کلونینگ از نظر اخلاقی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
جناب آقاى «دکتر منصور اشرفى» از پزشکان متعهد کشور و از نظر دانش پزشکى و اطلاعات وسیع در رویدادهاى پزشکى کمنظیر است. او مساله «کلونینگ» را سقراطوار، هم از نظر علمى بحث کرده و هم از نظر اخلاقى. اکنون نوبت مراجع و علماى دین است که نظر اسلام را درباره این موضوع بیان نمایند. امید است این درخواست در شمارههاى آینده عملى گردد.
مدیر مسؤول
کلونینگ (1) چیست؟ «کلون» (2) در زبان یونانى به معنى جوانه و ترکه چوب است و کلونینگ عبارت از بریدن و تکثیر کردن است. در علم زیستشناسى، کلونینگ عبارت است از توالد موجود زنده بدون آمیزش جنسى و هر یک از موجودات جدید را کلون مىگویند. کلونها از نظر ژنتیکى (وراثت) شبیه هم هستند و اگر تعداد اینها زیاد باشد تشکیل «کولونى» (3) مىدهند. کولونى عبارت است از گروهى از «ارگانیسمها» و یا گروهى از سلولها که از یک «ارگانیسم» واحد بدون آمیزش جنسى تکثیر یافته باشند. پس به زبان ساده، کلونینگ عبارت است از کلونسازى یعنى مشابهسازى یا دوقلو و چندقلوسازى موجود زنده، بدون آمیزش جنسى و نیز کلونینگ عبارت است از پیوند یک سلول «سوماتیک» (4) (غیر جنسى) به تخمک ماده که مىتواند به جنین «امبریو» (5) تبدیل شود. (امبریو مراحل اولیه رشد جنین است که در انسان معمولا از زمان لقاح تا پایان ماه دوم جنینى است) که با کلونینگ مىتوان از آن جنینهاى مشابه تولید کرد.
به هر حال به زبان سادهتر منظور از کلونینگ یا ایجاد کلون این است که موجود زنده را بدون آمیزش جنسى تکثیر نمایند مانند قلمهزدن درختبید و مو و گل شمعدانى براى به وجود آوردن درختان و گلهاى مستقل به طورى که گروه کثیرى ازگیاهان را از یک تخم واحد با قلمهزدن و خواباندن بخشى از آن در زیر خاک تولید مىکنند، این عمل میلیونها سال است که در طبیعت انجام مىگیرد و نیز زنبورهاى عسل با عمل کلونینگ تکثیر مىیابند چه ملکه زنبورها (که درستتر است آن را مادر زنبورها بنامیم)، در عمر چند ساله خود یکبار جفتگیرى مىکند و یک تخم از آمیزش نر و ماده تشکیل مىشود و این تخم در شکم مادر(ملکه) زنبورها تکثیر مىیابند و دهها هزار تخم به وجود مىآیند که هرکدام تبدیل به یک زنبور مىشود.
در آزمایشگاه نیز روى حیوانات کلونینگ انجام مىدهند. مىدانیم پس از آن که لقاح انجام مىگیرد، تخم اولیه به دو، چهار، هشت و... تقسیم مىشود. و جنین که رشد کرد به تدریج اندامها پىریزى مىشوند در تخم نخستین تمام مشخصات یک موجود زنده به طور بالقوه وجود دارد. وقتى که این تخم دوتا مىشود اگر آنها را از هم جدا کنند مىتوان دو موجود جدا ازهم به وجود آورد و بدین ترتیب امکان تولید موجودات بیشترى وجود دارد منتهى هر کدام از آنها را باید در رحم یک حیوان کاشت تا هرکدام بزرگ شده و یک حیوان مستقل به وجود آید.
در این نوشتار ما فقط نام یونانى یعنى کلمه «کلونینگ» را به جاى کلمه مشابهسازى و یاکپى کردن جانوران و یا انسان به کار خواهیم برد.
اکنون با پیشرفتباور نکردنى و شگفتانگیز دانش زیستشناسى نوع دیگرى از کلونینگ انجام گرفته است و در حدود دو ماه پیش نخستین محصول این آزماش که یک بره سالم بود، پا به عرصه هستى نهاد و نام این بره را که اسم آن در تمام جهان پیچید «دالى» (6) نام نهادند.
و همکارانش در انستیتوى «روزلین» (8) در نزدیکى «ادنبورک» خبر از تحولى حیرتآور در امر «کلونینگ» دادند که در نظر اغلب دانشمندان و صاحبنظران غیر ممکن مىنمود.
این خبر پس از درج در مجله «نىچرنین» (9) یعنى طبیعتبلا فاصله در سراسر گیتى طنینانداز شد. پژوهشگران و نیز اخلاقیون این خبر را با حیرت دریافت کردند. خبر این بود که دانشمند اسکاتلندى نامبرده و همکارانش در انستیتوى یاد شده توانستند یک سلول از نسج غده پستان یک میش سفید باردار بردارند و آن را در داخل «اوول» (10) یعنى تخمک بدون هسته گوسفند ماده دیگر جا دهند و سپس آن را در رحم همان گوسفند دوم که سر آن موى سیاه داشتبکارند. پس از مدتى از آن یک بره سالم و سرزنده متولد شد که کاملا شبیه گوسفند سفید بود (توجه شود که در این مورد بخصوص اسپرماتوزوئید یا تخم حیوان نر بکار نرفته است، بلکه هر دو گوسفند ماده، میش بودند و به جاى تخم نر از نسج پستان گوسفند ماده استفاده شده است).
پس از انتشار این خبر دانشمندان زیستشناس از نظر علمى، و علماى دینى واخلاقیون از نظر دینى واخلاقى به بحث پرداختند چه ترس از این است که روزى کلونینگ انسانى انجام گیرد و مسائل و مشکلات اخلاقى و قانونى واجتماعى فراوان به وجود آورد. رؤساى جمهور بعضى از کشورهاى غربى بلافاصله بودجه بخش دولتى را در امر کلونینگ قطع کردند و هر یک از صاحبنظران به گونهاى بحث را ادامه دادند. چون کلونینگ انسان سابقه دارد و امکانپذیر هم هست که ما مختصرى از آن را یادآورى کرده و سپس به بحث درباره عواقب غیر اخلاقى کلونینگ انسان مىپردازیم. پیشاپیش این را یادآورى کنم که نه ما و نه هیچ عاقلى مخالف پیشرفت علم و فنآورى (تکنیک) نیست فقط ترس جامعه از عواقب ناگوار و بد دانش در دست نااهلان است. کیست که با شکافتن اتم مخالف باشد اما کدام انسان عاقل را مىتوان یافت که با ویران کردن شهرهاى آباد «هیروشیما و ناکازاکى» با بمب اتم مخالف نباشد. ما علمى را مىخواهیم که جهتدار باشد و پیشرفت آن موجب سعادت بشر گردد.
