پیام های نهضت عاشورای سید الشهداء
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
پیام داشتن نهضت حسینی
نهضت سید الشّهدا (علیهالسلام) قضیهای شخصی نیست، بلکه همانند سایر اولیای بزرگ خدا جریانی تاریخی است که سنّت الهی محسوب میشود. از این رو، یقیناً پیام دارد؛ زیرا سنّتهای الهی بر همگان و در همهٴ عصرها و نسلها و مصرها جاری است و محدود به زمان و مکان مخصوص و افرادی خاص نیست.
سنّت بودن نهضت عاشورا ایجاب میکند که حوادث پیش از کربلا، رخدادهای روز عاشورا و حوادث پس از آن، از سوی موافقان و مخالفان تحلیل شود؛ یعنی باید سخنان و رفتار حاکمان دربار اموی، پیش از قیام حسین بن علی (علیهالسلام)، دستورهای آنان در روز عاشورا و حرکتهای آنها پس از عاشورا بررسی شود تا روشن گردد که دشمنان اسلام میخواستند دربارهٴ براندازی آن تا کجا پیشروند.
شعاع پیام عاشورا
شعاع هر پیامی وابسته به شعاع هستی انشاءکنندهٴ آن پیام است. اگر مبدأ پیام در محدودهای خاصْ حضور وجودی داشت، قلمرو پیام او هم به همان جا محدود خواهد بود و اگر مصدر پیام، منطقهای وسیع را در حیطهٴ هستی خویش داشت، شعاع پیام او نیز به همان اندازه وسیع خواهد بود.
ما اگر حسین بن علی (علیهالسلام) را به انسان کامل و خلیفهٴ خدا در زمین بشناسیم، منطقهٴ نفوذ پیام او محدود نیست، بلکه تا آن جا که شعاع انسانیت هست، پیام حسینی نیز هست؛ خواه در پهنهٴ زمین، خواه در گسترهٴ زمان.
یعنی در طول تاریخ، هر جا انسانی حضور و ظهور دارد، مخاطب کربلای حسینی است. البته هر گروهی که نیاز فکری و اجتماعی خود را در فرایند عاشورا مییابد، شاید چنین بیندیشد که تنها گروه آنان است که مخاطب اصلی کربلایند؛ لیکن بهرهوری هر گروه، مستلزم انحصار پیام کربلا به آن نیست.
قلمرو پیام نهضت حسینی محدود نیست؛ بلکه مخاطب اصیل آن، انسان است و مؤید آن، سخن وجود مبارک رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است که «حسین منّى و أنا من حسین»[۲]؛ «حسین (علیهالسلام) از من است و من از او هستم». درست است که حسین بن علی (علیهالسلام) نوهٴ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است، ولی آن حضرت نوههای دیگری هم داشتهاند که دربارهٴ آنها چنین تعبیری نفرمودند. بنابراین، سخن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به این معناست که کیان دین و نبوّت و رسالت من با قیام حسین (علیهالسلام) زنده است. از اینرو، پیام نهضت حسینی تا شعاع رسالت و نبوّت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نفوذ دارد.
بهترین سند برای ارزیابی منطقهٴ رسالت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قرآن کریم است. بر پایهٴ قرآن، وجود پربرکت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای همهٴ مردم و جوامع بشری (جهانیان) منشأ رحمت است؛ ﴿و ما أرسلناک إلّا رحمة للعالمین﴾[۳]و ﴿و ما أرسلناک إلّا کافّة للنّاس﴾[۴]. اگر خداوند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به نام رحمت عوالم ارسال کرده است و اگر همین پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایدکه من از حسین (علیهالسلام) هستم، با این شکل منطقی قلمرو پیام کربلا روشن میشود.
زیرا خدا دربارهٴ پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: برکت وجود او جهانی است و ایشان نیز با چنان شعاع رحمتی فرمودند: کیان من به کربلای حسین زنده است؛ «و أنا من حسین». از این رو، پیام نهضت حسینی نیز جهانی است. معنای جهانی بودن یک مکتب، حفظ دو اصل جامع و کلی است: یکی همگانی بودن به لحاظ افراد و دیگری همیشگی بودن به لحاظ ازمان.
بنابراین، پیام نهضت عاشورا برای شیعیان سودمند است؛ چون آنان امّت امام حسین (علیهالسلام) هستند. نیز برای قاطبهٴ مسلمانان جهان مفید است؛ زیرا همگی زیر ولایت اویند؛ گرچه برخی به ولایت وی معتقد نیستند. همچنین برای همهٴ موحّدان و اهل کتاب عالم سودمند است؛ چون او پیام توحیدی دارد و همهٴ موحّدان مورد عنایت توحیدی آن حضرت (علیهالسلام) هستند و سرانجام، برای همهٴ جوامع بشری نفع دارد؛ زیرا کربلا قیام انسانی را به همراه دارد. بنابراین، هیچ انسانی از پیام نهضت کربلا محروم نیست و شعاع آن همهٴ افراد بشریت را در بر میگیرد.
نیاز همگان به پیام
هیچ کس نمیتواند بگوید: من از مراسم سوگواری سالار شهیدان بینیازم؛ خواه شیعه یا سنّی، خواه کلیمی یا مسیحی یا زرتشتی و خواه مسلمان یا کافر؛ زیرا حسین بن علی (علیهالسلام) گفتارها، رفتارها و نوشتارهای فراوانی در سطوح مختلف ارائه کرده است. به برخی فرمودند: اگر مسلمان نیستید، آزاد اندیش باشید و خاصیت آزاد اندیشی و آزادمنشی این است که انسان نه سلطه پذیر باشد، نه سلطهگر؛ «إن لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا أحراراً فى دنیاکم»[۵]. درس آزادگی نشانهٴ آن است که جنبهٴ انسانی کربلا همچنان محفوظ است و اگر کسی به مبدأ و معاد عالَم معتقد نبود، به اصل حرّیت بشر اعتقاد دارد و کربلا معلّم حرّیت جوامع بشری است.
بنابراین، هیچ انسانی بینیاز از بهرهبرداری از مراسم کربلا نخواهد بود و هیچ عالم و اندیشوری مستغنی از رهنمود عاشورا نیست؛ حتّی زاهدان و عابدان که در بین راهند و حکیمان و متکلّمان که به پایان راه نزدیکند و عارفان و شاهدان واصل که به قلّهٴ بلند پایانی این راه رسیدهاند، آنها نیز جزو مستمعان راستین پیام حسینیاند؛ زیرا جریان کربلا، مجاهدان نستوه جهاد اصغر را میپروراند، مجاهدان متخلّق و عالمان اخلاق جهاد اوسط را هدایت میکند و نیز عارفان به مقام فَناء در فِنای الهی را میپروراند و به آنها دستور «محو قبل الصحو و صحو بعد المحو» میدهد.
