مقتدی صدر مرجع میشود؟
آرشیو
چکیده
متن
شیخ یوسف ناصری براساس قاعده فقهی معروف که مقلِد در انتخاب مقلَد آزاد است، به صورت ضمنی تایید کرد که گروه صدر از آیتالله سیستانی تقلید نمیکند. او که در گذشته نهچندان دور مدیر مرکز پژوهشهای استراتژیک شهید صدر و همچنین معاون کمیته فرهنگی جریان صدر بوده است، هماکنون نیز از نزدیکان مقتدی صدر محسوب میشود. شیخ ناصری در قم زندگی میکند و فارسی کم میداند.از این رو گفتوگو با او به زبان عربی انجام شد. با شیخ ناصری در مورد مواضع گروه صدر در حوزههای مختلف گفتوگو کردیم. از تعلیق فعالیتهای سپاه مهدی تا قانون اساسی عراق. پاسخهای او گهگاه به ابهامات در مورد جریان صدر میافزود.
چرا آقای مقتدی صدر حدود ششماه پیش تصمیم گرفت فعالیتهای سپاه مهدی را به حالت تعلیق درآورد، در حالی که قبل از آن بر ادامه فعالیتهای سپاه مهدی تاکید میکرد؟
سپاه مهدی، تنها گروه مقاومت در عراق است که به دلیل عملکرد آمریکاییهای اشغالگر مظلوم واقع شده است.از این حیث وضعیت کنونی سپاه مهدی نیز بیشباهت به شرایط حزبالله در دهه 80 میلادی نیست. در آن مقطع زمانی اسرائیل به لبنان حمله کرد و ما از آن زمان شاهد مقاومت حزبالله در برابر دشمن صهیونیستی بودیم. در آن زمان اسرائیلیها سعی کردند چهره مقاومت را تخریب کنند و چنین تلاشهایی همچنان ادامه دارد. آنها قصد دارند بزرگی و عظمت پیروزیهای حزبالله و مقاومت در لبنان را تخریب کنند. همین معادله در مورد سپاه مهدی نیز صادق است. در حال حاضر این سپاه در تیررس حملات دشمن خارجی قرار دارد.
آمریکا در این راستا نیز از ابزارهای پیشرفته جنگ روانی و رسانهای استفاده میکند، تا چهره این ارتش مومن و معتقد را تخریب کند. نمونه آن حوادث 15 شعبان در کربلا بود. در آن حادثه برخی از عناصر دولت عراق تلاش کردند با طرح اتهاماتی علیه سپاه مهدی، اذهان و افکار عمومی را منحرف کنند. حدود 70 تکتیرانداز در آن حادثه دست داشتند، آنها بودند که به زائران تیراندازی میکردند و حتی اعضای سپاه مهدی از این حملات مصون نبودند. این افراد تلاش کردند تا در کربلا آشفتگی به وجود آورند و جریان حوادث را منحرف کنند. برخی عناصر دولتی نیز به دروغ مسبب اصلی را سپاه مهدی معرفی کردند اما ملت عراق به خوبی از پشت پرده این جریانات آگاه است. به همین دلیل سیدمقتدی صدر نیز سعی کرد پس از حوادث کربلا و اتهاماتی که به سپاه مهدی وارد شده بود، بهانهها را از مخالفان بگیرد و بدینترتیب فعالیتهای سپاه مهدی به حالت تعلیق درآمد.
مقتدی صدر تلاش کرد از طریق دعوت به آرامش و تعلیق فعالیتهای سپاه مهدی، این سپاه مردمی را حفظ کند. این در حالی بود که پشت جریان تخریب سپاه مهدی در حادثه کربلا سازمانهای اطلاعات خارجی بودند. اعلام تعلیق فعالیتهای ارتش مهدی نیز به معنای رد تمام شبهات از این سپاه معتقد و مومن است.سیدمقتدی صدر با هوشیاری خود سپاه مهدی را از گزند مکر، خدعه و نیرنگ دستگاههای اطلاعاتی و رسانهای غرب مصون نگه داشت. البته تعلیق فعالیتهای ارتش مهدی به معنای آن نیست که جنگ با شیطان بزرگ و کافر متوقف شده است، بلکه این اقدام صرفا برای حفظ جایگاه و وجهه سپاه مهدی انجام شد.
برخی مخالفان میگویند که به دلیل ماهیت مردمی سپاه المهدی و عدم سازماندهی آن، برخی جریانهای ناموجه در سپاه مردمی مقتدی صدر نفوذ کردند، آیا این موضوع میتواند یکی از دلایل تعلیق فعالیتهای سپاه مهدی باشد.
سپاه مهدی سازمانی آهنین و نظامی نیست. بلکه سپاه مهدی یک سپاه مردمی است همانند بسیج و نه سازمانهای نظامی همانند ارتشهای کلاسیک. بسیج یک نیروی مردمی است. همانطور که در جمهوری اسلامی ایران نمونه آن را شاهد هستیم. بسیج امنیت شهروندان را مورد محافظت قرار میدهد. همچنان که انگلیسیها میگویند همسایگان از امنیت همسایگان محافظت میکنند. این نظریه در مورد سپاه مهدی نیز مورد توجه قرار گرفت. بر این اساس امکان نفوذ در فعالیتهای مردمی وجود دارد به علت آن که توسط یک سازمان آهنین اداره نمیشود. اما ورود منحرفان و گمراهان از نقاط مختلف در سپاه مهدی نمیتواند بر استراتژیهای آن تاثیر بگذارد. این امر محال است. سپاه مهدی باقی میماند و باقی خواهد ماند و به فضل خداوند جایگاه و وجهه خود را حفظ خواهد کرد. به دلیل ماهیت مردمی سپاه مهدی نیز نمیتوان اقدام برخی گروههای منحرف را به حساب کل مجموعه گذاشت.
