مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
کسب وکارهای کوچک و متوسط
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثرگذاری فرایندهای مدیریت دانش بر کارآفرینی سازمانی است، تا از این رهیافت جایگاه کارآفرینی در طراحی الگوی مدیریت دانش برای سازمان-هایی که قصد ورود به این حوزه را دارند، مشخص شود. برای این پژوهش، از پرسش نامهی طیف لیکرت استفاده شد، که پس از نمونه گیری تصادفی، تعداد 213 عنوان کسب وکار کوچک و متوسط شهرکهای صنعتی شرق مازندران بررسی شد. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS16 و LISREL8.5 انجام شده است. پایایی سازه با ضریب آلفای کرونباخ برابر 0.939 و روایی آن به وسیله تحلیل عاملی تاییدی مورد تایید قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان میدهد که تسهیم دانش به صورت مستقیم (0.46) و غیرمستقیم (0.38) و بهکارگیری دانش به صورت مستقیم (0.59) بر روی فرایند کارآفرینی سازمانی اثرگذاری معناداری دارند. اما اثرگذاری مستقیم گردآوری دانش تأیید نشد. از سوی دیگر، اثرگذاری غبرمستقیم گردآوری دانش بر کارآفرینی سازمانی با تسهیم (0.15) و بهکارگیری دانش (0.12) تایید شد
XML عوامل بازدارنده وپیش برنده رشد کسب وکارهای کوچک و متوسط: مطالعه موردی صنعت رنگ و پوششهای خودرویی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه به بررسی وضعیت موجود عوامل تأثیرگذار (بازدارنده و پیش برنده) در رشد کسب وکارهای صنعت رنگ خودرو می پردازد. جامعه آماری این تحقیق شامل مدیران شرکتهای فعال در زمینه رنگ و پوشش خودروست. یافته های تحقیق نشان می دهد، در داخل سازمان وضعیت موجود نیروی انسانی، مالی و سازمانی در زمره عوامل پیش برنده فرآیند رشد قرار می گیرند. در بیرون سازمان هم ضعف در فناوری، مشکلات سیاسی و اقتصادی، کاستیهای قوانین و مقررات و محدودیتهای بازار به عنوان مانع عمل نموده و فرآیند رشد را کند می نمایند. در حالی که وضعیت موجود زنجیره تأمین در خارج سازمان به عنوان عامل پیش برنده ضعیف در رشد معرفی شده است.
عوامل مؤثر بر فرایند تولید و انتقال دانش در کسب وکارهای کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت دانش در محیط رقابتی پر تلاطم امروزی نه یک نیاز، بلکه یک ضرورت است. هدف پژوهش حاضر، ارایه ی چارچوبی برای بررسی عوامل مؤثر بر فرایند تولید و انتقال دانش در کسب وکار های کوچک و متوسط استان اصفهان می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت جزو پژوهش های توصیفی پیمایشی و مطالعه ی موردی است. نمونه ی پژوهش شامل 111 کسب وکار کوچک و متوسط فعال استان اصفهان است. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسش نامه ی استاندارد و با درنظرگرفتن روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای جمع آوری شده است. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری صورت پذیرفت و نتایج پژوهش با تأکید بر قابلیت های مدیریت دانش نشان داد که تولید دانش و میزان ضمنی بودن آن بر انتقال دانش با ضریب تأثیر در کسب وکار های مورد مطالعه مؤثر است.
تأثیر سرمایه فکری در ظرفیت نوآوری و مزیت رقابتی کسب وکارهای کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه از سرمایه فکری به منظور خلق و افزایش ارزش کسب وکارها استفاده می شود و موفقیت یک سازمان به توانایی آن در مدیریت این منابع کمیاب، بستگی دارد و مهم تر از آن، دستیابی به این منابع می تواند به مزیت رقابتی در حوزه کسب وکار منجر شود؛ از این رو در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر سرمایه فکری بر مزیت رقابتی از طریق ظرفیت نوآوری پرداخته می شود. این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه مدیران واحدهای صنایع غذایی شهرک های صنعتی شهر کرمان هستند که در مجموع 97 نفر از مدیران به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری شد و برای تجزیه و تحلیل آن ها، روش مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی به کار رفت. بررسی نتایج این پژوهش نشان می دهد که استفاده از سرمایه فکری با ارتقای ظرفیت نوآوری کسب وکارها به ایجاد مزیت رقابتی در کسب وکارهای کوچک و متوسط منجر می شود.
