ارسطو آموزه ماده اولای خود را برای تبیین تغییر و به ویژه کون و فساد ارائه می دهد و نخستین جایی که می توان در آن از این آموزه به عنوان خاستگاه آن سراغ گرفت، علم طبیعت ارسطو است. سه بخش نخست مقاله حاضر به تبیین این آموزه ارسطو بر وفق تعلیم وی در آثار مربوط به علم طبیعت (طبیعیات (فیزیک) و در کون و فساد) می پردازد و نشان می دهد که ارسطو بنا به چه دلایلی چیزی همچون ماده اولی را وارد علم طبیعت خود ساخته و معنا و مقصود وی از آن چه بوده است. سپس نویسنده در بخش پایانی این مقاله می کوشد نشان دهد که ارسطو، دست کم در این آثار مربوط به علم طبیعت خود، نتوانسته تبیین قابل قبول و به دور از تناقضی از آموزه ماده اولی و حتی وجود چنین چیزی به عنوان زیرنهاد نهایی همه اشیاء به دست دهد.