مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
ایران فرهنگی
حوزه های تخصصی:
تحولات حوزه ایران فرهنگی به شدت تحت تاثیر نظام بین الملل و سیاست های رقابت آمیز قدرت های بزرگ قرار داشته است. در دو قرن اخیر این عامل بر هم گرایی ملت های این منطقه تاثیر منفی بر جای گذاشته و به صورت عامل واگرایی در ایران فرهنگی عمل کرده است؛ از این رو، نظام بین الملل ضمن آنکه باعث از بین رفتن زمینه های هم گرایی ملت های این حوزه شده، با تشدید تفاوت ها و اختلافات، موجب واگرایی در ایران فرهنگی نیز شده است. اما مشترکات ریشه دار فرهنگی و تمدنی در ایران فرهنگی، ملت های این حوزه را به یکدیگر پیوند زده و باعث هم بستگی انها شده است.با دگرگونی های ایجادشده در سطوح مختلف ملی، منطقه ای و بین المللی، نقش این عوامل فرهنگی و تمدنی تقویت شده و زمینه هم گرایی ملت های این حوزه بیشتر مهیا شده است. با توجه به این زمینه ها، ملت های حوزه ایران فرهنگی می توانند بر واگرایی ناشی از تاثیر نظام بین المللی و مداخله رقابت آمیز قدرت های بزرگ غلبه کنند و هم گرایی را در بین خود و در سطح منطقه تقویت نمایند.در این مقاله با نگاهی به نقش نظام بین الملل در جلوگیری از هم گرایی در ایران فرهنگی، تاثیرات آن را در ایجاد واگرایی بین ملت های این حوزه بررسی می کنیم. سپس با مرور وضعیت کنونی و مشترکات ملت های حوزه ایران فرهنگی، زمینه های هم گرایی ملت های این حوزه را ترسیم می کنیم.
ایران فرهنگی: تعامل یا تقابل با هویت غرب
حوزه های تخصصی:
ایران فرهنگی ازجمله حوزه های اصلی فرهنگی ـ تمدنی در جغرافیای هویتی امروز است که همواره مورد توجه پژوهشگران و اندیشمندان بوده است. میراث فرهنگی ـ تمدنی که به واسطة عناصر و مؤلفه های مشترک زبانی، فرهنگی، و اجتماعی پدید آمده است، حاصل تجربة تاریخی طولانی ای است که با پیوند دادن معرفت و هویت «خودآگاهی تمدنی» را به بار آورده است؛ معرفت به میراث غنی مشترک میان کشورهای منطقه و هویتی برآمده از عناصر و مؤلفه های درونی و بومی. هویت ایران فرهنگی همچون سایر هویت ها، همواره با هویت های دیگر تمدن ها، ازجمله تمدن غربی، در تعامل و یا تقابل بوده است. هویتی که تلاش می کند داعیة جهان شمولی و همه گستر خود بر سایر هویت ها و تمدن ها را اثبات کند. پژوهش حاضر تلاشی است در جهت روایت هویت ایران فرهنگی به گونه ای که نسبت تعامل و یا تقابل آن با هویت غربی تبیین شود و اگر گونه ای تقابل در این رابطه وجود داشته باشد با ارائة روشی مناسب آن را به فرصتی برای تعامل تبدیل کند و با ارزیابی موقعیت و جایگاه ایران فرهنگی و ظرفیت های تاریخی، تمدنی، هویتی، دینی، و زبانی آن در جهت نقد استیلای فرهنگ و هویت غربی برآید. نوع مطالعه در این نوشتار توصیفی ـ تحلیلی است که با استفاده از روش کتابخانه ای و بهره گیری از منابع اینترنتی صورت می پذیرد.
بررسی ظرفیت های زبان و ادبیات فارسی در ترویج ارزش های انقلاب اسلامی در تاجیکستان و افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران به منزلة تحولی بنیادین در ارزش ها و اندیشه یک ملت، بی تردید برآمده از سنت دیرینه فرهنگی ما است، زیرا هرگونه دگرگونی در ذهنیت یک جامعه اساساً در جریان پیوسته تاریخی رخ خواهد داد؛ بنابراین باید آن را در تأثیر و تأثری دوسویه دریافت. تغییر در محتوا و مضمون و صورت و قلمروها در انواع گوناگون هنر، اعم از شعر و ادبیات در نتیجة انقلاب، واقعیتی روشن است. بررسی نقش زبان فارسی که زبان و مأوای انقلاب بوده است، در تحقق انقلاب اسلامی و نیز در ترویج ارزش های انقلاب در جهان بسیار اهمیت دارد. پرداختن به این امر در کشورهای حوزه ایران فرهنگی، به دلیل اشتراک ها و پیوندهای فرهنگی، ضرورتی است که باید به آن توجه بیشتری شود. تأکید این تحقیق بر دو کشور افغانستان و تاجیکستان بوده است.