تأثیر گرایش استراتژیک بر رشد کسب وکارهای کوچک و متوسط با میانجیگری عملکرد برند و بازار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۳
45 - 74
حوزه های تخصصی:
در عصر کنونی، سمت وسوی استراتژیک شرکت ها، عملکرد آن ها را در کسب بهترین نتایج تضمین می کند. در حقیقت، این جهت گیری موجب ساخت اصول اساسی در فعالیت های عملیاتی شرکت می شود که با ایجاد رفتارهای مناسب موجب عملکرد بهتر در آینده می شود. به عبارت دیگر، این جهت گیری موجب عملکرد بهتر شرکت در عملیات و در جایگاه آن در بازار می شود. در این پژوهش، به بررسی تأثیر گرایش استراتژیک بر رشد کسب وکارهای کوچک و متوسط با توجه به نقش میانجی عملکرد برند و عملکرد بازار پرداخته شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل شرکت های کوچک و متوسط فعال در پارک علم و فناوری دانشگاه تهران است که تعداد 80 شرکت دانش بنیان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. برای بررسی مدل پژوهش از آزمون معادلات ساختاری استفاده شده است؛ که بر اساس آن این نتیجه به دست آمد که جهت گیری استراتژیک کسب وکارها تأثیر معناداری بر عملکرد برند و رشد آن ها دارد. هم چنین گرایش به کارآفرینی، نوآوری و بازار بر عملکرد برند شرکت ها تأثیر معناداری داشته و نیز گرایش به بازار ضمن اثرگذاری بر عملکرد بازاری شرکت ها به همراه گرایش به نوآوری موجب رشد کسب وکارها می شوند؛ و درنهایت، عملکرد برند و عملکرد بازار می تواند موجب رشد کسب وکارها شود.
طراحی مدل معادلات ساختاری شراکت استراتژیک در کسب وکارهای کوچک و متوسط؛ مطالعه موردی: صنعت نرم افزار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین مدل شراکت استراتژیک کسب وکارهای کوچک و متوسط در صنعت نرم افزار انجام شد. روش پژوهش از نوع آمیخته اکتشافی (کیفی و کمی) است. در بخش کیفی بعد از تحلیل مبانی نظری و تدوین مدل مفهومی اولیه برای تأیید نظری مدل، از نظرخواهی ۲۰ نفر از خبرگان به روش دلفی استفاده شد. در بخش تحلیل میدانی نیز داده ها از ۳۵۰ شرکت به صورت نمونه گیری تصادفی جمع آوری شد. برای جمع آوری داده ها از شیوه بررسی مبانی نظری، نظرخواهی خبرگان به روش دلفی و پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. روایی و پایایی بخش دلفی و همچنین پرسش نامه محقق ساخته محاسبه شد و مورد تأیید قرار گرفت. تحلیل داده های کیفی در پنل دلفی به صورت کدگذاری و داده های کمی به روش تجزیه و تحلیل آماری و همچنین داده های حاصل از بررسی میدانی نیز با استفاده از تحلیل عاملی مرتبه دوم و مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. در این تحقیق از نرم افزار لیزرل برای محاسبه و مدل سازی استفاده شده است. نتایج تحلیل دلفی پس از سه مرحله نظرخواهی از خبرگان، منجر به تأیید نظری مدل شراکت استراتژیک با ۳۵ مؤلفه در قالب پنج بُعد شد. در ادامه، نتایج مدل سازی معادلات ساختاری بر اساس داده های میدانی نشان داد که در مدل برازش یافته، شراکت استراتژیکِ پیش رانه های شراکت، تأثیر مثبت بر انتخاب شرکا داشته و انتخاب شرکا تأثیر مثبت بر طراحی و اجرای شراکت دارد؛ همچنین چالش های شراکت به عنوان متغیر میانجی دارای تأثیر منفی بر طراحی و اجرای مشارکت بوده و در نهایت اجرا و طراحی شراکت نیز تأثیر مثبتی بر نتایج و پیامدهای شراکت دارد.