نه تنها علوم زیستشناسى و فیزیک و شیمى بلکه علم دین نیز که از سرچشمه زلال وحى جارى است، اگر به دست نااهلان بیفتد چنان دمار از روزگار مردم درمىآورند که دادشان به هوا مىرود و این نااهلان مسلح به سلاح دانش چنان سرابى به تشنگان جویاى حقیقت نشان مىدهند که تا ابد گمراه شوند و به آنان همان رود که به فرقه مذهبى، در بحبوحه خبر شگفتانگیز کلونینگ گوسفند رفت. آن این بود که 39 نفر زن و مرد و پیر و جوان به فتواى رهبر فرقه دینى خود به نام «آپل وایت» (11) در کالیفرنیاى آمریکا، همراه با رهبر خود، دستهجمعى خودکشى کردند که به خیال خام خود با کشتى فضائى که همزمان با ظهور ستاره دنبالهدار مىآید به بهشت موعود بروند (در همان موقع یعنى دوماه پیش ستاره دنبالهدار بزرگ چندین هفته در آسمان دیده مىشد) شگفتآور این که یک نفر دیگر از همان فرقه دو روز بعد پس از انتشار خبر خودکشى کرد تا کشتى فضائى حرکت نکرده خود را به آن برساند و از قافله عقب نماند پس ترس صاحبنظران از علم نیست، بلکه از سوء استفاده از علم است و الا چه کسى منکر است که با علم «کلونینگ» میوهها و غلات فراوان به دست آید همچنان که در مورد ذرت انجام گرفته است و چه ایرادى دارد اگر کلونینگ براى ازدیاد شیر و فرآوردههاى دامى بکار رود.
ترس از عواقب «کلونینگ» انسان همچنان وجود دارد. چهار سال پیش دکتر «جرىهال» (12) از کلینیک بارورى دانشگاه «جرج واشنگتن» در «مونترال» به انجمن بارورى آمریکا گزارشى ارائه کرد مبنى بر این که «کلونینگ» انسانى را انجام داده است و این موضوع مانند مطلب اخیر بلافاصله به سراسر جهان مخابره شد و باعث واکنشهاى تند و سریع گردید چرا که عدهاى از افراد صاحبنظر و اخلاقیون به ویژه اساتید اخلاق پزشکى با این عمل به مخالفتبرخاستند. قبلا نیز بحث و جدل، در این مورد بین اخلاقیون و دانشمندان زیستشناسى وجود داشت که مبادا روزى به این کار اقدام شود.
به هرحال گزارش «جرى هال» مورد تحسین عدهاى از همکارانش قرار گرفت چه آنان بر این باورند که ممکن است عمل «کلونینگ» براى بارور کردن بعضى از افراد غیر بارور بکار رود. براى این کار اگر از راه شرعى انجام گیرد کسى مخالفتى ندارد ولى بهطورى که ذکر خواهیم کرد با وجود این بازهم توالى فاسد فراوانى بر این امر مترتب است.
پس از این گزارش دکتر «هال» بود که مساله کلونینگ انسانى از نظر اخلاقى به طور جدى و با سرو صداى زیاد در محافل علمى و روزنامهها و مجلات معتبر جهان مورد بحث قرار گرفت. اخلاقیون و پژوهشگران هرکدام نظرات متفاوتى ارائه کردند. چه اخلاقیون همیشه بر اصول اخلاقى و نیز قوانین واعمالى که بر پایه اخلاقى محکم بنا شوند، تکیه دارند. این بار جدى بودن مساله از آنجا ناشى شد که سلولها از گیاه، خوک و خرگوش گرفته نشده بودند، بلکه «کلونینگ» روى انسان انجام مىگرفت. دو روز پس از انتشار سریع خبر به وسیله ماهوارهها و خبرگزاریها به سراسر گیتى، اعتراضهاى تند و سریع به این عمل انجام گرفت.
سخنگوى انجمن پزشکان ژاپن، با حیرت، این آزمایش را غیر قابل تصور توصیف کرد «فرانسوامیتران» رئیس جمهور فقید فرانسه آن را وحشتناک خواند. روزنامه واتیکان در صفحه اول به قلم سردبیر نوشت: «این چنین اعمال، انسانیت را به پستى خواهد کشاند». دکتر «ژان فرانسوا متى» (13) از مارسى فرانسه گفت: «این پژوهش نیستبلکه یک انحراف است که از فقدان احساس مسؤولیت و نبود احترام به انسانیتسرچشمه مىگیرد».
در آلمان «هانس برنارد وارم برگ» (14) که معلم اخلاق پزشکى دانشگاه است کلونسازى براى به دست آوردن اندامهاى یدکى را براى استفاده در پیوند اعضا مردود دانست و آن را نوع جدید بردگى نامید. مقامات آلمانى به سرعتخاطر نشان کردند که آزمایش «هال - استیل من» درباره کلونینگ جنین انسان در آلمان یک جرم بر علیه دولت (و در نتیجه جامعه) محسوب مىشود و تا 5 سال محکومیت زندان دارد. «رودولف درشلر» (15) جانشین رهبرى اپوزیسیون سوسیال دمکرات در پارلمان آلمان گفت «در آمریکا حتى در محذورات اخلاقى وسواسى ندارند و پژوهش را و لو هر بهائى انجام مىدهند».
در ایران نیز این بنده طى مقاله مستدل و مفصلى در مجله طب و تزکیه در همان موقع این عمل را غیر قابل قبول و تجاوز به حقوق طبیعى انسانها به ویژه خانوادهها دانستم و تالى فاسدهاى آن را یادآور شدم.
در انگلیس براى کلونینگ انسان اجازه نامه لازم است که براى این کار هیاتى از طرف دولت تعیین شده است و این هیات نیز از صدور چنین اجازهاى خوددارى مىکند. متجاوزان از این امر به ده سال زندان محکوم خواهند شد در ژاپن هر نوع پژوهش درباره «کلونینگ» منع قانونى دارد.
لازم به یادآورى است که کلونینگ LVF نیست که در آن لقاح یعنى آمیزش نطفه مرد و زن در خارج از رحم انجام مىگیرد و سپس جنین بعد از چند روز از لوله آزمایش به رحم مادر منتقل مىشود تا در آنجا به رشد خود ادامه دهد اگر نطفه از غیر زوج گرفته نشود، هیچ اشکال قانونى و شرعى ندارد.
در عین حال «کلونینگ» ارتباطى به مهندسى «ژنیتک» ندارد بلکه همانطورى که ذکر شد نوع دیگر به وجود آوردن انسان یا حیوان است.