عارفان نیز در جهاد اکبر که برتر از جهاد اوسط است، در مییابند که در داوری بین عقل و عشق، باید عشق را بر عقل حاکم کنند و آن جا که نبرد بیرحمانه بین اندیشه و شهود برپا میشود، لازم است شهود را بر اندیشه مقدّم دارند و در مدار نبرد عرفان و حکمت، عرفان را بر حکمت مقدّم کنند.
جریان کربلا، نسبت به شهدای عالی مقام آن، جنگ اصغر نبود تا برای آب و خاک بجنگند و نیز جریان جهاد اوسط نبود تا صرفاً برای تزکیهٴ روح نبرد کنند؛ آنها جهاد اصغر و اوسط را پشت سر گذاشتند و چون جهاد اکبر درجاتی دارد، به این بارگاه راه یافتند که مشهود شاهد عارف را بر فهم حکیم مُبَرْهن غالب کنند، سپس اصحاب خود را به این قلّه برسانند. اگر کسی خودش شاهد شد، باید امام شاهدان هم باشد؛ چون قرآن پس از معرفت، انسان را به مهاجرت فرا میخواند تا به امامت برساند.
فراگیری پیام
پیام نهضت حسینی فراگیر است و اختصاص به زمان خاص ندارد. حسین بن علی (علیهالسلام) در جایی فرموده است؛ «وقتی هیئت حاکمهٴ ملّتی مثل یزید شد، باید اسلام را وداع کرد و دیگر اسلامی باقی نمیماند»[۶]. این سخن سید الشّهدا سه ضلعی است: ناظر به قبل از حادثهٴ کربلا، ناظر به زمان معاصر آن حضرت (علیهالسلام) و نیز ناظر به زمان پس از کربلاست.
حضرت حسین بن علی (علیهالسلام) فرمودند: که هر گاه زمامدار مردم، مثل یزید شد، در آن حال اسلام رخت بر میبندد. بنابراین، هر اندازه سادهاندیشان بگویند: دین با سیاست کاری ندارد و ما به دینمان میپردازیم و کاری به سیاست نداریم، سیاستبازان مکّار میگویند: ما با شما و با دینتان کار داریم و شما باید دین را به میل ما بفهمید و اگر اهل فتوا هستید، طبق خواستهٴ ما فتوا بدهید و تمام کارهای ما را تصدیق کنید و کارهای ما را مطابق با دین خدا بدانید؛ اگرچه کسی که مسؤول فتوا یا قضاست، «شریح قاضی» باشد. او نیز میگفت که دین با سیاست کاری ندارد، اما سیاست او را رها نکرد؛ بلکه سیاستمداران مکّار به او گفتند: تو باید به سود ما فتوا بدهی و حسین بن علی (علیهالسلام) را مهدور الدّم بدانی و با فتوای تو باید عدّهای به کربلا بیایند.
سخن سید الشّهدا (علیهالسلام) این نیست که اگر شخص یزید حاکم جامعه شد، باید اسلام را خداحافظی کرد، بلکه فرمودند: آن روزی که مثل یزید …؛ یعنی شخص خود یزید مطرح نیست، بلکه جریان یزیدی مطرح است. این بیان حضرت سید الشهدا (علیهالسلام) ناظر به سه عصر است: عصر قبل از کربلا، عصر معاصر کربلا و عصر بعد از کربلا.
عصر قبل از کربلا همان دورانی است که معاویه حاکم بود و عصر خود کربلا زمان حکومت یزید بود و عصر پس از آن وقتی بود که مروان و حجّاج و… حکومت میکردند. امام حسین (علیهالسلام) در بخشهای دیگر سخنان خود فرموده است: «مثلى لا یبایع مثله»[۷]؛ «کسی که مانند من فکر میکند، با کسی که مانند یزید فکر میکند، بیعت نمیکند».
از آن جهت که اهل بیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) یک نورند، هیچ یک از آن ذوات مقدس با حاکم جائر عصر خود، مختارانه بیعت نکردند و هرگز سلطهٴ ظالمانه امویان، مروانیان و عباسیان را مشروع نمیدانستند و آن را در خور قبول تلقّی نمینمودند.
از گفتار و کردار حسین بن علی (علیهالسلام) معلوم میشود که او جزو مردان الهیای است که دربارهٴ سه عصر و سه نسل میاندیشد. او تنها عصر خود را نمیبیند، بلکه گذشتگان و آیندگان خود را نیز مینگرد؛ یعنی تمام جوامع بشری را ملحوظ میدارد.
سخنان امام حسین (علیهالسلام) نشان میدهد که نهضت حسینی، سنّت الهی بوده است، نه جریان شخصی؛ زیرا آن حضرت، سخن از مثل خود و مثل یزید دارد، نه از شخص خود و شخص یزید. بنابراین، پیام نهضت کربلا محدود به زمان خاص نیست، بلکه نسبت به گذشته و حال و آینده جریان دارد.
پیام های نهضت عاشورا
الف) شناسایی حیات و مرگ واقعی
از بارزترین پیامهای نهضت عاشورا، تشخیص حق و باطل، صدق و کذب، حسن و قبح، ذلّت و عزّت، کوری و بینایی، کری و ناشنوایی، سفاهت و خردورزی و سرانجام، مرگ و زندگی است.
همهٴ انسانها با این معانی و مفاهیم در ارتباطند و اگر آنها را از هم تشخیص دهند، به دنبال مصداق صحیح آن حرکت میکنند؛ وگرنه گرفتار مغالطهٴ در عمل خواهند شد.
ریشهٴ همهٴ این امور ،مرگ و زندگی است و همه میخواهند بدانند که حیات و مرگ چیست؟ به ظاهر، این گونه از الفاظ، مفاهیم روشنی دارند و هر انسانی خیال میکند که تشخیص معانی آنها آسان است. از این رو، میپندارد که نیازی به راهنما ندارد و خود را در تشخیص مصادیق آن موفّق میبیند. چنین پنداری در بسیاری از افراد وجود دارد؛ هم آنها که سلطهگرند و هم کسانی که سلطهپذیرند. بنابراین، تشخیص این امور برای بسیاری از افراد آسان نیست و باید در این کار از منبع اصلی شناخت، یعنی قرآن و خاندان اهل بیت (علیهالسلام) بهره گرفت.
خداوند در قرآن فرموده است: شما عدهای را ظاهراً خردمند، بصیر و شنوا میپندارید، امّا آنها سفیه، کور و کرند و گروهی را راستگو میدانید، امّا آنها دروغگویند و برخی را محق میدانید، ولی آنها باطلگرایند و سرانجام میفرماید: و گروهی را زنده میدانید، حال آن که آنها مردهاند.
