کنتم تعملون) (16) .
«و او پروردگارى است که شبهنگام شما را مىمیراند و هرچه در روز انجامدادهاید، مىداند. آنگاه بامدادان شما را زنده نموده تا آن هنگام که عمرتان بهانتها برسد، سپس مراجعتشما به سوى اوست و از آنچه کردهاید، شما را آگاهمىنماید».
در حال خواب بدن روى زمین است ولى روح انسان که بهطور کامل دریافتشده، درعوالم دیگر سیر مىکند و بعد به سوى جسم انسان برمىگردد.
«لقمان حکیم» مىگوید: تعجب مىکنم از کسى که قیامت و حیات بعد از مرگ راانکار مىنماید، درحالى که طى یک شبانهروز حداقل یک مرتبه مىمیرد و دوباره زندهمىشود. آرى: «النوم اخ الموت» «مرگ و خواب همزاد و برادر هم هستند». رسولاکرم(ص) هر شب که مىخوابیدند وقتى بیدار مىشدند سر به سجده گذاشته و این ذکر رابر زبان جارى مىنمودند:
«الحمد لله الذى احیانى بعد ما اماتنى و الیه البعث و النشور» (17) . «سپاسخداوندى را که مرا میراند و بعد زنده کرد و به سوى اوستبعث و رستاخیز».
مرحله چهارم که عمیقترین قسمتخواب است، به حالت مردن شباهت دارد، انسان ازرسیدن به این مرحله که اندک فاصلهاى با مرگ دارد در وحشت قرار مىگیرد و سعىمىنماید به مرحله سوم، دوم و اول و بالاخره به سطح نزدیک به حیات دنیا برسد واین را دانشمندان در چهار دهه اخیر کشف کردهاند، اما بدن خود را مىآزماید و بهگفته شهید پاک نژاد انسان توسط نیروى مرموزى آگاهى مىیابد که زمان رفتن از دنیانیست و هنوز به دنیاى فانى تعلق دارد.
همین که وحشت نزدیک شدن به مرگ در خواب عمیق مستولى گردید، براى باورداشتناین که تعلق خاطر مرتبط به همین دنیاستبه آنچه نشان داده مىشود، چشمها نگرانمىگردد و به دنبال آنها دور مىچرخد و در همین مرحله چشمها حرکت داشته و پلکهانیمهباز است و مىتوان گردش آنها را دید و در واقع براى باورداشتن وضع حیاتى خاصچشمها در دنبال مشاهده شى هستند (18) .
وقتى از حضرت امام محمد تقى(ع) درباره حقیقت مرگ سوال شد، در پاسخ فرمودند:
«مرگ همین خوابى است که هر شب به سراغ شما مىآید، با این تفاوت که در موتانسان بیدار نمىشود، مگر در روز قیامت، افرادى که در خوابند، به وسیله رویاشادمان و یا غمگین مىشوند،چنین احوالاتى براى انسانها در برزخ نیز پیش مىآید) (19)
در هنگام خواب روح علاقه خود را به بدن کم مىکند ولى قطع نمىنماید و به وسیلههمین میل مختصر است که بدن اعمال خود را انجام مىدهد.
در خواب میزان آگاهى انسان افزایش مىیابد و گاهى در خواب متوجه موضوعاتى مىشود که در وضع بیدارى از آن غافل است، در کتاب عیون اخبار الرضا(ع) از قول والده ماجده حضرت امام رضا(ع) روایتشده که فرموده:
«وقتى آبستن گردیدم به فرزندم على بن موسى الرضا(ع) ملتفتبه ثقل حمل خودنمىشدم و در خواب صداى تسبیح و تهلیل و تمجید از رحم خود استماع مىنمودم ولىچون بیدار مىشدم چیزى نمىشنیدم چون وضع حمل نمودم تازه مولود دستهاى خود را برزمین نهاد و سر مبارک را متوجه آسمان نمود و با حرکت کردن لبان خویش گویا باخداوند تکلم مىنمود (20) .
مرحوم حضرت آیهالله العظمى گلپایگانى فرموده است: پدرم همواره سوره توحید راقرائت مىنمود و دائما آن را مىخواند، دیدم که حتى در هنگام خواب لبهایش حرکتمىکرد و این سوره مبارکه را قرائت مىنمود، پدر این مرجع تقلید بزرگوار شیعه آقاسید محمد باقر موسوى گلپایگانى عالم بزرگ گلپایگان و معروف به زهد و تقوا وپایبند آداب دینى و سنن مذهبى بود (21) .