در این مقاله پس از نشان دادن اهمیت و وجه ضرورت چنین کاری، با مروری بر پیوندهای تاریخی و فرهنگی میان ایران اسلامی و کشورهای حوزه ایران فرهنگی (به ویژه تاجیکستان و افغانستان)، تلاش شده است از طریق تمرکز بر ادبیات انقلاب به نقش زبان و ادبیات فارسی در ترویج ارزش های انقلاب اسلامی در این کشورها پرداخته شود.
راه ابریشم و ایران فرهنگی؛ مؤلفه هایی برای همگرایی منطقه ای در غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
753 - 771
حوزه های تخصصی:
راه ابریشم در طول چند قرن پیونددهنده امپراتوری های بزرگ عصر خود بود و اگرچه اساساً بر مبنای دادوستد و سود اقتصادی شکل گرفته بود، به محملی برای تعاملات و ارتباطات فرهنگی و تمدنی تبدیل شد و میراث فرهنگی ماندگاری برای ایران، کشورهای آسیای مرکزی و به طور کل کشورهای غرب آسیا بر جای گذاشت. در این مقاله ضمن اشاره به پیشینه تاریخی راه ابریشم و پیامدهای اقتصادی و فرهنگی آن، به این موضوع می پردازیم که تلاش برای احیای راه ابریشم چگونه می تواند زمینه همگرایی در غرب آسیا را فراهم کند؛ مانع از شکل گیری بستر مناسب برای رشد افراطی گری در منطقه شود و به تقویت پایه های ایران فرهنگی و روح مدارای مندرج در آن کمک کند. به همین منظور از برخی از نظریه های مطرح در مطالعات منطقه ای به عنوان مبنای نظری کار استفاده شده است.
درآمدی بر جغرافیای تاریخی فرارود در بوتۀ نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم فروردین ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
161-184
نوشتار حاضر جایگاه تبیینی و تفسیری کتاب درآمدی بر جغرافیای تاریخی فرارود؛ در سده های نخستین اسلامی را از دو منظر ایجابی و سلبی نقد می کند. ماوراءالنهر، شرقی ترین ایالت جهان ایرانی و اسلامی، طی قرن های نخستین اسلامی پیوندهای تنگاتنگ فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، و سیاسیِ انکارناپذیری با دیگر نواحی جهان اسلام داشته است و در عین حال، حدود و ویژگی های جغرافیایی آن تا کنون چندان شناخته شده نیست. کتاب یادشده، که کتاب درسی معرفی شده برای دانشجویان رشتۀ تاریخ است ، به نوعی سر آغاز جریانی جدید در پژوهش های فرارود شناسی است. اهمیت موضوع و پردازش متفاوتِ مطلب از نکات ممتاز کتاب است، ولی ابهام در مسئله، ناهماهنگی عنوان و محتوا، بهره نبردن از همۀ منابع اصلی، تدقیق نداشتن و توجه نکردن در استفاده از تحقیقات جدید، رعایت نکردن موازین علمی در تدوین کتاب، اغلاط محتوایی و ویرایشی در متن از نارسایی های این کتاب است.