سالار شهیدان (سلام الله علیه) مانند آباء گرامی و خاندان کریمش تا میتوانستند از راه تعلیم و تزکیه و پند و اندرز، این گونه از معانی را برای عموم مردم تشریح میکردند. در آن عصر و زمان، داعیه داران فراوان بودند، به گونهای که سردمداران حکومت اموی از یک سو سخن میگفتند و خاندان اهل بیت (علیهالسلام) از سوی دیگر.
وقتی حسین بن علی (علیهالسلام) در چنین فضایی سخنرانی و موعظه را بیاثر یافتند و یقین کردند که تنها خون میتواند جامعه را روشن کند، دست به نهضت عاشورا زدند و در جریان عاشورا آن مطلب کلیدی را به مردم فهماندند. وقتی کلید فرهنگ دین به دست مردم داده شد، مردم با آن درِ مکتب فرهنگ دین را باز میکنند و گنجینهها را در این مکتب میبینند؛ آنگاه مصادیق عزّت و ذلّت، لئامت و کرامت، استقلال و وابستگی و امنیت و ناامنی و سرانجام، حقّ و باطل را میشناسند. بنابراین، تشخیص مرگ و حیات واقعی، قهراً تمییز صدق و کذب، حق و باطل، عزّت و ذلّت، لئامت و کرامت و … را در پی دارد.
ب) هدایت و حمایت مردم
از بارزترین پیامهای عاشورا، ایثار و نثار نفس و نفیس برای هدایت و حمایت مردم است؛ یعنی سالار شهیدان آنچه در اختیار داشت ایثار و نثار کرد تا جامعهٴ بشری موحّد گردد و الهی بیندیشد.
اصل این مطلب را خداوند در قرآن در قالب سیره پیامبران تبیین کرد. انبیا این ادراک و این پیام را دریافت و عمل کردند و وارث انبیا هم این پیام را دریافت و عمل کرد. حسین بن علی (علیهالسلام) وارث همهٴ انبیاست و در زیارت آن حضرت (علیهالسلام)، او را میراث بر انبیا معرفی میکنیم؛ زیرا او مصائب تلخ انبیای گذشته را چشید و مبارزات انبیای پیشین را ادامه داد و کامیابی و موفقیت رهبر آسمانی را در جانش چشید؛ یعنی ایشان میراث بر تلخی و شیرینی انبیای سلف بودند.
پس مهمترین پیام نهضت سالار شهیدان این است که در دو عنصر فرهنگی و اجتماعی هدایت و حمایت مردم غفلت نکنیم و این کار، مخصوص حسین بن علی (علیهالسلام) نبود. آن حضرت (علیهالسلام) با همین دو عنصر محوری، مردها و زنها اعم از سالمندان و نوسالان را به کربلا آوردند تا ثابت کنند آن جا که جای ادراک است، مسؤولیت حمایت و هدایت هست، هر کس میفهمد، خواه نوسال و سالمند و خواه زن و مرد، باید از یک سو برای هدایت جامعه و از سوی دیگر برای حمایت آن گام بردارد.
سالار شهیدان، قسمت مهمّ سخنرانیهای خود را در این دو عنصر محوری [هدایت و حمایت] خلاصه کردند. چه آن روز که معاویه بر سر کار بود، و چه آن روز که یزید روی کار آمده بود.
حتی در راه مدینه به مکّه، گاهی آن حضرت (علیهالسلام) سخنرانی و گاهی پیک اعزام میکردند و نامه مینوشتند و در همهٴ این اضلاع، هدایت مردم و حمایت از آنها مطرح بود. نیز در مکّه در روز هشتم ذی حجّه که همگان به سرزمین عرفات میرفتند، آن حضرت به سوی عراق عازم شدند و وقتی فاصلهٴ سیصد فرسنگی مکّه و کربلا را طی میکردند، پیامهایی میدادند و سخنرانیهایی میکردند که موضوع آن هدایت و حمایت مردم بود. این نشان میدهد که پیام عاشورا، یک پیام زنده و به روز و جهانی است که همگان میتوانند آن را بفهمند و طبق رهنمود آن حضرت (علیهالسلام) حسینی بیندیشند.
ج) درس قیام آفرینی
رهبران الهی تلاش میکنند که جامعهٴ انسانی را وارث حسین بن علی (علیهالسلام) کنند. اگر جامعهای وارث حسین بن علی (علیهالسلام) بود، میراث همهٴ انبیا را به سهم خود خواهد برد؛ چون یکی از شعارهای رسمی در هنگام عرض ادب و برخورد با یکدیگر در مراسم سوگ سالار شهیدان این است: «عظّم الله» یا «أعظم الله أجورنا و أجورکم بمصابنا بالحسین (علیهالسلام) و جعلنا و إیاکم من الطالبین بثاره»[۸].
بخش نخست عبارت یاد شده، آن است که ما در سانحهٴ سنگین کربلا اندوهنگین هستیم و مصیبت زدهایم؛ خداوند اجر همه را افزون کند. بخش دوم شعار مزبور این است که خداوند ما را جزو کسانی قرار دهد که برای خونخواهی سالار شهیدان و گرفتن خونبهای حسینی موفّق به قیام هستند!
ما وقتی میتوانیم خونبهای حسین بن علی (علیهالسلام) را بگیریم که وارث او باشیم؛ چون اگر وارث او نباشیم، خونبها خواهی به ما ارتباطی ندارد. اگر کسی نسبت به مقتولی یا شهیدی بیگانه باشد، حق ندارد برای خونخواهی او انتقام بگیرد. پس، طبق این شعار و دعا ما جزو وارثان حسین بن علی (علیهالسلام) هستیم. از اینرو، از خدا توفیق طلب خونبهای حسین بن علی (علیهالسلام) را داریم.
تبیین مطلب به این است که حسین بن علی (علیهالسلام) یک شخصیت حقوقی دارد و یک شخصیت حقیقی و نیز کسانی که شخصیت حقوقی و حقیقی او را شهید کردند، به وسیلهٴ مختار به هلاکت رسیدند؛ امّا شهیدکنندگان شخصیت حقوقی (امامت و خلافت و رهبری و ولایت او) حسین بن علی (علیهالسلام) همواره هستند. بنابراین، راهیان طریق حسین بن علی (علیهالسلام) که جزو وارثان او هستند، میتوانند به خونخواهی شخصیت حقوقی سالار شهیدان قیام کنند و مانند حسین بن علی (علیهالسلام) رهبری نهضت را به عهده بگیرند؛ نه این که فقط مصرف کنندهٴ نهضت حسینی باشند.
بسیاری از افراد بر این باورند که فقط مصرف کنندهٴ نهضت کربلاییم و باید ببینیم آن حضرت (علیهالسلام) دربارهٴ عزاداری به ما چه گفته، آن را عمل کنیم؛ امّا برخی خواصْ پیام نهضت عاشورا را از سنخ و سبک خاص دریافت میکنند و معتقدند که کربلا برای ما دو پیام دارد: ۱/ مصرف کردن ۲/ تولید؛ یعنی اگر بیمار هستی، مصرف کنندهٴ دارو باش و چنانچه سالم شدهای، تولید کنندهٴ آن باش.