پىنوشتها:
1- سوره روم: آیه 23.
2- سوره فرقان: آیه 47.
3- سوره نباء: آیه 9.
4- مجمعالبحرین، ج1، ص 319، ذیل سبت.
5- سوره بقره: آیه 255.
6- Micro Sleeps
7- اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، شهید پاکنژاد، ج17، ص 118.
8- سوره آل عمران: آیه 154.
9- سوره انفال: آیه 11.
10- جرعههاى جانبخش، غلامرضا گلى زواره، ص 307.
11- نک: مراقبت اولیه در فوریتهاى پزشکى و... مرکز اورژانس تهران، ص 128 -129.
12- راهنماى پزشکى خانواده، ترجمه و تالیف دکتر رهنما چیتساز، ص 192 - 193.
13- خواب از نظر پاولف(درباره خواب چه مىدانید) ل - روخلین، ترجمه ولى اللهآصفى، ص 14 - 15.
14- یادها و یادگارها، به کوشش على تاج دینى، ص 25.
15- سوره زمر: آیه 42.
16- سوره انعام: آیه 60.
17- معارفى از قرآن(تفسیر سوره حدید) شهید آیهالله سید عبدالحسین دستغیب، ص206.
18- اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، همان مجلد، ص 70.
19- معانى الاخبار.
20- منتخب التواریخ، حاج محمد هاشم خراسانى، ص 523.
21- آیهالله گلپایگانى، فروغ فقاهت، ناصرالدین انصارى قمى، ص 16 - 17.
این مقوله لازمه زندگى روزمره انسانهاست و براى تامین سلامتى جسمى و شادابىروانى ضرورتى محتوم و انکارناپذیر به شمار مىآید و اگر شخصى خوب خوابیده باشد،انرژى لازم و توان کافى جهت فعالیتهاى فکرى و بدنى را همراه با احساس لذت و نشاطروحى به دستخواهد آورد. و در غیر این صورت در روزى که شب هنگامش بد خوابیده،روانى افسرده، ذهنى خسته و خلقى اندوهگین دارد و در حالتى از منگى و کیجى به سرمىبرد. یک ثلث از عمر جوامع انسانى در حالتخواب سپرى مىشود و بدن در این مدتقواى به تحلیل رفته را مرمت کرده و براى بیدارى انرژى لازم را ذخیره مىکند و اگرکسى فکر مىکند خواب اتلاف وقت است و باید از آن روىگردان بود، تصورى عبث است.
از نشانههاى روشن قدرت خداوند و اسرار مرموز خلقتحکیمانه او خواب است، قرآنکریم مىفرماید:
(و من آیاته منامکم باللیل والنهار و ابتغاوکم من فضله ان فى ذلک لآیات لقومیسمعون) (1) .
«یعنى: و از نشانههاى قدرت اوستخوابیدن شما در شب و روز، تا این که از فضلپروردگار به طلب روزى برخیزید، در این(حالت) براى قومى که سخن حق را بشنوند،عبرتهایى است».
البته برخى مفسرین عقیده دارند «نوم» بخشى از خواب است که در آن «رویا»صورت مىگیرد و در سوره صافات آیه (103) قرآن از زبان حضرت ابراهیم(ع) مىفرماید:
(انى ارى فى المنام...)«درخواب دیدهام». خواب براساس قرآن، آرامش انسان راتضمین مىکند، چنانچه مىفرماید: (... والنوم سباتا...) (2) . (و جعلنا نومکم سباتا) (3) . سبات از ماده سبتبر وزن وقتبه معنى قطع شدن و تعطیل گردیدن واستراحت است (4) .
آن سستى که در اول خواب به سراغ شخص خوابیده مىآید، «سنه» گویند که قرآناین خصوصیت را از خداوند دور دانسته است.
(الله لا االه الا هو الحى القیوم لا تاخذه سنه و لا نوم....) (5) .
«الله خدایى است که هیچ خدایى جز او نیست، زنده و پاینده است، نه خواب سبکاو را مىگیرد و نه خواب سنگین».
ارمغانى غیبى «نعاس» خواب لحظهاى، کوتاه و سبکى است که پس از تحمل مشقاتفراوان و یا کار فکرى شدید براى افراد پیش مىآید و به آن چرت یا پینکى نیزگویند و در آثار روانشناسان غربى از آن به عنوان خواب لحظهاى (6) سخن گفته شدهاست. البته همین خواب کوتاه که در محلى امن روى مىدهد خود مىتواند شامل دو قسمتسنه و نوم باشد که اولى مشترک بین انسان و هر موجود زنده دیگر است ولى نوم،زمان رویا خواهد بود و تنها به انسانها اختصاص مىیابد (7) .
