اندیشه های کلامی واصل ابن عطاء
آرشیو
چکیده
متن
معز انستیتوى جهان عرب در پاریس، امسال نیز چون هر سال پذیراى خیل مشتاقانى بود که براى بازدید از نمایشگاه کتاب عربى-اروپایى(ماه مه 1997)و ملاقات با نویسندگان و روشنفکران عرب در فضاى باز آن گرد آمده بودند.انبوه چشمان کاوشگرى که به دنبال جوانههاى اندیشه کهن اسلامى در مغرب زمین بودند، چون هر بار، مرا متوجه جاى خالى ناشران ایرانى مىکرد که به نشر آثار عربى-اسلامى همت مىگمارند.گرچه گاه به ندرت یکى از آثار منتشره ایرانى حسرتبار مرا مىربود و چون شهاب ثاقبى بارقهاى از کور سوى امید در دل من نهاد.
بارى، در این گلگشت کتابى دیدم از سلیمان شواشى، با نام«واصل بن عطاء و آراء کلامى او» * که«الدار العربیة للکتاب»متشر لیبیایى در 1993، آن را منتشر ساخته بود.کتاب در قطع وزیرى، جلد گالینگور و با 366 صفحه از نظر حروفچینى، صفحهآرایى و ترتیب هوامش و حواشى و اعلام و مصادر، زینتى درخور داشت.اهداء، مقدمهاى در 15 صفحه، ابواب چهارگانه(و هر کدام مشتمل بر فصول)، فهارس(فهرست آیات قرآنى، فهرست احادیث نبوى، فهرست اعلام، فهرست فرق، مصادر و مراجع و فهرست موضوعات)، سیر ترکیب این اثر را در هیئت نشر مىنمایاند.
کتاب که در ناصیه مقدمه خویش تکلیف (*)واصل بن عطاء و آراؤه الکلامیه.سلیمان الشواشى، الدار العربیه للکتاب، 1993، لیبى. استادى به دانشجویى را جهت پر کردن یکى از کمبودهاى مباحث تاریخى کلامى فرقه معتزله، نوشته دارد؛چنان است که گویى رسالهاى دانشگاهى البته نقاد و موشکاف، نشر یافته است. مؤلف در مقدمه مىنویسد:
«...استاد من دکتر على الشابى مرا امر به نگارش این کتاب کرد تا بخشى از کمبود مباحث فرقه معتزله و واصل بن عطاء قطب اول مذهب اعتزال و بنیانگذار یکى از حوزههاى فکرى تاریخ تمدن اسلامى و علم کلام را جبران سازم.واصل در عصرى مىزیست که وحدت سیاسى و فکرى مسلمین به دلیل اختلاف در مسأله خلافت، دچار بحران بود و مسلمین با تقسیم گروهها و احزاب، هر یک به افراط مسیرى پیش گرفته بودند».
وى سپس با بیان موقعیت خوارج و مرجئه در باب شیعه مىنویسد:
«اما شیعه با ورود در شرایط سیاسى خود را محل نزاع تمامى جریانها ساخت و به همین جهت آراء شیعه مشکل گشت و عقایدشان مضطرب و پریشان، فرقهگرایى در آن رواج یافت و بسیارى از ایشان از مسیر درست اسلام و اعتقادات ناب اسلامى منحرف گشتند تا جایى که برخى از این فرق چون سبئیة، بیانیة و مغیریه، چنان خطرى براى اسلام شدند که از خطر یهود و اصحاب مانى و مزدک کمتر نبود».
و این در حالى است که دولت اسلامى از شرق تا ترکستان و از غرب تا اقیانوس اطلس گسترده است و بر خوان اسلام، مردمان و فرهنگهاى بسیارى مهمان و آراء و جریانات مختلف و مخالفى در حال انتشار و اشاعهاند.