نهضت حسینی به نسل آگاه درس میدهد که اگر مشکل دینی داری، خود را اصلاح کن و اگر صالح هستی، برخیز و مصلح جوامع بشری باش. اگر مشکل اخلاقی داری، پیرو رهبران الهی باش و اگر مشکل اندیشه و فکری نداری، برخیز و امام دیگران باش. از دستورهای حسین بن علی (علیهالسلام) و رهبریهای آن حضرت و سایر ائمّه (علیهالسلام) این است که ما برای اصلاح جامعهٴ اسلامی قیام کردهایم.
این که گفتهاند: «کلّ یوم عاشورا و کلّ أرض کربلا»؛ یعنی در همهٴ مکانها میتوان تولید نهضت کرد. نباید فقط مصرف نهضت شد، بلکه بایستی اقدام به تولید نهضت کرد و نشانهٴ این پیام، فریضهٴ امر به معروف و نهی از منکر است که مؤید دستور تولید نهضت است و آن با عزم ملّی و همگانی احیا میشود؛ یعنی از عزم الامور است، به طوری که نیازمند عزم مردمی بعد از تأمّل درگذشته و تدبّر درآینده و جمعبندی بین پیامدهای تلخ و شیرین آن است
د) احیای امر به معروف و نهی از منکر
از پیامهای سالار شهیدان در نهضت عاشورا نشر امر به معروف و نهی از منکر و احیای این عزم ملّی بود. معروف یعنی چیزی که عقل و نقل (قرآن و روایات) او را به رسمیت میشناسند؛ خلاف منکر که پیش عقل و نقل، نکره و ناشناس است و او را به رسمیت نمیشناسند.
امر به معروف و نهی از منکر از وظایف اختصاصی حوزههای علمیه نیست؛ چون کار اختصاصی آنها تعلیم و تزکیه است. همچنین از اختیارات دانشگاهها نیست؛ زیرا کار ویژهٴ آنها دانشوری و نشر اندیشه و دانش است. نیز در قلمرو آموزش و پرورش نیست؛ چون کار مخصوص آنها پرورش و تربیت نوسالان و جوانان است. امر به معروف و نهی از منکر، امری ملّی، مصمّم و جزمی است که با عزم همهٴ مردم همراه است.
امر به معروف، از جایگاه قدرت سخن گفتن است، نه سخنرانی و موعظه و اندرز یا مقالت نوشتن که این امور آسان و فراوان است. امر به معروف، صدور و دستور و جلوگیری عملی از نارواییها و زشتیهاست.
همهٴ مردم، أعم از حوزویان و دانشگاهیان، مسؤولان آموزش و پرورش، وزارت ارشاد و آحاد مردم موظّفند که از جایگاه قدرتْ جلوی زشتیها را بگیرند؛ لیکن آن بخشهای حسّاس اجرای این فرمان الهی مانند ضرب و جرح، به دست هیأت حاکمه است و بخشهای اعتراض آمیز آمرانهٴ آن به عهدهٴ عزم ملّی است.
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هیچ کس نباید در جامعهٴ اسلامی از خود سلب مسؤولیت کند و بگوید: به من چه! یا دیگری را مسؤول نداند و به او گوید: به تو ربطی ندارد و با مال خودم گناه میکنم و بزه و تباهی مربوط به خودم است. آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: مسؤولیت عمومی برای آن است که انسان دارای حیثیت جمعی است. اثبات وجود برای جامعه کار آسانی نیست؛ امّا حیثیت جمعی را برای هر فرد میتوان تثبیت کرد. انسان، هم حیثیت فردی و هم حیثیت اجتماعی دارد و چون حیثیت جمعی دارد، به دیگران وابسته است.
آنگاه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از باب تشبیه معقول به محسوس، جریان فرمان دهی امر به معروف و نهی از منکر را چنین تبیین کردند: افراد جامعه مانند سرنشینان یک کشتیاند که با آب و خطر مرگ و غرق شدن روبهروست. اگر یکی از مسافران این کشتی به همراه خود تیشه یا ارّهای ببرد و بر اثر غفلت با آن تیشه زیر صندلی خود را سوراخ کند و در برابر اعتراض دیگران به وی که چه میکنی، بگوید: زیر صندلی خود را سوراخ میکنم و به شما ارتباطی ندارد و افراد ساده لوح هم کاری به او نداشته، بگویند: زیر صندلی خود را با تیشهٴ خود سوراخ میکند و کاری با ما ندارد و او را رها کردند، زیر صندلی او شکاف برمیدارد و از شکاف آن، آب دریا وارد کشتی میشود و تعادل آن را به هم میزند؛ آنگاه کشتی به همراه همهٴ مسافران خود به کام دریا فرو خواهد رفت و همگان میمیرند.
امّا اگر به او بگویند: اگر میخواهی زیر صندلی خود را سوراخ کنی، برو در جایی زندگی کن که در آن جا تنها باشی و تنها زندگی کنی. کرهٴ زمین زندگیاش جمعی است؛ چون اگر چنین کاری کردی آب دریا به درون کشتی میآید و همه را به کام مرگ فرو میبرد. بنابراین، اگر تیشه را از دست او گرفتند، همگان نجات مییابند؛ وگرنه همه میمیرند. اگر مردم بگویند: به ما ربطی ندارد، همه هلاک میشوند؛ امّا اگر بگویند: ما مسؤولیم و این عزم ملّی است و تیشه را از خرابکار بگیرند، در این صورت همگان به ساحل مقصد و مقصود میرسند.
از این جا معلوم میشود که امر به معروف و نهی از منکر، جنبهای دارد که نمیگذارد سیاستبازان وارد صحنه شوند. اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، افراد شرور والی مردم میگردند؛ آنگاه ولایت فقیه عادل مطرح نخواهد بود، بلکه سرپرستی سفیه و فاسق پذیرفته میشود. در اینحال، مردانِ برجسته دعا میکنند و مستجاب نمیشود.
پاورقی
*. شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ، خلاصه صفحات ۸۳-۱۰۸
[۲] . بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۲۶۱/
[۳] . سورهٴ انبیاء، آیهٴ ۱۰۷/
[۴] . سورهٴ سبأ، آیهٴ ۲۸/
[۵] . کلمات الإمام الحسین (علیهالسلام)، ص ۵۰۴/
[۶] . کلمات الإمام الحسین (علیهالسلام)، ص ۲۸۴/
[۷] . بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ۳۲۵/
[۸] . کامل الزیارات، ص ۱۷۴، وسائل الشیعه ج ۱۴، ص ۵۰۹/
نهضت سید الشّهدا (علیهالسلام) قضیهای شخصی نیست، بلکه همانند سایر اولیای بزرگ خدا جریانی تاریخی است که سنّت الهی محسوب میشود. از این رو، یقیناً پیام دارد؛ زیرا سنّتهای الهی بر همگان و در همهٴ عصرها و نسلها و مصرها جاری است و محدود به زمان و مکان مخصوص و افرادی خاص نیست.