خوشبختانه کلونهاى انسانى دکتر «هال» زنده نماندند و به اصطلاح در نطفه مردند و سر و صدا تا حدودى خوابید تا این که دوماه پیش جهان با نوع جدیدى از کلونینگ روبرو شد و در نتیجه بحثهاى داغ فراوان درگرفت گرچه دکتر «ویلموت» و همکاران وى در اسکاتلند مدت ده سال تلاش کردند تا به «کلونینگ» گوسفند به طرز جدید دستیافتند اما پیش از آن نیز زیستشناسان سالها این رؤیا را در سر مىپروراندند و مىگفتند وقتى که ستاره دریائى و دیگر نرمتنان توالد غیر جنسى دارند وچرا این امر نباید در قلمرو سایر جانداران انجام گیرد؟ در دهه 1980 دانشمندان دانشگاه «آلگنى» (16) از گویچههاى قرمز قورباغه بالغ تعدادى بچه قورباعه تولید کردند اما اینها با وجود این که شنا مىکردند و غذا مىخوردند و چشمان و اندامهایشان رشد کرد ولى در نیمه راه «متامورفوز» (17) یعنى دگردیسى مردند. دانشمندان در «اورگان» (18) آمریکا میمونها را کلون کردند و سالم متولد کردند.
مطالب مورد بحث در مورد کلونینگ فراوان استبراى این که از مطلب دور نیفتیم به ملاحظات اخلاقى د رمورد کلونینگ مىپردازیم:
ملاحظات اخلاقى کلونینگ انسان
قبلا این نکته را یادآورى کنم وقتى که جنین را در مراحل اولیه «کلون» مىکنند و از آن نطفههاى متعدد به وجود مىآورند آنها را منجمد کرده و براى مصرف آینده نگاه مىدارند. خود کلونسازان مىگویند اگر روزى کلونسازى انسان انجام بگیرد، (به احتمال قوى انجام خواهد گرفت) ما قصد ایجاد کارخانه جنینسازى و یا فروش کودکان را نداریم که باعث ناراحتى مذهبیون و اخلاقیون بشویم چه آنان (کلونسازان) نیز بر طبق گفته خودشان به حیات و احساسات انسانى احترام مىگذارند و به باور آنان کلونینگ انسانى پس از Ivf (بچه آزمایشگاهى که در آن از نطفه مرد و زن استفاده مىشود، گام بعدى است که مىتواند آلام عدهاى از افراد بشر را کاهش دهد و به زوجهائى که توان بارورى ندارند، این امید را بدهد که مىتوانند صاحب فرزند شوند.
آنان مىگویند ما نه حیاتى خلق کردهایم و نه حیاتى را از بین بردهایم فقط با کار خود اطلاعاتى فراهم کردهایم مىگویند اگر کلونینگ در راه درست انجام گیرد، بسیار سودمند است مثلا مىتوان حیوانات پستاندار بیشترى تولید کرد و مىتوان تعداد جانورانى را که نسل آنان در حال انقراض است، افزایش داد و مىتوان حیواناتى را که اعضاى آنها مىتواند در پیوند به انسان مورد استفاده قرار گیرد زیاد نمود و نظائر آن.
اما در برابر سودهائى که شمرده شد، مسائل و مشکلات اخلاقى به ویژه در مورد کلونینگ انسان فراوان است که باید دقیقا مورد توجه قرار گیرند. به عنوان نمونه وقتى که صاحبان کلون یعنى پدر و مادر، که از نطفه منعقده آنان کلونهاى چندى درحالت انجماد براى روز مبادا نگاه داشته شده است، بمیرند با این موجودات زنده یخ بسته که انسانهاى بالقوه هستند چه باید کرد؟ اگر همسر از شوهر خود طلاق گرفت و مایل بود از نوباردار شود و از کلونهاى خود استفاده کند چه کسى مىتواند بپذیرد که باردارى زن بىشوهر، اخلاقى است. یا اگر زن مطلقه بخواهد از کلون خود باردار شود حق شوهر سابق وى که او نیز شریک و پدر همان کلون است، چه مىشود؟ و دهها پرسش دیگر. ممکن است در پاسخ گفته شود کسانى که چنین درمانگاههاى بارورى را اداره مىکنند اگر داراى صلاحیت اخلاقى کافى باشند چنین مسائلى پیش نخواهد آمد. در تئورى این حرفها درست هستند آیا در عمل نیز چنین است؟ چه تضمینى هست که کلیه مسؤولان درمانگاههاى بارورى داراى اهلیت اخلاقى کافى باشند؟ و آنگهى مگر فراموش کردهایم که در بعضى از کشورها و در برخى درمانگاههاى بارورى ممکن است تبلیغات ناروا بکنند. به این آگهى توجه فرمایند که در سال 1975 در مجله علمى انجمن پزشکان انگلیس چاپ شد.
«خیلى فورى دهنده منى براى درمانگاه (کلینیک) بارورى لازم است مزد و هزینه قابل توجه پرداختخواهد شد. صندوق پستى شماره...» چه کسى ضامن است که فردا «کاتالوگى» پر از عکسهاى بچهها چاپ نکنند و از هوش و زیبائى آنان داد سخن ندهند و به پدر و مادرهاى غیر بارور و حتى بارور مژده ندهند که عکس یکى از این بچهها را انتخاب کنید تا نظیر آن را از کلون منجمد، در رحم شما زنان بکاریم!!
و حتى مژده بدهند که پدر فلان بچه که تصویر آن را ملاحظه مىکنید نابغه، برنده جایزه نوبل و یا قهرمان بىبدیل فلان رشته ورزشى است و تا دیر نشده و کلونها تمام نگشته استشما نیز از موقعیت استفاده کنید. چه کسى ضامن است که زن جوان از کلون منجمد شده پدر و مادر آتیه نگرش شبیه (دوقلوى) خودش را در رحم خود پرورش ندهد؟
آیا باور کردنى و اخلاقى است که زن جوان را با سلول غده بافت پستانش بارور نمایند؟
به هر حال کلونسازى انسان از نظر اخلاقى بسیار پرسشبرانگیز است اساسا تصور این که انسان را به دو نیم کنند واز هر نیم آن یک انسان بسازند (همانطورى که نطفه را دو نیم مىکنند) مشکل است. و تصور این که زنى را با نسجبدن خودش بارور کنند دشوارتر است.