در دو جاى قرآن از نعاس به منظور تامین آرامش و از بین رفتن نگرانى و خوف ازدل مومنان یاد کرده است، در ماجراى جنگ احد موقعى که به دلیل غفلت گروهى ازسپاهیان مسلمان، شکستى به مسلمین وارد آمد و در اثر عدم اطاعت از دستور رسولاکرم(ص) مغلوب گشتند، شرایط آن چنان خوفناک بود که عده کثیرى از صحنه نبردگریختند و حضرت محمد(ص) را تنها نهادند و تنها گروه کمى از اصحاب که حضرتعلى(ع) در راس آنان بود، به منظور حفاظت از جان رسول خدا(ص) از گزند دشمنانپروانهوار به گرد وجود منورش مجتمع گشته و به پاسبانى از ایشان مبادرت ورزیدنددر چنین موقعیتى به دلیل شرایط آشفته و استیلاى وحشت، خواب از چشمان افراد حاضردر صحنه رختبر بسته و در نتیجه آنان دچار کسالت و خستگى روحى و جسمى گشتهبودند، در این حال خداوند به منظور برطرف نمودن خستگى و رنجهاى روانى اینمبارزان پایدار، نعمتخواب سبک را بدانان عطا فرمود که به برکت این لطف الهىقواى خود را به دست آورده و در جهت تجهیز نیروها و جمعآورى نیروهاى پراکندهپرداخته و به ستیز با دشمنان دین و دیانت ادامه دادند، قرآن در این موردمىفرماید:
(ثم انزل علیکم من بعد الغم امنه نعاسا یغشى...) (8) .
«یعنى : سپس بعد از آن اندوه، خداوند به شما آرامش و ایمنى ارزانى داشت،چنانکه گروهى را خواب آرام فرو گرفت...».
نمونه دیگر در جنگ «بدر» بود، کفار و مشرکین در این نبرد از دو برابر مسلمانان متجاوز بود و تمامى آنان با ساز و برگ نظامى مناسب آن زمان براى مقابله با سپاه اسلام خویش را مهیا نموده بودند و به اتکاى چنین تجهیزات و تدارکات قوى احتمال شکست در ذهنشان خطور نمىکرد، در برابر، مسلمین هم از نظر نفرات کمتر از نصف سپاهیان کفر و شرک بودند و هم تجهیزات نظامى آنان را در اختیار نداشتند، بر این اساس رعب و نگرانى فرسایندهاى در ذهن و اندیشه آنان لانه کرده و با ملاحظه چنین وضعى شکست را براى خود امر حتمى مىدانستند.
در این هنگام رسول اکرم(ص) دستبه دعا برداشت و از پیشگاه خداوند عزوجل خواستتا با مدد غیبى او و سپاهیانش را از این وضع رعبانگیز رهایى دهد و ترس و نگرانىرا در قلوب دشمنان جایگزین نماید، گویند رسول خدا(ص) دستهاى مبارک خویش را بهگونهاى به طرف آسمان بلند فرمود که ردایشان از شانه مبارکش بر زمین افتاد و دراین حال آرامش قلب مسلمین را از خداوند خواستار گردید.
دعاى رسول خدا(ص) در دم اجابت گردید و با وجود آن که ترس و اضطراب برمسلمانان غلبه داشت، و به دلیل وحشت وافر خواب از چشمانشان پریده بود، خوابسبکى بر آنان مستولى گردید و آنان اندکى در حالت استراحت توام با خواب قرارگرفتند، چنان که خداوند در قرآن به این ماجرا اشاره فرموده است:
(اذ یغشکم النعاس امنه منه و ینزل علیکم من السماء ماء لیطهرکم به و یذهبعنکم رجز الشیطان و لیربط على قلوبکم و یثبتبه الاقدام) (9) .
«و به خاطر آور زمانى را که خدا چنان آرامشى به شما تفویض نمود که خوابى سبکشما را در گرفت و از آسمان برایتان بارانى بارید تا تطهیرتان دهد و تحریکاتشیطانى را از شما دور کند و دلهایتان را قوى کرده و قدمهایتان را استوار سازد».