واصل مولود عصر تسامح و تساهل اسلامى و شرح صدر فرهنگى آن است و در برابر این فرق متنوع و نیز سلفىها و تابعین که با توسل به کتاب و سنت، علم را جز سه رکن آیه محکم، حدیث مسند و نمىدانم(لا ادرى)نمىدانستند، بر آن شد تا با توسل به عقل در کنار کتاب و سنت و اجماع، با ابزار ایشان به مصاف فکریشان رود. نتیجه این اخگر مقدّس که واصل در انداخت، مقابله قلمى و کلامى و پاسخ به شبهات فرق و مذاهبى بود که پایه مکتبى مبتنى بر عقل را در حوزه تفکر اسلامى مىنهاد.و نیز پرورش شخصیتهاى جسورى که با جرأت عملى و نقد عقلى خویش همچون علاّف، نظّام جاحظ، بر کمال این حوزه بحث مىافزودند.
مؤلف با بیان اینکه چیزى از آثار اصلى واصل در دست نیست، سعى کرده است تا با دسترسى به همه آثار و مصنفات مربوط به معتزله و واصل، این مشکل را تا حد امکان رفع کند و کتاب را به چهار باب یا بخش تقسیم کرده است:
باب اول:در این باب با اشاره به اینکه بررسى دقایق زندگى هر اندیشمند مىتواند برخى زوایاى تاریک اندیشه وى را روشن سازد، به زندگى و شرایط و خصوصیات زیستى معاصر واصل پردخته شده است.فصول این باب عبارتند از:
فصل اول:اسم، نسب، کنیه، لقب، ولادت، نشو و نما و اساتید و اصل.
فصل دوم:صفات جسمى و خلقى و اصل، خصال عقلى و عملى و اصل.آشنایى وى با آراء فرق گوناگون و قدرت استدلال وى در مناظره.
فصل سوم:روابط و علائق وى با برخى معاصرین خود، همچون:عمرو بن عبید، بشار بن برد، ضرار بن عمرو، قتادة بن دعامة السدوسى. گرچه با برخى از ایشان نیز در نحوه تفکر اختلافاتى داشته است و نیز با تأثیر جریاناتى که منشأ برخى آراء و اصل همچون:المنزلة بین المنزلتین، توحید، عدل، نسخ و...شدهاند.
فصل چهارم:وفات واصل، تألیفات و شاگردان وى. باب دومّ:این باب که خاص آراء کلامى واصل است، در پنج فصل خلاصه شده است:
فصل اول:تأسیس مذهب اعتزال توسط واصل، وجه تسمیه معتزله، آراء جدید و قدیم در باب منشأ معتزله و نقد آنها، آیا مسئله المنزلة بین المنزلتین علت اساسى پیدایش معتزله است یا در ادامه تحرکات سیاسى ان؟، آیا چنانکه برخى گروهها معتقدند سند پیدایش این مذهب مستند به رسول خدا است؟
فصل دوم:اصول معتزله، تعداد، ترتیب و تطور آن بعد از واصل و میزان عمل معتزله به این اصول بعد از وى.
فصل سوم:شرح و تحلیل اصول معتزله (واصل)توحید-عدل-وعد و وعید المنزلة بین المنزلتین-امر به معروف و نهى از منکر.
فصل چهارم:مواضع واصل در قبال برخى مسایل کلامى چون نبوت، عذاب قبر و عذاب اطفال مشرکین.
فصل پنجم:تلاشهاى واصل براى انتشار و اشاعه مذهب اعتزال.
باب سوّم:مباحثى چون آراء واصل در برخى مسایل دینى چون محکم و متشابه و نسخ در این باب آمده است.
فصل اول:تفسیر
فصل دوم:حدیث
فصل سوم:فقه
فصل چهارم:اصول فقه
باب چهارم:این باب به فلسفه سیاسى واصل پرداخته است.
فصل اول:رأى واصل در باب امامت.
فصل دوم:نظر وى در باب طرفین نزاع بر سر خلافت.
فصل سوم:موضع واصل نسبت به حکومت اموى و خاندان بنىامیه.
فصل چهارم:نزدیکى و ارتباط واصل با شیعه.