سنّت بودن نهضت عاشورا ایجاب میکند که حوادث پیش از کربلا، رخدادهای روز عاشورا و حوادث پس از آن، از سوی موافقان و مخالفان تحلیل شود؛ یعنی باید سخنان و رفتار حاکمان دربار اموی، پیش از قیام حسین بن علی (علیهالسلام)، دستورهای آنان در روز عاشورا و حرکتهای آنها پس از عاشورا بررسی شود تا روشن گردد که دشمنان اسلام میخواستند دربارهٴ براندازی آن تا کجا پیشروند.
شعاع پیام عاشورا
شعاع هر پیامی وابسته به شعاع هستی انشاءکنندهٴ آن پیام است. اگر مبدأ پیام در محدودهای خاصْ حضور وجودی داشت، قلمرو پیام او هم به همان جا محدود خواهد بود و اگر مصدر پیام، منطقهای وسیع را در حیطهٴ هستی خویش داشت، شعاع پیام او نیز به همان اندازه وسیع خواهد بود.
ما اگر حسین بن علی (علیهالسلام) را به انسان کامل و خلیفهٴ خدا در زمین بشناسیم، منطقهٴ نفوذ پیام او محدود نیست، بلکه تا آن جا که شعاع انسانیت هست، پیام حسینی نیز هست؛ خواه در پهنهٴ زمین، خواه در گسترهٴ زمان.
یعنی در طول تاریخ، هر جا انسانی حضور و ظهور دارد، مخاطب کربلای حسینی است. البته هر گروهی که نیاز فکری و اجتماعی خود را در فرایند عاشورا مییابد، شاید چنین بیندیشد که تنها گروه آنان است که مخاطب اصلی کربلایند؛ لیکن بهرهوری هر گروه، مستلزم انحصار پیام کربلا به آن نیست.
قلمرو پیام نهضت حسینی محدود نیست؛ بلکه مخاطب اصیل آن، انسان است و مؤید آن، سخن وجود مبارک رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است که «حسین منّى و أنا من حسین»[۲]؛ «حسین (علیهالسلام) از من است و من از او هستم». درست است که حسین بن علی (علیهالسلام) نوهٴ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است، ولی آن حضرت نوههای دیگری هم داشتهاند که دربارهٴ آنها چنین تعبیری نفرمودند. بنابراین، سخن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به این معناست که کیان دین و نبوّت و رسالت من با قیام حسین (علیهالسلام) زنده است. از اینرو، پیام نهضت حسینی تا شعاع رسالت و نبوّت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نفوذ دارد.
بهترین سند برای ارزیابی منطقهٴ رسالت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قرآن کریم است. بر پایهٴ قرآن، وجود پربرکت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای همهٴ مردم و جوامع بشری (جهانیان) منشأ رحمت است؛ ﴿و ما أرسلناک إلّا رحمة للعالمین﴾[۳]و ﴿و ما أرسلناک إلّا کافّة للنّاس﴾[۴]. اگر خداوند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به نام رحمت عوالم ارسال کرده است و اگر همین پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایدکه من از حسین (علیهالسلام) هستم، با این شکل منطقی قلمرو پیام کربلا روشن میشود.
زیرا خدا دربارهٴ پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: برکت وجود او جهانی است و ایشان نیز با چنان شعاع رحمتی فرمودند: کیان من به کربلای حسین زنده است؛ «و أنا من حسین». از این رو، پیام نهضت حسینی نیز جهانی است. معنای جهانی بودن یک مکتب، حفظ دو اصل جامع و کلی است: یکی همگانی بودن به لحاظ افراد و دیگری همیشگی بودن به لحاظ ازمان.
بنابراین، پیام نهضت عاشورا برای شیعیان سودمند است؛ چون آنان امّت امام حسین (علیهالسلام) هستند. نیز برای قاطبهٴ مسلمانان جهان مفید است؛ زیرا همگی زیر ولایت اویند؛ گرچه برخی به ولایت وی معتقد نیستند. همچنین برای همهٴ موحّدان و اهل کتاب عالم سودمند است؛ چون او پیام توحیدی دارد و همهٴ موحّدان مورد عنایت توحیدی آن حضرت (علیهالسلام) هستند و سرانجام، برای همهٴ جوامع بشری نفع دارد؛ زیرا کربلا قیام انسانی را به همراه دارد. بنابراین، هیچ انسانی از پیام نهضت کربلا محروم نیست و شعاع آن همهٴ افراد بشریت را در بر میگیرد.
نیاز همگان به پیام
هیچ کس نمیتواند بگوید: من از مراسم سوگواری سالار شهیدان بینیازم؛ خواه شیعه یا سنّی، خواه کلیمی یا مسیحی یا زرتشتی و خواه مسلمان یا کافر؛ زیرا حسین بن علی (علیهالسلام) گفتارها، رفتارها و نوشتارهای فراوانی در سطوح مختلف ارائه کرده است. به برخی فرمودند: اگر مسلمان نیستید، آزاد اندیش باشید و خاصیت آزاد اندیشی و آزادمنشی این است که انسان نه سلطه پذیر باشد، نه سلطهگر؛ «إن لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا أحراراً فى دنیاکم»[۵]. درس آزادگی نشانهٴ آن است که جنبهٴ انسانی کربلا همچنان محفوظ است و اگر کسی به مبدأ و معاد عالَم معتقد نبود، به اصل حرّیت بشر اعتقاد دارد و کربلا معلّم حرّیت جوامع بشری است.
بنابراین، هیچ انسانی بینیاز از بهرهبرداری از مراسم کربلا نخواهد بود و هیچ عالم و اندیشوری مستغنی از رهنمود عاشورا نیست؛ حتّی زاهدان و عابدان که در بین راهند و حکیمان و متکلّمان که به پایان راه نزدیکند و عارفان و شاهدان واصل که به قلّهٴ بلند پایانی این راه رسیدهاند، آنها نیز جزو مستمعان راستین پیام حسینیاند؛ زیرا جریان کربلا، مجاهدان نستوه جهاد اصغر را میپروراند، مجاهدان متخلّق و عالمان اخلاق جهاد اوسط را هدایت میکند و نیز عارفان به مقام فَناء در فِنای الهی را میپروراند و به آنها دستور «محو قبل الصحو و صحو بعد المحو» میدهد.