گروه صدر و مجلس اعلای عراق در 23 رمضان توافقنامهای را با یکدیگر امضا کردند و به گونهای به اختلافات پایان دادند. آیا این توافقنامه در تعلیق فعالیتهای ارتش مهدی تاثیرگذار بوده است؟
این تعلیق پیش از توافقنامه 23 رمضان انجام شد. تعلیق مربوط به 15 شعبان است. به همین دلیل این توافقنامه هرگز با تعلیق ارتباط پیدا نمیکند و هیچگونه تاثیری در فعالیتها واستراتژیهای سپاه مهدی در عراق نداشته است.
موضع شما در مورد دولت مالکی چیست؟ جریان صدر در ابتدا از این دولت حمایت میکرد، همچنان که حزب الدعوه از پشتیبانان این دولت محسوب میشود، پس چرا با وجود حمایتها از دولت مالکی، سپاه مهدی همانند سپاه بدر به یکی از سازمانهای تحت نظارت دولت تبدیل نشد؟
نیروی بدر از اساس یک نیروی نظامی محسوب میشود. در حالی که سپاه مهدی، ارتش نیست. سپاه مهدی و جریان صدر یک جریان مردمی است که معتقد به مرجعیت است. در گذشته سیدمحمدباقر صدر مرجع تقلید بودند و رهبری این گروه را برعهده داشتند. جریان صدر از همان ابتدا معتقد بود که باید با رژیم دیکتاتوری مقابله کرد و در این راه نیز هزاران شهید و زندانی داده است. هنگامی که رژیم جنایتکار صدام سرنگون شد و عراق بهطور رسمی توسط نیروهای خارجی به اشغال درآمد، جریان صدر نیز وظیفه خود دید که در مقابل این اشغالگری بایستد. در مقابل بدر یک نیروی نظامی مجاهد بود اما هنگامی که در فرآیند سیاسی وارد شد، متاسفانه گذشته و سوابق خود را انکار و از بسیاری اصول و مبانی خود عدول کرد، آن هم فقط به این دلیل که میخواست در فرآیند سیاسی وارد شود.
برعکس این گروه، جریان صدر از همان ابتدا وارد فرآیند سیاسی نشد بلکه به دلیل نفوذ گسترده این جریان، نیروهای سیاسی تلاش کردند رضایت مقتدیصدر و پیروانش را جلب کنند. از همین رو نمیتوان بدر را با جریان صدر یا سپاه مهدی مقایسه کرد. مگر میتوان یک فیل را با یک مورچه مقایسه کرد. بدر یک سازمان بسیار کوچک است که از محبوبیت گسترده در عراق برخوردار نیست. اما سپاه امام مهدی سپاهی مردمی و گسترده در عراق است که در مقابل اشغالگری مقاومت میکند و به دنبال گسترش شریعت و دین مبین اسلام است. مراکز پژوهشی و آماری آمریکا نیز اذعان کردهاند که طرفداران جریان صدر در عراق بین 6 تا 8 میلیون نفر هستند و هیچ نیروی سیاسی در عراق حتی یکدهم این محبوبیت را ندارد. نه حزب الدعوه، نه بدر، نه مجلس اعلا و نه حتی دو حزب کرد نمیتوانند چنین حمایت مردمی گسترده را همانند جریان صدر به دست بیاورند. انتخاب دولت مالکی نیز توسط جریان صدر و حزب الدعوه انجام شد.
مالکی نیز به این دلیل انتخاب شد که نقش مثبت بازی کند و تمامیت ارضی و استقلال کامل عراق را حفظ کند. مالکی موظف بود که اشغالگران را از عراق بیرون کند ولی او از عمل به وعدهها و تعهدات خود سر باز زد و تحت فشار سیاستمداران آمریکایی قرار گرفت. به همین دلیل نیز جریان صدر ناگزیر شد به وعدههای خود به ملت عمل کند چرا که این جریان وارد فرآیند سیاسی شد برای اینکه بتواند اراده ملت عراق، استقلال کامل، توزیع عادلانه ثروت و از میان بردن رنجهای ملت عراق را محقق کند. اما در عمل نتیجهای دیگر حاصل شد. از بودجه عراق در سال گذشته صرفا چند میلیارد آن هزینه شد و باقیمانده آن دزدیده شد و نمیدانیم به کجا رفت. علاوه بر آن دولت عراق به جای آنکه خواستار خروج نیروهای خارجی از کشور شود، از شورای امنیت سازمان ملل درخواست کرد که حضور این نیروها را تا یکسال دیگر در این کشور تمدید کند و همچنین یکماه پیش دولت مالکی و حزب الدعوه و نیروهای بدر نیز خواستار باقی ماندن نیروهای اشغالگر در عراق تا یکسال دیگر شدند و همانطور که میدانید شورای امنیت سازمان ملل نیز یک هفته پیش با این درخواست موافقت کرد و این برخلاف وعدههای دولت عراق به ملت بود. در حالی که همین حزب الدعوه حزبی کوچک و ضعیف بود که با حمایت و پشتیبانی جریان صدر ترقی کرد ولی در عین حال به وعدههایی که به رهبران و هواداران جریان صدر داده بود، عمل نکرد.