تبیین رویکرد بومی گرایی و منطقه گرایی ایران فرهنگی در فرآیند ج هاانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهانی شدن از جمله مسائل مهمی است که در پرتو تعاملات فراملی و فراناحیه ای و پیشرفت روز افزون تکنولوژی و ارتباطات، کشورهای در حال توسعه را به چالش جدی کشانده است. این تغییر و تحولات، عرصه های گوناگون فرهنگ، سیاست و اقتصاد کشورهای جهان را در بر گرفته است. بخشی از این فرایندها، اجتماعی است که در طی آن قید و بندهای جغرافیایی، که بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده است، از بین می رود و انسان ها به طور فزاینده از کاهش این قید و بندها آگاه می شوند. فرهنگ ها باید به ارزیابی خود بپردازند که چه انعکاسی از تمدن خود در جهت شناخت فرایندهای بین المللی دارند. در این راستا، ایران نیز به عنوان یک واحد جغرافیایی- سیاسی در منطقه خاور میانه که به صورت یک هسته قوی فرهنگی از لحاظ تاریخی، سیاسی و فرهنگی عمل می کند، از تحولات جهانی شدن بی تأثیر نمی تواند باشد. ایران دارای فرهنگ دیرینه ای است؛ فرهنگی که به سختی می توان سیستمی فراگیرتر، وحدت بخش تر و انعطاف پذیرتر از آن را از لحاظ ارزش ها و ایده آل ها جستجو کرد. ایران با توجه به موقعیت راهبردی منطقه ای و ظرفیت های فرهنگی– اسلامی، توان و گنجایش ورود فعال در عرصه بین الملل را داراست. از طرفی دیگر، ایران به عنوان یک کانون اصلی فرهنگی در خاورمیانه و آسیای مرکزی مطرح است که با هسته های فرهنگی موجود در کشورهای مجاور، تجانس و نزدیکی فرهنگی زیادی دارد. در داخل کشور هم وجود هسته های فرهنگی بومی تا حد زیادی در داخل استان ها سازماندهی شده اند. البته در اغلب موارد گستره فضایی آن ها به بیرون از مرزهای سیاسی کشور کشیده شده است. این امر قابلیت های فرهنگی بومی و منطقه ایی ایران را مضاعف کرده است که در صورت برنامه ریزی صحیح، دستاوردهای وسیع سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را نصیب کشور خواهد نمود.این پژوهش از طریق منابع کتابخانه ای و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و در پی شناخت و توضیح پتانسیل های بومی و منطقه ایی ایران فرهنگی از دیدگاه جغرافیای سیاسی است. هم چنین کدهای مناسبی را برای برنامه ریزی در این راستا ارائه می کند.
زمینه ها و ظرفیت های زبان و ادبیات فارسی در هم گرایی منطقه ای کشورهای حوزه تمدن ایران فرهنگی مطالعه موردی: افغانستان و تاجیکستان
زبان فارسی از شاخصترین مولفه های هویت ایرانیان و خط فارسی خط مشترک و عامل پیوند و وسیله ای برای برقراری ارتباط میان آنان شمرده شده است. این زبان همچنین نقش ویژه انسجام بخشی در بسترسازی فرهنگی و تحقق هویت ملی را دارد. نقش زبان و ادبیات فارسی در جایگاه بر جسته ترین مولفه فرهنگی میان ما و کشورهای ایران فرهنگی به ویژه افغانستان و تاجیکستان اساساً ناشناخته مانده است. بررسی و شناخت زمینه ها و ظرفیت های عنصر مشترک در هویت، یعنی زبان در تحکیم مولفه های هویت، باورها، ارزش ها و نگرش های مشترک در طول زمان و نسل ها نقشی اساسی به عهده دارد. ارزش های برگرفته از مولفه های هویت ایرانی- اسلامی که هم متعلق به فرهنگ اسلامی و هم جزئی از اجزای فرهنگ ایرانی است؛ بخشی از هویت ماست که در ادبیات فارسی تجلی پیدا کرده است. در این تحقیق سعی شده است با نگاهی به بستر تاریخی هویت فرهنگی مشترک با کشورهای حوزه تمدنی ایران فرهنگی، به چگونگی و کیفیت این امر، مسائل پیرامون آن، راه کارهای هم گرایی و موانع پیش رو پرداخته شود. پرداختن به این امر در کشورهای حوزه ی ایران فرهنگی، به دلیل اشتراک ها و پیوندهای فرهنگی، ضرورتی است که باید به آن اهتمام بیشتری ورزیده شود. تأکید این تحقیق بر دو کشور افغانستان و تاجیکستان بوده است. در این مقاله سعی شده است اهمیت و وجه ضرورت چنین کاری، با نگاهی به بستر تاریخی هویت فرهنگی مشترک با کشورهای حوزه تمدنی ایران فرهنگی (به ویژه تاجیکستان و افغانستان مسائل پیرامون آن، امکان ها و موانع پیش رو پرداخته شود.