عارفان نیز در جهاد اکبر که برتر از جهاد اوسط است، در مییابند که در داوری بین عقل و عشق، باید عشق را بر عقل حاکم کنند و آن جا که نبرد بیرحمانه بین اندیشه و شهود برپا میشود، لازم است شهود را بر اندیشه مقدّم دارند و در مدار نبرد عرفان و حکمت، عرفان را بر حکمت مقدّم کنند.
جریان کربلا، نسبت به شهدای عالی مقام آن، جنگ اصغر نبود تا برای آب و خاک بجنگند و نیز جریان جهاد اوسط نبود تا صرفاً برای تزکیهٴ روح نبرد کنند؛ آنها جهاد اصغر و اوسط را پشت سر گذاشتند و چون جهاد اکبر درجاتی دارد، به این بارگاه راه یافتند که مشهود شاهد عارف را بر فهم حکیم مُبَرْهن غالب کنند، سپس اصحاب خود را به این قلّه برسانند. اگر کسی خودش شاهد شد، باید امام شاهدان هم باشد؛ چون قرآن پس از معرفت، انسان را به مهاجرت فرا میخواند تا به امامت برساند.
فراگیری پیام
پیام نهضت حسینی فراگیر است و اختصاص به زمان خاص ندارد. حسین بن علی (علیهالسلام) در جایی فرموده است؛ «وقتی هیئت حاکمهٴ ملّتی مثل یزید شد، باید اسلام را وداع کرد و دیگر اسلامی باقی نمیماند»[۶]. این سخن سید الشّهدا سه ضلعی است: ناظر به قبل از حادثهٴ کربلا، ناظر به زمان معاصر آن حضرت (علیهالسلام) و نیز ناظر به زمان پس از کربلاست.
حضرت حسین بن علی (علیهالسلام) فرمودند: که هر گاه زمامدار مردم، مثل یزید شد، در آن حال اسلام رخت بر میبندد. بنابراین، هر اندازه سادهاندیشان بگویند: دین با سیاست کاری ندارد و ما به دینمان میپردازیم و کاری به سیاست نداریم، سیاستبازان مکّار میگویند: ما با شما و با دینتان کار داریم و شما باید دین را به میل ما بفهمید و اگر اهل فتوا هستید، طبق خواستهٴ ما فتوا بدهید و تمام کارهای ما را تصدیق کنید و کارهای ما را مطابق با دین خدا بدانید؛ اگرچه کسی که مسؤول فتوا یا قضاست، «شریح قاضی» باشد. او نیز میگفت که دین با سیاست کاری ندارد، اما سیاست او را رها نکرد؛ بلکه سیاستمداران مکّار به او گفتند: تو باید به سود ما فتوا بدهی و حسین بن علی (علیهالسلام) را مهدور الدّم بدانی و با فتوای تو باید عدّهای به کربلا بیایند.
سخن سید الشّهدا (علیهالسلام) این نیست که اگر شخص یزید حاکم جامعه شد، باید اسلام را خداحافظی کرد، بلکه فرمودند: آن روزی که مثل یزید …؛ یعنی شخص خود یزید مطرح نیست، بلکه جریان یزیدی مطرح است. این بیان حضرت سید الشهدا (علیهالسلام) ناظر به سه عصر است: عصر قبل از کربلا، عصر معاصر کربلا و عصر بعد از کربلا.
عصر قبل از کربلا همان دورانی است که معاویه حاکم بود و عصر خود کربلا زمان حکومت یزید بود و عصر پس از آن وقتی بود که مروان و حجّاج و… حکومت میکردند. امام حسین (علیهالسلام) در بخشهای دیگر سخنان خود فرموده است: «مثلى لا یبایع مثله»[۷]؛ «کسی که مانند من فکر میکند، با کسی که مانند یزید فکر میکند، بیعت نمیکند».
از آن جهت که اهل بیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) یک نورند، هیچ یک از آن ذوات مقدس با حاکم جائر عصر خود، مختارانه بیعت نکردند و هرگز سلطهٴ ظالمانه امویان، مروانیان و عباسیان را مشروع نمیدانستند و آن را در خور قبول تلقّی نمینمودند.
از گفتار و کردار حسین بن علی (علیهالسلام) معلوم میشود که او جزو مردان الهیای است که دربارهٴ سه عصر و سه نسل میاندیشد. او تنها عصر خود را نمیبیند، بلکه گذشتگان و آیندگان خود را نیز مینگرد؛ یعنی تمام جوامع بشری را ملحوظ میدارد.
سخنان امام حسین (علیهالسلام) نشان میدهد که نهضت حسینی، سنّت الهی بوده است، نه جریان شخصی؛ زیرا آن حضرت، سخن از مثل خود و مثل یزید دارد، نه از شخص خود و شخص یزید. بنابراین، پیام نهضت کربلا محدود به زمان خاص نیست، بلکه نسبت به گذشته و حال و آینده جریان دارد.
پیام های نهضت عاشورا
الف) شناسایی حیات و مرگ واقعی
از بارزترین پیامهای نهضت عاشورا، تشخیص حق و باطل، صدق و کذب، حسن و قبح، ذلّت و عزّت، کوری و بینایی، کری و ناشنوایی، سفاهت و خردورزی و سرانجام، مرگ و زندگی است.
همهٴ انسانها با این معانی و مفاهیم در ارتباطند و اگر آنها را از هم تشخیص دهند، به دنبال مصداق صحیح آن حرکت میکنند؛ وگرنه گرفتار مغالطهٴ در عمل خواهند شد.
ریشهٴ همهٴ این امور ،مرگ و زندگی است و همه میخواهند بدانند که حیات و مرگ چیست؟ به ظاهر، این گونه از الفاظ، مفاهیم روشنی دارند و هر انسانی خیال میکند که تشخیص معانی آنها آسان است. از این رو، میپندارد که نیازی به راهنما ندارد و خود را در تشخیص مصادیق آن موفّق میبیند. چنین پنداری در بسیاری از افراد وجود دارد؛ هم آنها که سلطهگرند و هم کسانی که سلطهپذیرند. بنابراین، تشخیص این امور برای بسیاری از افراد آسان نیست و باید در این کار از منبع اصلی شناخت، یعنی قرآن و خاندان اهل بیت (علیهالسلام) بهره گرفت.
خداوند در قرآن فرموده است: شما عدهای را ظاهراً خردمند، بصیر و شنوا میپندارید، امّا آنها سفیه، کور و کرند و گروهی را راستگو میدانید، امّا آنها دروغگویند و برخی را محق میدانید، ولی آنها باطلگرایند و سرانجام میفرماید: و گروهی را زنده میدانید، حال آن که آنها مردهاند.