شما در حالی سپاه مهدی را با بسیج در ایران مقایسه میکنید که بسیج یکی از زیرمجموعههای نظام سیاسی ایران محسوب میشود، ولی شما با تاسیس سپاه مهدی موجودیت دولت شیعی در عراق را انکار کردید؟
بله، بسیج با استراتژی کشور و دولت اسلامی ایران هماهنگ است ولی در عین حال حکومت از کرامت و عزت شهروندان ایرانی دفاع میکند. همچنین ایران کشوری است که از امنیت بهرهمند است و تمامیت ارضی آن نیز محفوظ است. اما دولت عراق بخشی از معادله اشغالگری است. وجود ما در کنار دولت اتمام حجت است، آن هم برای دولتی که ادعا میکند خواهان استقلال بیشتر است. ما سند واقعی برای استقلال کشور هستیم. اما ما از کسانی نیستیم که عراق را در مزایده بینالمللی به سازمان اطلاعات آمریکا بفروشند. دولت عراق به جای آنکه به ملت عراق تکیه کند، متاسفانه به برخی سازمانهای کوچک تکیه کرد که از نیروهای خارجی و اشغالگران حمایت کردند و به همین دلیل محبوبیت خود را از دست دادند. تفاوت میان ما و برادرانمان در دولت این است که آنها به ملت تکیه نکردند بلکه به خارجیها تکیه دادند. ما با دولت عراق هستیم اگر امنیت شهروندان عراقی را برقرار کنند و از تمامیت ارضی و استقلال کشور دفاع کنند. سپاه مهدی نیز پشتیبان حکومتی خواهد بود که مزدور اشغالگر نباشد.
تا چه میزان بیثباتی در عراق، در تاسیس سپاه مهدی تاثیرگذار بود؟ آیا تصور میکردید که دولت عراق قادر به حمایت از شهروندان عراقی نیست؟
شما نمیدانید که در عراق چه اتفاقاتی رخ داده است. شهروندان عراقی هیچگونه حامی برای خود نمیبینند. آن نیرویی که عراق را از هرجومرج نجات داد و از بیمارستانها، موزهها و کتابخانهها حفاظت کرد، جریان صدر و سپاه مهدی بود. شما در عراق نبودید تا ببینید که چگونه تانکهای آمریکایی موزهها را گلولهباران کردند، آنها حتی به سردرهای دانشگاههای عراق نیز رحم نکردند و کتابخانهها را نیز نابود کردند. دزدیها، هرجومرجها و تمام این امور متعلق به آمریکاییهاست و از نگاه ما هر حکومتی که توسط آمریکا روی کار بیاید، تفاوتی با یکدیگر نخواهند داشت. بودجه عراق برای سال 2007، 52 میلیارد دلار بود. در حالی که دولت فقط 15 میلیارد دلار آن را هزینه کرد، پس باقی درآمدها به کجا رفت. چرا دولت به صراحت نمیگوید که این پولها کجا رفتند. اکنون شهروندان عراقی میترسند که در خیابانها راه بروند، حتی دولت عراق نیز از امنیت برخوردار نیست. علت همه این مصائب نیز اشغالگران و مزدوران داخلی آنها هستند. در شرایط حال حاضر فقط سپاه مهدی و خود مردم هستند که از کشور خود دفاع میکنند.
برخی معتقدند که سپاه مهدی نوعی الگوبرداری از حزبالله لبنان است. تا چه میزان با این برداشت موافق هستید؟ آیا شما از قبل برای تاسیس سپاه مهدی برنامهریزی کرده بودید یا شکلگیری این سپاه کاملا اتفاقی و خودجوش بوده است؟
بله، حزبالله یکی از الگوهای سپاه مهدی است. حزبالله الگویی مثبت برای تمام ملتهایی است که به دنبال استقلال و به چالش کشیدن دشمن هستند. حزبالله لبنان با وجود ضعف امکانات توانست در برابر اسطوره شکستناپذیری ارتش اسرائیل ایستادگی کند. بنابراین حزبالله و مقاومت لبنان یکی از الگوهای ماست اما الگوی اصلی ارتش مهدی، امام حسین(ع) است. مهمترین هدف سپاه مهدی نیز فراهم آوردن زمینه ظهور امام حجت است. در مورد بخش دوم سوالتان نیز باید به این نکته اشاره کنم که تنها ورود نیروهای اشغالگر و کشتار شهروندان بیگناه عراقی و نقض استقلال و عزت عراق باعث شد که ما سپاه مهدی را تاسیس کنیم. در واقع ارتش مهدی اعمالکننده اراده ملت عراق برای دفاع از خود است.
در روزهای اخیر برخی خبرگزاریهای غربی اعلام کردند که مقتدی صدر میخواهد آیتالله شود و موقعیت علمی خود را ارتقا دهد، آیا شما این خبر را تایید میکنید؟
بله، همانطور که پیامبر اسلام فرمودهاند تحصیل علم یک فریضه است، من بر این باورم کسی که در جنبش مردمی و جهادی مشغول فعالیت است، نباید از تحصیل باز بماند. کاری که مقتدی صدر انجام داد، بسیار مناسب و بجا بود و این اقدام از شخصیت کامل ایشان حکایت دارد.
فعالیتهای دفتر شهید صدر در نجف در چه زمینههایی است؟ آیا این دفتر صرفا به سوالات و امور فقهی مردم پاسخ میدهد یا فعالیتهای سیاسی و اجتماعی نیز دارد؟
دفتر شهید صدر در زمان خود شهید صدر ثانی منبعی برای جنبش فرهنگی، علمی و جهادی ایشان بود. نباید فراموش کرد که حوزه علمیه نجف در دوران رژیم ویرانگر صدام در آستانه از دست دادن طلبههای خود قرار داشت. اما جنبش صدر در زمان شهید صدر ثانی توانست طلبههای زیادی تربیت کند. بدینترتیب تعداد طلبههای حوزه علمیه نجف در پایان دهه 90 به 5 هزار طلبه رسید. متاسفانه کمیته ناظر بر حوزه علمیه نجف اشرف که توسط مرجعیت دینی انتخاب شده، مدتی پیش تصریح کرد که تعداد طلبههای حوزه علمیه نجف اشرف 2 هزار نفر است. این آمار به معنای کاهش شدید تعداد طلبههای نجف است. به همین دلیل دفتر شهید صدر تاکنون دهها مدرسه علمی در حوزه دینی افتتاح کرده است و تلاش میکند که مدرسههای علمی قدیمی را که در دوران صدام مصادره شده بود، باز پس بگیرد. البته این مدارس پس از معرکه نجف و بعد از انتفاضه دوم از جریان صدریها مصادره شد. در آن زمان بیشتر طلبهها در نجف اشرف از هواداران جریان صدر بودند و امروز نیز اینچنین است. آنها از هواداران مرجعیت شهید صدر ثانی هستند و نه مراجع دینی دیگر. همچنین دفتر صدر به نیازمندان و فقیران کمک میکند و به هدایت امام جمعه و ائمه مساجد مختلف عراق میپردازد.
