آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۵۴

چکیده

متن

الفاظ عدل-عدالت-عادل-معدلت-تعادل -معادله-همه از یک ریشه هستند که همان عدل(ع.د.ل)میباشد.
و این ریشه در معانی ظاهرا متعدد مختلف از قبیل فدیه-فدا-مثل-قیمت- خدا-مرد صالح و حق‏گذار-ضد جور و ستم و غیره استعمال شده است.
ولی اطلاق ریشه مذکور بمعانی فوق‏الذکر بوطر اشتراک لفظی نیست بلکه‏ معنای موضوع که لفظ و کلمه(ع د ل)یک مفهوم کلی است که در تمام معانی‏ مذکوره وجود دارد و قدر مشترک بین همه آنها است.
و آن معنای جامع و کلی عبارت است از اعتدال و توازن و بالاخره حد وسط بین افراط و تفریط و استقامت و راستی.
و این معنی کلی و مشترک در تمام معانی مذکوره موجود است زیرا بفدیه که‏ عدل اطلاق میشود باین لحاظ است که آن عوض و بدل و معادل چیزی است که برای‏ آن فدیه داده شود.
بخدای متعال عدل و عادل گفته میشود برای اینست که تمام بندگان و مخلوقاتش‏ را بطور تساوی و بدون تفاوت و تبعیض مورد توجه قرار میدهد و نظر خاص‏ بفرد یا جمع مخصوصی ندارد و هیچ کس نمیتواند دعوی خصوصیت با خدای بزرگ‏ بکند و نعم او بسهام بندگانش بتمام و شامل بوده و امتیازی برای کسی قائل نشده است‏ و هر کس هر عملی بکند سزای آنرا اعم از خوب،یا بد می‏بیند و نتیجه زحمت‏ کسی را بدیگری نمیدهد و همچنین گناه کسی را بر دیگری تحمیل نمیکند در حقیقت‏ عدل است.
قیمت و ثمن را عدل میگویند برای اینست که آن معادل و مساوی با بیع است‏ و مثل چیزی را عدل خطاب میکنند بدینجهت است که مثل مساوی و معادل‏ و برابر با آن چیز است.
مرد صالح و حق گذار را عدل مینمامند از اینجهت است که صلاح حد وسط فیما بین‏ افراط و تفریط است و صالح کسی است که قوای روحی و جسمی او توازن و تعال داشته‏ و از انحراف مصون باشد.
و بضد و مقابل جور و ستم عدل و عدالت گفته شده برای اینست که جور و ستم‏ تجاوز و انحراف از طریق مستقیم انسانیت است و قهرا ضد آن اختیار از حد وسط است که‏ همان عدل میباشد.بنا بمقدمات بالا عدالت اجتماعی عبارت است از تعادل و تساوی بین همه افراد اجتماع در مقام استفاده از مزایا و لوازم زندگی و بعبارت دیگر عدالت اجتماعی عبارت‏ است از برقراری وضعی که همه افراد یک اجتماع بتوانند از لوازم و اسباب آسایش‏ و رفاه برخوردار بوده و قوانین اعم از حقوقی و جزائی درباره همه آنها بدون هیچگونه‏ تبعیض اجرا گردد.و طوری باشد که در یک وضع مساوی هم زحمات و کارهای اجتماعی‏ بهمه تقسیم گردد و هم از وسایل زندگی و رفاه همه استفاده نمایند و از تحمیل تمام زحمات‏ و کارهای بر مشقت به یکعده و تحصیص وسایل رفاه و آسایش بعده دیگر جلوگیری بعمل‏ آید و حد وسط بین افراط و تفریطهای مذکور در جامعه برقرار شود.
اینست معنی آن عدالت اجتماعی که مورد علاقه و آرزوی مردان بزرگ‏ و خوش قلب و مردم دوست و وطن خواه بوده و یگانه هدف عناصر پاک نیت و بلند همت و عالیقدر دنیا است.
و اینست معنی عدالت اجتماعی که افکار عالی شاهنشاه ایران را بخود جلب‏ کرده و در اغلب فرمایشات و اندرزهای شاهانه لزوم برقراری آنرا در کشور شاهنشاهی‏ خاطر نشان فرموده‏اند.
و اینست معنی آن کلمه بزرگ و لفظ زیبا که در صدر رساله حاضر مورد سئوال‏ قرار گرفته است.
در ضمن مقدمات و مطالب مذکوره تا حدی معنی عدالت اجتماعی روشن شد و متوجه شدیم باینکه لفظی زیباتر و کلمه لذت بخشت‏تر از عدالت وجود ندارد عدالت‏ در اجتماعات بشری مایه سعادت و خوشبختی است و آن علت و اساس موجودیت و بقاء هر جامعه است.