سرانجام در نبرد «بدر» به دلیل اجابت دعاى رسول اکرم(ص) و امداد غیبى پروردگار، سپاهیان مسلمان به رغم کمى تعداد، بر کفار و مشرکین غلبه یافته وپیروزى غرورآفرینى از آن مسلمین گشت.
«امام فخر رازى» در تفسیر «مفاتیح الغیب» در ذیل این آیه خاطرنشان نموده است که نعاس لطفى از جانب خداست که پس از آن آرامش و امنیت نصیب فرد مىگردد.
«علامه طباطبائى»(ره)(1281 - 1360ه ش) مىگوید: «به یاد دارم هنگامى که درنجف اشرف در تحت تربیت اخلاقى و عرفانى مرحوم «حاج میرزا على قاضى»(1285 -1365ه ق) بودیم، سحرگاهى بر بالاى بام بر سجاده عبادت نشسته بودم در این موقعنعاسى به من دست داد و مشاهده کردم دو نفر در مقابل من نشستهاند یکى از آنهاحضرت «ادریس(ع») و دیگرى برادر عزیز و ارجمندم آقاى «حاج سید محمد حسن الهىطباطبائى» (متوفى 1352ه ش).
حضرت ادریس (ع) با من به مذاکره و سخن مشغول شدند ولى طورى بود که ایشانالقا کلام مىنمودند و تکلم و صحبت مىکردند ولى سخنان ایشان به واسطه کلام اخوىاستماع مىگردید» (10) .
حالات مشابه
حالات خواب را باید از مسائل مشابه آن تشخیص داد، شوک، اغماء، و غشپدیدههایى هستند که به خواب نزدیکند، هنگام وقوع این عارضهها، انسان به تاثراتخارجى پاسخ نداده و نسبتبه اوضاع محیط پیرامون فاقد آگاهى است و غالبا معلولاختلال عمیق در فعالیت و اعمال مغزى است.
«شوک» عبارت از اختلال عمومى بدن همراه با اشکالات تنفسى و خونى، در دانشپزشکى شوک را به عنوان سقوط دستگاه گردش خون و آشفتگى و از کارافتادن آن به کارمىبرند که در اثر این وضع بیمار آگاهى و هوشیارى خود را از دست مىدهد و ممکناستبر اثر خونریزى شدید، تنفس ناکافى، از دست دادن نظارت دستگاه عصبى روىاندامهاى انسان، عفونتشدید، نارسا بودن عمل قلب، حساسیتبه داروها، از دستدادن مایعات بدن، استفراغ و اسهال شدید، برهم خوردن تعادل املاح و نیز بالا رفتنیا پایین آمدن قند خون به انسان دستبدهد (11) . بنابراین شوک یک بیمارى است که بهخواب شباهت دارد.
«اغما» در اثر مسمومیت عمیق مغز رخ مىدهد و اگر درمان نشود، منجر به مرگبیمار خواهد شد، پزشکان به آن کما ( Coma) گویند، اغما ناخودآگاهى کاملى است کهطى آن شخص در بیهوشى مطلق به سر مىبرد. ضربات مغزى، مسمومیت دارویى یا شیمیایى،اختلالات غدد درون ریز همچون لوزالمعده (پانکراس) صرع، منژیت، تومور مغزى و هرعارضهاى که بر مغز و نسوج اطراف آن اثر بگذارد، این حالت را به دنبال خواهدداشت، برخى بیماران براى ماهها و یا حتى سالها در این حالتباقى مىمانند و عدهکمى از آنها در این وضع حتى اعمال ویژه مغزى خود را انجام مىدهند، دکتر محمدمعین صاحب فرهنگ معین و تالیفات متعدد ادبى سالها در این وضع به سر مىبرد تاآن که دار فانى را وداع گفت.
«صرع»(غش) اختلال متناوب مغز است که با عوارض هوشى همراه مىباشد. صرع یا تشنجى که تمامى اعضاء بدن را به لرزه درمىآورد مشخص مىشود و البته هرنوع تشنجى صرع نیست، بعد از این حمله بیمار بیهوش بر زمین مىافتد، تنفس او قطعشده و رنگ پوستش کبود مىگردد، بعد از قطع تشنجیک دوره خواب و استراحت کوتاه بهسراغ شخص مصروع مىآید، اسکندر مقدونى از معروفترین چهرههاى تاریخى از بیمارىصرع رنج مىبرد. پزشکان به چنین عارضهاى اپى لیپسى (Epilepsy) مىگویند 12 ولىخواب نه تنها بیمارى نیست، بلکه به خواب طبیعى رفتن افراد خود بیانگر سلامتى مغزو دستگاه گردش خون و اعصاب مىباشد و در خواب خیلى عمیق هم انسان مىتواند بدونکمک دیگران به تنهایى بیدار شود در حالاتى چون شوک، اغما و صرع تنها به کمکوسائل درمانى خاص مىتوان شخص را به التبیدارى باز گردانید.