موضع شما در قبال وصیت شهید صدر ثانی در ارتباط با تقلید از آیتالله حائری پس از فوت ایشان چیست؟
پس از شهادت یا فوت مرجع تقلید، مقلد به مرجع عالمتر رجوع میکند. سیدصدر، آیتالله العظمی حائری را توانمند برای رهبری امت میدانست و او را به لحاظ علمی تایید میکرد، اما در نهایت، این مقلد است که با توجه به دلایل مختلف مرجع خود را انتخاب میکند. البته این درست است که سیدصدر به آیتالله العظمی حائری اشاره کرده بود. ولی این اشاره سیدصدر ناظر بر فقیهی است که بتواند از حقوق امت دفاع کند و این چیزی است که ما از مرجعیت عالیقدر در عراق و جهان اسلام انتظار داریم.
موضع گروه صدر در ارتباط با مرجعیت عام آیتالله سیستانی چیست؟
جریان صدر احترام زیادی به آیتالله سیستانی میگذارد و خود شهید صدر ثانی از آیتالله العظمی سیستانی خواست تا نماز جمعه را ایشان اقامه کنند و سیدمقتدی صدر نیز در همان روز نخست اشغال عراق هیات بزرگی را خدمت آیتالله سیستانی اعزام کرد تا از انتظارات مرجعیت ازجریان صدر و دفتر شهید صدر باخبر شوند. بعد از جنگ نجف و حوادث مرتبط با آن نوعی تفاهم میان جریان صدر و آیتالله سیستانی به وجود آمد و این تفاهم همچنان ادامه دارد و امیدواریم که انسجام بیشتری پیدا کند. چرا که این موضوع به مصلحت مذهب و دین اسلام است. جریان صدر جریانی متدین است که مطیع علما و مرجعیت است و احترام زیادی به علمای عظام از جمله آیتالله العظمی سیستانی میگذارد.
دیدارهای آقای مقتدی صدر و آیتالله سیستانی پیرامون چه موضوعاتی بوده است؟ آیا شما با ایشان در زمینههای سیاسی و مذهبی مشورت میکنید؟
همانطور که در کتابهای تقلید گفته شد، هیچکس نمیتواند مقلد را مجبور کند از مرجع خاصی تقلید کند اما همیشه نشستهایی میان دفتر آیتالله سیستانی و جریان صدر برگزار میشود، به هر حال دفتر آیتالله سیستانی نقش مهمی در پیشرفت فرآیند سیاسی و رفع اشغال دارند.
موضع آقای صدر و گروه ایشان نسبت به قانون اساسی چیست؟
همانطور که میدانید قانون اساسی عراق دارای مشکلات زیادی است که باید آنها را حل کرد و به نظر میرسد این امر چندین سال طول خواهد کشید. قانون اساسی عراق، قرآن کریم نیست که خداوند آن را نازل کرده باشد و ما بر اساس آن عمل کنیم. قانون اساسی با تعجیل و در سایه اشغال نوشته شد و امیدواریم بخشهای مختلف آن پس از خروج اشغالگران مورد بازنگری قرار گیرد. این قانون باید تضمین دهد که دیگر اثری از نیروهای خارجی در عراق وجود نداشته باشد. بخشهایی از قانون اساسی حکم بمب ساعتی را دارند. از جمله بخشهای مربوط به توزیع ثروت، نفت و گاز و تبصره 140 در مورد کرکوک، فدرالیسم و استانهای عراق و همچنین ماده چهارم دارای چنین ویژگیای هستند. بنابراین موضع ما این است که حکما و عقلا باید به تغییرات مناسب روی بیاورند.
آیا درست است که شما قانون اساسی عراق را تایید نمیکنید و به دنبال تشکیل حکومت اسلامی شیعی در عراق هستید؟
ما قانون اساسی را نه تایید میکنیم و نه رد. موضع ما کاملا روشن است. این قانون حاوی بسیاری از مسائل مثبت و منفی است ولی ما مساله قانون را به ملت عراق واگذار میکنیم. این ملت عراق است که حق رای دارد. ولی در مورد حکومت اسلامی شیعی باید بگویم که هر انسان مسلمان یا آگاهی آرزوی داشتن حکومت عادل را دارد. حکومت عادل آرزوی همه مومنان، عقلا و حکماست.
بالاخره شما به دنبال تشکیل حکومت اسلامی هستید یا خیر؟
از پرسش شما تعجب میکنم. من نمیدانم این را از کجا آوردهاید این هم از جمله اتهاماتی است که به جریان صدر زده میشود تا این جریان با چالش مواجه شود. رسانهها به دنبال آن هستند که جریان صدر را جریانی تندرو و خشن جلوه دهند. این مساله نوعی تبلیغات رسانهای است.