مؤلفه ها و موانع رویکرد ژئوکالچر ایران در قبال ابتکار کمربند و راه چین در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابتکار کمربند و راه چین به عنوان بزرگ ترین و جسورانه ترین طرح در سیاست خارجی این کشور همچون گامی بلند به سوی ابراز وجود و کنارگذاشتن سیاست خارجی محتاطانه برجای مانده از دوران دنگ شیائوپینگ تلقی می شود که پیامدهای آن می تواند در گستره جهانی احساس شود. با این حال، در بعد منطقه ای به نظر می رسد که آسیای مرکزی از مناطقی است که به دلیل موقعیت جغرافیایی خود و همسایگی با مناطق غربی چین که مورد توجه و سرمایه گذاری فزاینده دولت چین قرار گرفته اند از این سیاست بیشترین اثر را می پذیرد. با توجه به اینکه ماهیت اصلی راهبرد چین، توسعه راه های ارتباطی و انتقالی است که فرصتی تاریخی برای مشارکت فعال در آن با هدف گسترش تبادل اندیشه و فرهنگ در کنار انتقال کالا فراهم می شود، این پرسش مطرح می شود که بهترین و کارآمدترین رویکرد سیاست منطقه ای ایران در آسیای مرکزی با توجه به ابتکار کمربند و راه و پیامدهای منطقه ای آن چه خواهد بود؟ در پاسخ به این پرسش با اتکا بر نظریه سازه انگاری و به ویژه تأثیر این نظریه در حوزه منطقه گرایی نوین، رویکرد مبتنی بر ایران فرهنگی به عنوان بهترین سیاست معرفی می شود که در مقایسه با رویکردهای رقیب از مزیت نسبی مناسبی برای کشور برخوردار است. در این نوشتار، میان سه رویکرد ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر در سیاست منطقه ای ایران در آسیای مرکزی بررسی مقایسه ای کوتاهی انجام می دهیم. همچنین موانع رویکرد ژئوکالچر ایران را بررسی می کنیم.
همگرایی و همکاری محدود منطقه ای، راهکاری برای توسعه گردشگری فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۲ بهار ۱۳۹۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
117 - 140
گردشگری داخلی و بین المللی همچنان یکی از مهم ترین وسایل مبادلات فرهنگی است که تجربه ای شخصی را نه فقط از آنچه که از گذشته به جا مانده، بلکه از زندگی و جامعه کنونی به وجود می آورد. گردشگری فرهنگی یکی از مهم ترین وسایل مبادلات فرهنگی ملت ها و در زمره مهم ترین ابزارهای گفتگوی بین فرهنگی است. این نوع گردشگری عموماً بر روی جوامع سنتی تمرکز دارد که در آنها سنن متفاوت، شکل منحصر به فردی از هنر و الگوهای اجتماعی دارند و آنها را از دیگر فرهنگ ها متمایز می سازند. مباحث زیادی درباره تأثیر گردشگری بر تقویت یا تضعیف فرهنگ مکان انجام فعالیت گردشگری وجود دارد. ایران فرهنگی به عنوان یک حوزه گسترده جغرافیایی و یک تمدن غنی و با سابقه، از قابلیت بالایی برای گردشگری فرهنگی برخوردار است. یکی از مهم ترین راهکارهای مؤثر در توسعه گردشگری فرهنگی در این حوزه، همگرایی و همکاری محدود منطقه ای کشورهای ایران، افغانستان و تاجیکستان است. این مقاله از طریق روش SWOT به بررسی راهبردهای مؤثر در شکل گیری این همگرایی می پردازد.
روند تکوین و تکامل مفهوم ایران در گذار از عصر اساطیری به دوران تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۳ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
31 - 54
شکل گیری مفهوم ایران در دوره باستان محصول تاریخ و تحولات پر فراز و نشیبی است که بخش اعظم آن مربوط به عصر اساطیری و حماسی بوده و از طریق انتقال شفاهی خاطره های مشترک و یادمان های حماسی به دوران تاریخی، زمینه های تکوین و تکامل هویت ایرانی را فراهم کرده است. این مفهوم به طورکلّی دارای سه حوزه جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی است که ویژگی های هر کدام شاخصه های هویّت ایرانی را شامل می شود. سرزمین و مرزهای مشخص، مبارزات و حماسه های تاریخی،تداوم وتحوّل زبان فارسی و آیین و شیوه فرمانروایی بخشی از این ویژگی ها را تشکیل می دهند. در سیر تکوین و تکامل مفهوم ایران و شکل گیری هویّت ایرانی، دوره ساسانیان در تاریخ باستان بی بدیلی است. ساسانیان به عنوان آخرین مرحله تاریخی ایران باستان با تقویت و تکامل مفهوم ایران و ابداع مفهوم ایران شهر نقش اساسی در انتقال و تداوم آن به سراسر دوران اسلامی ایفا کردند.