اگر تعدادى از این کلونهاى منجمد که در ظرف پر از «نیتروژن» مایع که نوعى بازداشتگاه یخى براى انسانهاى بالقوه بوده و در آن شناور مىباشند و براى استفاده آتى والدین خود نگاه داشته شدهاند، اگر به هر علتى مورد استفاده قرار نگرفتند در این صورت آیا والدینشان اجازه مىدهند که آنها را بکشند و دور بیندازند یعنى قتل نفس بکنند چه آنها انسانهاى بالقوه هستند؟ آیا حق دارند آنها را به مزایده بگذارند و به بیشترین بهاى پیشنهادى بفروشند؟آیا مىتوانند آنها را به دیگرى ببشخند؟ پس از طلاق چه کسى صاحب این «امبریوها» (جنینها) است پدر یا مادر؟ چه کسى ضامن است که سودجوئى نشود؟ وقتى که سودجوئى وارد میدان مىشود ملاحظات اخلاقى با توجیههاى گونهگون رنگ مىبازند و فراموش مىشوند. وقتى که کودک معصوم فروخته مىشود چه تضمینى هست که امبریو(جنین) یخزده فروخته نشود؟
«جرمى ریفکین» (19) مؤسس گروه پاسدار بیوتکنولوژى مىگوید «کلونینگ سپیده دم عصر اصلاح نژاد یا «اوژینک» (20) است که تصویر تیرهاى از انسانهاى استاندارد با کیفتى که مىخواهند به وجود آورند، نشان مىدهد». عدهاى از افراد عمل کلونینگ را نه تنها غیر اخلاقى بلکه آن را خلاف اراده خدا (21) مىدانند. بعضى بر این باورند براى انجام هر کارى که به فکر انسان مىرسد حد و مرزى وجود دارد و نباید تقدس حیات مورد هجوم قرار گیرد. کلونینگ مىتواند عوارض روانى نیز در پى داشته باشد، به عنوان مثال فردى که مىداند کلون وى که قبل از او به دنیا آمده در اثر بیمارى ارثى فوت نموده است مسلما موضع روانى به هنجار نخواهد داشت زیرا دقیقا تاریخ مرگ خود را مىداند. عدهاى کلون کردن انسان را نفرتانگیز مىدانند چه آیا انسانها را مانند فراورده کارخانه مىدانیم که آنها را بهتر و یکنواختتر و مشابه همدیگر و مشترى پسند نمائیم یعنى به اصطلاح کیفیت آن را کنترل و پیشبینى نمائیم و این نوع تفکر در مورد انسان، بنفسه دردناک است. آیا مىتوان انسانى راکلون کرد منحصرا براى دادن عضو پیوندى به انسان اصلى (یعنى دو قلوى بزرگترش)؟ نمىتوان پذیرفت که انسانى را کلون بکنیم که محصول آن را درو نمائیم یعنى قلب و کلیه آن را به مشابه (دوقلوى) بزرگترش پیوند بزنیم یعنى این که این کلون انسان شده را بکشیم به خاطر نجات بچه قبلى.
عدهاى بر این باورند که در صورت لزوم مىتوان از مغز استخوان بچه حاصل از کلون مقدارى برداشت و به دوقلوى بزرگترش پیوند زد بدون این که او را کشت در این صورت نیز از بچه دوم که به خاطر دادن عضو پیوندى به دنیا آورده شده است، به عنوان بچه دست دوم مواظبت مىشود نه این که به قدر بچه اول او را دوست داشته باشند.
کلون سازان مىگویند با کلونسازى مىتوان نسل نوابغ را ادامه داد و در هر عصرى امثال ابن سینا، رازى و انشیتین راکلون کرد تا این که همیشه به چنین نوابغى دستیافت. آیا واقعا مىتوان نظیر مردان متفکر و داراى استعداد و نبوغ خدادادى را که مرگ آنان ضایعهاى استبزرگ مشابهسازى کرد؟ درست است کسى مخالف این نیست که در هر عصر و زمانى ابن سیناها و علامه طباطبائیها به وجود آیند ولى چه کسى تضمین مىکند که کلون یک نابغه از هر لحاظ مشابه آن خواهد شد؟ نبوغ تماما ذاتى و جبلى نیست. اگر فردى با «پتانسیل» یا نیروهاى بالقوه و مستعد براى توانائیهاى ویژه متولد شود ولى در محیط نامناسب رشد یابد استعدادهاى وى شکوفا نخواهند شد. یک نابغه بالقوه علمى اگر در کودکى تحت نفوذ افراد نااهل و در محیط نامناسب بزرگ گردد، ممکن است پس از بلوغ به یک دیوانه و یا نابغه ضد بشر تبدیل گردد. یک هنرمند بالقوه اگر در محیط فاسد بزرگ شود ممکن است از هنر خود در ترویج فساد استفاده کند نه در جهت تعالى انسانها.
ماهیت انسان بسیار پیچیده استبراى این که به طرف تعالى سوق داده شود لازم است مراحل تربیتى را پشتسر هم و به موقع بگذارند ولى اگر در یکى از مراحل، به موقع و درست هدایت نشود، ممکن است تمام زحمات بر باد برود و یک انسان بالقوه دانشمند و سودمند به یک انسان بىفایده و زیانآور تبدیل شود. همانطورى که اگر یکى از کلیدهاى کنترل کارخانه عظیم را به غلط و در زمان نامناسب بزنند ممکن است کارخانه تا ابد از کار بیفتد و یا محصول نابهنجار تولید کند چه کسى مىتواند ضامن بشود که یک حاکم ستمگر براى ادامه سلطه خانواده خود بر قلمروش نخواهد مشابه خود را کلون بکند تا مثل وى با ستمگرى کشورش را اداره کند؟
مطلب دیگر این که آیا روزى اگر «کلونینگ» انسان انجام بگیرد، انسان کلونى از نظر روانى مثل اصل خواهد بود؟ من که تصور نمىکنم. ملاحظه بفرمائید هر مردى که در گستره گیتى هستبا تقریب 999 در هزار از نظر ژنتیکى مشابه نگارنده است چه ژنهائى که داریم مشابه هم هستند منتهى تفاوتى در فرمول ژنتیکى وجود دارد و این ژنها باعث مىشوند که محیط در ما اثر بکند تا این که از نظر روانى واجتماعى باهم متفاوت باشیم. گزینش اصلح طبیعى این «ژنهاى» سازشپذیر را حفظ کرده است که تا بتوانند در شخصیت و خصوصیات اخلاقى ما اثر بگذارند و به آنها شکل دهند. به طور مثال انسان در موقعیتى شجاع است و نترس و در وقت دیگر در همان موقعیت محافظهکار. مثلا مردان متاهل و داراى فرزند و علقه خانوادگى کمتر از زمان تجرد خود را در معرض خطر قرار مىدهند. یا بعضى از مردم بیشتر از دیگران اتکا به نفس دارند. حتى دوقلوهاى مشابه که در محیطهاى مختلف بزرگ مىشوند و یا در خانواده از توجه و محبت متفاوت برخوردارند، از نظر روانى از همدیگر متفاوتند.
هر انسان یک واحد زنده ویژه است که به طور معجزهآسا، خارج از آزمایشهاى آزمایشگاهى به دنیا مىآید ما باید به این هدیه گرانبهاى الهى احترام بگذاریم و از وسوسه کپى کردن آن بپرهیزیم. در کلن کردن نه تنها با احتیاط، بلکه با وجدانى پاک پیش برویم.
کلام آخر این که یکى از متفکران چه خوب گفته است که:
«پیش از آن که آدم نقش خدا را بازى کند، باید یاد بگیرد که انسان بشود و پس از آن که انسان شدن را یاد گرفت، نقش خدا را بازى نخواهد کرد».
در پایان لازم به یادآورى است که :
بشر با تمام پیشرفتهایى که در علوم، به ویژه در علم زیستشناسى نموده است،محال استبا دانش فعلى بتواند سلول زندهاى را با تمام خصوصیاتش پدید آورد.