این اثر با خاتمه، ملحقات و خطبهها و مواعظ و گفتار واصل و فهرستهاى پیشگفته پایان مىپذیرد.مؤلف در خاتمه، نتایج استنباطى خود را از این تحقیق چنین بیان مىکند:
1-شخصیت واصل بن عطاء و رفتار و خلقیات او نمونه شخصیت اعتزالى در مراحل مختلف تاریخ معتزله است؛شخصیتى که عبادت خالص، آزاداندیشى، دینباورى، امر به معروف و نهى از منکر را هدف حیات و غایت وجودى خویش مىدانست.
2-شخصیت واصل مرهون تصادف نیست، بلکه نتیجه اعتقاد به اصول معتزله چون عدل، وعد و وعید و المنزلة بین المنزلتین است.این عقاید که در واقع، بازتاب برخى افعال فرق اسلامى است، به معناى التزام مطلق فکرى و رفتارى اهل اعتزال به اعتقاد و شریعت اسلامى است.
3-جنبش فکرى واصل بن عطاء که با تمسک به نص و استناد به عقل ظاهرى طبیعى صورت گرفت تأثیر خود را در شرایط سیاسى، اجتماعى و فکرى حیات معاصر امت اسلامى گذارد و در حقیقت برجستهسازى عنصر عقل در دین توسط واصل، پاسخ مثبتى به روح زبان خویش بود که میان گرایش عقلانى به سوى دین و گرایش دینى به سوى عقل تمیز مىداد.
4-ابتکار واصل در طرح عقلانیت دینى، غریب از اسلام و مخالف قرآن نبود بلکه عین قرآن بود که خود ستایشگر عقل است و انسان را به تجربه مىخواند، امر به دقت در عالم و تأمل در اخبار گذشتگان مىکند و همه اینها را منابع شناخت انسانى مىداند.به اضافه اینکه واصل به عقل به صورتى واقعگرایانه و مأخوذ از عقاید ایمانى نگریست که مىتوان صحت شرعى همان عقاید ایمانى را به استدلال عقلى رساند.بدین دلیل، واصل مخالف عقلگرایى فلاسفهاى بود که اندیشهورزى مجرد و تأمل در وجود مطلق را صرفا پیشه خود ساختهاند.
5-تصور کامل و شامل واصل از عقاید اسلامى و دستیابى به حقیقت دین، به او اجازه مىداد تا هیأتى کارآتر از دین براى رویارویى با موج عرفان و حکمت مجوسى و ثنویت عصر خویش، ارائه کند.
6-اهل سنت، جانب انصاف را نسبت به واصل بن عطاء نگاه نداشته، آراء او را وارونه نشان دادهاند، آثار وى را تخریب کرده، وى را به اتهام کفر و الحاد و زندقه راندند.به همین دلیل، جانب احتیاط را در قبال آراء ناشى از مصادر اهل سنت. پیش گرفتیم.
7-آراء و اندیشههاى واصل، آئینه تمام نماى منازعات فکرى ملل و نحل اسلامى آن عصر است که تاریخ حیات اسلامى در خویش دارد.و نیز مسایل و مشکلاتى که امت اسلامى در سیر کمالى خویش با آن روبرو بوده است.بنابراین، حقایق تاریخ اسلامى نه تنها در کتب تاریخ که در مقالات متکلمین و منازعات آنها نیز همچنان پوشیده مانده است.
این اثر از مصادر و منابع مختلف تمتّع کافى یافته است.مؤلف به استناد قولى از ابو هلال عسکرى از جاحظ-که گفته است قبل از کتب واصل بن عطاء، در اسلام کتابى ندیدم که حاوى اصناف ملاحده و طبقات خوارج و غلاة شیعه و مشابهین ایشان باشد و آنچه امروز در دست دانشمندان علم کلام است، همه مأخوذ از واصل است-اشاره مىکند که کتب واصل نیز دستخوش آتشسوزى و نابودى شده است و او ناچار بوده است از مراجع و مصادر دیگرى که مىتوان آثار و آراء واصل را در آنها جست، بهره گیرد.او با تذکر این نکته که نمىتوان آراء تفصیلى واصل را حتى در کتابهاى قاضى عبد الجبار که از مصادر کتب اعتزالى است، یافت و یا به کتب اهل سنت که به روایت او مشحون از تعصب خشک و دشمن کیشى نسبت به مذهب اعتزال است، استناد کرد؛منابع تحلیلى خود را ترکیبى از منابع اعتزالى، شیعى و اشعرى مىداند که مىتوان به حقیقت منزه از شک و طعن در آن رسید.چون مؤلف در استناد به این منابع، شک و استدلال و مقارنه و مقایسه را چراغ راه خود ساخته است، در بسیارى از مصادر با خلط آراء و معارضه روایات روبرو بوده است.