عدالت نه تنها در هستی و دوام اقوام گیتی مؤثر است بلکه موجودیت هر موجودی‏ اعم از با روح یا بیروح بسته بوجود تعادل بین اعضا و اجزای آنست.
همه زیبائیها و همه کمالات اعم از معنوی و مادی ناشی از عدالت یعنی تعادل‏ و توازن اعضا و قوای روحی و جسمی است.
تمام زشتی و همه نقائص و عیبها اعم از سیرتی و یا صوری و چه مربوط باجسام‏ و چه مربوط بافکار و روحیات و اخلاقیات معلول عدم وجود تناسب و تعادل و وجود انحرافات و افراط و تفریط ها در میان اعضای بدن و قوای روحی است راستی و درستی‏ همان عدالت و استقامت است در صورتیکه نادرستی و ناراستی همان انحرافات و کژیها است. عدالت سبب راحتی و اطمینان خاطرها است.
در حدیثی چنین گفته‏اند(بالعدل قامت السموات و الارضون)بوجود عدالت‏ آسمانها و زمینها استوار شده‏اند و چنانچه عدالت نباشد افلاک و کروات از هم متلاشی‏ خواهد گردید.
این حدیث یکی از احادیث و اخبار درستی است که نقل شده است و دلیل صحت و درستی آن نیز همراه خودش است زیرا بطوریکه اشعار گردید قوام و بقاء تمام‏ اشیاء وابسته بوجود تعادل و توازن بین اعضا و اجزا و نیروهای تشکیل دهنده آنها است‏ و اگر اعضا و یا اجزای موجودی اعم از با روح یا بیروح تعادل خود را از دست داده‏ و گرفتار انحرافات و افراط و تفریط گردد بطور قطع چنین موجودی نابود خواهد شد.
لفظ عدالت زیباترین محبوبترین و ارزنده‏ترین کلماتی است که در زبان انسانها جاری میشود زیرا مفهومی بزرگتر و با عظمت‏تر و مفیدتر از معنی و مفهوم عدالت‏ وجود ندارد.
همه خوبیها و تمام زیبائی‏ها و کلیه خوشبختی‏ها و سعادتها هرچه هست‏ در عدالت و تعادل و حد وسط بین افراط و تفریط میباشد.
و بالجمله اعتدال مایه زندگی و سعادت و رفاه است و هر موجودی از حد اعتدال‏ یعنی وسطیت بین افراط و تفریط خارج گردد نابود خواهد شد.
و این حد اعتدال و وسطیت در معنویات و صفات عالی انسانی هم اگر رعایت‏ نشود نتیجه کاملا معکوس از آنها حصل خواهد شد و بجنون و انحرافات دیگر منتهی میگردد.
در همه کارها حتی عبادت و نیکوکاری رعایت اعتدال و حد وسط بین افراط و تفریط ضروری است و خروج از حد اعتدال در عبادات نیز موجب تباهی جمع و فرد است. همچنین اگر در اجتماعی عدالت نباشد و افراط و تفریط در آن حکومت نماید و عده‏ای بکلی از همه وسائل زندگی محروم و جمع دیگر تمام وسایل مذکوره را بخود اختصاص دهند یک چنین اجتماعی بطور قطع محکوم بزوال و نابودی است.
قومیکه امورشان مبنی بر افراط و تفریط بود و عدالت اجتماعی در روابط آنها حکومت کند ممکن نیست که در میان اقوام گیتی ابراز وجود نموده و موقعیت آبرومند برای خود تهیه نمایند بعکس مال کار یک چنین قومی بفساد و فنا خواهد کشید.
چه آنکه اجتماع نیز مانند یک فرد است که باید بین اعضای بدنش تعادل‏ و تناسب وجود داشته باشد همانطوریکه فقدان تعادل در میان اعضای بدن یک فرد موجب نقص و یا نابودی و هلاک او است عدم وجود عدالت در روابط افراد یک‏ اجتماع که بمنزله اعضاء بدن آن هستند موجب نابودی آن خواهد شد.
من تصور میکنم با مطالبیکه نوشته شد تا حدی از عهده بیان معنی عدالت‏ اجتماعی و هم اهمیت آن بر آمده و توجه خوانندگان را بآن توانسته‏ام جلب کنم‏ و بالاخره جواب قسمت اول سئوال مندرجه در صدر رساله بطور واضح روشن داده شد و معلوم گردید عدالت اجتماعی یعنی چه.

تبلیغات