شناسایی پیشران های مؤثر بر کارآفرینی دیجیتال در کسب وکارهای کوچک و متوسط با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر باهدف شناسایی پیشران های مؤثر بر کارآفرینی دیجیتال در کسب وکارهای کوچک و متوسط با رویکرد فراترکیب انجام شده است. فراترکیب، مستلزم این است که پژوهش گر یک بازنگری دقیق و عمیق انجام داده و یافته های پژوهش های کیفی مرتبط را ترکیب کند. در این مطالعه با استفاده از روش فراترکیب،140 مقاله در حوزه کارآفرینی دیجیتال، ارزیابی شده و با تحلیل محتوا، ابعاد و کدهای مربوط، استخراج انجام شد و میزان اهمیت و اولویت هر یک به کمک روش کمی آنتروپی شانون تعیین شدند. نتایج یافته ها نشان می دهند که کدهای فرهنگ سازمانی، مشتری مداری و عوامل اجتماعی دارای بیشترین ضریب اهمیت می باشند. درنهایت، پس از طی گام های پژوهش، مدل استنتاج شده از یافته های کیفی ارائه گردید. مشخص شد که این مدل از 3 بعد (درون سازمانی، برون سازمانی و زیرساخت ها)، 6 مفهوم (قابلیت های سازمانی، خط مشی سازمانی، مشوق های حمایتی، توانمندی های محیطی، زیرساخت های فناوری اطلاعات و زیرساخت های محیطی) و هم چنین 30 کد تشکیل شده است. نتیجه حاصل از آنتروپی شانون نشان داد که کدهای فرهنگ سازمانی، مشتری مداری و عوامل اجتماعی به ترتیب رتبه های اول تا سوم را به عنوان پیشران های مؤثر بر کارآفرینی دیجیتال در کسب وکارهای کوچک و متوسط کسب نموده اند.
فرهنگ کارفرمایان و رقابتپذیری کسب وکارهای کوچک متوسط ایرانی؛ مورد مطالعه، صنعت نساجی(مقاله علمی وزارت علوم)
این یک امر پذیرفته شده است که توسعه محصول فرهنگ است و نمی توان جامعه ای را تصور نمود که توسعه یافته باشد اما فرهنگِ آن بسترساز و پشتیبان توسعه نباشد. فرهنگ با شکل دادن قالب رفتاری سازمان و مشخص نمودن هنجارها، نقش مهم و مؤثری بر رقابت پذیری و بهره وری شرکت ها دارد. از سوی دیگر، میزان توسعه یافتگی هر کشور یا منطقه به رقابت پذیری و بهره وری شرکت های آن، به ویژه کسب وکارهای کوچک و متوسط، بستگی دارد. هدف از این مقاله، بررسی علل سهم اندک کسب وکارهای کوچک و متوسط ایرانی از بازار و قدرت رقابت و بهره وری پایین آنها از منظر عوامل فرهنگی است. بدین منظور، از «روش کلینیکیِ» ادگار شاین و نظریهٔ سریع القلم برای بررسی رابطهٔ میان بهره وری شرکت های کوچک و متوسط فعال در صنعت نساجی استان یزد و فرهنگ کارفرمایان آنها استفاده شد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون تأیید کرد که بین بهره وری این کسب وکارها و فرهنگ کارکنان آنها از نظر آماری رابطه مستقیم وجود ندارد؛ اما مصاحبه با کارفرمایان این شرکت ها این ایده را تأیید نمود که برخی سیاستگذاری های دولت باعث ایجاد تعارض میان باورها و مفروضات بنیادین آنها و اصول ثابت توسعه شده است.
بررسی اثر کارگاه های صنعتی کوچک و متوسط بر رشد ارزش افزوده بخش صنعت در اقتصاد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مالی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۹)
221 - 252
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است تا ضمن تبیین اهمیت کسب وکارهای کوچک و متوسط در اقتصاد و برشمردن چالش های اصلی فعالیت آنها از جمله«چالش مالی»، به تحلیل اثر کارگاه های صنعتی کوچک و متوسط بر رشد ارزش افزوده بخش صنعت در اقتصاد ایران طی دوره 93-1384 و در قالب 22 کدآی سیک دو رقمی پرداخته شود.اهم یافته هایاین پژوهش دلالت بر آن دارد کهرشد ارزش افزوده کارگاه های صنعتی کوچک و متوسط دارای اثری مثبت و معنادار بر رشد ارزش افزوده کارگاه های صنعتی دارای ده نفر کارکن و بیشتر طی دوره مورد بررسی است؛رشد نوآوری در صنایع کوچک و متوسط قادر است اثری مثبت و معنادار بر رشد ارزش افزوده در بخش صنایع کوچک و متوسط داشته باشد، و افزایش باز بودن اقتصاد ایران علیرغم تأثیر مثبت و معنادار بر رشد ارزش افزوده کارگاه های صنعتی دارای ده نفر کارکن و بیشتر، دارای تأثیری منفی بر رشد ارزش افزوده صنایع کوچک و متوسط است.همچنین پیشنهاد می شوددر راستای شکوفایی و تسهیل فعالیت هایاقتصادی صنایع کوچک و متوسط، «ترویج شیوه های تأمین مالی غیربانکی»، «ارائه خدمات مشاوره صنعتی به ویژه مشاوره های تأمین مالی»، «حمایت اثربخش از طرح های نوآورانه» و«حمایت از توسعه صادرات صنعتی»مدنظر قرار گیرند.