حوزه فرهنگی -تمدنی ایران در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۴ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
27 - 48
آسیای مرکزی یکی از حوزه های تمدنی ایران است که پیوسته و در طول تاریخ نقشی اساسی در رشد و گسترش عناصر ایرانی و اسلامی در جهان ایرانی و دنیای اسلام داشته است. این منطقه علاوه بر آن که نقش بارزی در شکل دهی به هویت زبان فارسی و فرهنگ ایرانی داشته، در تثبیت عناصر ایران فرهنگی در جهان نیز نقش بی بدیلی را ایفا کرده است. قرار گرفتن تاجیکستان در حوزه فارسی زبانان ایران در دوران معاصر و حضور ده ها شاعر و نویسنده فارسی زبان در ازبکستان اهمیت این منطقه را برای ایران دو چندان کرده است. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی، جایگاه پژوهش های انجام گرفته در ایران، در سه حوزه کتاب، مقاله و پایان نامه/ رساله، در باره آسیای مرکزی در قرن بیستم و ابتدای قرن بیست ویکم (1921-2010م) در سه مقطعِ از ابتدای قرن بیستم تا وقوع انقلاب اسلامی، از انقلاب اسلامی تا فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری های آسیای مرکزی، و از استقلال کشورهای آسیای مرکزی تا 2010م بررسی شد. نتایج تحقیق نشان داد توجه به این منطقه در دوران شوروی سابق بسیار ناچیز بود، این توجه پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران، که اهداف منطقه ای و جهانی را سرلوحه سیاست های فرهنگی و سیاسی خود قرارداده بود، شتاب بیشتری نسبت به دوره قبل (حکومت شوراها) گرفت و با فروپاشی شوروی سابق و استقلال کشورهای منطقه به سرعت رو به گسترش نهاد.
موانع و راهکارهای گسترش خط، زبان و ادب فارسی در کشورهای حوزه تمدنی مشترک با ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۹ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
3 - 21
در چند دهه ی گذشته، دغدغه ی بسیاری از پژوهشگران مسائل فرهنگی ایران به تجربه و نقش تاریخیِ خط، زبان و ادب فارسی در حوزه ی ایران فرهنگی (حوزه ی تمدنی مشترک با ایران)، و لحاظِ ظرفیت های همگرایی و واگراییِ نهفته در آن، معطوف شده است. مسأله ی اصلی این نوشتار، بررسی موانع و راهکارهای گسترش خط، زبان و ادب فارسی در حوزه ی یاد شده ذیل چارچوب نظری و مفهومی مناطق موسوم به ایرانِ فرهنگی است. روش تحقیق توصیفی و میدانی است. نتایجِ پژوهش در مقامِ سندی به نسبت جامع، موانع و راهکارهای کلان و عملیاتیِ خرد را در حوزه ی برنامه ریزی، سیاستگذاری و اجرای برنامه های مرتبط با گسترش خط، زبان و ادب فارسی در حوزه ی تمدنی مشترک پیشنهاد شده است.
ایران فرهنگی و همگرایی تمدنی در آسیای مرکزی و قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
213 - 231
حوزه های تخصصی:
در کنار دیپلماسی کلاسیک که بر منابع سنتی قدرت مانند قدرت اقتصادی، قدرت سیاسی و قدرت نظامی متکی است، امروزه نوع جدیدی از منبع قدرت در سیاست خارجی مورد توجه قرار گرفته است که متاثر از هویت تمدنی است . به عبارتی فرهنگ، هویت و اشتراکات تمدنی مبنایی برای همگرایی کشورها و تامین منافع ملی در عرصه سیاست خارجی محسوب می شود. در حقیقت پیوندهای عمیق فرهنگی و تمدنی می تواند بسترهای همگرایی منطقه ای را فراهم کرده و بدین ترتیب کشورهای یک حوزه تمدنی را به سمت دستیابی به اهداف مشترک رهنمون سازد. با توجه به انگاره فوق، پژوهش حاضر در پی بررسی و پاسخگویی به این سوال اصلی است که مؤلفه های تاریخی- فرهنگی چگونه ممکن است به همگرایی ایران و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز کمک کند؟ فرضیه ای که در پاسخ به سوال فوق در این مقاله مورد آزمون قرار گرفته این است که ترویج «سیاست خارجی تمدنی» مبتنی بر مفهوم «ایران فرهنگی» می تواند نقش تعیین کننده ای در همگرایی این کشورها داشته باشد. روش پژوهش کیفی با رویکرد توصیفی- تحلیلی است و داده ها نیز با رجوع به منابع کتابخانه ای و همچنین با مراجعه به منابع اینترنتی جمع آوری شده است.