خواب حاصل از بیهوشى عمومى که توسط داروهایى چون کلروفرم صورت مىگیرد و در انجام اعمال جراحى کاربرد دارد و نیز ایجاد خواب مصنوعى تحت تاثیر جریان الکتریکى خاص(الکترونارکوز) و نیز خواب مصنوعى کم و بیش به خواب طبیعى شباهت دارند (13) .
«خلسه» حالتى استبین خواب و بیدارى که طى آن بر اولیاء الهى و بر پارسایان و زاهدان، حقایقى مکشوف مىگردد. «علامه طباطبائى» در خاطرهاى اظهار داشته است:
«در ایامى که در نجف اشرف نزد استاد خود مرحوم آیهالله «قاضىطباطبائى»(ره) کسب فیض مىنمودیم، روزى در حال خلسه به خدمتحضرت على بن جعفرصادق(ع) رسیدم، به دینطور که گویا به من نزدیک مىشد تا به حدى که من هواى ملاصقبدن او را ادراک مىکردم و صداى نفس او را مىشنیدم» (14) .
تمرین مردن از آیات قرآن برمىآید که خواب شباهتبسیار زیادى با مرگ دارد، ازجمله این آیه کریمه:
(الله یتوفى الانفس حین موتها و التى لم تمت فى منامها فیمسک التى قضى علیهاالموت و یرسل الاخرى الى اجل مسمى ان فى ذلک لآیات لقوم یتفکرون) (15) .
«خداوند است که در وقت مرگ جانها را مىگیرد و نیز جان آنهایى را که به خوابرفته و هنگام مردن آن فرا نرسیده است، پس جانهایى را که حکم مرگ بر آنها جارىشده در نزد خود نگه مىدارد و دیگران را تا زمانى که معین است، باز مىفرستد. دراین، براى آنهایى که فکر مىکنند نشانههایى روشن دیده مىشود».
این آیه بر این واقعیت صراحت دارد که مرگ و خواب از جنس واحدى هستند و یک حکمرا دارند و جالب این که براى هر دو لفظ «توفى» به کار رفته نه «قبض» ومعناى لفظ اول یعنى بهطور کامل اخذ کردن بوده ولى معناى لفظ دوم گرفتن است.
در آیه دیگرى که اختصاص به خواب دارد، لفظ توفى دیده مىشود:
(و هو الذى یتوفیکم باللیل و یعلم ما جرحتم بالنهار ثم یبعثکم فیه لیقضى اجلمسمى ثم الیه مرجعکم ثم ینبئکم بما کنتم تعملون) (16) .
«و او پروردگارى است که شبهنگام شما را مىمیراند و هرچه در روز انجامدادهاید، مىداند. آنگاه بامدادان شما را زنده نموده تا آن هنگام که عمرتان بهانتها برسد، سپس مراجعتشما به سوى اوست و از آنچه کردهاید، شما را آگاهمىنماید».
در حال خواب بدن روى زمین است ولى روح انسان که بهطور کامل دریافتشده، درعوالم دیگر سیر مىکند و بعد به سوى جسم انسان برمىگردد.
«لقمان حکیم» مىگوید: تعجب مىکنم از کسى که قیامت و حیات بعد از مرگ راانکار مىنماید، درحالى که طى یک شبانهروز حداقل یک مرتبه مىمیرد و دوباره زندهمىشود. آرى: «النوم اخ الموت» «مرگ و خواب همزاد و برادر هم هستند». رسولاکرم(ص) هر شب که مىخوابیدند وقتى بیدار مىشدند سر به سجده گذاشته و این ذکر رابر زبان جارى مىنمودند:
«الحمد لله الذى احیانى بعد ما اماتنى و الیه البعث و النشور» (17) . «سپاسخداوندى را که مرا میراند و بعد زنده کرد و به سوى اوستبعث و رستاخیز».