پىنوشتها:
1- Cloningc
2- Clonec
3- Colony
4- SSomatic
5- Embryo
6- Dolly
7- Ian Wilmut
8- Roslin
9- Natore
10- Ovule
11- Apple White
12- Jerry Hall
13- Jean Francois Metti
14- Hans Bernard Wueremberg
15- Rudolf Dresler
16- Allegheny
17- Metamorphosis
18- Oregan
19- Jermy Riflon
20- Eugenic
21- خلاف قانون الهى.
مدیر مسؤول
کلونینگ (1) چیست؟ «کلون» (2) در زبان یونانى به معنى جوانه و ترکه چوب است و کلونینگ عبارت از بریدن و تکثیر کردن است. در علم زیستشناسى، کلونینگ عبارت است از توالد موجود زنده بدون آمیزش جنسى و هر یک از موجودات جدید را کلون مىگویند. کلونها از نظر ژنتیکى (وراثت) شبیه هم هستند و اگر تعداد اینها زیاد باشد تشکیل «کولونى» (3) مىدهند. کولونى عبارت است از گروهى از «ارگانیسمها» و یا گروهى از سلولها که از یک «ارگانیسم» واحد بدون آمیزش جنسى تکثیر یافته باشند. پس به زبان ساده، کلونینگ عبارت است از کلونسازى یعنى مشابهسازى یا دوقلو و چندقلوسازى موجود زنده، بدون آمیزش جنسى و نیز کلونینگ عبارت است از پیوند یک سلول «سوماتیک» (4) (غیر جنسى) به تخمک ماده که مىتواند به جنین «امبریو» (5) تبدیل شود. (امبریو مراحل اولیه رشد جنین است که در انسان معمولا از زمان لقاح تا پایان ماه دوم جنینى است) که با کلونینگ مىتوان از آن جنینهاى مشابه تولید کرد.
به هر حال به زبان سادهتر منظور از کلونینگ یا ایجاد کلون این است که موجود زنده را بدون آمیزش جنسى تکثیر نمایند مانند قلمهزدن درختبید و مو و گل شمعدانى براى به وجود آوردن درختان و گلهاى مستقل به طورى که گروه کثیرى ازگیاهان را از یک تخم واحد با قلمهزدن و خواباندن بخشى از آن در زیر خاک تولید مىکنند، این عمل میلیونها سال است که در طبیعت انجام مىگیرد و نیز زنبورهاى عسل با عمل کلونینگ تکثیر مىیابند چه ملکه زنبورها (که درستتر است آن را مادر زنبورها بنامیم)، در عمر چند ساله خود یکبار جفتگیرى مىکند و یک تخم از آمیزش نر و ماده تشکیل مىشود و این تخم در شکم مادر(ملکه) زنبورها تکثیر مىیابند و دهها هزار تخم به وجود مىآیند که هرکدام تبدیل به یک زنبور مىشود.
در آزمایشگاه نیز روى حیوانات کلونینگ انجام مىدهند. مىدانیم پس از آن که لقاح انجام مىگیرد، تخم اولیه به دو، چهار، هشت و... تقسیم مىشود. و جنین که رشد کرد به تدریج اندامها پىریزى مىشوند در تخم نخستین تمام مشخصات یک موجود زنده به طور بالقوه وجود دارد. وقتى که این تخم دوتا مىشود اگر آنها را از هم جدا کنند مىتوان دو موجود جدا ازهم به وجود آورد و بدین ترتیب امکان تولید موجودات بیشترى وجود دارد منتهى هر کدام از آنها را باید در رحم یک حیوان کاشت تا هرکدام بزرگ شده و یک حیوان مستقل به وجود آید.
در این نوشتار ما فقط نام یونانى یعنى کلمه «کلونینگ» را به جاى کلمه مشابهسازى و یاکپى کردن جانوران و یا انسان به کار خواهیم برد.
اکنون با پیشرفتباور نکردنى و شگفتانگیز دانش زیستشناسى نوع دیگرى از کلونینگ انجام گرفته است و در حدود دو ماه پیش نخستین محصول این آزماش که یک بره سالم بود، پا به عرصه هستى نهاد و نام این بره را که اسم آن در تمام جهان پیچید «دالى» (6) نام نهادند.
و همکارانش در انستیتوى «روزلین» (8) در نزدیکى «ادنبورک» خبر از تحولى حیرتآور در امر «کلونینگ» دادند که در نظر اغلب دانشمندان و صاحبنظران غیر ممکن مىنمود.
این خبر پس از درج در مجله «نىچرنین» (9) یعنى طبیعتبلا فاصله در سراسر گیتى طنینانداز شد. پژوهشگران و نیز اخلاقیون این خبر را با حیرت دریافت کردند. خبر این بود که دانشمند اسکاتلندى نامبرده و همکارانش در انستیتوى یاد شده توانستند یک سلول از نسج غده پستان یک میش سفید باردار بردارند و آن را در داخل «اوول» (10) یعنى تخمک بدون هسته گوسفند ماده دیگر جا دهند و سپس آن را در رحم همان گوسفند دوم که سر آن موى سیاه داشتبکارند. پس از مدتى از آن یک بره سالم و سرزنده متولد شد که کاملا شبیه گوسفند سفید بود (توجه شود که در این مورد بخصوص اسپرماتوزوئید یا تخم حیوان نر بکار نرفته است، بلکه هر دو گوسفند ماده، میش بودند و به جاى تخم نر از نسج پستان گوسفند ماده استفاده شده است).
پس از انتشار این خبر دانشمندان زیستشناس از نظر علمى، و علماى دینى واخلاقیون از نظر دینى واخلاقى به بحث پرداختند چه ترس از این است که روزى کلونینگ انسانى انجام گیرد و مسائل و مشکلات اخلاقى و قانونى واجتماعى فراوان به وجود آورد. رؤساى جمهور بعضى از کشورهاى غربى بلافاصله بودجه بخش دولتى را در امر کلونینگ قطع کردند و هر یک از صاحبنظران به گونهاى بحث را ادامه دادند. چون کلونینگ انسان سابقه دارد و امکانپذیر هم هست که ما مختصرى از آن را یادآورى کرده و سپس به بحث درباره عواقب غیر اخلاقى کلونینگ انسان مىپردازیم. پیشاپیش این را یادآورى کنم که نه ما و نه هیچ عاقلى مخالف پیشرفت علم و فنآورى (تکنیک) نیست فقط ترس جامعه از عواقب ناگوار و بد دانش در دست نااهلان است. کیست که با شکافتن اتم مخالف باشد اما کدام انسان عاقل را مىتوان یافت که با ویران کردن شهرهاى آباد «هیروشیما و ناکازاکى» با بمب اتم مخالف نباشد. ما علمى را مىخواهیم که جهتدار باشد و پیشرفت آن موجب سعادت بشر گردد.