بررسی تأثیر بازاریابی کارآفرینانه بر قابلیت های بازاریابی و عملکرد بازار کسب وکارهای کوچک و متوسط حوزه گردشگری شهر تهران (نقش تعدیل گری شدت رقابت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
159 - 171
حوزه های تخصصی:
اهمیت گردشگری و لزوم بررسی موضوعات مختلف آن بر کسی پوشیده نیست. در این میان کسب وکارهای کوچک و متوسط که به عنوان مهم ترین تسهیل کننده صنعت گردشگری شناخته شده اند، نیازمند توجه ویژه می باشند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر بازاریابی کارآفرینانه بر قابلیت های بازاریابی و عملکرد بازار کسب وکارهای کوچک و متوسط حوزه گردشگری، با نقش تعدیل گری شدت رقابت هست. پژوهش حاضر بر مبنای هدف کاربردی و ازنظر طرح پژوهش، کمی، از روش توصیفی- تحلیلی می باشد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده و جامعه آماری پژوهش، مدیران کسب وکارهای کوچک و متوسط حوز ه گردشگری شهر تهران هست که حجم آن 1600 می باشد. با استفاده از جدول مورگان تعداد 310 نمونه انتخاب شد. برای آزمون فرضیه ها از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده و تجزیه وتحلیل ها از طریق نرم افزارهای SPSS وWarp PLS انجام شده است. نتایج نشان داد که بازاریابی کارآفرینانه بر قابلیت های بازاریابی کسب وکارهای ذکرشده تأثیر معنادار و مثبت دارد. همچنین تأثیر بازاریابی کارآفرینانه بر عملکرد بازارشان معنادار و مثبت بوده است، قابلیت های بازاریابی نیز بر عملکرد بازار این کسب وکارها تأثیر معنادار و مثبت دارد. بااین حال، شدت رقابت در رابطه بازاریابی کارآفرینانه و قابلیت های بازاریابی و در رابطه بین قابلیت های بازاریابی و عملکرد بازار نقش تعدیل گری ندارد و این دو فرضیه رد شده اند. درنهایت با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد هایی ارائه شده است.
الگوی ساختاری تفسیری پیشران های بهره وری پایدار مبتنی بر دانش و آگاهی محیط زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش طراحی الگوی پیشران های بهره وری پایدار مبتنی بر دانش و آگاهی محیط زیستی در کسب وکارهای کوچک و متوسط با استفاده از رویکرد مدل یابی ساختاری تفسیری است. رویکرد پژوهش، آمیخته و مبتنی بر طرح اکتشافی و شامل دو بخش کیفی و کمی بود. مشارکت کنندگان شامل 15 نفر از خبرگان دانشگاهی و مدیران کسب وکارهای کوچک و متوسط استان کرمان به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. بخش کیفی، با هدف شناسایی عوامل مرتبط با بهره وری پایدار از طریق بررسی مبانی نظری و انجام کدگذاری مصاحبه با اعضای پانل انجام شد و بخش کمی نیز از طریق تشکیل ماتریس خودتعاملی ساختاری به مدل سازی ساختاری-تفسیری پرداخت. پس از تحلیل داده ها و ترسیم مدل، درمجموع 16 متغیر در قالب نه سطح به عنوان پیشران های بهره وری پایدار در کسب وکارهای کوچک و متوسط شناسایی شدند. در این میان، دو عامل مدیریت سبز و نوآوری سبز واجد بیشترین میزان نفوذ و هدایت تعیین شدند که باید به عنوان سنگ زیربنای بهره وری پایدار در کسب وکارهای کوچک و متوسط مدنظر مدیران قرار گیرند.