سالار شهیدان (سلام الله علیه) مانند آباء گرامی و خاندان کریمش تا میتوانستند از راه تعلیم و تزکیه و پند و اندرز، این گونه از معانی را برای عموم مردم تشریح میکردند. در آن عصر و زمان، داعیه داران فراوان بودند، به گونهای که سردمداران حکومت اموی از یک سو سخن میگفتند و خاندان اهل بیت (علیهالسلام) از سوی دیگر.
وقتی حسین بن علی (علیهالسلام) در چنین فضایی سخنرانی و موعظه را بیاثر یافتند و یقین کردند که تنها خون میتواند جامعه را روشن کند، دست به نهضت عاشورا زدند و در جریان عاشورا آن مطلب کلیدی را به مردم فهماندند. وقتی کلید فرهنگ دین به دست مردم داده شد، مردم با آن درِ مکتب فرهنگ دین را باز میکنند و گنجینهها را در این مکتب میبینند؛ آنگاه مصادیق عزّت و ذلّت، لئامت و کرامت، استقلال و وابستگی و امنیت و ناامنی و سرانجام، حقّ و باطل را میشناسند. بنابراین، تشخیص مرگ و حیات واقعی، قهراً تمییز صدق و کذب، حق و باطل، عزّت و ذلّت، لئامت و کرامت و … را در پی دارد.
ب) هدایت و حمایت مردم
از بارزترین پیامهای عاشورا، ایثار و نثار نفس و نفیس برای هدایت و حمایت مردم است؛ یعنی سالار شهیدان آنچه در اختیار داشت ایثار و نثار کرد تا جامعهٴ بشری موحّد گردد و الهی بیندیشد.
اصل این مطلب را خداوند در قرآن در قالب سیره پیامبران تبیین کرد. انبیا این ادراک و این پیام را دریافت و عمل کردند و وارث انبیا هم این پیام را دریافت و عمل کرد. حسین بن علی (علیهالسلام) وارث همهٴ انبیاست و در زیارت آن حضرت (علیهالسلام)، او را میراث بر انبیا معرفی میکنیم؛ زیرا او مصائب تلخ انبیای گذشته را چشید و مبارزات انبیای پیشین را ادامه داد و کامیابی و موفقیت رهبر آسمانی را در جانش چشید؛ یعنی ایشان میراث بر تلخی و شیرینی انبیای سلف بودند.
پس مهمترین پیام نهضت سالار شهیدان این است که در دو عنصر فرهنگی و اجتماعی هدایت و حمایت مردم غفلت نکنیم و این کار، مخصوص حسین بن علی (علیهالسلام) نبود. آن حضرت (علیهالسلام) با همین دو عنصر محوری، مردها و زنها اعم از سالمندان و نوسالان را به کربلا آوردند تا ثابت کنند آن جا که جای ادراک است، مسؤولیت حمایت و هدایت هست، هر کس میفهمد، خواه نوسال و سالمند و خواه زن و مرد، باید از یک سو برای هدایت جامعه و از سوی دیگر برای حمایت آن گام بردارد.
سالار شهیدان، قسمت مهمّ سخنرانیهای خود را در این دو عنصر محوری [هدایت و حمایت] خلاصه کردند. چه آن روز که معاویه بر سر کار بود، و چه آن روز که یزید روی کار آمده بود.
حتی در راه مدینه به مکّه، گاهی آن حضرت (علیهالسلام) سخنرانی و گاهی پیک اعزام میکردند و نامه مینوشتند و در همهٴ این اضلاع، هدایت مردم و حمایت از آنها مطرح بود. نیز در مکّه در روز هشتم ذی حجّه که همگان به سرزمین عرفات میرفتند، آن حضرت به سوی عراق عازم شدند و وقتی فاصلهٴ سیصد فرسنگی مکّه و کربلا را طی میکردند، پیامهایی میدادند و سخنرانیهایی میکردند که موضوع آن هدایت و حمایت مردم بود. این نشان میدهد که پیام عاشورا، یک پیام زنده و به روز و جهانی است که همگان میتوانند آن را بفهمند و طبق رهنمود آن حضرت (علیهالسلام) حسینی بیندیشند.
ج) درس قیام آفرینی
رهبران الهی تلاش میکنند که جامعهٴ انسانی را وارث حسین بن علی (علیهالسلام) کنند. اگر جامعهای وارث حسین بن علی (علیهالسلام) بود، میراث همهٴ انبیا را به سهم خود خواهد برد؛ چون یکی از شعارهای رسمی در هنگام عرض ادب و برخورد با یکدیگر در مراسم سوگ سالار شهیدان این است: «عظّم الله» یا «أعظم الله أجورنا و أجورکم بمصابنا بالحسین (علیهالسلام) و جعلنا و إیاکم من الطالبین بثاره»[۸].
بخش نخست عبارت یاد شده، آن است که ما در سانحهٴ سنگین کربلا اندوهنگین هستیم و مصیبت زدهایم؛ خداوند اجر همه را افزون کند. بخش دوم شعار مزبور این است که خداوند ما را جزو کسانی قرار دهد که برای خونخواهی سالار شهیدان و گرفتن خونبهای حسینی موفّق به قیام هستند!
ما وقتی میتوانیم خونبهای حسین بن علی (علیهالسلام) را بگیریم که وارث او باشیم؛ چون اگر وارث او نباشیم، خونبها خواهی به ما ارتباطی ندارد. اگر کسی نسبت به مقتولی یا شهیدی بیگانه باشد، حق ندارد برای خونخواهی او انتقام بگیرد. پس، طبق این شعار و دعا ما جزو وارثان حسین بن علی (علیهالسلام) هستیم. از اینرو، از خدا توفیق طلب خونبهای حسین بن علی (علیهالسلام) را داریم.
تبیین مطلب به این است که حسین بن علی (علیهالسلام) یک شخصیت حقوقی دارد و یک شخصیت حقیقی و نیز کسانی که شخصیت حقوقی و حقیقی او را شهید کردند، به وسیلهٴ مختار به هلاکت رسیدند؛ امّا شهیدکنندگان شخصیت حقوقی (امامت و خلافت و رهبری و ولایت او) حسین بن علی (علیهالسلام) همواره هستند. بنابراین، راهیان طریق حسین بن علی (علیهالسلام) که جزو وارثان او هستند، میتوانند به خونخواهی شخصیت حقوقی سالار شهیدان قیام کنند و مانند حسین بن علی (علیهالسلام) رهبری نهضت را به عهده بگیرند؛ نه این که فقط مصرف کنندهٴ نهضت حسینی باشند.
بسیاری از افراد بر این باورند که فقط مصرف کنندهٴ نهضت کربلاییم و باید ببینیم آن حضرت (علیهالسلام) دربارهٴ عزاداری به ما چه گفته، آن را عمل کنیم؛ امّا برخی خواصْ پیام نهضت عاشورا را از سنخ و سبک خاص دریافت میکنند و معتقدند که کربلا برای ما دو پیام دارد: ۱/ مصرف کردن ۲/ تولید؛ یعنی اگر بیمار هستی، مصرف کنندهٴ دارو باش و چنانچه سالم شدهای، تولید کنندهٴ آن باش.