شما گفتید که قانون اساسی عراق را نه تایید میکنید و نه رد. پس چرا نمایندگان جریان صدر هم در کابینه و هم در مجلس در قالب همین قانون اساسی که شما حاضر به تایید آن نیستید، حضور دارند؟
قانون اساسی دارای موارد مثبت و در عین حال نقاط ضعف زیادی است. ما با حضور در دولت کارکرد مثبت برادرانمان را در دولت مورد تایید قرار میدهیم و خطاهای آنها را نیز رد میکنیم. حضور ما در دولت به معنای حمایت از استقلال و ایجاد دولت دموکراتیک در آینده عراق است.
چرا آقای مقتدی صدر حدود ششماه پیش تصمیم گرفت فعالیتهای سپاه مهدی را به حالت تعلیق درآورد، در حالی که قبل از آن بر ادامه فعالیتهای سپاه مهدی تاکید میکرد؟
سپاه مهدی، تنها گروه مقاومت در عراق است که به دلیل عملکرد آمریکاییهای اشغالگر مظلوم واقع شده است.از این حیث وضعیت کنونی سپاه مهدی نیز بیشباهت به شرایط حزبالله در دهه 80 میلادی نیست. در آن مقطع زمانی اسرائیل به لبنان حمله کرد و ما از آن زمان شاهد مقاومت حزبالله در برابر دشمن صهیونیستی بودیم. در آن زمان اسرائیلیها سعی کردند چهره مقاومت را تخریب کنند و چنین تلاشهایی همچنان ادامه دارد. آنها قصد دارند بزرگی و عظمت پیروزیهای حزبالله و مقاومت در لبنان را تخریب کنند. همین معادله در مورد سپاه مهدی نیز صادق است. در حال حاضر این سپاه در تیررس حملات دشمن خارجی قرار دارد.
آمریکا در این راستا نیز از ابزارهای پیشرفته جنگ روانی و رسانهای استفاده میکند، تا چهره این ارتش مومن و معتقد را تخریب کند. نمونه آن حوادث 15 شعبان در کربلا بود. در آن حادثه برخی از عناصر دولت عراق تلاش کردند با طرح اتهاماتی علیه سپاه مهدی، اذهان و افکار عمومی را منحرف کنند. حدود 70 تکتیرانداز در آن حادثه دست داشتند، آنها بودند که به زائران تیراندازی میکردند و حتی اعضای سپاه مهدی از این حملات مصون نبودند. این افراد تلاش کردند تا در کربلا آشفتگی به وجود آورند و جریان حوادث را منحرف کنند. برخی عناصر دولتی نیز به دروغ مسبب اصلی را سپاه مهدی معرفی کردند اما ملت عراق به خوبی از پشت پرده این جریانات آگاه است. به همین دلیل سیدمقتدی صدر نیز سعی کرد پس از حوادث کربلا و اتهاماتی که به سپاه مهدی وارد شده بود، بهانهها را از مخالفان بگیرد و بدینترتیب فعالیتهای سپاه مهدی به حالت تعلیق درآمد.
مقتدی صدر تلاش کرد از طریق دعوت به آرامش و تعلیق فعالیتهای سپاه مهدی، این سپاه مردمی را حفظ کند. این در حالی بود که پشت جریان تخریب سپاه مهدی در حادثه کربلا سازمانهای اطلاعات خارجی بودند. اعلام تعلیق فعالیتهای ارتش مهدی نیز به معنای رد تمام شبهات از این سپاه معتقد و مومن است.سیدمقتدی صدر با هوشیاری خود سپاه مهدی را از گزند مکر، خدعه و نیرنگ دستگاههای اطلاعاتی و رسانهای غرب مصون نگه داشت. البته تعلیق فعالیتهای ارتش مهدی به معنای آن نیست که جنگ با شیطان بزرگ و کافر متوقف شده است، بلکه این اقدام صرفا برای حفظ جایگاه و وجهه سپاه مهدی انجام شد.
برخی مخالفان میگویند که به دلیل ماهیت مردمی سپاه المهدی و عدم سازماندهی آن، برخی جریانهای ناموجه در سپاه مردمی مقتدی صدر نفوذ کردند، آیا این موضوع میتواند یکی از دلایل تعلیق فعالیتهای سپاه مهدی باشد.
سپاه مهدی سازمانی آهنین و نظامی نیست. بلکه سپاه مهدی یک سپاه مردمی است همانند بسیج و نه سازمانهای نظامی همانند ارتشهای کلاسیک. بسیج یک نیروی مردمی است. همانطور که در جمهوری اسلامی ایران نمونه آن را شاهد هستیم. بسیج امنیت شهروندان را مورد محافظت قرار میدهد. همچنان که انگلیسیها میگویند همسایگان از امنیت همسایگان محافظت میکنند. این نظریه در مورد سپاه مهدی نیز مورد توجه قرار گرفت. بر این اساس امکان نفوذ در فعالیتهای مردمی وجود دارد به علت آن که توسط یک سازمان آهنین اداره نمیشود. اما ورود منحرفان و گمراهان از نقاط مختلف در سپاه مهدی نمیتواند بر استراتژیهای آن تاثیر بگذارد. این امر محال است. سپاه مهدی باقی میماند و باقی خواهد ماند و به فضل خداوند جایگاه و وجهه خود را حفظ خواهد کرد. به دلیل ماهیت مردمی سپاه مهدی نیز نمیتوان اقدام برخی گروههای منحرف را به حساب کل مجموعه گذاشت.
گروه صدر و مجلس اعلای عراق در 23 رمضان توافقنامهای را با یکدیگر امضا کردند و به گونهای به اختلافات پایان دادند. آیا این توافقنامه در تعلیق فعالیتهای ارتش مهدی تاثیرگذار بوده است؟
این تعلیق پیش از توافقنامه 23 رمضان انجام شد. تعلیق مربوط به 15 شعبان است. به همین دلیل این توافقنامه هرگز با تعلیق ارتباط پیدا نمیکند و هیچگونه تاثیری در فعالیتها واستراتژیهای سپاه مهدی در عراق نداشته است.