نقش ذهن آگاهی سازمانی در مدیریت بحران کرونا: مطالعه موردی کسب و کارهای گردشگری سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۹
111 - 136
حوزه های تخصصی:
بحران کووید-19 چالش های بی شماری را برای کسب وکارهای کوچک و متوسط گردشگری سلامت ایجاد نموده است و بقای بسیاری از آنها را مورد تهدید قرار داده است. ذهن آگاهی سازمانی مفهومی است که به سازمان ها کمک می کند تاحدامکان از وقوع بحران و اتفاقات غیرمنتظره پیشگیری کرده و در صورت وقوع این رخدادها، به سرعتت آنها را مهار نموده و آسیب های احتمالی را به حداقل برسانند. این پژوهش با درنظرگرفتن اهمیت مدیریت بحران برای کسب وکارهای گردشگری سلامت و باهدف بررسی چگونگی مدیریت بحران کرونا در کسب وکارهایی با ذهن آگاهی بالا صورت گرفته است. پژوهش پیش رو، با رویکرد اکتشافی به روش کیفی و به صورت مطالعه موردی چندگانه در صنعت گردشگری سلامت انجام شده است. سازمان های موردمطالعه پیش از دعوت به مصاحبه از نظر سطح ذهن آگاهی سازمانی مورد سنجش قرار گرفتند. برای پاسخ به سؤال تحقیق، 11 مصاحبه نیمه ساختاریافته با مدیران ارشد این کسب وکارها انجام و نتایج با روش تحلیل مضمون استخراج گردید. در نهایت پنج مقوله اصلی شامل «حفظ آمادگی و ظرفیت سازی در دوران پیشابحران»، «ایجاد فرهنگ سازمانی یادگیرنده»، «مدیریت تغییر و رهبری انگیزه بخش»، «اولویت قائل شدن برای نوآوری» و «حفظ چابکی» شناسایی شدند.
تأثیر همه گیری بیماری کرونا بر کارایی (واسطه ای و تولیدی) با میانجیگری قابلیت های بازاریابی و جهت گیری راهبردی (مورد مطالعه: کسب و کارهای کوچک و متوسط استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۶
99 - 125
حوزه های تخصصی:
امروزه با همه گیری بیماری کرونا مشکلاتی برای کسب و کارها، بویژه کسب و کارهای کوچک و متوسط ایجاد شده است؛ از سوی دیگر قابلیت های بازاریابی در تعیین ارزیابی ناهمگن از کیفیت محصول برای مشتریان ضروری تلقی شده است که این امر به جهت گیری راهبردی کسب وکارهای کوچک و متوسط در شرایط بحرانی همه گیری بیماری کرونا کمک می کند. هدف پژوهش حاضر، تبیین تأثیر همه گیری بیماری کرونا بر کارایی با میانجیگری قابلیت های بازاریابی و جهت گیری راهبردی می باشد. جهت گیری پژوهش، کاربردی و ازنظر هدف، توصیفی است. جامعه آماری پژوهش شامل 2200 نفر از مدیران و کارکنان ارشد کسب و کارهای کوچک و متوسط استان تهران می باشد که از نمونه 335 نفری با روش نمونه گیری طبقه ای استفاده شده است. برای جمع آوری داده ها از روش پیمایشی و جهت تحلیل داده ها از روش پی ال اس استفاده شده است. براساس یافته های پژوهش اثر همه گیری بیماری کرونا بر کارایی، قابلیت های بازاریابی و جهت گیری راهبردی و نقش جهت گیری راهبردی بر کارایی تأیید شد و نیز نقش غیرمستقیم متغیرهای میانجی قابلیت های بازاریابی و جهت گیری راهبردی در رابطه بین همه گیری بیماری کرونا و کارایی تائید شد؛ اما تأثیر قابلیت های بازاریابی بر کارایی رد شد. این پژوهش به مدیران ارشد و عالی کسب وکارهای کوچک و متوسط توصیه می نماید که برای کاهش تهدیدها و افزایش امکان بقا و بهره گیری از فرصت های آتی در دوره پساکرونا به جهت گیری راهبردی و قابلیت های بازاریابی توجه مضاعفی داشته باشند.
