اشاره ای به بیع شرط و خیار شرط/ مقاله کوتاه
آرشیو
چکیده
متن
________________________________________
اشارهای به بیع شرط و خیار شرط
مسأله «بیع شرط» و «خیار شرط» گاه در اذهان برخی از طلاب علوم فقهی و دانشجویان حقوق قضایی خلط میشود. نظیر اشتباه در استعمال دو لغت «خسوف» و «کسوف» در این که کدام یکی را در گرفتگی خورشید و دیگری را در گرفتگی ماه به کار میبرند؟
اجمالاً میدانیم که مسأله «خیار شرط یا شرط فسخ عقد» از انواع خیارات است و در مبحث خیارات مورد مطالعه قرار میگیرد. چنانکه در قانون مدنی ذیل مواد 399 و 400 و 401 مبحث خیارات، مورد بحث واقع شده است. ولی بیع شرط از انواع عقد بیع است و تحت همین عنوان مورد بحث واقع میشود و خیار فسخ هم در ضمن این نوع بیع ذکر میگردد، زیرا در بیع شرط متعاملین میتوانند شرط نمایند که هرگاه بایع در مدت معینی تمام مثل ثمن را به مشتری رد کند، خیار فسخ معامله را نسبت به تمام مبیع داشته باشد... ماده 458 ق. م.
عقد بیع شرط، در جامعه ما سرگذشت شگفت آوری دارد: فقرا احتیاج مبرم به پول پیدا میکردند. پول داران مایل نبودند قرض الحسنه بدهند و نمیخواستند و ربا هم بخورند و در نتیجه برای حل مشکل به وام خواهان پیشنهاد میکردند که من پول مورد نیاز تو را میدهم و تو هم خانه مسکونی خودت را در قالب بیع شرط به من بده. البته هر وقت پول مرا پس دادی مالک خانه خود خواهی بود و در این فاصله هم در
خانه خودت بنشین و بمن اجاره ماهانه بده. و معمولاً پولی که به صورت مذکور داده میشد کمتر از قیمت ملک بود. حالا باید دید که صاحب پول چگونه به منافع خود میرسید؟ منافع پول خود را در قالب اجاره بهای خانه از طرف میگرفت و خیالش راحت بود، چون رباخواری نمیکرد. شخص نیازمند فکر نمیکرد که روزی از خانهاش بیرون خواهند کرد و مسأله قرض در ذهنش مستقر بود و به همین جهت قیمت خانه معمولاً خیلی بیشتر از پول داده شده بود و در موارد زیادی نمیتوانست پول را پس بدهد و مدت خیار منقضی میشد و مجبور میشد خانه را تخلیه کند و تحویل دهد و اگر تحویل نمیداد به حکم مراجع قضایی جبراً تخلیه میشد.
قضات وقت، از عمق این حیله آگاه بودند و خود را آلت دست استثمارگران احساس میکردند و در رنج به سر میبردند و حرفی هم نمیتوانستند بزنند که قانونی روشن و متکی به فتوای علمای وقت در دست بود. تا آنکه در سال 1310 (26/12/1310) قانون ثبت اسناد و املاک به تصویب رسید و ماده 33 و 34 آن قانون به وضع اسفبار سابق پایان بخشید.
انالله و انا الیه راجعون
با کمال تأسف مطلع شدیمکه آقای نصرالله مصلحی مصلح آبادی پدر همسر همکارمان جناب آقای احمد علی سیروس سردفتر اسناد رسمی شماره 111 تهران دارفانی را وداع گفته است. مجله کانون این مصیبت را به خانواده محترم سیروس و مصلح آبادی تسلیت میگوید.