موضع شما در مورد دولت مالکی چیست؟ جریان صدر در ابتدا از این دولت حمایت میکرد، همچنان که حزب الدعوه از پشتیبانان این دولت محسوب میشود، پس چرا با وجود حمایتها از دولت مالکی، سپاه مهدی همانند سپاه بدر به یکی از سازمانهای تحت نظارت دولت تبدیل نشد؟
نیروی بدر از اساس یک نیروی نظامی محسوب میشود. در حالی که سپاه مهدی، ارتش نیست. سپاه مهدی و جریان صدر یک جریان مردمی است که معتقد به مرجعیت است. در گذشته سیدمحمدباقر صدر مرجع تقلید بودند و رهبری این گروه را برعهده داشتند. جریان صدر از همان ابتدا معتقد بود که باید با رژیم دیکتاتوری مقابله کرد و در این راه نیز هزاران شهید و زندانی داده است. هنگامی که رژیم جنایتکار صدام سرنگون شد و عراق بهطور رسمی توسط نیروهای خارجی به اشغال درآمد، جریان صدر نیز وظیفه خود دید که در مقابل این اشغالگری بایستد. در مقابل بدر یک نیروی نظامی مجاهد بود اما هنگامی که در فرآیند سیاسی وارد شد، متاسفانه گذشته و سوابق خود را انکار و از بسیاری اصول و مبانی خود عدول کرد، آن هم فقط به این دلیل که میخواست در فرآیند سیاسی وارد شود.
برعکس این گروه، جریان صدر از همان ابتدا وارد فرآیند سیاسی نشد بلکه به دلیل نفوذ گسترده این جریان، نیروهای سیاسی تلاش کردند رضایت مقتدیصدر و پیروانش را جلب کنند. از همین رو نمیتوان بدر را با جریان صدر یا سپاه مهدی مقایسه کرد. مگر میتوان یک فیل را با یک مورچه مقایسه کرد. بدر یک سازمان بسیار کوچک است که از محبوبیت گسترده در عراق برخوردار نیست. اما سپاه امام مهدی سپاهی مردمی و گسترده در عراق است که در مقابل اشغالگری مقاومت میکند و به دنبال گسترش شریعت و دین مبین اسلام است. مراکز پژوهشی و آماری آمریکا نیز اذعان کردهاند که طرفداران جریان صدر در عراق بین 6 تا 8 میلیون نفر هستند و هیچ نیروی سیاسی در عراق حتی یکدهم این محبوبیت را ندارد. نه حزب الدعوه، نه بدر، نه مجلس اعلا و نه حتی دو حزب کرد نمیتوانند چنین حمایت مردمی گسترده را همانند جریان صدر به دست بیاورند. انتخاب دولت مالکی نیز توسط جریان صدر و حزب الدعوه انجام شد.
مالکی نیز به این دلیل انتخاب شد که نقش مثبت بازی کند و تمامیت ارضی و استقلال کامل عراق را حفظ کند. مالکی موظف بود که اشغالگران را از عراق بیرون کند ولی او از عمل به وعدهها و تعهدات خود سر باز زد و تحت فشار سیاستمداران آمریکایی قرار گرفت. به همین دلیل نیز جریان صدر ناگزیر شد به وعدههای خود به ملت عمل کند چرا که این جریان وارد فرآیند سیاسی شد برای اینکه بتواند اراده ملت عراق، استقلال کامل، توزیع عادلانه ثروت و از میان بردن رنجهای ملت عراق را محقق کند. اما در عمل نتیجهای دیگر حاصل شد. از بودجه عراق در سال گذشته صرفا چند میلیارد آن هزینه شد و باقیمانده آن دزدیده شد و نمیدانیم به کجا رفت. علاوه بر آن دولت عراق به جای آنکه خواستار خروج نیروهای خارجی از کشور شود، از شورای امنیت سازمان ملل درخواست کرد که حضور این نیروها را تا یکسال دیگر در این کشور تمدید کند و همچنین یکماه پیش دولت مالکی و حزب الدعوه و نیروهای بدر نیز خواستار باقی ماندن نیروهای اشغالگر در عراق تا یکسال دیگر شدند و همانطور که میدانید شورای امنیت سازمان ملل نیز یک هفته پیش با این درخواست موافقت کرد و این برخلاف وعدههای دولت عراق به ملت بود. در حالی که همین حزب الدعوه حزبی کوچک و ضعیف بود که با حمایت و پشتیبانی جریان صدر ترقی کرد ولی در عین حال به وعدههایی که به رهبران و هواداران جریان صدر داده بود، عمل نکرد.
شما در حالی سپاه مهدی را با بسیج در ایران مقایسه میکنید که بسیج یکی از زیرمجموعههای نظام سیاسی ایران محسوب میشود، ولی شما با تاسیس سپاه مهدی موجودیت دولت شیعی در عراق را انکار کردید؟
بله، بسیج با استراتژی کشور و دولت اسلامی ایران هماهنگ است ولی در عین حال حکومت از کرامت و عزت شهروندان ایرانی دفاع میکند. همچنین ایران کشوری است که از امنیت بهرهمند است و تمامیت ارضی آن نیز محفوظ است. اما دولت عراق بخشی از معادله اشغالگری است. وجود ما در کنار دولت اتمام حجت است، آن هم برای دولتی که ادعا میکند خواهان استقلال بیشتر است. ما سند واقعی برای استقلال کشور هستیم. اما ما از کسانی نیستیم که عراق را در مزایده بینالمللی به سازمان اطلاعات آمریکا بفروشند. دولت عراق به جای آنکه به ملت عراق تکیه کند، متاسفانه به برخی سازمانهای کوچک تکیه کرد که از نیروهای خارجی و اشغالگران حمایت کردند و به همین دلیل محبوبیت خود را از دست دادند. تفاوت میان ما و برادرانمان در دولت این است که آنها به ملت تکیه نکردند بلکه به خارجیها تکیه دادند. ما با دولت عراق هستیم اگر امنیت شهروندان عراقی را برقرار کنند و از تمامیت ارضی و استقلال کشور دفاع کنند. سپاه مهدی نیز پشتیبان حکومتی خواهد بود که مزدور اشغالگر نباشد.