نه تنها علوم زیستشناسى و فیزیک و شیمى بلکه علم دین نیز که از سرچشمه زلال وحى جارى است، اگر به دست نااهلان بیفتد چنان دمار از روزگار مردم درمىآورند که دادشان به هوا مىرود و این نااهلان مسلح به سلاح دانش چنان سرابى به تشنگان جویاى حقیقت نشان مىدهند که تا ابد گمراه شوند و به آنان همان رود که به فرقه مذهبى، در بحبوحه خبر شگفتانگیز کلونینگ گوسفند رفت. آن این بود که 39 نفر زن و مرد و پیر و جوان به فتواى رهبر فرقه دینى خود به نام «آپل وایت» (11) در کالیفرنیاى آمریکا، همراه با رهبر خود، دستهجمعى خودکشى کردند که به خیال خام خود با کشتى فضائى که همزمان با ظهور ستاره دنبالهدار مىآید به بهشت موعود بروند (در همان موقع یعنى دوماه پیش ستاره دنبالهدار بزرگ چندین هفته در آسمان دیده مىشد) شگفتآور این که یک نفر دیگر از همان فرقه دو روز بعد پس از انتشار خبر خودکشى کرد تا کشتى فضائى حرکت نکرده خود را به آن برساند و از قافله عقب نماند پس ترس صاحبنظران از علم نیست، بلکه از سوء استفاده از علم است و الا چه کسى منکر است که با علم «کلونینگ» میوهها و غلات فراوان به دست آید همچنان که در مورد ذرت انجام گرفته است و چه ایرادى دارد اگر کلونینگ براى ازدیاد شیر و فرآوردههاى دامى بکار رود.
ترس از عواقب «کلونینگ» انسان همچنان وجود دارد. چهار سال پیش دکتر «جرىهال» (12) از کلینیک بارورى دانشگاه «جرج واشنگتن» در «مونترال» به انجمن بارورى آمریکا گزارشى ارائه کرد مبنى بر این که «کلونینگ» انسانى را انجام داده است و این موضوع مانند مطلب اخیر بلافاصله به سراسر جهان مخابره شد و باعث واکنشهاى تند و سریع گردید چرا که عدهاى از افراد صاحبنظر و اخلاقیون به ویژه اساتید اخلاق پزشکى با این عمل به مخالفتبرخاستند. قبلا نیز بحث و جدل، در این مورد بین اخلاقیون و دانشمندان زیستشناسى وجود داشت که مبادا روزى به این کار اقدام شود.
به هرحال گزارش «جرى هال» مورد تحسین عدهاى از همکارانش قرار گرفت چه آنان بر این باورند که ممکن است عمل «کلونینگ» براى بارور کردن بعضى از افراد غیر بارور بکار رود. براى این کار اگر از راه شرعى انجام گیرد کسى مخالفتى ندارد ولى بهطورى که ذکر خواهیم کرد با وجود این بازهم توالى فاسد فراوانى بر این امر مترتب است.
پس از این گزارش دکتر «هال» بود که مساله کلونینگ انسانى از نظر اخلاقى به طور جدى و با سرو صداى زیاد در محافل علمى و روزنامهها و مجلات معتبر جهان مورد بحث قرار گرفت. اخلاقیون و پژوهشگران هرکدام نظرات متفاوتى ارائه کردند. چه اخلاقیون همیشه بر اصول اخلاقى و نیز قوانین واعمالى که بر پایه اخلاقى محکم بنا شوند، تکیه دارند. این بار جدى بودن مساله از آنجا ناشى شد که سلولها از گیاه، خوک و خرگوش گرفته نشده بودند، بلکه «کلونینگ» روى انسان انجام مىگرفت. دو روز پس از انتشار سریع خبر به وسیله ماهوارهها و خبرگزاریها به سراسر گیتى، اعتراضهاى تند و سریع به این عمل انجام گرفت.
سخنگوى انجمن پزشکان ژاپن، با حیرت، این آزمایش را غیر قابل تصور توصیف کرد «فرانسوامیتران» رئیس جمهور فقید فرانسه آن را وحشتناک خواند. روزنامه واتیکان در صفحه اول به قلم سردبیر نوشت: «این چنین اعمال، انسانیت را به پستى خواهد کشاند». دکتر «ژان فرانسوا متى» (13) از مارسى فرانسه گفت: «این پژوهش نیستبلکه یک انحراف است که از فقدان احساس مسؤولیت و نبود احترام به انسانیتسرچشمه مىگیرد».
در آلمان «هانس برنارد وارم برگ» (14) که معلم اخلاق پزشکى دانشگاه است کلونسازى براى به دست آوردن اندامهاى یدکى را براى استفاده در پیوند اعضا مردود دانست و آن را نوع جدید بردگى نامید. مقامات آلمانى به سرعتخاطر نشان کردند که آزمایش «هال - استیل من» درباره کلونینگ جنین انسان در آلمان یک جرم بر علیه دولت (و در نتیجه جامعه) محسوب مىشود و تا 5 سال محکومیت زندان دارد. «رودولف درشلر» (15) جانشین رهبرى اپوزیسیون سوسیال دمکرات در پارلمان آلمان گفت «در آمریکا حتى در محذورات اخلاقى وسواسى ندارند و پژوهش را و لو هر بهائى انجام مىدهند».
در ایران نیز این بنده طى مقاله مستدل و مفصلى در مجله طب و تزکیه در همان موقع این عمل را غیر قابل قبول و تجاوز به حقوق طبیعى انسانها به ویژه خانوادهها دانستم و تالى فاسدهاى آن را یادآور شدم.
در انگلیس براى کلونینگ انسان اجازه نامه لازم است که براى این کار هیاتى از طرف دولت تعیین شده است و این هیات نیز از صدور چنین اجازهاى خوددارى مىکند. متجاوزان از این امر به ده سال زندان محکوم خواهند شد در ژاپن هر نوع پژوهش درباره «کلونینگ» منع قانونى دارد.
لازم به یادآورى است که کلونینگ LVF نیست که در آن لقاح یعنى آمیزش نطفه مرد و زن در خارج از رحم انجام مىگیرد و سپس جنین بعد از چند روز از لوله آزمایش به رحم مادر منتقل مىشود تا در آنجا به رشد خود ادامه دهد اگر نطفه از غیر زوج گرفته نشود، هیچ اشکال قانونى و شرعى ندارد.
در عین حال «کلونینگ» ارتباطى به مهندسى «ژنیتک» ندارد بلکه همانطورى که ذکر شد نوع دیگر به وجود آوردن انسان یا حیوان است.
خوشبختانه کلونهاى انسانى دکتر «هال» زنده نماندند و به اصطلاح در نطفه مردند و سر و صدا تا حدودى خوابید تا این که دوماه پیش جهان با نوع جدیدى از کلونینگ روبرو شد و در نتیجه بحثهاى داغ فراوان درگرفت گرچه دکتر «ویلموت» و همکاران وى در اسکاتلند مدت ده سال تلاش کردند تا به «کلونینگ» گوسفند به طرز جدید دستیافتند اما پیش از آن نیز زیستشناسان سالها این رؤیا را در سر مىپروراندند و مىگفتند وقتى که ستاره دریائى و دیگر نرمتنان توالد غیر جنسى دارند وچرا این امر نباید در قلمرو سایر جانداران انجام گیرد؟ در دهه 1980 دانشمندان دانشگاه «آلگنى» (16) از گویچههاى قرمز قورباغه بالغ تعدادى بچه قورباعه تولید کردند اما اینها با وجود این که شنا مىکردند و غذا مىخوردند و چشمان و اندامهایشان رشد کرد ولى در نیمه راه «متامورفوز» (17) یعنى دگردیسى مردند. دانشمندان در «اورگان» (18) آمریکا میمونها را کلون کردند و سالم متولد کردند.