مرحله چهارم که عمیقترین قسمتخواب است، به حالت مردن شباهت دارد، انسان ازرسیدن به این مرحله که اندک فاصلهاى با مرگ دارد در وحشت قرار مىگیرد و سعىمىنماید به مرحله سوم، دوم و اول و بالاخره به سطح نزدیک به حیات دنیا برسد واین را دانشمندان در چهار دهه اخیر کشف کردهاند، اما بدن خود را مىآزماید و بهگفته شهید پاک نژاد انسان توسط نیروى مرموزى آگاهى مىیابد که زمان رفتن از دنیانیست و هنوز به دنیاى فانى تعلق دارد.
همین که وحشت نزدیک شدن به مرگ در خواب عمیق مستولى گردید، براى باورداشتناین که تعلق خاطر مرتبط به همین دنیاستبه آنچه نشان داده مىشود، چشمها نگرانمىگردد و به دنبال آنها دور مىچرخد و در همین مرحله چشمها حرکت داشته و پلکهانیمهباز است و مىتوان گردش آنها را دید و در واقع براى باورداشتن وضع حیاتى خاصچشمها در دنبال مشاهده شى هستند (18) .
وقتى از حضرت امام محمد تقى(ع) درباره حقیقت مرگ سوال شد، در پاسخ فرمودند:
«مرگ همین خوابى است که هر شب به سراغ شما مىآید، با این تفاوت که در موتانسان بیدار نمىشود، مگر در روز قیامت، افرادى که در خوابند، به وسیله رویاشادمان و یا غمگین مىشوند،چنین احوالاتى براى انسانها در برزخ نیز پیش مىآید) (19)
در هنگام خواب روح علاقه خود را به بدن کم مىکند ولى قطع نمىنماید و به وسیلههمین میل مختصر است که بدن اعمال خود را انجام مىدهد.
در خواب میزان آگاهى انسان افزایش مىیابد و گاهى در خواب متوجه موضوعاتى مىشود که در وضع بیدارى از آن غافل است، در کتاب عیون اخبار الرضا(ع) از قول والده ماجده حضرت امام رضا(ع) روایتشده که فرموده:
«وقتى آبستن گردیدم به فرزندم على بن موسى الرضا(ع) ملتفتبه ثقل حمل خودنمىشدم و در خواب صداى تسبیح و تهلیل و تمجید از رحم خود استماع مىنمودم ولىچون بیدار مىشدم چیزى نمىشنیدم چون وضع حمل نمودم تازه مولود دستهاى خود را برزمین نهاد و سر مبارک را متوجه آسمان نمود و با حرکت کردن لبان خویش گویا باخداوند تکلم مىنمود (20) .
مرحوم حضرت آیهالله العظمى گلپایگانى فرموده است: پدرم همواره سوره توحید راقرائت مىنمود و دائما آن را مىخواند، دیدم که حتى در هنگام خواب لبهایش حرکتمىکرد و این سوره مبارکه را قرائت مىنمود، پدر این مرجع تقلید بزرگوار شیعه آقاسید محمد باقر موسوى گلپایگانى عالم بزرگ گلپایگان و معروف به زهد و تقوا وپایبند آداب دینى و سنن مذهبى بود (21) .
پىنوشتها:
1- سوره روم: آیه 23.
2- سوره فرقان: آیه 47.
3- سوره نباء: آیه 9.
4- مجمعالبحرین، ج1، ص 319، ذیل سبت.
5- سوره بقره: آیه 255.
6- Micro Sleeps
7- اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، شهید پاکنژاد، ج17، ص 118.
8- سوره آل عمران: آیه 154.
9- سوره انفال: آیه 11.
10- جرعههاى جانبخش، غلامرضا گلى زواره، ص 307.
11- نک: مراقبت اولیه در فوریتهاى پزشکى و... مرکز اورژانس تهران، ص 128 -129.
12- راهنماى پزشکى خانواده، ترجمه و تالیف دکتر رهنما چیتساز، ص 192 - 193.
13- خواب از نظر پاولف(درباره خواب چه مىدانید) ل - روخلین، ترجمه ولى اللهآصفى، ص 14 - 15.
14- یادها و یادگارها، به کوشش على تاج دینى، ص 25.
15- سوره زمر: آیه 42.
16- سوره انعام: آیه 60.
17- معارفى از قرآن(تفسیر سوره حدید) شهید آیهالله سید عبدالحسین دستغیب، ص206.
18- اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، همان مجلد، ص 70.
19- معانى الاخبار.
20- منتخب التواریخ، حاج محمد هاشم خراسانى، ص 523.
21- آیهالله گلپایگانى، فروغ فقاهت، ناصرالدین انصارى قمى، ص 16 - 17.