طراحی مدل کنترل بحران کرونا ویروس در کسب وکارهای کوچک و متوسط در واحدهای صنعتی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، طراحی مدل کنترل بحران کرونا ویروس در کسب وکارهای کوچک و متوسط در واحدهای صنعتی استان کرمانشاه می باشد. در این پژوهش از رویکرد آمیخته و با استفاده از روش کیفی گراندد تئوری کلاسیک و تعیین ضریب اهمیت آنتروپی شانون بهره گرفته شد. جامعه مورد مطالعه شامل مدیران کسب وکارهای کوچک ومتوسط در واحدهای صنعتی استان کرمانشاه، اعضای هیئت علمی گروه-های اقتصاد و کارآفرینی، مدیران و مسئولین مربوطه در زمینه تصمیم گیری در حوزه کسب وکارهای کوچک و متوسط در استان می باشدکه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی و نظری و با انجام 15 مصاحبه، اشباع نظری حاصل گردید. تجزیه وتحلیل داده های کیفی با استفاده از روش گراندد تئوری کلاسیک (گلیزر) طی فرآیندی منظم و در عین حال مقایسه مداوم داده ها در هفت مرحله کدگذاری باز، انتخابی، یادداشت برداری، مرتب سازی، کدگذاری نظری، مرور ادبیات و در مرحله نهایی تدوین و طراحی نظریه در نرم افزار Atlas-ti صورت گرفت و در بخش کمی برای تعیین اهمیت و اولویت شاخص ها از روش آنتروپی شانون در Excel استفاده شد. یافته ها نشان دادند، افزایش شفافیت اطلاعاتی مالی و بهبود امور کسب وکار از طریق ابزار دیجیتال، تأمین مالی نیروهای پشتیبانی از کسب و کارهای کوچک و متوسط با مقدار (0232/0)، عدم ساماندهی صحیح داوطلبین و پرستاران و همچنین تسهیل ورود کالاهای ضروری با مقدار (0201/0)، دارای بالاترین ضریب اهمیت هستند و شاخص های مجهزسازی سازمان ها برای جلوگیری از ورود بیماران کرونا ویروس، اشاعه فرهنگ قانون مداری در جامعه، رونق کسب وکار، کاهش فرار مالیاتی، دارای پایین ترین میزان ضریب اهمیت با مقدار (0036/0) از نظر پاسخ دهندگان می باشد
ارائه الگوی مناسب تأمین مالی جمعی و بوم مدل کسب و کار برای کسب و کارهای کوچک و متوسط (مورد مطالعه: سامانه میدون)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی اسلامی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
381 - 424
حوزه های تخصصی:
حمایت از راه اندازی و توسعه کسب وکارهای کوچک و متوسط در ایران براساس نقش مهم آن ها در اقتصاد کشور باهدف اشتغال زایی و توسعه اقتصاد درون زا و مردمی، جایگاه ویژه ای دارد که از مهم ترین این حمایت ها، تأمین مالی منابع موردنیاز کسب وکارهای یاد شده است. براساس بند اول سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی، لزوم تأمین شرایط و فعال سازی منابع مالی به منظور توسعه کارآفرینی و به حداکثر رساندن مشارکت آحاد جامعه در فعالیت های اقتصادی با تسهیل همکاری های جمعی ابلاغ گردیده و ازجمله راه های تحقق این امر، جمع آوری جریانات وجوه خرد مردمی در قالب تأمین مالی جمعی است. پژوهش حاضر به منظور طراحی الگوی عملیاتی جمع سپاری مالی کسب وکارهای کوچک و متوسط بامطالعه موردی کسب وکارهای مراجعه کننده به سامانه میدون انجام گرفته است. این پژوهش از منظر هدف کاربردی، از منظر ماهیت داده ها کیفی و از منظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی محسوب می شود. در این پژوهش ابتدا به روش اسنادی الگوی تأمین مالی جمعی و بوم مدل کسب وکار پلتفرم های موفق خارجی و داخلی موردبررسی قرار گرفت. سپس جهت انتخاب مدل مناسب تأمین مالی جمعی سامانه میدون، پرسشنامه ای طراحی و الگوهای تأمین مالی جمعی از منظر بازیگران اصلی پلتفرم یعنی سرمایه پذیران، سرمایه گذاران و صاحبان پلتفرم با استفاده از مدل تاپسیس اولویت بندی گردید. سپس با تشکیل گروه کانونی، نتایج رتبه بندی های یادشده بررسی و مدل نهایی پلتفرم تأمین مالی جمعی میدون مشخص و براساس آن، بوم مدل کسب وکار پلتفرم طراحی گردید.