از مصادر اعتزالى مؤلف مىتوان به منابع زیرین اشاره کرد که به ترتیب اهمیت و موضوع مورد استناد قرار گرفته است:
1-«البیان و التبیین»از جاحظ(متوفاى 255 هجرى/868 میلادى)تحقیق عبد السلام هارون.
2-«رسائل الجاحظ»تحقیق حسن سندوبى.
3-«الانتصار و الرد على ابن الراوندى الملحد»از ابو حسین خیاط(متوفاى 290 هجرى/902 میلادى)تحقیق نصرى نادر(ترجمه فرانسه)و مقدمه استاد نیبرج(نثر 1925).
4-«باب ذکر المعتزلة»از ابى قاسم بلخى (متوفاى 319 هجرى/931 میلادى).
5-«فضل الاعتزال و طبقات المعتزله»از قاضى عبد الجبار(متوفاى 415 هجرى/1025 میلادى) تحقیق از فؤاد سیّد.
6-«الاوائل»از ابو هلال عسکرى(متوفاى 395 ه/1004 م)که هنوز نسخه خطى آن در دست است و در کتابخانه ملى فرانسه به شماره 5986 موجود است.
7-«شرح الاصول الخمسة»از قاضى عبد الجبار تحقیق از عبد الکریم عثمان.
8-«المعتمد»از ابو حسین بصرى(متوفاى 436 ه/1044 م)تحقیق از محمد حمید اللّه و همکاران.
9-«فرق الشیعة»از نوبختى(متوفاى 327 ه/ 938 م)تحقیق ابراهیم الزین.
10-«غرر الفوائد و درر القلائد»معروف به «امالى»از شریف مرتضى(متوفاى 436 ه/1044 م) تحقیق از محمد ابو الفضل ابراهیم.
11-«شرح نهج البلاغة»از ابن ابى الحدید (متوفاى 655 ه/1257 م)تحقیق نور الدین شرف الدین و همکاران.
12-«الحور العین»از نشوان حمیرى(متوفاى 573 ه/1177 م)تحقیق کمال مصطفى.
اهم منابع شیعى مورد استناد مؤلف که به اعتدال شهرت دارند، عبارت است از:
1-«مروج الذهب»مسعودى(متوفاى 385 ه/ 957 م)تحقیق شارل بلا.
2-«الفهرست»ابن ندیم(متوفاى 385 ه/ 995 م).
مهمترین منابع اهل سنت مورد استناد مؤلف به قرار زیر است:
1-«التنبیه و الرّد على اهل الاهواء والبدع»از ملطى(متوفاى 377 ه/987 م)با تعلیقه شیخ زاهد کوثرى.
2-«الفرق بین الفرق»از عبد القاهر بغدادى (متوفاى 429 ه/1037 م)تحقیق از محمّد محیى الدین عبد الحمید.
4-«الملل و النّحل»شهرستانى(متوفاى 546 ه 1153 م)تحقیق سید گیلانى.
اهم منابع جدید نیز عبارتند از:
1-«تاریخ الفرق الاسلامیة و نشأة علم الکلام عند المسلمین»از على مصطفى غرابى چاپ دوم- مصر-ناشر محمد على صبیح-1958.
2-«نشأة الفکر الفلسفى فى الاسلام»از على سامى انتشار/چاپ سوم/دار المعارف مصر/1965.
3-«واصل بن عطاء»از ابو الفاء غنیمى تفتازانى/ مباحث فلسفى زیر نظر عثمان امین و اهداء به استاد ابراهیم مدکور/قاهره/1974.