مطالب مورد بحث در مورد کلونینگ فراوان استبراى این که از مطلب دور نیفتیم به ملاحظات اخلاقى د رمورد کلونینگ مىپردازیم:
ملاحظات اخلاقى کلونینگ انسان
قبلا این نکته را یادآورى کنم وقتى که جنین را در مراحل اولیه «کلون» مىکنند و از آن نطفههاى متعدد به وجود مىآورند آنها را منجمد کرده و براى مصرف آینده نگاه مىدارند. خود کلونسازان مىگویند اگر روزى کلونسازى انسان انجام بگیرد، (به احتمال قوى انجام خواهد گرفت) ما قصد ایجاد کارخانه جنینسازى و یا فروش کودکان را نداریم که باعث ناراحتى مذهبیون و اخلاقیون بشویم چه آنان (کلونسازان) نیز بر طبق گفته خودشان به حیات و احساسات انسانى احترام مىگذارند و به باور آنان کلونینگ انسانى پس از Ivf (بچه آزمایشگاهى که در آن از نطفه مرد و زن استفاده مىشود، گام بعدى است که مىتواند آلام عدهاى از افراد بشر را کاهش دهد و به زوجهائى که توان بارورى ندارند، این امید را بدهد که مىتوانند صاحب فرزند شوند.
آنان مىگویند ما نه حیاتى خلق کردهایم و نه حیاتى را از بین بردهایم فقط با کار خود اطلاعاتى فراهم کردهایم مىگویند اگر کلونینگ در راه درست انجام گیرد، بسیار سودمند است مثلا مىتوان حیوانات پستاندار بیشترى تولید کرد و مىتوان تعداد جانورانى را که نسل آنان در حال انقراض است، افزایش داد و مىتوان حیواناتى را که اعضاى آنها مىتواند در پیوند به انسان مورد استفاده قرار گیرد زیاد نمود و نظائر آن.
اما در برابر سودهائى که شمرده شد، مسائل و مشکلات اخلاقى به ویژه در مورد کلونینگ انسان فراوان است که باید دقیقا مورد توجه قرار گیرند. به عنوان نمونه وقتى که صاحبان کلون یعنى پدر و مادر، که از نطفه منعقده آنان کلونهاى چندى درحالت انجماد براى روز مبادا نگاه داشته شده است، بمیرند با این موجودات زنده یخ بسته که انسانهاى بالقوه هستند چه باید کرد؟ اگر همسر از شوهر خود طلاق گرفت و مایل بود از نوباردار شود و از کلونهاى خود استفاده کند چه کسى مىتواند بپذیرد که باردارى زن بىشوهر، اخلاقى است. یا اگر زن مطلقه بخواهد از کلون خود باردار شود حق شوهر سابق وى که او نیز شریک و پدر همان کلون است، چه مىشود؟ و دهها پرسش دیگر. ممکن است در پاسخ گفته شود کسانى که چنین درمانگاههاى بارورى را اداره مىکنند اگر داراى صلاحیت اخلاقى کافى باشند چنین مسائلى پیش نخواهد آمد. در تئورى این حرفها درست هستند آیا در عمل نیز چنین است؟ چه تضمینى هست که کلیه مسؤولان درمانگاههاى بارورى داراى اهلیت اخلاقى کافى باشند؟ و آنگهى مگر فراموش کردهایم که در بعضى از کشورها و در برخى درمانگاههاى بارورى ممکن است تبلیغات ناروا بکنند. به این آگهى توجه فرمایند که در سال 1975 در مجله علمى انجمن پزشکان انگلیس چاپ شد.
«خیلى فورى دهنده منى براى درمانگاه (کلینیک) بارورى لازم است مزد و هزینه قابل توجه پرداختخواهد شد. صندوق پستى شماره...» چه کسى ضامن است که فردا «کاتالوگى» پر از عکسهاى بچهها چاپ نکنند و از هوش و زیبائى آنان داد سخن ندهند و به پدر و مادرهاى غیر بارور و حتى بارور مژده ندهند که عکس یکى از این بچهها را انتخاب کنید تا نظیر آن را از کلون منجمد، در رحم شما زنان بکاریم!!
و حتى مژده بدهند که پدر فلان بچه که تصویر آن را ملاحظه مىکنید نابغه، برنده جایزه نوبل و یا قهرمان بىبدیل فلان رشته ورزشى است و تا دیر نشده و کلونها تمام نگشته استشما نیز از موقعیت استفاده کنید. چه کسى ضامن است که زن جوان از کلون منجمد شده پدر و مادر آتیه نگرش شبیه (دوقلوى) خودش را در رحم خود پرورش ندهد؟
آیا باور کردنى و اخلاقى است که زن جوان را با سلول غده بافت پستانش بارور نمایند؟
به هر حال کلونسازى انسان از نظر اخلاقى بسیار پرسشبرانگیز است اساسا تصور این که انسان را به دو نیم کنند واز هر نیم آن یک انسان بسازند (همانطورى که نطفه را دو نیم مىکنند) مشکل است. و تصور این که زنى را با نسجبدن خودش بارور کنند دشوارتر است.
اگر تعدادى از این کلونهاى منجمد که در ظرف پر از «نیتروژن» مایع که نوعى بازداشتگاه یخى براى انسانهاى بالقوه بوده و در آن شناور مىباشند و براى استفاده آتى والدین خود نگاه داشته شدهاند، اگر به هر علتى مورد استفاده قرار نگرفتند در این صورت آیا والدینشان اجازه مىدهند که آنها را بکشند و دور بیندازند یعنى قتل نفس بکنند چه آنها انسانهاى بالقوه هستند؟ آیا حق دارند آنها را به مزایده بگذارند و به بیشترین بهاى پیشنهادى بفروشند؟آیا مىتوانند آنها را به دیگرى ببشخند؟ پس از طلاق چه کسى صاحب این «امبریوها» (جنینها) است پدر یا مادر؟ چه کسى ضامن است که سودجوئى نشود؟ وقتى که سودجوئى وارد میدان مىشود ملاحظات اخلاقى با توجیههاى گونهگون رنگ مىبازند و فراموش مىشوند. وقتى که کودک معصوم فروخته مىشود چه تضمینى هست که امبریو(جنین) یخزده فروخته نشود؟
«جرمى ریفکین» (19) مؤسس گروه پاسدار بیوتکنولوژى مىگوید «کلونینگ سپیده دم عصر اصلاح نژاد یا «اوژینک» (20) است که تصویر تیرهاى از انسانهاى استاندارد با کیفتى که مىخواهند به وجود آورند، نشان مىدهد». عدهاى از افراد عمل کلونینگ را نه تنها غیر اخلاقى بلکه آن را خلاف اراده خدا (21) مىدانند. بعضى بر این باورند براى انجام هر کارى که به فکر انسان مىرسد حد و مرزى وجود دارد و نباید تقدس حیات مورد هجوم قرار گیرد. کلونینگ مىتواند عوارض روانى نیز در پى داشته باشد، به عنوان مثال فردى که مىداند کلون وى که قبل از او به دنیا آمده در اثر بیمارى ارثى فوت نموده است مسلما موضع روانى به هنجار نخواهد داشت زیرا دقیقا تاریخ مرگ خود را مىداند. عدهاى کلون کردن انسان را نفرتانگیز مىدانند چه آیا انسانها را مانند فراورده کارخانه مىدانیم که آنها را بهتر و یکنواختتر و مشابه همدیگر و مشترى پسند نمائیم یعنى به اصطلاح کیفیت آن را کنترل و پیشبینى نمائیم و این نوع تفکر در مورد انسان، بنفسه دردناک است. آیا مىتوان انسانى راکلون کرد منحصرا براى دادن عضو پیوندى به انسان اصلى (یعنى دو قلوى بزرگترش)؟ نمىتوان پذیرفت که انسانى را کلون بکنیم که محصول آن را درو نمائیم یعنى قلب و کلیه آن را به مشابه (دوقلوى) بزرگترش پیوند بزنیم یعنى این که این کلون انسان شده را بکشیم به خاطر نجات بچه قبلى.