نهضت حسینی به نسل آگاه درس میدهد که اگر مشکل دینی داری، خود را اصلاح کن و اگر صالح هستی، برخیز و مصلح جوامع بشری باش. اگر مشکل اخلاقی داری، پیرو رهبران الهی باش و اگر مشکل اندیشه و فکری نداری، برخیز و امام دیگران باش. از دستورهای حسین بن علی (علیهالسلام) و رهبریهای آن حضرت و سایر ائمّه (علیهالسلام) این است که ما برای اصلاح جامعهٴ اسلامی قیام کردهایم.
این که گفتهاند: «کلّ یوم عاشورا و کلّ أرض کربلا»؛ یعنی در همهٴ مکانها میتوان تولید نهضت کرد. نباید فقط مصرف نهضت شد، بلکه بایستی اقدام به تولید نهضت کرد و نشانهٴ این پیام، فریضهٴ امر به معروف و نهی از منکر است که مؤید دستور تولید نهضت است و آن با عزم ملّی و همگانی احیا میشود؛ یعنی از عزم الامور است، به طوری که نیازمند عزم مردمی بعد از تأمّل درگذشته و تدبّر درآینده و جمعبندی بین پیامدهای تلخ و شیرین آن است
د) احیای امر به معروف و نهی از منکر
از پیامهای سالار شهیدان در نهضت عاشورا نشر امر به معروف و نهی از منکر و احیای این عزم ملّی بود. معروف یعنی چیزی که عقل و نقل (قرآن و روایات) او را به رسمیت میشناسند؛ خلاف منکر که پیش عقل و نقل، نکره و ناشناس است و او را به رسمیت نمیشناسند.
امر به معروف و نهی از منکر از وظایف اختصاصی حوزههای علمیه نیست؛ چون کار اختصاصی آنها تعلیم و تزکیه است. همچنین از اختیارات دانشگاهها نیست؛ زیرا کار ویژهٴ آنها دانشوری و نشر اندیشه و دانش است. نیز در قلمرو آموزش و پرورش نیست؛ چون کار مخصوص آنها پرورش و تربیت نوسالان و جوانان است. امر به معروف و نهی از منکر، امری ملّی، مصمّم و جزمی است که با عزم همهٴ مردم همراه است.
امر به معروف، از جایگاه قدرت سخن گفتن است، نه سخنرانی و موعظه و اندرز یا مقالت نوشتن که این امور آسان و فراوان است. امر به معروف، صدور و دستور و جلوگیری عملی از نارواییها و زشتیهاست.
همهٴ مردم، أعم از حوزویان و دانشگاهیان، مسؤولان آموزش و پرورش، وزارت ارشاد و آحاد مردم موظّفند که از جایگاه قدرتْ جلوی زشتیها را بگیرند؛ لیکن آن بخشهای حسّاس اجرای این فرمان الهی مانند ضرب و جرح، به دست هیأت حاکمه است و بخشهای اعتراض آمیز آمرانهٴ آن به عهدهٴ عزم ملّی است.
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هیچ کس نباید در جامعهٴ اسلامی از خود سلب مسؤولیت کند و بگوید: به من چه! یا دیگری را مسؤول نداند و به او گوید: به تو ربطی ندارد و با مال خودم گناه میکنم و بزه و تباهی مربوط به خودم است. آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: مسؤولیت عمومی برای آن است که انسان دارای حیثیت جمعی است. اثبات وجود برای جامعه کار آسانی نیست؛ امّا حیثیت جمعی را برای هر فرد میتوان تثبیت کرد. انسان، هم حیثیت فردی و هم حیثیت اجتماعی دارد و چون حیثیت جمعی دارد، به دیگران وابسته است.
آنگاه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از باب تشبیه معقول به محسوس، جریان فرمان دهی امر به معروف و نهی از منکر را چنین تبیین کردند: افراد جامعه مانند سرنشینان یک کشتیاند که با آب و خطر مرگ و غرق شدن روبهروست. اگر یکی از مسافران این کشتی به همراه خود تیشه یا ارّهای ببرد و بر اثر غفلت با آن تیشه زیر صندلی خود را سوراخ کند و در برابر اعتراض دیگران به وی که چه میکنی، بگوید: زیر صندلی خود را سوراخ میکنم و به شما ارتباطی ندارد و افراد ساده لوح هم کاری به او نداشته، بگویند: زیر صندلی خود را با تیشهٴ خود سوراخ میکند و کاری با ما ندارد و او را رها کردند، زیر صندلی او شکاف برمیدارد و از شکاف آن، آب دریا وارد کشتی میشود و تعادل آن را به هم میزند؛ آنگاه کشتی به همراه همهٴ مسافران خود به کام دریا فرو خواهد رفت و همگان میمیرند.
امّا اگر به او بگویند: اگر میخواهی زیر صندلی خود را سوراخ کنی، برو در جایی زندگی کن که در آن جا تنها باشی و تنها زندگی کنی. کرهٴ زمین زندگیاش جمعی است؛ چون اگر چنین کاری کردی آب دریا به درون کشتی میآید و همه را به کام مرگ فرو میبرد. بنابراین، اگر تیشه را از دست او گرفتند، همگان نجات مییابند؛ وگرنه همه میمیرند. اگر مردم بگویند: به ما ربطی ندارد، همه هلاک میشوند؛ امّا اگر بگویند: ما مسؤولیم و این عزم ملّی است و تیشه را از خرابکار بگیرند، در این صورت همگان به ساحل مقصد و مقصود میرسند.
از این جا معلوم میشود که امر به معروف و نهی از منکر، جنبهای دارد که نمیگذارد سیاستبازان وارد صحنه شوند. اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، افراد شرور والی مردم میگردند؛ آنگاه ولایت فقیه عادل مطرح نخواهد بود، بلکه سرپرستی سفیه و فاسق پذیرفته میشود. در اینحال، مردانِ برجسته دعا میکنند و مستجاب نمیشود.
پاورقی
*. شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ، خلاصه صفحات ۸۳-۱۰۸
[۲] . بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۲۶۱/
[۳] . سورهٴ انبیاء، آیهٴ ۱۰۷/
[۴] . سورهٴ سبأ، آیهٴ ۲۸/
[۵] . کلمات الإمام الحسین (علیهالسلام)، ص ۵۰۴/
[۶] . کلمات الإمام الحسین (علیهالسلام)، ص ۲۸۴/
[۷] . بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ۳۲۵/
[۸] . کامل الزیارات، ص ۱۷۴، وسائل الشیعه ج ۱۴، ص ۵۰۹/