تأثیر ظرفیت جذب و انعطاف پذیری راهبردی بر نوآوری مدل کسب وکارهای کوچک و متوسط در زمان همه گیری بیماری کروناویروس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
121 - 140
حوزه های تخصصی:
شیوع بیماری همه گیر کروناویروس تأثیر بارزی بر عملکرد کسب وکارهای کوچک و متوسط گذاشته است که در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها اهمیت ویژه ای دارند. لذا ضرورت دارد که مدیران کسب وکارها نسبت به ایجاد نوآوری در مدل کسب وکار خود در ایجاد ارزش به منظور بقا و رشد کسب وکار خود اقدام نمایند. هدف پژوهش بررسی تأثیر ظرفیت جذب و انعطاف پذیری راهبردی بر نوآوری مدل کسب وکارهای کوچک و متوسط در طول بیماری همه گیری کروناویروس است. پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از حیث روش، از نوع توصیفی همبستگی محسوب می شود. جامعه آماری شامل کسب وکارهای کوچک و متوسط شهر مشهد است. حجم نمونه پژوهش 297 شرکت است که پرسشنامه استاندارد به منظور پاسخگویی برای مدیران ارشد این شرکت ها ارسال گردید. تجزیه وتحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش به کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس و همچنین روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جرئی انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که ظرفیت جذب بالقوه به طور مستقیم بر ظرفیت جذب تحقق یافته و همچنین نوآوری مدل کسب وکار و انعطاف پذیری راهبردی تأثیر مثبت و معناداری دارد. امّا تأثیر انعطاف پذیری راهبردی بر نوآوری مدل کسب وکار مثبت و معنادار نیست. لیکن ظرفیت جذب یک پیش شرط برای نوآوری مدل کسب وکار و انعطاف پذیری راهبردی محسوب شده و تأثیر معنادار و مثبت بر هریک از این ها دارد. ظرفیت جذب بالقوه کسب وکارهای کوچک و متوسط به طور کلی ظرفیت دسترسی، درونی سازی و بهره برداری از دانش جدید، نوآوری مدل کسب وکار و همچنین انعطاف پذیری آن ها را افزایش می دهد.
ارائه الگویی برای تحلیل موانع تأمین مالی تولید در کسب و کارهای کوچک و متوسط(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف ارائه الگویی برای تحلیل موانع تأمین مالی تولید در کسب وکارهای کوچک و متوسط انجام شده است.روش : این پژوهش با رویکرد کیفی، گردآوری داده ها را از طریق روش فراترکیب سندلوسکی و بارسو انجام داده است. این روش با بررسی نظام مند 23 مقاله مرتبط با هدف پژوهش از بین 282 مقاله ابتدایی انجام شده است. مقاله های نهایی براساس معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شده اند. روایی پژوهش براساس معیارها، برگزاری جلسات با اعضای تیم پژوهش، استفاده از کارشناس و ممیزی کل فرایند برای اجماع نظری تأیید شده و پایایی آن نیز ازطریق برنامه مهارت های ارزیابی انتقادی مشخص شده است.یافته ها: بر اساس یافته ها، 57 شناسه در قالب 10 بُعد اصلی به عنوان موانع تأمین مالی تولید در کسب وکارهای کوچک و متوسط شناسایی شده است که عبارتند از: زیرساخت های مالی و دسترسی، محیط قانونی و پیامدهای سیاسی، نبود تقارن و شفافیت اطلاعات، الزامات وثیقه و تأمین مالی مبتنی بر دارایی، شرایط و ضوابط وام، ارزیابی اعتبار و درک ریسک، پویایی بازار و رقابت، پیشرفت های فناوری و دیجیتالی شدن، عوامل اجتماعی و اقتصادی و نابرابری های منطقه ای و فرآیند ها و نوآوری های تأمین مالی جایگزین.نوآوری: در این پژوهش از روش فراترکیب برای ادغام و تجزیه و تحلیل مبانی موانع تأمین مالی کسب وکارهای کوچک و متوسط استفاده و چارچوب ساختاریافته ای برای درک و توجه به این مسائل ارائه شده است. با ترکیب دیدگاه های متنوع و شواهد تجربی، این پژوهش به پیشبرد گفتمان های علمی و راهبردهای عملی برای حمایت از کسب وکارهای کوچک و متوسط در دسترسی به منابع مالی تولید و پیش برد توسعه اقتصادی کمک می کند.
طراحی چارچوب گونه شناسی حمایت های دولت از کسب وکارهای کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۴)
21 - 47
حوزه های تخصصی:
توسعه کسب و کارهای کوچک و متوسط یکی از دغدغه های سیاست گذاران و مجریان عرصه توسعه صنعتی در کشور است که راهبردهای گوناگونی به ویژه با استفاده از ظرفیت حمایت های دولتی برای این امر متصور است. پژوهش حاضر که با رویکردی کیفی-کمّی انجام شده است می کوشد با ارائه یک چارچوب به گونه شناسی حمایت های دولت از این کسب وکارها پرداخته و از این رهگذر به ارائه خردمایه های سیاستی و دانشی برای متخصصان بپردازد. دسته بندی کسب وکارها با مبناهایی نظیر چرخه عمر، فناوری، محصول و بازار از یک سو و ارزیابی راهبرد اتخاذی برای نوع حمایت با شاخص هایی نظیر میزان پاسخگویی، به صرفه بودن، ثبات و پایداری و میزان زمان لازم برای اثرگذاری یک سیاست از سوی دیگر، چارچوبی را ایجاد می کند که بر اساس می-توان انواع حمایت های دولتی از کسب وکارهای کوچک و متوسط را جایابی نمود. یافته های این پژوهش، الگو و نوع نگاه آن می تواند به عنوان مبنایی برای انتخاب و توسعه هدفمند حمایت ها محسوب گردد.