عدهاى بر این باورند که در صورت لزوم مىتوان از مغز استخوان بچه حاصل از کلون مقدارى برداشت و به دوقلوى بزرگترش پیوند زد بدون این که او را کشت در این صورت نیز از بچه دوم که به خاطر دادن عضو پیوندى به دنیا آورده شده است، به عنوان بچه دست دوم مواظبت مىشود نه این که به قدر بچه اول او را دوست داشته باشند.
کلون سازان مىگویند با کلونسازى مىتوان نسل نوابغ را ادامه داد و در هر عصرى امثال ابن سینا، رازى و انشیتین راکلون کرد تا این که همیشه به چنین نوابغى دستیافت. آیا واقعا مىتوان نظیر مردان متفکر و داراى استعداد و نبوغ خدادادى را که مرگ آنان ضایعهاى استبزرگ مشابهسازى کرد؟ درست است کسى مخالف این نیست که در هر عصر و زمانى ابن سیناها و علامه طباطبائیها به وجود آیند ولى چه کسى تضمین مىکند که کلون یک نابغه از هر لحاظ مشابه آن خواهد شد؟ نبوغ تماما ذاتى و جبلى نیست. اگر فردى با «پتانسیل» یا نیروهاى بالقوه و مستعد براى توانائیهاى ویژه متولد شود ولى در محیط نامناسب رشد یابد استعدادهاى وى شکوفا نخواهند شد. یک نابغه بالقوه علمى اگر در کودکى تحت نفوذ افراد نااهل و در محیط نامناسب بزرگ گردد، ممکن است پس از بلوغ به یک دیوانه و یا نابغه ضد بشر تبدیل گردد. یک هنرمند بالقوه اگر در محیط فاسد بزرگ شود ممکن است از هنر خود در ترویج فساد استفاده کند نه در جهت تعالى انسانها.
ماهیت انسان بسیار پیچیده استبراى این که به طرف تعالى سوق داده شود لازم است مراحل تربیتى را پشتسر هم و به موقع بگذارند ولى اگر در یکى از مراحل، به موقع و درست هدایت نشود، ممکن است تمام زحمات بر باد برود و یک انسان بالقوه دانشمند و سودمند به یک انسان بىفایده و زیانآور تبدیل شود. همانطورى که اگر یکى از کلیدهاى کنترل کارخانه عظیم را به غلط و در زمان نامناسب بزنند ممکن است کارخانه تا ابد از کار بیفتد و یا محصول نابهنجار تولید کند چه کسى مىتواند ضامن بشود که یک حاکم ستمگر براى ادامه سلطه خانواده خود بر قلمروش نخواهد مشابه خود را کلون بکند تا مثل وى با ستمگرى کشورش را اداره کند؟
مطلب دیگر این که آیا روزى اگر «کلونینگ» انسان انجام بگیرد، انسان کلونى از نظر روانى مثل اصل خواهد بود؟ من که تصور نمىکنم. ملاحظه بفرمائید هر مردى که در گستره گیتى هستبا تقریب 999 در هزار از نظر ژنتیکى مشابه نگارنده است چه ژنهائى که داریم مشابه هم هستند منتهى تفاوتى در فرمول ژنتیکى وجود دارد و این ژنها باعث مىشوند که محیط در ما اثر بکند تا این که از نظر روانى واجتماعى باهم متفاوت باشیم. گزینش اصلح طبیعى این «ژنهاى» سازشپذیر را حفظ کرده است که تا بتوانند در شخصیت و خصوصیات اخلاقى ما اثر بگذارند و به آنها شکل دهند. به طور مثال انسان در موقعیتى شجاع است و نترس و در وقت دیگر در همان موقعیت محافظهکار. مثلا مردان متاهل و داراى فرزند و علقه خانوادگى کمتر از زمان تجرد خود را در معرض خطر قرار مىدهند. یا بعضى از مردم بیشتر از دیگران اتکا به نفس دارند. حتى دوقلوهاى مشابه که در محیطهاى مختلف بزرگ مىشوند و یا در خانواده از توجه و محبت متفاوت برخوردارند، از نظر روانى از همدیگر متفاوتند.
هر انسان یک واحد زنده ویژه است که به طور معجزهآسا، خارج از آزمایشهاى آزمایشگاهى به دنیا مىآید ما باید به این هدیه گرانبهاى الهى احترام بگذاریم و از وسوسه کپى کردن آن بپرهیزیم. در کلن کردن نه تنها با احتیاط، بلکه با وجدانى پاک پیش برویم.
کلام آخر این که یکى از متفکران چه خوب گفته است که:
«پیش از آن که آدم نقش خدا را بازى کند، باید یاد بگیرد که انسان بشود و پس از آن که انسان شدن را یاد گرفت، نقش خدا را بازى نخواهد کرد».
در پایان لازم به یادآورى است که :
بشر با تمام پیشرفتهایى که در علوم، به ویژه در علم زیستشناسى نموده است،محال استبا دانش فعلى بتواند سلول زندهاى را با تمام خصوصیاتش پدید آورد.
پىنوشتها:
1- Cloningc
2- Clonec
3- Colony
4- SSomatic
5- Embryo
6- Dolly
7- Ian Wilmut
8- Roslin
9- Natore
10- Ovule
11- Apple White
12- Jerry Hall
13- Jean Francois Metti
14- Hans Bernard Wueremberg
15- Rudolf Dresler
16- Allegheny
17- Metamorphosis
18- Oregan
19- Jermy Riflon
20- Eugenic
21- خلاف قانون الهى.