چکیده

دیر زمانی است که عالمان فلسفه اخلاق در نظریه پردازیهای خود از نگرش و نظریه انتقادی استفاده می کنند. نظریه انتقادی اولین بار توسط مکتب فرانکفورت بعنوان بنیانگذاران آن بکار گرفته شد پس از آن، این نظریه در سایر رشته های تخصصی علوم اجتماعی اعم از جامعه شناسی، اقتصاد، روان شناسی و حسابداری مورد استفاده واقع گردید. در دوران حاضر رهگیری بکارگیری اخلاق انتقادی، در مطالعات دو تن از متفکران فلسفه شامل یورگن هابرماس بعنوان متفکر مدرنیته و میشل فوکو بعنوان متفکر پسامدرن می توان ردیابی نمود. این مقاله با بررسی اخلاق هابرماسی و اخلاق فوکویی،اخلاق انتقادی را مورد شناسایی قرار داده و با بررسی تاثیر اخلاق انتقادی بر قضاوت حرفه ای فرد، ارتباط آن را با حسابداری انتقادی مورد کنکاش قرار می دهد.و آنرا بعنوان راه حلی برای برون رفت از مسایل و مشکلات اخلاقی حرفه حسابداری مطرح می نماید. یافته های مطالعه این امر را تایید نموده است.

تبلیغات