تا چه میزان بیثباتی در عراق، در تاسیس سپاه مهدی تاثیرگذار بود؟ آیا تصور میکردید که دولت عراق قادر به حمایت از شهروندان عراقی نیست؟
شما نمیدانید که در عراق چه اتفاقاتی رخ داده است. شهروندان عراقی هیچگونه حامی برای خود نمیبینند. آن نیرویی که عراق را از هرجومرج نجات داد و از بیمارستانها، موزهها و کتابخانهها حفاظت کرد، جریان صدر و سپاه مهدی بود. شما در عراق نبودید تا ببینید که چگونه تانکهای آمریکایی موزهها را گلولهباران کردند، آنها حتی به سردرهای دانشگاههای عراق نیز رحم نکردند و کتابخانهها را نیز نابود کردند. دزدیها، هرجومرجها و تمام این امور متعلق به آمریکاییهاست و از نگاه ما هر حکومتی که توسط آمریکا روی کار بیاید، تفاوتی با یکدیگر نخواهند داشت. بودجه عراق برای سال 2007، 52 میلیارد دلار بود. در حالی که دولت فقط 15 میلیارد دلار آن را هزینه کرد، پس باقی درآمدها به کجا رفت. چرا دولت به صراحت نمیگوید که این پولها کجا رفتند. اکنون شهروندان عراقی میترسند که در خیابانها راه بروند، حتی دولت عراق نیز از امنیت برخوردار نیست. علت همه این مصائب نیز اشغالگران و مزدوران داخلی آنها هستند. در شرایط حال حاضر فقط سپاه مهدی و خود مردم هستند که از کشور خود دفاع میکنند.
برخی معتقدند که سپاه مهدی نوعی الگوبرداری از حزبالله لبنان است. تا چه میزان با این برداشت موافق هستید؟ آیا شما از قبل برای تاسیس سپاه مهدی برنامهریزی کرده بودید یا شکلگیری این سپاه کاملا اتفاقی و خودجوش بوده است؟
بله، حزبالله یکی از الگوهای سپاه مهدی است. حزبالله الگویی مثبت برای تمام ملتهایی است که به دنبال استقلال و به چالش کشیدن دشمن هستند. حزبالله لبنان با وجود ضعف امکانات توانست در برابر اسطوره شکستناپذیری ارتش اسرائیل ایستادگی کند. بنابراین حزبالله و مقاومت لبنان یکی از الگوهای ماست اما الگوی اصلی ارتش مهدی، امام حسین(ع) است. مهمترین هدف سپاه مهدی نیز فراهم آوردن زمینه ظهور امام حجت است. در مورد بخش دوم سوالتان نیز باید به این نکته اشاره کنم که تنها ورود نیروهای اشغالگر و کشتار شهروندان بیگناه عراقی و نقض استقلال و عزت عراق باعث شد که ما سپاه مهدی را تاسیس کنیم. در واقع ارتش مهدی اعمالکننده اراده ملت عراق برای دفاع از خود است.
در روزهای اخیر برخی خبرگزاریهای غربی اعلام کردند که مقتدی صدر میخواهد آیتالله شود و موقعیت علمی خود را ارتقا دهد، آیا شما این خبر را تایید میکنید؟
بله، همانطور که پیامبر اسلام فرمودهاند تحصیل علم یک فریضه است، من بر این باورم کسی که در جنبش مردمی و جهادی مشغول فعالیت است، نباید از تحصیل باز بماند. کاری که مقتدی صدر انجام داد، بسیار مناسب و بجا بود و این اقدام از شخصیت کامل ایشان حکایت دارد.
فعالیتهای دفتر شهید صدر در نجف در چه زمینههایی است؟ آیا این دفتر صرفا به سوالات و امور فقهی مردم پاسخ میدهد یا فعالیتهای سیاسی و اجتماعی نیز دارد؟
دفتر شهید صدر در زمان خود شهید صدر ثانی منبعی برای جنبش فرهنگی، علمی و جهادی ایشان بود. نباید فراموش کرد که حوزه علمیه نجف در دوران رژیم ویرانگر صدام در آستانه از دست دادن طلبههای خود قرار داشت. اما جنبش صدر در زمان شهید صدر ثانی توانست طلبههای زیادی تربیت کند. بدینترتیب تعداد طلبههای حوزه علمیه نجف در پایان دهه 90 به 5 هزار طلبه رسید. متاسفانه کمیته ناظر بر حوزه علمیه نجف اشرف که توسط مرجعیت دینی انتخاب شده، مدتی پیش تصریح کرد که تعداد طلبههای حوزه علمیه نجف اشرف 2 هزار نفر است. این آمار به معنای کاهش شدید تعداد طلبههای نجف است. به همین دلیل دفتر شهید صدر تاکنون دهها مدرسه علمی در حوزه دینی افتتاح کرده است و تلاش میکند که مدرسههای علمی قدیمی را که در دوران صدام مصادره شده بود، باز پس بگیرد. البته این مدارس پس از معرکه نجف و بعد از انتفاضه دوم از جریان صدریها مصادره شد. در آن زمان بیشتر طلبهها در نجف اشرف از هواداران جریان صدر بودند و امروز نیز اینچنین است. آنها از هواداران مرجعیت شهید صدر ثانی هستند و نه مراجع دینی دیگر. همچنین دفتر صدر به نیازمندان و فقیران کمک میکند و به هدایت امام جمعه و ائمه مساجد مختلف عراق میپردازد.