تحلیلی بر کارکرد سیاست فرهنگی یونسکو در پیوند کشورهای حوزه تمدنی ایران فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
297 - 321
حوزه های تخصصی:
شناختن و شناساندن عناصر فرهنگی مشترک، نقش مهمی در همگرایی و واگرایی ملت ها دارد. وجود تشابهات فرهنگی و آگاهی از آن ها، موجب تسهیل در همکاری و ارتباطات میان کشورهاست. کارویژه اصلی یونسکو نیز پیشبرد همکاری های فرهنگی میان ملت ها می باشد و این کارگزاری با ایجاد سازوکارهای نهادی، به شناخت متقابل فرهنگ های متجانس مبادرت می نماید. در این میان، حوزه تمدنی ایران فرهنگی به عنوان یکی از برجسته ترین پهنه های فرهنگی جهان، همواره از ظرفیتی کم نظیر به منظور گسترش همکاری در میان واحدهای سیاسی ذیربط برخوردار می باشد. با توجه به موارد مذکور این پرسش مطرح می باشد که یونسکو چگونه از سیاست فرهنگی در جهت توسعه پیوندهای سیاسی-هویتی در میان کشورهای حوزه تمدنی ایران فرهنگی بهره جسته است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و بر مبنای چهارچوب نظری دیپلماسی فرهنگی و با استناد به منابع کتابخانه ای و آماری انجام گرفته است. در نهایت، یافته های این پژوهش بیانگر آن است که یونسکو در قالب اجرای پروژه های فرهنگی همانند میراث جهانی، میراث فرهنگی ناملموس، حافظه جهانی، دانشگاه های همزاد، شهرهای خلاق و دیگر موارد، به همگرایی فرهنگی در حوزه تمدنی مزبور مبادرت ورزیده است. روندی که علاوه بر توسعه مناسبات چندوجهی فرهنگی در میان کشورهای این حوزه، همواره تحت الشعاع شماری از چالش های اجرایی، سیاسی و اجتماعی نیز بوده است.
تحلیلی بر کارکرد سیاست فرهنگی یونسکو در پیوند کشورهای حوزه تمدنی ایران فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
297 - 321
حوزه های تخصصی:
شناختن و شناساندن عناصر فرهنگی مشترک، نقش مهمی در همگرایی و واگرایی ملت ها دارد. وجود تشابهات فرهنگی و آگاهی از آن ها، موجب تسهیل در همکاری و ارتباطات میان کشورهاست. کارویژه اصلی یونسکو نیز پیشبرد همکاری های فرهنگی میان ملت ها می باشد و این کارگزاری با ایجاد سازوکارهای نهادی، به شناخت متقابل فرهنگ های متجانس مبادرت می نماید. در این میان، حوزه تمدنی ایران فرهنگی به عنوان یکی از برجسته ترین پهنه های فرهنگی جهان، همواره از ظرفیتی کم نظیر به منظور گسترش همکاری در میان واحدهای سیاسی ذیربط برخوردار می باشد. با توجه به موارد مذکور این پرسش مطرح می باشد که یونسکو چگونه از سیاست فرهنگی در جهت توسعه پیوندهای سیاسی-هویتی در میان کشورهای حوزه تمدنی ایران فرهنگی بهره جسته است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و بر مبنای چهارچوب نظری دیپلماسی فرهنگی و با استناد به منابع کتابخانه ای و آماری انجام گرفته است. در نهایت، یافته های این پژوهش بیانگر آن است که یونسکو در قالب اجرای پروژه های فرهنگی همانند میراث جهانی، میراث فرهنگی ناملموس، حافظه جهانی، دانشگاه های همزاد، شهرهای خلاق و دیگر موارد، به همگرایی فرهنگی در حوزه تمدنی مزبور مبادرت ورزیده است. روندی که علاوه بر توسعه مناسبات چندوجهی فرهنگی در میان کشورهای این حوزه، همواره تحت الشعاع شماری از چالش های اجرایی، سیاسی و اجتماعی نیز بوده است.