طراحی چارچوب برندسازی کارآفرینانه مؤثر بر قابلیت های پویا در کسب و کارهای کوچک و متوسط صنعت نشر کتاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
416 - 439
حوزه های تخصصی:
هدف: از آنجایی که برندسازی در کسب وکارهای کوچک و متوسط، حوزه تحقیقاتی کمابیش جدید و ناشناخته ای است و برندسازی در صنعت نشر کتاب نیز حوزه ای است که کمتر بررسی شده است، هدف این پژوهش، طراحی چارچوب برندسازی کارآفرینانه مؤثر بر قابلیت های پویا در کسب وکارهای کوچک و متوسط صنعت نشر کتاب است.
روش: رویکرد این پژوهش کیفی است و با استراتژی مطالعه موردی چندگانه، کسب وکارهای صنعت نشر کتاب بررسی شده است. داده ها از طریقِ مطالعه منابع مستند و مصاحبه های مبتنی بر رویداد با ۲۰ نفر، شامل مدیران و بنیان گذاران فعال در صنعت نشر کتاب در تهران، از طریق نمونه گیری هدفمند و به کمک نرم افزار اطلس تی نسخه۷ جمع آوری شده است.
یافته ها: بر اساس نتایج حاصل از مصاحبه ها و اسناد و مدارک، پنج گام ضروری به همراه دو مؤلفه داخلی و خارجی مؤثر بر برندسازی کارآفرینانه در کسب وکارهای کوچک و متوسط شناسایی شد. این گام ها به ترتیب عبارت اند از: «محرک های اولیه در ایده پردازی»، «مسیر خلق ایده برند»، «شکل گیری مفهوم برند»، «ارزیابی برند» و «بهره برداری و توسعه برند».
نتیجه گیری: با توجه به نقش برندسازی برای کسب وکارهای کوچک و متوسط، به ویژه صنعت نشر که از چنین تخصص و تمرکزی بی بهره است، توصیه می شود که این نوع کسب کارها از چارچوب ارائه شده در پژوهش حاضر، برای کسب و ارتقای قابلیت های خود در جهت پایداری و بقا بهره بگیرند.
مدیریت سبز و عملکرد پایدار کسب وکارهای کوچک و متوسط صنعتی: نقش میانجی گری نوآوری سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، با توجه به نظریه های نهادی، ذینفعان و دیدگاه مبتنی بر منابع طبیعی، بررسی رابطه میان مدیریت سبز و عملکرد پایدار و نقش میانجی گری نوآوری سبز می باشد که یافته ها از لحاظ نظری و عملی به ادبیات مدیریت سبز، عملکرد پایدار و نوآوری سبز در کسب وکارها کمک خواهند کرد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی با ماهیتی توصیفی- تحلیلی و به روش همبستگی می باشد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) و حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شده است. برای ارزیابی مدل اندازه گیری از معیارهای مختلفی مانند بار عاملی استاندارد، پایایی ترکیبی، میانگین واریانس استخراج شده و روایی واگرا، برای ارزیابی مدل ساختاری از ضرایب معنی داری (T-values) و معیار R Squares، برای برازش کلی مدل از شاخص نیکویی برازش (GOF) در حداقل مربعات جزئی، برای مشخص نمودن نوع میانجی گری از آزمون های بوت استرَپینگ و شمول واریانس، و همچنین برای برآورد قدرت پیش بینی مدل از آزمون توان پیش بینی روایی متقاطع (CVPAT) استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که میان مدیریت سبز و عملکرد پایدار و نوآوری سبز رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد، همچنین نوآوری سبز نقش واسطه ای (جزئی) را میان مدیریت سبز و عملکرد پایدار بازی می کند. با توجه به یافته های مطرح شده، می توان نتیجه گرفت که مدیریت سبز و نوآوری سبز می توانند بهبود عملکرد پایدار سازمانی را تسهیل کنند. همچنین، نوآوری سبز به عنوان عامل واسطه ای نقش مهمی در ارتباط بین مدیریت سبز و عملکرد پایدار دارد. این نتایج نشان می دهند که اجرای استراتژی های سبز و نوآوری در سازمان ها می تواند به بهبود عملکرد پایدار و مدیریت محیط زیست کمک کند.