موضع شما در قبال وصیت شهید صدر ثانی در ارتباط با تقلید از آیتالله حائری پس از فوت ایشان چیست؟
پس از شهادت یا فوت مرجع تقلید، مقلد به مرجع عالمتر رجوع میکند. سیدصدر، آیتالله العظمی حائری را توانمند برای رهبری امت میدانست و او را به لحاظ علمی تایید میکرد، اما در نهایت، این مقلد است که با توجه به دلایل مختلف مرجع خود را انتخاب میکند. البته این درست است که سیدصدر به آیتالله العظمی حائری اشاره کرده بود. ولی این اشاره سیدصدر ناظر بر فقیهی است که بتواند از حقوق امت دفاع کند و این چیزی است که ما از مرجعیت عالیقدر در عراق و جهان اسلام انتظار داریم.
موضع گروه صدر در ارتباط با مرجعیت عام آیتالله سیستانی چیست؟
جریان صدر احترام زیادی به آیتالله سیستانی میگذارد و خود شهید صدر ثانی از آیتالله العظمی سیستانی خواست تا نماز جمعه را ایشان اقامه کنند و سیدمقتدی صدر نیز در همان روز نخست اشغال عراق هیات بزرگی را خدمت آیتالله سیستانی اعزام کرد تا از انتظارات مرجعیت ازجریان صدر و دفتر شهید صدر باخبر شوند. بعد از جنگ نجف و حوادث مرتبط با آن نوعی تفاهم میان جریان صدر و آیتالله سیستانی به وجود آمد و این تفاهم همچنان ادامه دارد و امیدواریم که انسجام بیشتری پیدا کند. چرا که این موضوع به مصلحت مذهب و دین اسلام است. جریان صدر جریانی متدین است که مطیع علما و مرجعیت است و احترام زیادی به علمای عظام از جمله آیتالله العظمی سیستانی میگذارد.
دیدارهای آقای مقتدی صدر و آیتالله سیستانی پیرامون چه موضوعاتی بوده است؟ آیا شما با ایشان در زمینههای سیاسی و مذهبی مشورت میکنید؟
همانطور که در کتابهای تقلید گفته شد، هیچکس نمیتواند مقلد را مجبور کند از مرجع خاصی تقلید کند اما همیشه نشستهایی میان دفتر آیتالله سیستانی و جریان صدر برگزار میشود، به هر حال دفتر آیتالله سیستانی نقش مهمی در پیشرفت فرآیند سیاسی و رفع اشغال دارند.
موضع آقای صدر و گروه ایشان نسبت به قانون اساسی چیست؟
همانطور که میدانید قانون اساسی عراق دارای مشکلات زیادی است که باید آنها را حل کرد و به نظر میرسد این امر چندین سال طول خواهد کشید. قانون اساسی عراق، قرآن کریم نیست که خداوند آن را نازل کرده باشد و ما بر اساس آن عمل کنیم. قانون اساسی با تعجیل و در سایه اشغال نوشته شد و امیدواریم بخشهای مختلف آن پس از خروج اشغالگران مورد بازنگری قرار گیرد. این قانون باید تضمین دهد که دیگر اثری از نیروهای خارجی در عراق وجود نداشته باشد. بخشهایی از قانون اساسی حکم بمب ساعتی را دارند. از جمله بخشهای مربوط به توزیع ثروت، نفت و گاز و تبصره 140 در مورد کرکوک، فدرالیسم و استانهای عراق و همچنین ماده چهارم دارای چنین ویژگیای هستند. بنابراین موضع ما این است که حکما و عقلا باید به تغییرات مناسب روی بیاورند.
آیا درست است که شما قانون اساسی عراق را تایید نمیکنید و به دنبال تشکیل حکومت اسلامی شیعی در عراق هستید؟
ما قانون اساسی را نه تایید میکنیم و نه رد. موضع ما کاملا روشن است. این قانون حاوی بسیاری از مسائل مثبت و منفی است ولی ما مساله قانون را به ملت عراق واگذار میکنیم. این ملت عراق است که حق رای دارد. ولی در مورد حکومت اسلامی شیعی باید بگویم که هر انسان مسلمان یا آگاهی آرزوی داشتن حکومت عادل را دارد. حکومت عادل آرزوی همه مومنان، عقلا و حکماست.
بالاخره شما به دنبال تشکیل حکومت اسلامی هستید یا خیر؟
از پرسش شما تعجب میکنم. من نمیدانم این را از کجا آوردهاید این هم از جمله اتهاماتی است که به جریان صدر زده میشود تا این جریان با چالش مواجه شود. رسانهها به دنبال آن هستند که جریان صدر را جریانی تندرو و خشن جلوه دهند. این مساله نوعی تبلیغات رسانهای است.
شما گفتید که قانون اساسی عراق را نه تایید میکنید و نه رد. پس چرا نمایندگان جریان صدر هم در کابینه و هم در مجلس در قالب همین قانون اساسی که شما حاضر به تایید آن نیستید، حضور دارند؟
قانون اساسی دارای موارد مثبت و در عین حال نقاط ضعف زیادی است. ما با حضور در دولت کارکرد مثبت برادرانمان را در دولت مورد تایید قرار میدهیم و خطاهای آنها را نیز رد میکنیم. حضور ما در دولت به معنای حمایت از استقلال و ایجاد دولت دموکراتیک در آینده عراق است.